بند اول
صدای ناله ی یه دختر
داره میاد از کنج ویرون
تنگه دلش برای باباش
میخونه با دلی پریشون
بابای مهربون کجایی
دارم میمیرم از جدایی
برام نمونده دیگه نایی
بابا بابا بابا بابایی
عمه میگه رفتی سفر
از دخترت بگیر خبر
بیا و با خودت منو
از این خرابه ها ببر
بابا حسین مظلوم
بند دوم
میرسه ناله هاش به گوشِ
اونایی که رحمی ندارن
سر بریده رو توی طشت
میذارن و براش میارن
تا که نگاش میفته به سر
صدای نالش میشه بیشتر
میگیره تو بغل باباشو
نیمه شب این سه ساله دختر
تموم شده دیگه غمام
عمه بیا اومد بابام
میخوام نشون بدم بهش
آبله های کف پام
بابا حسین مظلوم
بند سوم
بابا ببین که دختر تو
شکسته و قامت کمونه
رو
- سه شنبه
- ۱۶
- مهر
- ۱۳۹۸
- ساعت
- ۱۰:۰۷
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور