شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 الیاس محمدشاهی

واحد سنتی حضرت رقیه(س) -(دردانۀ امیره کائناتم) * الیاس محمدشاهی

355

واحد سنتی حضرت رقیه(س) -(دردانۀ  امیره  کائناتم) بنداول

دردانه ی امیره کائناتم
سه ساله ی سفینه النجاتم
من باعثه نزوله برکاتم

دختره حسینم،عشقه عالمینم

ویرانگره کاخه جفایم
احیاگره کرب و بلایم

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

بنددوم

من گرمیه کاشانه ی حسینم
شیرین زبانه خانه ی حسینم
من دلبره جانانه ی حسینم

حیدری تبارم،فاطمی وقارم

من طائره بشکسته بالم
دلخسته ی آشفته حالم

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

بندسوم

آئینه ی سوره ی کوثرم من
درکودکی زهرای دیگرم من
ام البکای آله حیدرم من

اسوه ی غیرتم،دشمنه ذلتم

با اشک و سوز و آه وگریم
رسواگره بنی امیم

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

بندچهارم

بردسته کوچکم زدند سلسله
رفتم به کوفه همرهه قافله
پایه من از ره شده پر آبله

به راهه اسارت،دیده ام جسارت

قتیله ظلم بی حسابم
شاهده مجلس شرابم

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

بندپنجم

راسه تو دیدم به کناره یزید
از شدته غم رنگه رویم پرید
موی سرم سپید و قدم خمید

امان از خیزران،بزمه نامحرمان

بزار بگم بابا یه چیزی
داشتن میبردنم کنیزی

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

بندششم

گوشه ی ویرانه شده جای من
پر از کبودی سر تا پای من
گرسنگی برده ز کف نای من

ریسمان گردنم،اسیری بردنم

سرت به نیزه روبرومه
خوشی به دخترت حرومه

سیدتی بی بی رقیه
مولاتی بی بی رقیه

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه (س) -(سن منه جیران رقیه) *کربلایی جواد محمدی

2605
10

شور حضرت رقیه (س) -(سن منه جیران رقیه) سن منه جیران رقیه
دردیمهَ درمان رقیه
باشوا دولانوم بی بی جان
جان سنه قوربان رقیه

رقیه زهرا سه ساله
سه ساله همچون غزاله
برات کرببلامو
رقیه میده حواله

رقیه رهبرو تاج روی سرو یه تنه لشگرو
تمسال فاطمه نوه ی حیدرو

رقیه محشرو ساقیه کوثرو
خواهر اصغرو علی اکبرو
سنی چوخ ایس تیرم از عالمی سرو

شه بانو رقیه
........................
(بند دوم)

غرش طوفان رقیه
محشرَ سولطان رقیه
کاخ یزیده پست و ملعون
کردی تو ویران رقیه

رقیه سلطان عشقی
به روی قلبم نوشتی
انا کلبک الرقیه
تو شه بانوی دمشی

رقیه سلطانو ، درد ما درمانو ، دلیل برهانو
رقیه مرجعه ، شیعه ی سلمانو

ای جان جانانو ،مدح تو قرآنو ، غرش طوفانو
عالم به وصف تو ، جان سنه قوربانو

شه بانو رقیه

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه(س) -(دنیا دنیا دنیا دوست دارم تو رو دوست دارم) *کربلایی جواد محمدی

573
3

شور حضرت رقیه(س) -(دنیا دنیا دنیا دوست دارم تو رو دوست دارم) دنیا دنیا دنیا دوست دارم تورو دوست دارم
طبیب قلبم عاشقت میمونم
تا روز محشر به تو مدیونم

دنیا دنیا دنیا دنیامی جلو چشمامی
تو مهربونم قدرتو میدونم
تو خواب و رویا زیر بارونم

315 رمز جنونه
میگمو میشم یه پا دیوونه
قلادمو بگیرو ول نکن
این شعار یه قلب مجنونه

دیوانه ام دیوانه ام
کلب بی بی سه ساله ام
انا کلب الرقه

......................

بند دوم

دنیا دنیا دنیا تنهامو حسین آقامو
کسی غیر از تو ، جاش توی قلبم نیس توام میدونی احساس من کم نیست

دنیا دنیا دنیا کوچیکه همون وقتیکه
توی کربلا ، رو به ایوون طلا
من برات میمیرم ارباب باوفا

کم کم ،کم کم ، کم کم قلبم میره
این شده که کارم پیشش گیره
زنجیرم تو دست رقیه ته
بیشتر از بیشتر جنون میگیره

دیوانه ام دیوانه ام
کلب بی بی سه ساله ام
انا کلب الرقه

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور قتلگاهی حضرت رقیه (ع) -( دستم به روی گونه هام ) * مجید مراد زاده

530
2

شور قتلگاهی حضرت رقیه (ع) -( دستم به روی گونه هام ) دستم به روی گونه هام
سرم همیشه پایینه
نکنه بچه ای بیاد
کبودی هامو ببینه

توبازی شون رام نمیدن
میگن بروتواسیری
تمومه موهات سپیده
بچه که نیستی توپیری

عمه جانم (۲)عمه جان قدکمانم

خداکنه که باز نیان
دوباره طعنه میزنن
سرگرمی شون همین شده
بالکنت هی حرف میزنن
عمو جونم (۲) عموجون مهربونم

هرکی که دیدصورتمو
گفت که چرا اینجوریه؟؟؟!!!!
پیشش نرید واگیر داره
این یه مریضه مسریه

یه نانجیبی هم اومد
گفت جای رد سیلیه
حقش بوده، ولش کنید
یه بچه ی خارجیه,

  • چهارشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 22:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سینه زنی شور حضرت رقیه(س)، کربلایی جواد مقدم -(دل سیاهمو زر میکنی...) *

856
2

سینه زنی شور حضرت رقیه(س)، کربلایی جواد مقدم -(دل سیاهمو زر میکنی...) دل سیاهم و زر می کنی ، چشمای خشکم و تر می کنی
محو تو میشه ابالفضل تا که ، چادر زهرا رو سر می کنی

عمریه سفره داری ، هوای ما رو داری
کنج قلب نوکرا جا داری
ممنونتم رقیه ، مدیونتم رقیه
گوشه ی نگات بهم جا دادی
یالا بکوب تو سینه ، بی بی داره می بینه
هر چی می تونی واسش مایه بذار
دست خالی نمی ری ، هر چی بخوای می گیری
پس تو واسه سه ساله کم نذار

رقیه بنت الحسین ...

اسم تو روی لبا زمزمه ، قشنگ ترین نوه ی فاطمه
برای کرببلا رفتنم ، فقط یه امضای تو لازمه

درد و بلات به جونم ، بی بی مهربونم
واسه ی شما که کاری نداره
یک شب جمعه خانم ، راهی کنی گدا رو
که تو بین الحرمین پا بذاره
تاب و تبم حسینه ، ماه شبم حسینه
بابی انت و امی یا حسین
حاجت من همینه ، خدا کنه که باشم
توی دنیا و تو محشر با حسین

امیری یابن فاطمه ...

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

زبانحال حضرت رقیه(س) -(ای ساربان قَدری اَمان از کاروان جامانده ام) *حاج نادر بابایی

992
0

زبانحال حضرت رقیه(س) -(ای ساربان قَدری اَمان از کاروان جامانده ام) ای ساربان قَدری اَمان از کاروان جامانده ام
رحمی نما بر بینوا ، ای ساربان جا مانده ام

گویی که جانم میبری ازچه شتابان میروی
قدری تَامل کن بمان بی خانمان جامانده ام

یاران همه در قافله من خسته با این فاصله
اُفتان وخیزان در پِی اَت ای اَلاَمان جامانده ام

من بودم ازاین کاروان ماندم نمیدانم چِسان
در غُربتی نامهربان افتادم آن جا مانده ام

نِی یار و نِی همدم مرا ،نِی رهنما و آشنا
مشکل مراگشته دوتا زین داستان جامانده ام

ای کاروان آهنگ تو ، دارم هوای هَنگ تو
دل مُرده ام افسرده ام با این فغان جامانده ام

(نادر)ترا خوابی گران،بگرفت و رفتند این وآن
در کُنج خلوتگه بخوان بی آشیان جامانده ام

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

حضرت رقیه(س) -(دختری را خانه در ویرانه بود) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

631

حضرت رقیه(س) -(دختری را خانه در ویرانه بود) دختری را خانه در ویرانه بود
باده، اشک و چشم او، پیمانه بود

تشنه بود و سینه‌ای پُردرد داشت
در درون سینه، آه سرد داشت

پیکر و بازوی او، آزرده بود
بس که در ره، تازیانه خورده بود

از دویدن در قفای قافله
هر دو پایش بود پُر از آبله

دختر دردی‌کش جام الست
بود از شوق لقای دوست، مست

در طبق، هستی آن دردانه بود
رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

چون صدف، لعل لبش را باز کرد
با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی

غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم

گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمه ممنونم، پدر!

این بگفت و سر به آغوشش گرفت
بوسه از لعل لب نوشش گرفت

لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
مرگ او را هیچ‌کس باور نداشت

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه حضرت رقیه(س) -(با پای برهنه می دویدم دیدی) * محمد حبیب زاده

1417
-1

روضه حضرت رقیه(س) -(با پای برهنه می دویدم دیدی) با پای برهنه می دویدم دیدی
با خونِ جگر به تو رسیدم دیدی

ای مشتری اشک و پدر گفتن من
وقتی که به خاک و خون تپیدم دیدی

من را عوض تو چکمه نازم می کرد
افتادم و هی نفس بریدم دیدی

موی سر من شانه شده با پنجه
آن لحظه که من داد کشیدم دیدی

در آتش خیمه ها به دام افتادم
مانند سپند می پریدم دیدی

با آمدن زجر به لکنت خوردم
پیراهن خود به لب گزیدم دیدی

وقتی که لگد زدند از پهلویم
من مزه مرگ را چشیدم دیدی

وقتی که تو آمدی کنارم با سر
دیدی که به آرزو رسیدم دیدی

یک سو سر تو سوی دگر افتادم
از ذوق رسیدنت ببین جان دادم...

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مناجات محرمی امام حسین(ع)شب سوم -( ثابت شده به گریه کنان منورش..) * سید پوریا هاشمی

943
2

مناجات محرمی امام حسین(ع)شب سوم -( ثابت شده به گریه کنان منورش..) ثابت شده به گریه کنان منورش..
عزت فقط برای حسین است و نوکرش

طبق حدیث هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش

آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش

از پرچم عزای حسین دل نمی‌کَنم
گوهر شناس چشم نپوشد ز گوهرش

من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش

آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است چوب خشک نخوانید منبرش..

تا نقد هست فکر نسیه نمی‌کنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش

منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش

شکر حسین می‌کنم، آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش

ما تربیت شدیم به دست رقیه اش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش

این روز ها رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمزمه و شور شب سوم محرم توسل به سه ساله کربلا * مرتضی محمودپور

402

نوحه زمزمه و شور شب سوم محرم توسل به سه ساله کربلا ◾زمزمه شب سوم
◾توسل به حضرت رقیه(س)

◾بنداول
کنج خرابه پدر چشم براه توام
با رخ نیلی شده محو نگاه توام
پای من از ره شده پدر پر از آبله
به گردن عمه‌ام بسته شده سلسله
شور محشری برپا شده
صورتم مثل زهرا شده
بابایی بابایی باباجون

◾بنددوم
لباس من پاره و موی سرم پریشان
سه ساله‌ام ولیکن قامت من شد کمان
طفل خیالی بغل گرفته اینجا رباب
ذکر لبش شد مدام زمزمه‌ی آب آب
نجمه از داغ قاسم خمید
راس پرخونش به نیزه دید
بابایی بابایی باباجون(۲)

◾بندسوم
میان طشت طلا چوب به لبها زدن
به پیش چشم همه لطمه به زنها زدن
پای سرت عمه را دیدم و گریان شدم
به مثل موی سرت سخت پریشان شدم
بابایی کنج ویرانه‌ام
شمعی و مثل پروانه‌ام
بابایی بابایی باباجون(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

شهادت حضرت رقیه(س) -( می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را) * احمد ایرانی نسب

299
1

شهادت حضرت رقیه(س) -( می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را) می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را

سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را

کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند
بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را

جان من فکر نکن قافیه را باخته ام
خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را

بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند
دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را

کاش بودی و مرا باز بغل می کردی
کاش بودی که بگیری يقه ی حرمله را

عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را

عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم
مادری کرد ، که آرام کند قافله را

خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را

راستی واژه‌ی "یابن طلقا" یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسله ی باطله را

او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمه ی عالمه ی فاضله را

حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را

می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی
می کشم روی زمین پای پر از آبله را

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی صمدی

واحد زیبا -(ملیکه ی ملک ارباب) * علی صمدی

354

واحد زیبا -(ملیکه ی ملک ارباب) بند اول :
ملیکه ی ملک ارباب
در شب ظلمت تو مهتاب
شدم هوایی به والله
دل خرابم رو دریاب

دلم گرفته اسیرم
تو غم و غصه میمیرم
دلخوشیم اینه که از تو
حاجتامو من میگیرم

غرق گناه و غم شده بودم
به آخر خط رسیده بودم
خانوم به دادم رسیدی آخه
از این زمونه بریده بودم
دست کوچیکت گره گشاتر
از اونی بود که شنیده بودم

یا رقیه یا رقیه .....

بند دوم :
سه سالته اما قرن هاست
شعله ی عشق تو برپاست
حاجت ما مثل قطره
کرامتت اما دریاست

قفل دلم رو شکستی
تو دل عاشق نشستی
شکی ندارم یقیناً
بهشت همونجاست که هستی

بهشت دمشقه دمشقو عشقه
چون تویی اونجا رقیه خاتون
همیشه مجنون هستم و شیدا
تا تویی لیلا رقیه خاتون
محشر کبری شفیعه ی ما
ثانی زهرا رقیه خاتون

یا رقیه یا رقیه ......

بند سوم :
فدایی هات تو سپاهت
گذشتن از سر تو راهت
تا که حرم امن بمونه
نشینه غم رو نگاهت

مدافعان حرم با
توجهات تو هر جا
پا توی میدون گذاشتن
دشمنو انداختن از پا

از تو گرفتند اذن جهاد و
قدرت پیکار رقیه خاتون
رمز نجات و فتح و ظفر تو
شور شرر بار رقیه خاتون
تخت بلند و سلطنت تو
دوش علمدار رقیه خاتون

یا رقیه یا رقیه ......

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شهادت حضرت رقیه(س) -( بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا) * محمد حسین رحیمیان

473

شهادت حضرت رقیه(س) -(  بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا) بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
ای عزیز فاطمه اهلا و سهلا مرحبا
اجر ویرانه نشینی را گرفتم از خدا
شام بیچاره ببین خورشید تابان مرا

بازهم کم گشت روی دشمن این دودمان
گریه ی زهرایی ام خندید بر این دشمنان

ای پدر با دست بسته فتح کردم شام را
زنده کرده مرگ تدریجی من اسلام را
پای دین با جان خریدم طعنه و دشنام را
تا ابد رسوا نمودم ظلم بر ایتام را

کوری چشم سقیفه شد جهادم مادری
حیدری ام حیدری ام حیدری ام حیدری

عالمی حیرت زده از صبر این دردانه شد
شام ویرانه نشینم خواست ،خود ویرانه شد
قصه ی عشق ِمیان ِما دوتا افسانه شد
شمع من دیدی بدون تو چه با پروانه شد

رفتی و غارت شده بال و پر پروانه ات
شد زمین گیر ای پدر زهراترین ِ خانه ات

باز هم لکنت زبان من ، زبانش وا شده
می زند فریاد از هر چه ستم با ما شده
بر سرم آمد پس از تو هر چه با زهرا شده
مثل تو بعد عمو جان، قامت من تا شده

آه که بانی ِ این روز سیاهم علقمه است
کشته شامم ولیکن قتلگاهم علقمه است

گل کجا و طاقت خار مغیلان ها کجا
بلبل جنت کجا و کنج ویران ها کجا
آه شهزاده کجا ، برّ و بیابان ها کجا
من کجا ، هم صحبتی با نامسلمان ها کجا

آه سهم آتش این خار مغیلان ها شود
دخترت پایی ندارد تا به پایت پا شود

آیه ی امن یجیبم ! جان تو من مضطرم
ای یتیمی خانه ات ویران ،چه آوردی سرم
من خودم هم مانده ام که یاس یا نیلوفرم
کاش غساله نمیرد وقت غسل پیکرم

شد چه فرخنده شبی ، مرغ از قفس آخر پرید
زجر هم بر دست مزد ِ پای سنگینش رسید

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه حضرت رقیه(س) -( من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان) * حسن کردی

369

مرثیه حضرت رقیه(س) -( من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان) من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان
یک جان به چشمانت بدهکارم عمو جان
من در نبودت لحظه لحظه گریه کردم
با چشمهای زخمی و تارم عمو جان
چشم تو روشن، بعد تو ای غیرت الله
انگشت نمای کوچه بازارم عمو جان
چشمم کبود و صورتم زخمی ست، زیرا
از چشم این مردم گنه کارم عمو جان
یک سو نگهبان زجر و یک سو حرمله، من
بین دو تا وحشی گرفتارم عمو جان
از هر که شاید بگذرم هر کافر اما
از زجر بچه کش نه بیزارم عمو جان
از مو بلندم کرد و راحت بر زمین زد
این روزها خیلی سبک بارم عمو جان
هم قافله ای ها تحمل می کنندم
اما برای زجر سربارم عمو جان
از بس سرم را سنگ ها بردند در شام
گوشم سیاه و سخت تبدارم عمو جان
موی مرا یک پیر زن چنگی زد و گفت
من شانه ات را لازمش دارم عمو جان
فکر سر پیچیده روی نیزه ی تو
پیچیده برهم سخت افکارم عمو جان
حالا تو روی نیزه ها و در عوض من
با پرچم اشکم علمدارم عمو جان

تو روی نی دفع خطر می کردی از من
یک جان به چشمانت بدهکارم عمو جان

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -( وقتی که فراتر ز زمان است رقیه) * مهدی رحیمی

266

حضرت رقیه(س) -( وقتی که فراتر ز زمان است رقیه) وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه

مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه

مانند علی اکبر و مانند اباالفضل
در کرب بلا یک جریان است رقیه

زینب به حسینش همه‌ی عمر چگونه ست
نسبت به اباالفضل همان است رقیه

وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش
من معتقدم گنج نهان است رقیه

مانند حسین بن علی بر تن آدم
جسم است اگر سوریه جان است رقیه

آنجا که عمو آمده با مشک لب رود
عکس وسط آب روان است رقیه

من باورم این است که از خلقت عالم
مقصود حسین است و بهانه ست رقیه

رفته ست علی اکبر و تا لحظه‌ی آخر‌
ای وای که گوشش به اذان است رقیه

در مجلس تنهایی جسم علی اکبر
با روضه‌ی سر مرثیه خوان است رقیه

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -( آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر ) * ناشناس ؟؟؟

351
-1

حضرت رقیه(س) -(  آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر ) آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر
چون ستاره هست داغم بی شماره ای پدر

من نمیگویم بیا پیشم بمان، من را ببر
درد من را نیست غیر از مرگ چاره ای پدر

هر کجا گفتم پدر زد خصم بر من کعب نی
گریه کردم چون زدردش زد دوباره ای پدر

شامیان با سنگ ها گرم پذیرایی ز ما
بر سر نیزه سرت گرم نظاره ای پدر

تازیانه خورده ام از کربلا تا شهر شام
شاهد من این لباس پاره پاره ای پدر

چشم از تو بر نمیدارم، فقط یک لحظه کن
گوشه ی چشمی به من، یا یک اشاره ای پدر

خواندن قرآن تو لالایی اصغر شده
نیزه دشمن برایش گاهواره ای پدر

زینت ما هر دو را دشمن به غارت برده است
از تو انگشتر زمن هم گوشواره ای پدر

شد نشان غارت تو دست بی انگشت تو

شد نشان غارت من گوش پاره ای پدر

شاعر:محمد معارف وند

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت رقیه(س) -( سلام ای سر بابا تنت کجا رفته) * سید پوریا هاشمی

593

حضرت رقیه(س) -(  سلام ای سر بابا تنت کجا رفته) سلام ای سر بابا تنت کجا رفته
شنیده ام که تنت بین بوریا رفته

خوش آمدی‌ پدرم دیدن من آمده ای
چه شد که نصف شبی به خرابه سر زده ای

هوای اهل و عیالت هوای سوختن‌ است
همان قدم که نداری بروی چشم من‌ است

خبر بگیر ز حالم عجیب بد حالم
شبیه پیر زنی درمیان اطفالم

نه دست‌ مانده برایم نه پا و نه کمری
خلاصه عرض کنم میشود مرا ببری

مرا ببر که گره خورده است موی سرم
چقدر با ته‌ نیزه زدند روی سرم

مرا ببر که به پیشانیم نشان دارم
کبودی بدی از لطف ساربان دارم

کشیده خوردم از آنکس که بغض حیدر داشت
چه بی مقدمه زد! گونه ام ترک برداشت

لب تو زخم‌ شده چوب خیزران خورده
لبم کبود شده مشت از سنان خورده

همینکه با من‌ مظلوم قاتلت لج شد
میان حلقه زنجیر گردنم کج شد

گرفت حنجره ام‌حرفهام خس خس شد
ز تازیانه دو دستم شکست بی حس شد

سرنماز لگدهای بی هوا خوردم
چه فحش ها که من از بی نمازها خوردم

مقابل من لب تشنه آب میخوردند
گرسنه بودم و پیشم کباب میخوردند

زنان کوفه به عمه اشاره میکردند
لباسهای مرا پاره پاره میکردند

اراذل سر بازار شام را که نگو
و رقص های زنان روی بام‌ را که نگو

غریبه ای به خرابه سرک کشید پدر
چقدر قهقهه زد عمه را که دید پدر

اگرچه بعد تو دیگر شکست حرمت‌ ما
ولی نخورد زمین پرچم قداست ما

زمان غارت معجر خدا حجاب کشید
نگاه هیچ غریبه به موی ما نرسید

  • چهارشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت رقیه(س) -( گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم) * سید پوریا هاشمی

348

شهادت حضرت رقیه(س) -( گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم) گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم
باز می آیی و رویت را تماشا میکنم

میشود نازم کنی؟یک ذره نازم را بکش
بعد در آغوش تو آرام لالا میکنم

من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده اند
تو برایم هدیه خلخالی بخر پا میکنم

این همه این ها مرا هرروز دعوا میکنند
تو که هستی شمر را امروز دعوا میکنم

دست های زبرشان آنقدر خورده بر رخم
پلکهایم را به زحمت پیش تو وا میکنم

زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن
بیخیال زجر،من کار خودم را میکنم!

آنقدر با مشت میکوبم به لبهای خودم
تا خودم را آخرِ سر مثل بابا میکنم

گریه ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم
صورتت را باز مثل قبل زیبا میکنم

از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن
درد میگیرد سرم تا یاد آنها میکنم

به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه ست
هرچه مردم پشت من گفتند حاشا میکنم

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شهادت حضرت رقیه(س) -( کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر) * رضا رسول زاده

263

شهادت حضرت رقیه(س) -(  کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر) کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر
تا کُنَم‌ فَرشِ‌ مَسیرِ میهمانم بیشتر

از سَرِ بازار یِک هِدیه بَرای دیدَنَت...
...می خَریدَم، بود اَگَر قَدری زَمانَم بیشتر

این یَتیمی دَردِسرهای بَدی دارد پِدر
من نمی خواهم دگر زِنده بمانم بیشتر

اَهلِ ویرانه مَرا خِیلی تَحَمُّل کَرده اَند
باعِثِ زَحمَت شُدَم، بَر عَمّه جانم بیشتر

روز از گَرما مریضَم، تازه شَبها می شَوَد...
...دَر هَوای سَرد، دَردِ اُستُخوانم بیشتر

چون نِمی خواهَم تو ناراحَت شَوی، ساکِت شُدَم!
بینِ صُحبَت می شَوَد لُکنَت زَبانم بیشتر

آن شَبِ غارَت هَمه دَر دود و آتَش سوختیم
سوخت اَمّا موی من اَز خواهَرانم بیشتر

صُبح تا حرفِ کَنیز آمَد وَسَط، اُفتاد زود...
...لَرزه بَر جانِ هَمه، اَمّا به جانم بیشتر

بَر لَبِ تو بوسه زَد هَم سَنگ هَم نِیزه وَلی
عُقده دارِ بوسه های خِیزَرانم بیشتر

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

واحد زمزمه حضرت رقیه(س) -( میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی) * رضا رسولی

263
0

واحد زمزمه حضرت رقیه(س) -( میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی) میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی
میبینی - چجور تا میکنم با غصه و تنهایی
دلتنگم - بخون واس من - بازم لالایی
دختر تو شام خراب دیده
دختر تو بزم شراب دیده
حق داری که نمی‌شناسیم بابا
دختر تو خیلی عذاب دیده
بابا حسین بابا حسین جانم ۴

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

میبینی - آتیش، معجر و با موی منو سوزونده
میبینی - رَدِ سیلی به روی صورت من مونده
این دوری - چه جور جونم رو - به لب رسونده
دیر اومدی دختر تو پیر شد
دیر اومدی از زندگی سیر شد
حالا که دیگه افتادم از پا
دیر اومدی؛ خیلی بابا دیر شد
بابا حسین بابا حسین جانم ۴

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور بی بی حضرت رقیه خاتون (س) -( ای مشکل گشا) * امیرحسین سلطانی

242

سبک زمینه یا شور بی بی حضرت رقیه خاتون (س) -( ای مشکل گشا) ?بند اول

ای مشکل گشا
خاتون کرب و بلا
دختر سلطان عشق(رقیه جان)۴
ای زهرا نما
هستی الگوی حیا
عشقِ بانوی دمشق(رقیه جان)۴

چه اسم زیبایی داری بی بی
(اسم تو قلبمو میلرزونه)
هر چی دارم تو زندگیم قطعاً
(از کرم رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

?بند دوم

اعجازه خدا
به دردم تویی دوا
ای داروی تب عشق(رقیه جان)۴
شور روضه ها
ای زیباترین نوا
زمزمهٔ بر لب عشق(رقیه جان)۴

تو انتها و آخر عشقی
(عشق تو واسم دین و ایمونه)
به کوریه منکر تو میگم
(دلبر من رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

?بند سوم

عشقِ نوکرا
دلها بر تو مبتلا
قلبمه تسلیم تو(رقیه جان)۴
محشر محشری
به زینب تو دلبری
واجبه تعظیم تو(رقیه جان)۴

ارادتم بی بی به تو خاصه
(چشام برات همیشه گریونه)
غصه ندارم روز محشر من
(که شافعم رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمزمه،زمینه،شور روضه ای حضرت رقیه خاتون(س) -( به کنج ویرونه،بابا خوش اومدی) * امیرحسین سلطانی

364

سبک زمزمه،زمینه،شور روضه ای حضرت رقیه خاتون(س) -( به کنج ویرونه،بابا خوش اومدی) ?بند اول

به کنج ویرونه،بابا خوش اومدی
به دخترت عجب،بابایی سر زدی
مهمونه من شدی،از روی نیزه ها
سرتو میبینم،تو این طشت طلا

حالا که اومدی،امشب به دیدنم
به لبهای تو من،گل بوسه میزنم
حالا که اومدی،میخوام برات بگم
چی اومده سرم،به کجاها بُردنم

با کعب نی منو زدن
که پُرِ زخمه بدنم
سیلی زدن بِهِم بابا
که پُرِ خونه دهنم

مَن الذی ایتمنی یا ابتا یا ابتا

?بند دوم

کجا بودی بابا،سوخته موی سرت
گرفته بوی نون،رگ های حنجرت
کجا بودی میاد،خون از چشم ترت
گریه نکن بشین،رو پای دخترت

بشین برات بگم،از دخترای شام
بشین برات بگم،از سنگه روی بام
بشین برات بگم،کم سو شده چشام
بشین برات بگم،از اون بزم حرام

بسته بودن به همدیگه
دستای مارو با طناب
به زور و با تازیونه
بُردنمون بزم شراب

مَن الذی ایتمنی یا ابتا یا ابتا

?بند سوم

بشین برات بگم،گوشوارمو کی بُرد
همون سر تو رو،واسه یزید آورد
فقط به جای من،عمه کتک میخورد
عمه اگه نبود،زود دخترت میمُرد

خودت دیدی که از،رو ناقه افتادم
میخوام بهت بگم،که مادر و دیدم
اونم شبیه من،قدش خمیده بود
دلیلشو بابا،از عمه پرسیدم

عمه میگفت تو کوچه ها
مادرمونو بد زدن
سیلی به صورتش زدن
به پهلوهاش لگد زدن

مَن الذی ایتمنی یا ابتا یا ابتا

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها) * بهمن عظیمی

581
1

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها) صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها
سه ساله دختر حسین ، گرفت بهونه ی بابا

بابایی جونم ، ای خورشید آسمونم
ای گرمیِ آشیونم
کاش دیگه زنده نَمونم ، بابااا

دلم پر از درده ، چشام مث بارون
کجا بودی بابا ، دلم شده پُر خون

بابا حسینم حسین

خوش اومدی ای همسفر ، خوش اومدی ای مهربون
حالا که پیشم اومدی ، دیگه نرو پیشم بمون

بابایی جونم ، وای به دلِ بی قرارم
وای بی تو کسی ندارم
وای دیگه بمون کنارم ، بابا

دیگه ازین دختر ، نمونده جز یک آه
اگر نبود عمه ، جون می‌دادم تو راه

بابا حسینم حسین

بی تو می میرم بخدا ، می دونی که جون منی
فدای زخمای سرت ، مَنِ الّذی اَیتَمنی

بابایی جونم ، وای بازم چشاتو وا کن
وای دخترت و نگا کن
وای درد منو دوا کن ، بابا

سر تو افتاده ، روی زمین بابا
برات می میرم ای ، زخمی ترین بابا

بابا حسینم حسین

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمینه بسیار زیبای شهادت حضرت رقیه-(گریه امون بغضم و بریده) * اصغر چرمی

433
1

زمینه بسیار زیبای شهادت حضرت رقیه-(گریه امون بغضم و بریده) گریه ، امون بغضمو بریده
شیون ، صدای قلبمو شنیده
از رو ، زمین سرد این خرابه
نالم ، به آسمونیا رسیده

عمه کجایی
جون ندارم که پا بشم
دس بکش یه کم رو موهام
کاری کن رو برا بشم

عمه کجایی
کمک بکن که روی پام بشینم
یه بار دیگه باباییمو ببینم

اشفعیلی یارقیه(۳)

عمه ، می بینی که توون ندارم
می خوام ، سر و روی زانوم بذارم
حرف ، نگفته تو دلم زیاده
یه کم ، از باباجونم گله دارم

دیگه نمی خوام
از باباییم جدا بشم
طاقتی نمونده برام
یه بار دیگه تنها بشم

می خوام بگم که
بابا جونم تو بی وفا نبودی
منو ببر پیش خودت به زودی

اشفعیلی یارقیه(۳)

سخته ، بابات بره تنها بمونی
می خوای ، گریه کنی اما نتونی
می خوام ، روضه بخونم برا بابام
امشب ، از پهلو و بازوی خونی

می خوام بگم که
ببین چجوری تا شدم
همه می گن که این روزا
مثل جدم زهرا شدم

امشب بیا و
بابا جونم برای من دعا کن
حاجت این دخترت و روا کن

اشفعیلی یارقیه

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • اصغر چرمی
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای سر که بر نیزه شدی،با کاروان همراه،با اشقیا هر جا) * رسول چهارمحالی

212

نوحه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای سر که بر نیزه شدی،با کاروان همراه،با اشقیا هر جا) سبک:ای ساقی لب تشنگان

بابا حسین جانم،ای جان جانانم(2)
.................................................
ای سر که بر نیزه شدی،با کاروان همراه،با اشقیا هر جا
از تن جدا گشتی چرا،ای سر شدی تنها،با کاروان ما
بابای مظلوم منو،ای سید خوبان،مولای مظلومان(2)
..................ّّ.ّ...................
آن دم که افتادم ز ناقه،ای پدر جانم،بر گو کجا بودی
اندر زمان خوردن،سیلی کجا بودی،از ما جدا بودی
نه معجری بر سر،بابا بیا بنگر،بر حال محزونم(2)
.......................................
اندر خرابه ای پدر،مسکن گزیدم من،خیری ندیدم من
طعنه شنیدم روز و شب،از بچه شامی،با فحش و بد نامی
بابا بیا در پیش من،تو از طبق آغوش من،ای ماه تابانم(2)
...........................................
بابا ندارم من گله،از کوفه و از راه شام،از ماجرای شام
بنگر به حال عمه ام،آن عمۂ غم پرورم،گشته سپر هر جا برم
ای عمۂ سادات،در شأن تو آیات،ای کوثر شامات(2)
..........................................
بابا بیا من را ببر،دیگر شدم من خم کمر،طاقت ندارم ای پدر
مویم سفید قدم دو تا،مانند زهرا ماه ما،بابا بیا من را ببر
ای مظهر خوبی،بر نیزه مجذوبی،قاری قرآنی(2)
..........................................
بعد از علی اکبرم،ششماهۂ تشنه لبم،عباس آن تاج سرم
بعد شب غربت به ما،در خیمه ها بی سر پناه،دشمن به ما می کرد نگاه
بابا کجا بودی،از ما جدا بودی،غرق دعا بودی(2)
................................................
بابا حسین جانم،ای جان جانانم(2)

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شهادت حضرت رقیه(س) -(من آن شمعم که آتش بسکه آبم کرده، خاموشم) *استاد حاج غلامرضا سازگار

362

شهادت حضرت رقیه(س) -(من آن شمعم که آتش بسکه آبم کرده، خاموشم) من آن شمعم که آتش بسکه آبم کرده، خاموشم
همه کردند غیر از چند پروانه، فراموشم

اگر بیمار شد کس گل برایش می‌برند و من
بجای دسته گل باشد سر بابا در آغوشم

پس از قتل تو ای لب تشنه آب آزاد شد بر ما
شرار آتش است این آب بر کامم نمی‌نوشم

تو را در بوریا پوشند و جسم من کفن گردد
بجان مادرت، هرگز کفن بر تن نمی‌پوشم

دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد
که مثل مادرم زهرا ز سیلی پاره شد گوشم

اگر گاهی رها می‌شد ز حبس سینه فریادم
به ضرب تازیانه قاتلت می‌کرد خاموشم

فراق یار و سنگ اهل شام و خندة دشمن
من آخر کودکم این کوه سنگین است بر دوشم

نگاه نافذت با هستی‌ام امشب کند بازی
گه از تن می‌ستاند جان گه از سر می‌برد هوشم

بود دور از کرامت گر نگیرم دست «میثم» را
غلام خویش را گرچه گنه کار است، نفروشم

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمینه و شور سینه زنی شب سوم توسل به حضرت رقیه(س)سبک سنتی * مرتضی محمودپور

257

زمینه و شور سینه زنی شب سوم توسل به حضرت رقیه(س)سبک سنتی ◾نوحه ی زمینه سینه زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
کنج خرابه منتظر بنشسته‌ام بابا
ای زاده ی زهرا
کی میشود از ره رسی ای مهربان بابا
ای زاده ی زهرا

◾بنددوم
بابا بیا بنگر که من گسیو پریشانم
ای جان جانانم
رفته ز که تاب و توان ای روح ریحانم
من دیده گریانم

◾بندسوم
بر روی نی دیدم که از من رو نهان کردی
گل را خزان کردی
روی منیر خویش و را بابا عیان کردی
گل را خزان کردی

◾بندچهارم
حالا تو با سر آمدی بر دیدنم بابا
ای زاده ی زهرا
منهم کنم این جان ناقابل فدا بابا
ای زاده ی زهرا

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه(س) -(بابایی ، دشمنت کرده اسیرم) * مرتضی شاهمندی

124

نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه(س) -(بابایی ، دشمنت  کرده  اسیرم) بابایی ، دشمنت کرده اسیرم
نگاه کن ، غم تو کرده چه پیرم

چشم انتظارتم ، عمه چه بیقرار
بابا بیا ولی ، تنهای مان نذار

آه ، قد خمیده ، دختر شاه ، کس ندیده

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

بابایی ، پاره کردن معجر من
نرفته ، چادر اما از سر من

نایی نمانده در ، دستان و پای من
شد عمه زینبم ، بابا عصای من

آه ، دست دشمن ، مانده روی ، صورت من

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

بابایی ، از داغ تو می میرم
من توی ، خرابه عزا می گیرم

بابا شده کبود ، پلک چشم ترت
لبریز گرد و خاک ، شد موهای سرت

آه ، شد دل کباب ، رویت شده ، از خون خضاب

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(دلتنگم اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه ) * داود قاضی

148

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(دلتنگم  اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه ) دلتنگم
اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه
یه دردایی دارم - هیچکس نمیدونه ۲
اینکه یه جوری زده که چشام تاره
اینکه دیدم گوشوارم توی بازاره
اینکه منم پهلوهام مثل مادرت
بد جور لگد خورده خیلی ورم داره
بابا / بابا / انقدر صدات کردم آخر گرفت صدام
بد جور / شبها / میسوزه این تاول روی دست و پام ۲

بابایی
حال دخترت رو / هیچکس نمی فهمه
نیستی که ببینی - دنیا چه بی رحمه ۲
از زجر نگم که بابا جون دلم خونه
این سوختگی واسه شام غریبونه
من که همیشه توو آغوش تو بودم
حالا ببین جای من رو توو ویرونه
بابا / بابا / خیلی کلافم از این زخمای تنم
بابا / بابا / میلرزه از گشنگی کل بدنم ۲

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر در باره حضرت رقیه *

12728
18

شعر در باره حضرت رقیه خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
اب و آیینه بیاریید پدر می آید
نه تو از عهده این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالباً درد به دنبال جگر می آید
راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
هست پیراهنی از غارت ان شب به تنم
نیم عمامه از آن به تو در می آید
به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
که بجز من ز پس کار تو بر می آید
راستی!هیچ خبر ار شدی تب کردم؟
راستی لاغری من به نظر می آید
راستی هست به یادت دم چادر گفتی:
دختر من!به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خرید

  • پنج شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد