شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 یاسین زندی

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه (س) -( ببین که دخترت بیقراره ) * یاسین زندی

2730
2

دانلود متن و سبک  نوحه حضرت رقیه (س) -( ببین که دخترت بیقراره  ) ببین که دخترت بیقراره - بیا من و بغل کن دوباره
اشاره کردن و من دلم سوخت - میگن یتیمه بابا نداره
بغل بگیر ۲
من و که خسته ام از بهانه ها
بغل بگیر ۲
سرخه تن من از تازیانه ها
شهر و آذین زدن؛ ما ولی غصّه دار
عمه بغضش شکست؛ خیلی بی اختیار
بابا حسین 4
〰〰〰〰〰〰
کنار من چراغونه امشب - تنم دوباره میسوزه تو تب
سر ِ تو داره قرآن میخونه - نخون بخاطر عمّه زینب
ببین منو ۲
چشمات و وا کن و خیره شو به من
ببین منو ۲
لب های خشکت و هی به هم نزن!
گریه کردم ولی؛ چی آوردن برام
بوی نون از سرت؛ بوی دود از موهام
بابا حسین 4

شاعر : یاسین زندی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد حسن بیات لو

حضرت رقیه(س) -( بر نمی خیزم اگر ؛ تاول زده پاهای من ) * محمد حسن بیات لو

1270
1

حضرت رقیه(س) -( بر نمی خیزم اگر ؛ تاول زده پاهای من ) میرسد امشب به پایان قصه ی غمهای من

آمده بابای من2

بر نمی خیزم اگر ؛ تاول زده پاهای من

آمده بابای من2

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

حضرت رقیه(س) * محمد حسن بیات لو

691

حضرت رقیه(س) ازسفر برگشته و مهمان دامان من است

عمه جان بابا رسید2

با لبان خیزرانی مرثیه خوان من است

عمه جان بابا رسید 2

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

حضرت رقیه(س)شهادت -( ای کاش راهِ رفتن خولی نبسته باشد ) * ولی الله کلامی زنجانی

1043
1

حضرت رقیه(س)شهادت -( ای کاش راهِ رفتن خولی نبسته باشد ) ‎ای وای بر یتیمی، قلبش شکسته باشد
‎در گوشۀ خرابه تنها نشسته باشد

‎یا رب ز دست صیاد این صید را رها کن
‎تا جان به سینه دارد از دام رسته باشد

‎روی پدر ندیده، دنبال سر دویده
‎من عاشقی ندیدم اینگونه خسته باشد

‎داغی به سینه دارد میل مدینه دارد
‎ای کاش راهِ رفتن خولی نبسته باشد

‎هرگز نداشت باور آن دلبر دلاور
‎پیمان آشنایی با او گسسته باشد

‎آخر غمش سر آمد، تا در طبق سر آمد
‎پر زد چو بلبلی که، از لانه جسته باشد

‎شد خیره بر عزیزش، چشمان اشکریزش
‎گفتا چنین زیارت، ما را خجسته باشد

‎بابا اگر نثار، راهت گلی ندارم
‎در بازوانم عکسِ، گل دسته دسته باشد

‎بابا کدام ظالم سر از تنت بریده
‎یا رب به حق عباس د

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

روضه حضرت رقیه(س) -( بگو بابا كى تو اين سن يتيمم كرد ) * رضا تاجیک

1676
1

روضه حضرت رقیه(س) -( بگو بابا كى تو اين سن يتيمم كرد  ) بگو بابا كى تو غربت سهيمم كرد
بگو بابا كى تو اين سن يتيمم كرد

بگو بابا بريده كى رگاى تو
چرا بابا چرا خونه چشاى تو

مگه چشمات چه چيزايى رو می ديده
چرا بابا سرت بوى تنور ميده

نمى دونى بدون تو كجا رفتم
سر بازار و بزم شاميا رفتم

توى يک صف اسير بوديم و پژمرديم
يكى افتاد همه با هم زمين خورديم

گلوبندم... النگوهام... نپرس از من كجا مونده
پر و بالم ببين كه زير پامونده

چقدر اين ضجر منو بابايى زجرم داد
منو مى ديد به ياد كوچه مى افتاد

ازت دورم چقدر اين فاصله سخته
باباجونم سفر با حرمله سخته

يه شب با گريه هام از خواب پاشد نامرد
اومد مومو كشيد از جا بلندم كرد

نمى دونى چقدر اين دخترت تنهاست
نمى دونى ي

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -( اگه عمر او،به این دنیا بود،یا زینب میشد یا زهرا ) * نجمه پور ملکی

1228
1

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -( اگه عمر او،به این دنیا بود،یا زینب میشد یا زهرا ) ارباب،گلی داره،به نام رقیه
خوبه،همه باشیم،غلام رقیه

به حدی نازه،که بی اندازه،دوسش دارم توی دنیا
اگه عمر او،به این دنیا بود،یا زینب میشد یا زهرا

تو دستاشه برات شش گوشه
یه عالمو میخره میفروشه
شک ندارم بعد بی بی زینب
نام عقیله العرب روشه

رقیه ی بنت الحسین عشقه6

بازم،شب سوم،قشنگه حال ما
دنیا،مال دشمن،رقیه مال ما

عظیم الشانی،نداره معنی،از این در حاجت نگیرم
ببین که واسه،دفاع از بی بی،با کل دنیا درگیرم

دل برده با اون حرمش از من
با گریه رسوا میکنه دشمن
من کی باشم به پاش بزارم سر
راس الحسین و داره بر دامن

رقیه ی بنت الحسین عشقه6

هیات،پر از لشکر،رقیه سرلشکر!!
باب الحوائج ها،فدای این دختر

رو دوش

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت رقیه(س) -( زیر سایه ی نیزه ها،از خواب می پرم بابایی...بابایی ) * نجمه پور ملکی

1275
1

نوحه شهادت حضرت رقیه(س) -( زیر سایه ی نیزه ها،از خواب می پرم بابایی...بابایی ) از وقتی که رفت از پیشم،سقای حرم بابایی
زیر سایه ی نیزه ها،از خواب می پرم بابایی...بابایی

نازم را فقط،خریده نیزه
موهای مرا،کشیده نیزه!
تنها زنده ام،به امید نیزه!!!

باباجان حسین6

از زخم طناب و زنجیر،نبودم شبی آسوده
زحمتم تمام مدت،روی دوش زینب بوده...بابایی

خیرات می دهند،زنان شامی
بدتر از همه،دکان شامی!!
کودک می زنند، دلیران شامی

باباجان حسین6

امشب نه که دارم هر شب،از دوری تو می میرم
حاجت دلم را با اشک،امشب از سرت می گیرم..بابایی

دارم می شوم،شبیه زهرا
از جانم بگیر،نفس تنگی را
اصلا زندگی،نیامد به گلها!!!

باباجان حسین6

شاعر : نجمه پور ملکی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها - خرابه شام -( نيمه هاي شب رقيّه ياد بابا مي كند ) * محمدرضا سروری

8846
1

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها - خرابه شام -( نيمه هاي شب رقيّه ياد بابا مي كند ) یاد بابا
(نيمه هاي شب رقيّه ياد بابا مي كند)
(در دل ويرانه ها فرياد و غوغا مي كند)
دامن خود را ز اشك ديده دريا مي كند
******
نيمه شب در خواب ناز كودك دردانه اي
با تبسّم خنده بر لب چهرة شاهانه اي
آمده بابا درون كلبة ويرانه اي
وه چه مشتاقانه بابا را تماشا مي كند
(نيمه هاي شب رقيّه ياد بابا مي كند)
******
در میان خواب با بابا سخن گويد بسي
گه ز شور و اشتياق گه از غم دلواپسي
نالد از ظلم عدو گريد ز درد بي كسي
عقده هاي سينه را زين گفتگو وا مي كند
(نيمه هاي شب رقيّه ياد بابا مي كند)
******
مي كشد بابا به روي شانه هايش دست مهر
مي زند پر با رقيّه تا بلنداي سپهر
فارغ از غم مي كنند در وادي مستانه سير
لحظه

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

حضرت رقیه سلام الله علیها -( دستی کشید زیر گلو گفت با خودش ) * محمد حسن بیات لو

1130

حضرت رقیه سلام الله علیها  -( دستی کشید زیر گلو گفت با خودش ) با این پر شکسته کبوتر نمی شود
بی یاد مرگ هرشب او سر نمی شود

کم سو شده ست چشم ورم کرده اش ولی
با روضه ی کنیز ... برابر نمی شود

دستی کشید زیر گلو گفت با خودش
این جای زخم تیزی خنجر نمی شود

"گفتند دختر است از او کار می کشیم"
بایدکه سرشکست به منبر...نمی شود

بینایی اش چه سود که کور حقیقتست
چشمی که درمصیبت او تر نمی شود

در روضه ی سه ساله به کرات دیده ایم
چیزی شبیه غارت معجر نمی شود

تنها خرابه نه همه ی شام گریه کرد
حالا بگو که یک تنه لشکر نمی شود !؟

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه 96 شهادت حضرت رقیه(س) -( نیمه ی شبی دنبال/سر بریدت میگرده ) * امیرحسین سلطانی

1274

زمینه 96 شهادت حضرت رقیه(س) -( نیمه ی شبی دنبال/سر بریدت میگرده ) بند اول

هوای خرابه سرده/دختر تو پر از درده
نیمه ی شبی دنبال/سر بریدت میگرده

خسته شده،از این زمونه
یک گوشه ای،گرفته بونه
افتاده روی،خاک غربت
هی زیر لب،داره میخونه

کجایی بابا جون بیا،داره میمیره دخترت
کجایی تا ببینی که،شده شبیه مادرت

کجایی نازنین بابا،کجایی مه جبین بابا
بیا ببین که دخترت،افتاده رو زمین بابا

(بابا حسین بابا حسین)

بند دوم

ترکیده بغض قلبش/هوای چشاش بارونه
معلومه که از این دنیا/سیره و دلش پرخونه

از شامیا دلش گرفته
جایی نبوده که نرفته
از اون محله ی یهودی
حرفا داره هنوز نگفته

کجایی بابا جون بیا،بیا سراغ دخترت
بیا و مرهمی بذار،به روی داغ دخترت

کجایی نازنین بابا،کجایی بی قرین

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه حضرت رقیه(س) -( کوچه شد اینبار کوچه های شام ) * امیرحسین سلطانی

1650

زمینه حضرت رقیه(س) -( کوچه شد اینبار کوچه های شام ) بند اول

دست زمونه_دخترو پیر کرد

از کربلا تا_به شام اسیر کرد

کوچه شد اینبار_کوچه های شام

رقیه رو از_زندگی سیر کرد

روز من شب تیره و تاره

میزنی بزن عیبی نداره

ولی طعنه نزن که یتیمم

بابایی هوای منو داره

هر کی یتیم باشه میدونه

یتیمی درد بی درمونه

بالا سرت سایه ی پدر

نباشه دنیا یه ویرونه

(ای وای رقیه رقیه جان)

کنج خرابه_سر زدی بابا

ممنونتم که_هستی پیش ما

ببین که بستم_گل سرم رو

گوشواره هامو_بردن نامردا

بابام از سفر اومده عمه

میبینی با سر اومده عمه

امشب از بابا بوسه میگیرم

دیگه غصه سر اومده عمه

کی پا گذاشته رو صورتش

که خون میریزه از اون چشاش

کی روی لعل و رو دندونش

زده،ترک داره

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت رقیه (س) -( تو رو خدا جلوی اشکامو نگیرید ) * محسن طالبی پور

2521
5

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت رقیه (س) -( تو رو خدا جلوی اشکامو نگیرید ) تو رو خدا جلوی اشکامو نگیرید
به سینه که می زنم دستامو نگیرید
باباجونم اومده چشمامو نگیرید
من دلخونم سر می کنم با تنهایی
بادیده های دریایی
ولی به ولله می میرم
بدون بابایی
موهام سپیده قدم خمیده بابام شهیده
بابا حسین جان3

جدایی و فاصله حق من نبوده
تنهایی ی قافله حق من نبوده
پای پره آبله حق من نبوده
حقم بابا نبوده کنج ویروونه
یه جایی که بی سامونه
یه جایی که هیچ کی درد
منو نمی دونه
من بی قرارم ابر بهارم بابا ندارم
بابا حسین جان3

کینه وستم و زور حق تو نبوده
سنگای دشمن کور حق تو نبوده
زندگی توی تنور حق تو نبوده
حقت بابا نبوده که باشی پرپر
ببینمت تو طشت زر
نبوده حق تو بابا
ببینمت بی سر
کار یهوده پلک

  • یکشنبه
  • 7
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

دودمه حضرت رقیه -(زیب آغوش پدر زینت دوش قمرم) * محمود ژولیده

891

دودمه حضرت رقیه -(زیب آغوش پدر زینت دوش قمرم) زیب آغوش پدر زینت دوش قمرم
من به زهرا جگرم
با وجودی که برای همگان درد سرم
من به زهرا جگرم

  • سه شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

رباعی حضرت رقیه سلام الله علیها -(روزی که مرا مقام عصمت دادند) * محمود ژولیده

798

رباعی حضرت رقیه سلام الله علیها -(روزی که مرا مقام عصمت دادند) روزی که مرا مقام عصمت دادند
بر حضرت من کلید جنت دادند
در حشر محب من نباشد نگران
زیرا که مرا اذن شفاعت دادند

  • سه شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت رقیه(س) -(چه مهمان عزیزی به ویرانه ام آمد) * میثم مومنی نژاد

1043
2

حضرت رقیه(س) -(چه مهمان عزیزی     به ویرانه ام آمد) چه مهمان عزیزی به ویرانه ام آمد
بده مهلتی ای جان که جانانه ام آمد
پدر جان پدر جام
خوش آمدی به ویران
دگر شکوه ندارم ز رنج غل و زنجیر
نگویید یتیمم که خوابم شده تعبیر
پدر جان......
خوش آمدی......
ز لبهای کبودت پدر بوسه بگیرم
بمان در بر من یا دعا کن که بمیرم
پدر جان....
خوش آمدی....
شکسته پرو بالم به پا آبله دارم
چرا مرا نبردی ؟ من از تو گله دارم
پدر جان.....
خوش آمدی.....

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه -(عمه بیا آمده بابای من ) * اسماعیل تقوایی

3899
10

یا رقیه -(عمه بیا آمده بابای من ) یا رقیه

عمه بیا آمده بابای من
روشنی ظلمت شبهای من

رفته کناری همه ابر فراغ
آمده مه پاره ی زیبای من

عمه زتن کی سراو شد جدا
کآمده با سر به تماشای من

دیده ام او را به رویای خود
واقعیت یافته رویای من

عمه چه زخمیست به پیشانیش
زخم سرش گشته غم افزای من

عمه کجا مانده تن بی سرش
کرببلا، وای من و وای من

عمه سرش را به بغل دارم و
راس پدر گشته تسلای من

حال که دیدم سراو، از خدا
مرگ خودم هست تقاضای من

پیکر من نزد پدر دفن کن
از تو بود عمه تمنای من

شاعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 16
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:21
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

اگر بابا بیاید -(اگر بابا بیاید ، به روی دوش او سر می گذارم) * محمدرضا سروری

1715

اگر بابا بیاید -(اگر بابا بیاید ، به روی دوش او سر می گذارم) اگر بابا بیاید

اگر بابا بیاید ، به روی دوش او سر می گذارم
اگر پیشم نشیند ، برایش زخم دل را می شمارم
اگر او را ببینم ، دلم را دست بابا می سپارم
اگر یک لحظه باشد ، به گرمی دست او را می فشارم
******
اگر آید کنارم ، دوباره مهربان بابای خوبم
شوم مست وصالش ، برایش پنجة شادی بکوبم

بگویم درد دل هایم به بابا
سخن از ماتم امروز و فردا
از آنچه بر سرم آورده دشمن
غم تنها شدن در دشت و صحرا

اگر پیشم نشیند ، برایش زخم دل را می شمارم
اگر بابا بیاید ، به روی دوش او سر می گذارم
******
اگر او را ببینم ، نمایم بوسه باران روی ماهش
به اشک شوق و شادی ، کنم با دیدة خیسم نگاهش

بدوزم بر دو چشمانش دو دیده
که بیند قامت

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

حضرت رقیه (س) -(بر دیدن رقیه ای شاه سر بریده ) * عبدالحسین میرزایی

1102

حضرت رقیه (س) -(بر دیدن رقیه   ای شاه سر بریده ) بر دیدن رقیه ای شاه سر بریده
حالا رسیده ای که جانم به لب رسیده
در کنج این خرابه ببین در عذابم
یک شب نشد پدر جان که راحت بخوابم
بابای من حسین جان حسین جان حسین جان ۲
این حلق پاره تو این گوش پاره من
هم خاتم تو بردند هم گوشواره من
شانه زنم به مویت پدر جان پدر جان
بوسم رگ گلویت پدر جان پدرجان
بابای من حسین جان حسین جان حسین جان ۲
رحمی کسی در اینجا بر حال من ندارد
یک دختر سه ساله سیلی زدن ندارد
دارم به تن نشانه پدرجان پدرجان
از ضرب تازیانه پدرجان پدرجان
بابای من حسین جان حسین جان حسین جان ۲

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

پریده از خواب -(پریده از خواب بریده از تاب دختر گریان حسین دگر نمی خوابد) * محمدرضا سروری

1485

پریده از خواب -(پریده از خواب بریده از تاب دختر گریان حسین دگر نمی خوابد) پریده از خواب

پریده از خواب بریده از تاب دختر گریان حسین دگر نمی خوابد
فغان و گریه کند رقیه شب همه شب تا که نشانی از پدر یابد
بهانه جوید شبانه گوید نام پدر بلکه مهِ او به حرم تابد
پریده از خواب بریده از تاب دختر گریان حسین دگر نمی خوابد
******
پریده از خواب و فقط بهانه گیری کند
شکایت از جدایی و درد اسیری کند
خواب پدر دیده دوباره ، گُل ماتم زده
به کودکی ناله چنان دورة پیری کند

روی پدر دیده غریبانه به خوابی جدید
گریه کنان کرده عجب شور و نوایی پدید
تا که ببیند رخ بابای سفر کرده را
لحظه به لحظه کند این شیون و زاری شدید

خرابه غوغا شده از جدایی خیمه به دلها زده بی نوایی
بساط اشک و نالة شبانه دوبا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 6 ـ ذکر / زمزمه ـ رقیه(س) -(اشك دو چشمت همچو دریاست) * حسن ثابت جو

1523
1

سبک 6 ـ ذکر / زمزمه ـ رقیه(س) -(اشك دو چشمت همچو دریاست) سبک 6 ـ ذکر / زمزمه ـ رقیه(س)
جانم رقیه یا رقیه(3)
***
اشك دو چشمت همچو دریاست
ای دخترم حالت شبیه حالِ زهراست
عزیزم ـ حالِ زهراست
بر روی ماهت هاله پیداست
ای دختر زارم مگر قنفذ در اینجاست
عزیزم ـ قنفذ در اینجاست
داغ غریبی ات به قلبم خانه كرده دختر من(2)
گویا عدو با چنگ خود مو شانه كرده دختر من(2)
***
بابا نبودی در بیابان
یك شب من از ناقه زمین خوردم هراسان
ای وای ـ هراسان
آمد عدو سویم شتابان
زد با لگد محكم به پهلویم فراوان
ای وای ـ فراوان
با هر دو دست و تازیانه نیلی ام كرد ای پدر جان(2)
جای نوازش او نصیبم سیلی ام كرد ای پدر جان(2)
***
بنگر به من با چشم خسته
رأسم رقیه روی دامانت نشسته
عزیزم ـ نشس

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(شکسته شد بال و پَرت، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟  به كدامين گناه كشته شده است) * هستی محرابی

2446

حضرت رقیه س -(شکسته شد بال و پَرت، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟  به كدامين گناه كشته شده است) ‍#زبانحال_امام_حسین_ع_با
#نازدانه اش_حضرت_رقیه_س
#سبک_نوشته_خیزو_ببوسم_من_لبات
#گوشواره_آوردم_برات

جانم، ای طفلکِ زار و صغیر
جانم، ای زخمِ تن از تیغ و تیر
جانم، گشتی گرفتار و اسیر

آهِ جانسوزِت به گوشِ پِدَر آمد، ای سه ساله دخترِ من (۲)
دخترم اشکِ من از آهَت در آمد، ای تو یاسِ پرپرِ من (۲)

بابا، بر دست و پایِ تو طناب
بابا، زخمِ تو بی حدّ و حساب
بابا، جان داده ای کنجِ خراب

ای وا، إِذَا النُّجُومُ نْکَدَرَتْ
ای وا، إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ
ای وا، بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ

◾◾◾◾◾◾◾◾◾

خیز و بین بابا به شوقِ دختر آمد، دخترِ غم پرورِ من (۲)
بین پِدَر چون پا ندارد با سر آمد، خفته صحرا پیکرِ من (۲

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

سربی بدن -(آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد) *استاد سید هاشم وفایی

1231

سربی بدن -(آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد) آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد
ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد

فریاد زدای عمه ببین باب نکویم
یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد

ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم
آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد

وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود
چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد

چون شمع شب افروز شرر داشت دل او
پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد

دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان
جان دادزداغ پدر و ازسخن افتاد

با داغ رقیه دل شب امّ مصائب
یک بار دگر درغم ورنج ومحن افتاد

دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی»
بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد

#حاج_سید_هاشم_وفایی

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 وحید محمدی

حضرت رقیه(س) -(بابایی جون بابایی) * وحید محمدی

1829

حضرت رقیه(س) -(بابایی جون بابایی) بابایی جون بابایی
امون از این جدایی
میون سلسه ام من
تو روی نیزه هایی
زمین خوردنامو می بینی
اشک تو چشامو می بینی
حال عمه هامو می بینی می بینی
بسکه زدن پر از ورم شدم بابایی
درد سر اهل حرم شدم بابایی
رفتی و زمین گیرم من
بعد تو دیگه پیرم من
واسه قافله این روزا
خیلی دست و پا گیرم من
با یه لباس پاره
همه زدن اشاره
همه میگن یتیمه
دیگه بابا نداره
قلب غصه دارم می سوزه
گوش پاره پاره ام می سوزه
جای گوشواره ام می سوزه می سوزه
بسکه زدن، شکسته پهلوم مثه زهرا
خسته شدم، دیگه از این سیلی و صحرا
از زمونه دل گیرم من
از نفس زدن سیرم من
واسه قافله این روزا
خیلی دست و پا گیرم من
حال دلم خرابه
جیگر من کباب
شامیا گفتن

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن مقتل حضرت رقیه -(رقیه(س):پدرم حسین(ع)کجاست؟) *

2834

متن مقتل حضرت رقیه -(رقیه(س):پدرم حسین(ع)کجاست؟) عماد الدین طبری رحمه الله از کتاب "الحاویه" نقل کرده که زنان خاندان نبوّت شهادت پدران را از کودکان پنهان می داشتند و می گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند.
امام حسین(ع)دختری چهار ساله داشت،شبی با حالت پریشانی از خواب بیدار شد و گفت: "پدرم حسین(ع)کجاست؟اکنون او را دیدم!".
زنان و کودکان از شنیدن این سخن گریان شدند و شیون از ایشان برخاست.
یزید از خواب بیدار شد و گفت:چه خبر است؟ جریان را به او خبر دادند.
آن لعین دستور داد سر پدر را برای او ببرند،سر را آوردند و در دامنش گذاشتند.
گفت:"این چیست؟"
گفتند: سر پدر توست.
آن کودک هراسان شد،ترسید و فریاد بر آورد، بعد مریض شد و در همان روزها در دمشق از دنیا رفت

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت رقیه -(نازدانه لب بر لب پدر نهاد رأس شریف دختر را صدا کرد که به سوی من بیا....) *

1014

مقتل حضرت رقیه -(نازدانه لب بر لب پدر نهاد رأس شریف دختر را صدا کرد که به سوی من بیا....) پس آن نازدانه لب بر لب پدر نهاد،زمان طویلی از سخن افتاد گریست.
[فَنادیِ الرَّأسُ بِنْتَهُ،إلیَّ إلیَّ،هَلُمّی فَأنا لَک بِالانْتظار.فغُشیَ علیها غشْوهً لمْ تُفقْ بعدها،فحرَّ کوها فَإذا هیَ قدْ فارقتْ روحها الدُّنیا..._آن رأس شریف دختر را صدا کرد که به سوی من بیا،من منتظرت هستم،او غش کرد و دیگر به هوش نیامد،چون او را حرکت دادند متوجّه شدند که روح شریفش از بدن مفارقت کرده و به خدمت پدر شتافته است].
راوی گوید:وقتی که خواستند نعش آن یتیم را از خاک خرابه بردارند علمهای سیاه بر پا کرده بودند و مردان و زنان شامی همه جمع شده گریه و ناله می کردند و سنگ بر سر و سینه می زدند. او را غسل دادند و کفن نمودند

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

خرابه های شام -(از هرکه پرسیدم نمیدانست بابا ) * امیر فرخنده

1014

خرابه های شام -(از هرکه پرسیدم نمیدانست بابا ) از هرکه پرسیدم نمیدانست بابا
جان رقیه از علی تو با خبر باش
بابا ببین که بر سرم موی سپید است
عمه نمیداند ولی تو با خبر باش
درد فراق تو مرا بیچاره کرده
میدانم آخر دخترت از پا می افتد
من که ندیدم عمه گفته در قنوتم
دستم شبیه مادرت زهرا می افتد
دیر آمدی خیلی من از عصر همان روز
هر لحظه میگفتم نشان می آید از تو
من که گرسنه خواب رفتم بی تو اما
الحمدلله بوی نان می آید از تو

  • سه شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(کجا بودی کجا بودی ) * حسین رحمانی

1422

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(کجا بودی کجا بودی ) بند اول
کجا بودی کجا بودی
چرا بابا تو از ماها جدا بودی
خبر داری کجا بودم
میون کوچه و بازار توی نامحرمان بودم
مگه بابا چیکار کردم ، که سیلی بی هوا خوردم
ندیدی که کتک از دست زجر بی حیا خوردم
ببین حالم ، چه پریشونه
دیگه موهام ، نمیخواد شونه
گوشم پاره ، شده بی گوشوار
گل سر هم ، لخته ی خونه
امان ایدل ...
بند دوم
زمین خوردی زمین خوردم
تو از نیزه من از ناقه زمین خوردم
شدم از این غم آزرده
که گریه کردم و عمه کتک خورده
چشام تاره دلم زاره چقد زود پیر شدم بابا
غم بی حد چشیدم من از عمرم سیر شدم بابا
امان ازین ، چشای هرزه
نیاسودیم ، ماها یک لحظه
کشیدن از ، سر ما معجر
مگه معجر ، چقد می ارزه؟
امان ایدل...
بند

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمزمه حضرت رقیه -(از ظلم نگو) * حسین نوری

2062
2

زمزمه حضرت رقیه -(از ظلم نگو) بند1
از ظلم نگو
ازدرد نگو
از دستای
نامرد نگو
از کجا بگم دلت نسوزه برام
اینقده صدات زدم گرفته صدام
همه فهمیدن که من بابامو میخوام
راستی باباجون خیالت تخت
خوندم نمازامو سروقت
سجده میون غل و زنجیر
باپهلوی زخمی میشه سخت
شبیه مادر بزرگ دلم شکسته
میخونم نمازامو منم نشسته
بند2
از بغض نگو
از غم نگو
از سیلی
محکم نگو
ازخودت بگو بابا دیگه چه خبر
حالاکه رسیده قصه ی ما به سر
بیادخترت رو از اینجا ببر
راستی کجا جامونده پاهات
یک دنیا حرفه تو نگاهات
لکنت حریف من نمیشه
باید بگم حرفامو باهات
به خدا قسم اگه شده بمیرم
از اینا انگشترت رو پس میگیرم
بند3
از زخم نگو
از خارنگو
از طعنه و
آزار نگو
بگو اینقدر سرم داد نزنن

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سبک زمینه حضرت رقیه(س) -(رقیه جان،تو ای شور و غوغام) * علی تقی پور

1562
1

سبک زمینه حضرت رقیه(س) -(رقیه جان،تو ای شور و غوغام) رقیه جان،تو ای شور و غوغام
رقیه جان،تو هستیه آقام
گریه توی روضت بی بی
شد همه دار و ندارم
بردن اسمت رقیه
رافِعِ احوال زارم
یا رقیه دختر سلطانی
یا رقیه مظهر یزدانی
یا رقیه جان سنه گوربانی
(بی بی جانم،مدد یا رقیه)
بنددوم
میدم جونم،رو واسه تو هدیه
همه هستیم،فدای رقیه
بردن اسم تو بی بی
میشه مرحم واسه دردم
من فقط دور تو بی بی
توی این عالم میگردم
یارقیه درمون دردامی
یارقیه ذکررولبهامی
یارقیه هم دین و دنیامی
(بی بی جانم,مددیارقیه)
بند سوم
رقیه جان،تو معنی احساس
نفس های دل عمو عباس
سرمه ی روی چشمامه
خاک صحن و زیر پاهات
میزنم جار توی عالم
عشقتو رقیه سادات
یا رقیه ای تو دین و مذهب
یا رقیه جان تو اصل مکتب

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد زوار

شبیه فاطمه -(دارد دوباره جان به پاهایم می‌آید ) * محمد زوار

846
1

شبیه فاطمه -(دارد دوباره جان به پاهایم می‌آید ) دارد دوباره جان به پاهایم می‌آید
عمه ببین، گفتم که بابایم می‌آید
گفتند که پیش خدا بودی عزیزم
جانم به لب آمد، کجا بودی عزیزم؟
خیلی برای دوری تو غصه خوردم
من آبروی شام را با گریه بردم
رفتی و از این پیکر ما، جان ما رفت
وقتی تو رفتی، خواب از چشمان ما رفت
با بوسه من را باز هم غرق عسل کن
حالا دوباره دختر خود را بغل کن
قربان چشمانت، چرا باران گرفتی؟
بابا کجا بودی که بوی نان گرفتی؟
تو روی نی، من پای نی، در زجر بودم
منزل به‌منزل همسفر با زجر بودم
دور سرت فعل حرام انجام دادند
خیلی به زهرا مادرت دشنام دادند
در شهر ما را خارجی اعلام کردند
گفتم فقط «بابا»، چنان دعوام کردند
آن‌شب نگاه این اراذل کشت ما را
وق

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد