شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شب سوم محرم شور طوفانی -(فاصله ای نیست بین ما) * خادم زینب

640

شب سوم محرم شور طوفانی -(فاصله ای نیست بین ما) فاصله ای نیست بین ما
انقده داد و بیداد نکن
میترسم از فریاد تو
انقد سرم فریاد نکن

آروم بخند حالم بده
بابامو بردن قتله گاه
زورت به بچه میرسه
میبینی که ندارم پناه

میخوای چیو بمن ثابت کنی
اینکه بابا سایش نیست رو سرم
چی میخوای از منه ماتم زده
میچرخی واسه چی دورو وبرم

برو
از جونم چی میخوای
چیزی
دیگه ازم نمونده
چشت
به گوشواره هامه
سیلی
گوشمو سوزونده

2

میخندی معجر میکشی
روسری از سر میکشی
مستانه میخندی پر از
بال کبوتر میکشی

هیشکی نمونده واسه ما
رحمی به طفلامون بکن
رحمی به قلب پر غم
عمه ی تنهامون بکن

میخوای چیو بمن ثابت کنی
هی نعره میکشی هی میزنی
من دختر علی و فاطمم
برده به کی میگی ، نگو با منی

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(میمیرم از دوریت،اگه نیای بابا) * امیرحسین سلطانی

663

سبک زمینه یا شور شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(میمیرم از دوریت،اگه نیای بابا) بند اول

میمیرم از دوریت،اگه نیای بابا
کی فکرشو میکرد؟!،(با سر بیای بابا)۲
رو دامنم امشب،راحت بخواب بابا
چشاتو آروم ببند،(لالایی لای بابا)۲

بابا جونم خوش اومدی خرابمون
حالا که اومدی نرو پیشم بمون

تو که باشی منو با سنگ نمیزنن
دیگه به موم بابایی چنگ نمیزنن

خسته ام بابا،خسته از دنیا
توی سه سالگیم،افتادم از پا

بابا حسین بابا

بند دوم

خواب تورو دیدم،نمیکنم باور
که با سرت خوابم،(اینجوری تعبیر شه)۲
بعد تو بابا جون،عذاب کشیدم من
فکرشو میکردی؟!،(که دخترت پیر شه)۲

بابا نپرس چرا کبوده صورتم
بابا نپرس ازم دلیل لکنتم

بابا نپرس چرا سفید شده موهام
خمیده قامتم توون نداره پام

اسمت و بابا،تا که میبُردم

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سبک حضرت رقیه (س) -(کنجِ ویرونه چشم انتظاره) * حسنعلی بالایی

744

سبک حضرت رقیه (س) -(کنجِ ویرونه چشم انتظاره) کنجِ ویرونه چشم انتظاره
غصه توی دلش بیشماره
تابِ دوریِ بابا نداره
نداره
دخترِ شاهِ اما اسیره
انگاری از همه دنیا سیره
هی بهونه ی بابا میگیره
رقیه

خرابه میکُشه شبهایِ سرد و سوزش
میکِشه بارِ قربت رو دوشش
زده یِ لعنتی سیلی محکم تو گوشش

چشماش از ضربِ سیلی شده تار
نیست به جز عمه زینب براش یار

یاورش عمه زینبشه تو بیابون

دوخته به در چشایِ بارونیشو تا بابا بیاد
داره گلایه از زمونه با بابا زیاد

خبر نداره میگیره بقل سرِ بریده رو

دیده به راه نشسته تا که از بابا خبر بیاد
نه اینکه تو طبق برای اون یِ سر بیاد
به لب رسیده دیگه جونش از این زندگی

عمه زینب به دادش رسیده
نازشو تو خرابه کشیده

مونس و همدمِ غ

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(وقت اش نشد ديگر تو را راحت ببينم) * محسن صرامی

1363

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(وقت اش نشد ديگر تو را راحت ببينم) وقت اش نشد ديگر تو را راحت ببينم
اندازه ي قدري فقط صحبت ببينم

من كار واجب با تو دارم،وقت تنگ است
بايد تو را ديگر به هر قيمت ببينم

رفتي به روي نيزه هاي اين و آن كه
روي تو را از دور با حسرت ببينم

مهمان نوازي هاي اين مردم عجيب است
من كه نشد خيري از اين دعوت ببينم

حتي نگاه زجر ملعون داده زجرم
تا كي بمانم زجر با وحشت ببينم

دير آمدي،شد چشم هايم تار و كم سو
بايد تو را با سختي و زحمت ببينم

ديدم سرت اين روزها خيلي شلوغ است
يك جا نشد دور تو را خلوت ببينم

اي كاش مي مردم پدرجان قبل از اين كه
راس تو را در تشت،در غربت ببينم...

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -(از عشق می نویسم و از بیقرارها) * محمد بیابانی

650

شعر حضرت رقیه(س) -(از عشق می نویسم و از بیقرارها) از عشق می نویسم و از بیقرارها
از باده می نویسم و از می گسارها
از چشمه می نویسم و از آبشارها
از شاخه می نویسم و بانگ هزارها
از غنچه ای که آمده با آن بهارها

از جلوه ای که آمده تا محشری کند
از میوه ای که آمده تا نوبری کند
از آیه ای که آمده تا کوثری کند
از دختری که آمده تا مادری کند
پس می رود ز آمدنش انتظارها

اصلا بعید نیست که آقاترین شود
این خانمی که آمده لیلاترین شود
زینب رسیده است که کبراترین شود
در اوج جلوه آید و زهراترین شود
طفلی سه ساله با همه این وقارها

پر کرده است آمدنت جای عشق را
عشقت کشانده باز وسط پای عشق را
می دید در نگاه تو دنیای عشق را
باعث شده است خنده بابای عشق را
لبخند تو که بر

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌های شهادت حضرت رقیه(س) * مرتضی محمودپور

1102
1

دو دمه‌های شهادت حضرت رقیه(س) ◾دو دمه‌های
◾ شهادت حضرت رقیه(س)

◾دسته‌ی اول
عمه جانم موعد دیدار من با سر شده
شام تارم سر شده(۲)

◾دسته‌ی دوم
لاله‌ی من خیزران خورده ز کین پرپر شده
شام تارم سرشده(۲)

◾دسته‌ی اول
چشم من تار است یا روی پدر خاکستریست
میهمان من سریست(۲)

◾دسته‌ی دوم
راس پر خون پدر ای عمه جان از خون تریست
میهمان من سریست(۲)

  • شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 23:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)با ملودی و سبک جدید * مرتضی محمودپور

949
1

نوحه‌ی سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)با ملودی و سبک جدید ◾نوحه سینه‌زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
بابا.....دلم شکسته از زمونه
بابا....دلم گرفته است بهونه
بابا.....بابا....
رفته‌ای بیخبر بابا
کی میای از سفر بابا(۲)
منتظر هستم(۳)

◾بنددوم
عمه....نشسته بالای سرم
عمه.....شده پدر بال و پرم
بابا....بابا.....
چشم انتظارم من ترا بابا
امشب به دیدنم بیا بابا
منتظرت هستم(۳)

◾بندسوم
بابا....علی اصغرت کجاست
بابا....علی اکبرت کجاست
بابا.....بابا‌.....
دیدم به روی نی سرت بابا
شکسته شد بال و پرت بابا
منتظرت هستم(۳)

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی‌شهادت حضرت رقیه(س) (سبک السلام السلام ساکن کربلا) * مرتضی محمودپور

1029
1

نوحه‌ی سینه‌زنی‌شهادت حضرت رقیه(س) (سبک السلام السلام ساکن کربلا) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت حضرت رقیه
?️سبک (السلام السلام ساکن کربلا)

◾بنداول
السلام السلام دختر سه ساله
السلام السلام باغ پر ز لاله
قامتت از چه شده کمانی و
صورت تو گشته ارغوانی و(۲)
شنیدم کنج ویران
همیشه بودی گریان
نفس نفس تا زدی
عمرت رسید به پایان
سیدتی یا رقیه(۳)

◾بنددوم
السلام السلام ای سفیر حسین
السلام السلام ای اسیر حسین
گریه‌ها در پای سر نمودی و
از سر ببریده دل ربودی و(۲)
من الذی ایتمنی
چرا در رنج و محنی
گفتی به بابای مظلوم
از چه خونین دهنی
سیدتی یارقیه(۳)

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 23:09
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب تک و تنها) * وحید محمدی

1354
1

زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب تک و تنها) نیمه شب تک و تنها
من و وحشت صحرا
یه نفر اومد از دور
تیره شد همه دنیا

چی بگم از کتک های زجر
چی بگم از جای پای زجر
چی بگم ضرب دستای زجر

بابا بابا
مثل زهرا
چشمام تاره
قدم شد تا

بابا بابا
.....

دیگه خسته ی خستم
دیگه چشمامو بستم
چند روزه دیگه بابا
نمیاد بالا دستم

چی بگم از سری که شکست
چی بگم از پری که شکست
حرمت معجری که شکست

از این دنیا
که سیرم من
از عمو جون
دلگیرم من

بابا بابا
......

باورم نشد ای یار
من و مجلس اغیار
کشیدن موی من رو
تو شلوغی بازار

چی بگم که کجا بردنم
چی بگم از لگد خوردنم
چی بگم که کبوده تنم

سیلی خوردم
سنم کم بود
بازار پر از
نامحرم بود

بابا بابا
.....

کار من شده گریه
دل

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت رقیه(ع) -(بی تو لبریزم پدر،از شور وحال دیگری) * احمد حسین پور علوی

1073

متن شعر حضرت رقیه(ع) -(بی تو لبریزم پدر،از شور وحال دیگری) بی تو لبریزم پدر،از شور وحال دیگری
نیست غیر از دوری ات این جا ملال دیگری

شام،دل گیر است بابا حال وروزم خوب نیست
کاش میچرخید دنیا با روال دیگری

دست وبالم بسته است وپر زدن ناممکن است
هرچه میگردم در اینجا نیست بال دیگری

میزنند وباز میپرسم دوباره میزنند
چون نمیپرسم به غیر از تو سوال دیگری

کودکی شامی مرا با اخم از خود دور کرد
زد مرا با سنگ طفل خردسال دیگری

خیزران وخولی از خود بی خودم کردند ونیست
در خیالم جز خیال تو خیال دیگری

از خرابه احتمال جان به در بردن کم است
دیگر از دنیا نمیخواهم مجال دیگری

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم ) * محمد هدایتی

820

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها  -(بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم ) بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم
درد و فغان و دیدهٔ تر گشته همدمم
.
خونین دلم که جان به لبم کرده روزگار
آهی به سینه ، اشک بصر گشته همدمم
.
می سوزم و ز سوز دلم کس نه آگه است
هجران و درد و بغض و کدر گشته همدمم
.
بنگر به بازوان کبود و به صورتم
از تازیانه بر تن اثر گشته همدمم
.
خانه خراب و حال خراب و هوا خراب
گرد و غبار و سوز و شرر گشته همدمم
.
از اوج عزّتم به زمین کوفت روزگار
آه و نوا و اشک و حذر گشته همدمم
.
قلبم شکسته از فلک و فتنه کاری اش
تاول به پا و دست به سر گشته همدمم
.
پاره حصیر کهنه بود رختخواب من
طعن لئام و فقر و خطر گشته همدمم
.
خونین دلم ز خون لب و زخم خیزران
حزن و نوا و نوحه پدر گشته

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

شهادت حضرت رقیه -(خاک عالم به سرم از چه تو پرپر شده ای) * وحید زحمتکش شهری

915
1

شهادت حضرت رقیه -(خاک عالم به سرم از چه تو پرپر شده ای) #شهادت_حضرت_رقیه
#زبان_حال_سر_امام_حسین_با_رقیه

خاک عالم به سرم از چه تو پرپر شده ای
یاس نشکفته شبیه گل مادر شده ای

خم شده قامت تو دست به زانو داری
نکند درد و کبودی روی بازو داری

از چه ای نوگل نشکفته چنین پیر شدی
با همین سن کمت وای زمین گیر شدی

دخترم موی تو هم سوخته مثل پدرت
مثل زهرا شده خم لاله ی نازم کمرت

از روی نیزه نگاهم به تو بود ای یاسم
بر غریبی تو نالید ز نی عباسم

قول دادم که بیایم به برت گوهر من
آمده بین خرابه به کنارت سر من

در بغل گیر سرم را که زمان سفر است
وقت پرواز از اینجا به جهان دگر است

#وحید_زحمت_کش_شهری

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

زبانحال حضرت رقیه (س) با سر مقدس امام حسین علیه السلام -(این سر که از تمام سران جهان سر است) * مرتضی اسکندری

814

زبانحال حضرت رقیه (س) با سر مقدس امام حسین علیه السلام -(این سر که از تمام سران جهان سر است) این سر که از تمام سران جهان سر است
آزاده ای ز نسل خلیل پیمبر است
.
حاشا که بر خلیفه ی میخواره خم شود
این سر صفای سینه ی زهرای اطهر است
.
بیهوده نیست فوج ملک زائرش شده
نیمی شبیه فاطمه نیمی چو حیدر است
.
ارواح انبیا همگی عاشقش شدند
یک تار موی او به دو عالم برابر است
.
در حیرتم چگونه ندیدند کوفیان
آئینه ی تمام نمای پیمبر است
.
خورشید از آسمان به زمین آمده ویا
خاک خرابه مطلع خورشید دیگر است
.
در جای جای صورت این شمس در کسوف
گلبوسه های حضرت خاتم مُصوّر است
.
با او بگو دوباره بخواند کلام وحی
قرآن شنیدن از لب او دلنشین تر است
.
افتاده بر دلم که زدستم رها شوی
امشب برای دختر تو شام آخر است
.
دیشب خرابه

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها -(از آه، روز روشن شام سیاه کردم ) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

710
0

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها  -(از آه، روز روشن شام سیاه کردم ) مرحوم حسینی سعدی زمان
تضمین از غزل مرحوم فروغی بسطامی
.
از آه، روز روشن شام سیاه کردم
تا یاد از رقیّه و ز راس شاه کردم
گفتا حجاب بر مَه از دود آه کردم
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی، من اشتباه کردم
.
.
.
عمریست در سراغت سرگشته همچو بادم
از بس جفا کشیدم دیگر ز پا فتادم
دیدم رخت میسّر شد مصقد و مرادم
دوشینه پیش رویت آئینه را نهادم
روز سفید خود را آخِر سیاه کردم
.
.
.
روزی که در کنارت چون گُل شکفته بودم
از کودکان خودم را خوشبخت می سرودم
بی تو به خاک تیره شب ها ولی غنودم
هر صبح فکر رویت تا شامگه نمودم
هر شام یاد مویت تا صبحگاه کردم
.
.
.
شرم آیدم بگویم دارم به سینه دردی
درد گر

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه و شور شهادت حضرت رقیه(س) * مرتضی محمودپور

711
0

نوحه و شور شهادت حضرت رقیه(س) ◾شور و نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
طفل درد دانه‌ام
همچو پروانه‌ام
مشتاق روی تو
کنج ویرانه ام
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
ای راس پر ز خون
ای شاه لاله‌گون
آمدی ای پدر
از دشت و از هامون
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندسوم
ای تو مهمان من
میزبانت شدم
کنج این خرابه
به قربانت شدم
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندچهارم
اگر که دلخونم
ز عمه ممنونم
این نیمه جانم را
به عمه مدیونم
واویلا واویلا واویلا واویلا

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 22:54
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(نمانده ذره اي حتي به جسم خسته جان اصلأ) * محسن صرامی

788

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(نمانده ذره اي حتي به جسم خسته جان اصلأ) نمانده ذره اي حتي به جسم خسته جان اصلأ
نه ماند از شدت لكنت مرا شرح بيان اصلأ

بيا عمه كمك كن راس بابا را بده دستم
نمانده در تن رنجور و بيمارم توان اصلأ

شباهت هاي بسياري ميان ما دوتا باشد
نباشد در شمردن هاي اين غم ها زمان اصلأ

شكسته مثل بازويم پدرجان بين ابرويت
ندارد هيچ درماني گمانم اين و آن اصلأ

الهي بشكند دستش نه لب مانده نه دنداني
براي مردم كافر دگر قرآن نخوان اصلأ

بميرم من بميرم من بميرم من چه حلقومي
تن ات كه جاي خود راس ت نبوده در امان اصلأ

بغل مي گيرمت محكم تو را اي بهتر از جانم
تو را هرگز نخواهم داد دست ديگران اصلأ

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیک یا بنت الحسین یا رقیه -(عمه بیا خرابه حال دلم خرابه) * منصوره محمدی مزینان

688
1

السلام علیک یا بنت الحسین یا رقیه -(عمه بیا خرابه حال دلم خرابه) عمه بیا خرابه
حال دلم خرابه
هنوز رقیه ،تشنه
واسه یه جرعه...آبه

نایی برام نمونده
بس که دویدم عمه
بیشتر راهو با زجر
پامو کشیدَم عمه

یه دشتِ لاله یِ سرخ
رو...کویرِ لبامـه
یه چشمه...خونِ جاری
تویِ دلِ چشامه

از زجرِ طعنه هاشون
یه ریز دارم می سوزم
نمیره از خاطرم
رنج سفر هنوزم

زخمام... شده بی عدد
تاول زده دست و پام
سنگینه بس که دستاش
درد می کنه...گونه هام

راهِ صدامو بسته
بغضِ گلوم و هِق هق
شک ندارم که امشب
از غصّه می کنم دق

از دست زجرِ نامرد
یه دنیا زجر کشیدم
یه ذره انصاف حتی
تو وجودش ندیدم

یه جوری ضربه هاشو
می زد به قصدِ جونم
که از نهایتِ ترس
هِی می گرفت زبونم

لکنت زبون گرفته
شیرین زبونت...

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

حضرت رقیه -(دختری بابایی ام چشم انتظار دلبرم) * وحید زحمتکش شهری

1151
0

حضرت رقیه -(دختری بابایی ام چشم انتظار دلبرم) دختری بابایی ام چشم انتظار دلبرم
ای خدا شکرت رسیده شاخه ی نیلوفرم

بس که زاری کرده ام از دوریت جان پدر
آتش افتاده پدر جان در میان حنجرم

درد دلها دارد ای بابا برایت دخترت
از کدامین درد گویم قوت بال و پرم

صورتم نیلی شده از ضرب سیلی عدو
عمه گفته صورت من شد شبیه مادرم

بعد پرواز عمویم خوب فهمیدم پدر
می کشد از روی سر دشمن حجاب و معجرم

درد دست و بازو و پهلو امانم برده است
مثل تو آتش گرفته ای پدر موی سرم

انتظار وصل تو دارم به دل ای مهربان
خوب می دانم رسیده لحظه های آخرم

#وحید_زحمت_کش_شهری

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت رقیه سلام الله علیها -(ای شکوه عشیره ی زهرا) * حسن کردی

815

حضرت رقیه سلام الله علیها -(ای شکوه عشیره ی زهرا) ای شکوه عشیره ی زهرا
آفتاب همیشه ی دنیا
بودنت روشن است چون خورشید
عصمتت را عقیله می فهمید
می درخشد هنوز نام شما
در شب آسمان کرببلا
ما که با روضه ات بزرگ شدیم
سر این سفره ها سترگ شدیم
درد خود با رقیه می گوییم
همه جا یا رقیه می گوییم
دستگیر نداری ام هستی
تو فقط ذکر جاری ام هستی
من ز دنیا پناه آوردم
به تو اینجا پناه آوردم
ای که دستت به کم نمی آید
به تو غیر از کرم نمی آید
دستگیری کن از گدای درت
جان ما نوکران فدای سرت

یاعلی مدد

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

متن شعر مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(آمدی جانم به قربان شما بابای من) * حسن کردی

1866
1

متن شعر مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(آمدی جانم به قربان شما بابای من) آمدی جانم به قربان شما بابای من
مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من
چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند
نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من
جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا
من بدم می آید از طشت طلا بابای من
من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام
دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من
حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش
از گلویم در نمی آید صدا بابای من
باورش سخت است اما راه رفتن های من
سخت گردیده برایم بی عصا بابای من
ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است
چشم های بی حیا کشته مرا بابای من
تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای
می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من
خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی
خسته ام از زجر پست

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها -(یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته) * مرضیه نعیم امینی

2668
3

زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها -(یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته) یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته
خرابه و مخدرات خسته
بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم
قسم به هر نافله ی نشسته

نیستی شده کُنج خرابه خونه‌م
دخترا میزنن زخم زبونم
بذار بگن "بابات تو رو نمیخواد"
دوسِت دارم، دوسم داری، میدونم

چقد صدا زدم "بابا کجایی؟"
سخته توو صحرا گم شدن خدایی
من که اصن شمرو حلال نکردم
زجرو حلال نکن تو هم بابایی...

قصّه ی غصّه هام نداره آخر
حق بده تاره چشم دائماً تر
اما بابا سوی چشامو کم کرد
ضربه ی بی هوای سیلی بیشتر

سیلی زدن به صورت منی که
توو شهرمون بهم میگن ملیکه
خیلی برای عمه جون دعا کن
توو درد تک تکه ماها شریکه

برمیدارم فاصلمونو تا تو
باید ببینی حال خواهراتو
آوردنت تا پیش عمه با

  • جمعه
  • 12
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه نعیم امینی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)بازوی شکسته/ای پدر برگو که بشکسته چرا ابرو شده * محمود اسدی

551

(غزل)بازوی شکسته/ای پدر برگو که بشکسته چرا ابرو شده ای پدر برگو که بشکسته چرا ابرو شده
از سر آشفته ات،آشفته تر گیسو شده

بس که قاتل بد بریده حنجرت را،وای من
هر رگ حلقوم تو مانند تار مو شده

ای سر غرق بخون از بس که سیلی خورده ام
با تو سربسته بگویم چشم من کم سو شده

با تمام ناتوانی وقت ره رفتن پدر
تکیه گاه دختر تو کاسه ی زانو شده

چشم تو روشن نبودی زجر-زجرم داده ست
شرم دارم که بگویم که چه با،بازو شده

هیچ میدانی از آن شب که لگد خوردم پدر
دخترت مانند زهرا دست بر پهلو شده
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(ای خورشید تابان/سر تا به پا عرفان ) * امیرحسین سلطانی

799

سبک زمینه یا شور حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(ای خورشید تابان/سر تا به پا عرفان ) بند اول

ای خورشید تابان/سر تا به پا عرفان
رقیه بی بی جان۲
ای دین و ای ایمان/ای دختر باران
رقیه بی بی جان۲

دنیای حسین/جانم رقیه
لیلای حسین/جانم رقیه
زهرای حسین/جانم رقیه۲

به سوره ی عشق،بسم اللهی تو
عشقی و عشقه،ثاراللهی تو

جانم رقیه

?بند دوم

ملیکه ی سلطان/محبوبه ی یزدان
رقیه بی بی جان۲
ای روح و ای ریحان/ذکر نامت طوفان
رقیه بی بی جان۲

یابنت الحسین/جانم رقیه
ای نور دوعین/جانم رقیه
فخر عالمین/جانم رقیه۲

به مجلس عشق،بانی رقیه
خیرالنسای،ثانی رقیه

جانم رقیه

?بند سوم

ای معنای قرآن/دارم به تو ایمان
رقیه بی بی جان۲
ای دردیمه درمان/جانیم سنه قوربان
رقیه بی بی جان۲

زیبا گوهری/جانم رقیه
دلبر دلب

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت رقیه سلام الله علیها -(مَرهم به زَخم، تازه رِسيده، چه فايده!) * رضا رسول زاده

752
1

غزل حضرت رقیه سلام الله علیها -(مَرهم به زَخم، تازه رِسيده، چه فايده!) مَرهم به زَخم، تازه رِسيده، چه فايده!
بابا سَرَت رِسیده بُریده، چه فايده!
.
حالا كه آمَدی به خَرابه بِبينَمَت
سويی نمانده است به ديده، چه فايده!
.
می خواستی بِبوسی اَم، امّا نمی شود
با اين لَبِ بُریده بُريده، چه فايده!
.
گیرَم رُقَیّه پای سَرِ تو بلند شد
قَدِّ سه ساله ی تو خَميده، چه فايده!
.
از دَستهای پُر وَرَمَم چه تَوَقُّعی است؟
از پای روی خار دَويده، چه فايده؟
.
رَفتی و گوشواره بَرايَم خَريده ای؟
این لاله گوشهام دَريده، چه فايده؟
.
گفتم اگر كه ناز كُنَم، ناز می خَری
حالا كه رَنگ و روم پَريده، چه فايده!
.
گفتم می آیی و به سَرَم دَست می کِشی
حالا که دَستِ غِير كِشيده، چه فايده!
.

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با رأس پدر در خرابه شام -(رقیه گفت به چشمان پر ز آب، پدر جان ) *مرحوم صابر همدانی

1622
2

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با رأس پدر در خرابه شام  -(رقیه گفت به چشمان پر ز آب، پدر جان ) رقیه گفت به چشمان پر ز آب، پدر جان
دلم ز آتش هجر تو شد کباب پدر جان
ز دوری تو ندارم به دیده خواب پدر جان
دلم ز هجر تو باشد پر انقلاب پدر جان
چرا نمی‌دهی امشب به من جواب پدر جان
.
.
عجب عجب که تو یاد از من غریب نمودی
ز مقدمت در الطاف بر رخم بگشودی
اگر چه ز آمدنت بر غم دلم بفزودی
هزار حیف پدر جان که در برم تو نبودی
که بنگری به من از شامیان عذاب پدر جان
.
.
ز بعد روی تو روزم سیاه گشت چو مویت
گل تو بودم و خارم کنون به چشم عدویت
هزار شکر که دیدم پدر جمال نکویت
برید تیغ کدامین لعین ز کینه گلویت
که شد محاسن پاکت به خون خضاب پدر جان
.
.
پدر ز بسکه بدم شایق رخ تو مکرر
سؤال حال تو می‌کردی ز عمه‌ی مضطر
ب

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -(کنجِ ویرانه گل فاطمه غوغا کرده) * حسین ایمانی

854

شعر حضرت رقیه(س) -(کنجِ ویرانه  گل فاطمه غوغا کرده) کنجِ ویرانه گل فاطمه غوغا کرده
شام را با دوسه خط روضه چه رسوا کرده

لبِ دردانه یِ ارباب کرم باز شده
آسمان ها هوس روضه یِ زهرا کرده

روضه خوان نام شما را به لبش آورده
گِرِه پشتِ گِرِه از کارِ همه وا کرده

شک ندارم که اگر خیمه نشین توشدم
سند نوکری اَم فاطمه امضا کرده

مُرده دل بودم و تا نام تو آمد به لبم
دمِ عیسی صفت تو دلم احیا کرده

افتخارم شده سربازی تو چون ارباب
پاسداری حرم مَنصب سقّا کرده

هرکه دارد هوس زینبیه بسم الله
ندبه خوان نام تو را برده و نجوا کرده

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب

رباعی حضرت رقیه -(در روز جزا شفیعه ی ما هستی ) * دانیال تقوی

627
1

رباعی حضرت  رقیه -(در روز جزا شفیعه ی ما هستی ) در روز جزا شفیعه ی ما هستی
زیبا نوه ی حضرت زهرا هستی
در خرابه با سر پدر فهمیدم
بابایی ترین دختر دنیا هستی

  • چهارشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(مامنی جز دامن عمه ندارم ی پدر) * هستی محرابی

732
1

حضرت رقیه س -(مامنی جز دامن عمه ندارم ی پدر) #نذرغربت_سه_ساله_امام_حسین_ع

مامنی جز دامنِ عمه ندارم ای پدر
بعدِ تو آزرده ام دنیا نمیخواهم دگر
طاقتِ ماندن ندارم بی پَر و بالم. ببین
تشنه ی وصلِ تو باشم این پریشان را ببر

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه بنت الحسین (ع) _من خزان گشته در بهارانم * اسماعیل تقوایی

528
1

یا رقیه بنت الحسین (ع) _من خزان گشته در بهارانم یا رقیه بنت الحسین(ع)

من خزان گشته در بهارانم
غنچه ی ناز لاله زارانم

کوچکم، دختر سه ساله منم
لیک درشام مرد میدانم

روزهایی بود زهجر پدر
همچو عمه بسی پریشانم

در فراق پدر همی بوده
روز وشب خیس هردوچشمانم

بوده پاسخ به گریه ام سیلی
اینچنین شام، کرده مهمانم

دل من تنگ از برای عموست
بهر اکبر، عزیز وجانانم

کوعلی اصغرآن برادر من
کو که گهواره اش بجنبانم

عمه جان آمده سری اینجا
سر بی پیکر پدرجانم

من بمیرم چرا بود خونی
شویمش با سرشک چشمانم

تا که درد دلم به او گویم
می گذارم بروی دامانم

عمه از چشمش اشک می آید
شده اشکش شرر براین جانم

بس کنم درد دل، ندارد او
طاقت درد دل، میدانم

من یتیمم، یتیمی ام دردست
مرگ باشد دوا ودرمانم

دگر این زندگی نمیخواهم
یارب اینک دگر بمیرانم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:08
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

روضه ی حضرت رقیه (س)مکن ترکم که میمیرم -(ببین حالم تو بابایی ندارم قوّت ِ پایی) * رضا ترابی گیلده

602

روضه ی حضرت رقیه (س)مکن ترکم که میمیرم -(ببین حالم تو بابایی ندارم قوّت ِ پایی) روضه ی حضرت رقیه

ببین حالم تو بابایی
ندارم قوّت ِ پایی
مگر از من تو دلگیری
که پیش من نمی آیی

سه ساله دخترت بودم
همیشه در برَت بودم
میان بازی ِ با من
گهی هم مادرت بودم

گهی چشمان خود بستم
دو زانوی تو بنشستم
کمی با ناز خود بابا
دل و قلب تو بشکستم

ولی بابا در این وادی
ندارم کس کُنَم شادی
اگر بودی تو در نزدم
مرا هی بوسه می دادی

ببین بابا رُخم زرد است
سرا پایم پُر از درد است
به زیر گوش من بنگر
که جای دست نامرد است

دوچشمم تیره و تار است
دو پای من پُر از خار است
مگر بابا نمی دانی
گُل ناز تو بیمار است

زاین دنیا دگر سیرم
مکن با رفتنت پیرم
تو می دانی که ای بابا
بدون تو که میمیرم

#رضاترابی گیلده

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 01:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد