منم رقیه
منـم رقیـه فـدای بابا
فـدای رأس جـدای بابا
شکسته دل در عزای بابا
کنم به گریه صـدای بابا
******
منـم رقیـه گلی شکسته
که در عزایت پدر نشسته
دو دیده ام را به روی دنیا
فغان و اشک شبانه بسته
شکسته دل از غم جدایی
نشسته ام تا که از در آیی
بیا پدر جان به جان زهرا
فقط تو بر درد من دوایی
منـم رقیـه فـدای بابا
******
به صحبت دل عمل نمایم
سـرِ بریـده بغـل نمایم
به شهـدِ نوش وصال بابا
لبـان خود را عسل نمایم
عزیز جـانـم بده امانـم
که بی تو دیگر نمی توانم
نه وقت شادی نه وقت ماتم
در این جهـانِ فنـا بمانم
منـم رقیـه فـدای بابا
******
پـدر دوباره مرا صـدا کن
دلـم ز بار عـزا جـدا کن
از این خرابه ببر ب
- شنبه
- 29
- مهر
- 1396
- ساعت
- 09:08
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی