شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شب سوم حضرت رقیه س -( ای کز شعاع عشق تو لایمکن الفرار ) *

831

 شب سوم حضرت رقیه س  -( ای کز شعاع عشق تو لایمکن الفرار ) ای کز شعاع عشق تو لایمکن الفرار
گشته حرام بعد تو بر دخترت قرار

آب بقای عالمیان تشنه ای چرا؟
از چه خزان شده ست به روی لبت بهار؟

آتش گرفت پای من از هرم ریگ دشت
سوزانده است روی تو خورشید پر شرار

یک شب به پای نیزه ات آرام آمدم
صبرم نمانده بود دگر بهر انتظار

آهسته با نوای حزین دادمت سلام
گفتی سلام جان پدر ؛ نازنین نگار

جا خوردم از مشاهده ی راس خونی ات
آخر چه کرده با سرت این قوم نابکار

حالا چرا نگاه تو هم پر ز حیرت است؟
باور نمیکنی که شدم اینچنین نزار؟

سایه فکنده ای به سرم ابر مرحمت
بر خشکی کویر لبم بوسه ای ببار

با ناخن شکسته ز پا خار میکشم
بابا تو نیز نیزه ز حلقت برون بیار

میثم حسنلو

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شب سوم حضرت رقیه س -( گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمی آید ) *

855
1

 شب سوم حضرت رقیه س -( گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمی آید ) گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمی آید
از دختر چشم‌انتظار این برنمی آید

سر می‌رسد امشب به تلخی انتظار من
با سر پدر می آید و غم سر نمی آید

شانه نمی‌خواهم که دیگر تار مویی نیست
روی سرم دیگر به من معجر نمی آید

جز مرگ، از ضعف تنم راه گریزی نیست
گرچه نفس می ‌آید اما درنمی ‌آید

چیزی نمانده در کف دردانه‌ات، بابا
از چشم‌های خسته‌ام گوهر نمی آید

بدجور دلتنگ برادرهای خود هستم
اصغر چرا ساکت شده؟ اکبر نمی‌آید؟

عمه هوای بچه‌ها را دارد و دیگر
باران سنگ از هر سوی معبر نمی‌آید

از پشت بام خانه‌ها با شعله‌ی آتش
روی سر سجاد خاکستر نمی‌آید

شد میهمانم حیدر و زهرا و پیغمبر
ماندم چگونه بعد از این، محشر نمی آید

سی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 09:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شب سوم حضرت رقیه س -( تمام داغِ بهار از خزان لعنتی اَست ) *

1150

 شب سوم حضرت رقیه س  -( تمام داغِ بهار از خزان لعنتی اَست ) تمام داغِ بهار از خزان لعنتی اَست
تمامِ طعنه ی طوفان تکانِ لعنتی اَست

اسیری و غم دوری و زاری و خاری
پس از تو سهم من از این جهانِ لعنتی است

چقدر کینه ی تبلیغ راویان دروغ
به گوش های کرِ منکران لعنتی است

گرسنه اند همه بچه ها و صد نفرین
به هرچه نامِ تصدق به نان لعنتی است

هزار مرتبه مُردم دوباره زنده شدم
همینکه همسفرم ساربانِ لعنتی است

کم از مغیره ندارد میان حرمله ها
همیشه ترسِ زنان از سنانِ لعنتی است

و پایکوبی و رقاصه گی به عرض حضور
در این دیار نشانِ زنانِ لعنتی است

درست لحظه ی پر ازدحام ساعتِ شهر
گذشتن از درِ ساعت زمانِ لعنتی است

عبور از وسط جمعیت، مسیری تنگ
تمام درد من از این مکانِ لعنتی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک واحد حضرت ر قیه سلام الله علیها * عبدالزهرا هاشمیان

1018
1

دانلود متن و سبک واحد حضرت ر قیه سلام الله علیها بابا ، چشای دخترت میباره
قلب رقیه س بی بهاره
شبا میبینم توی خواب ، زجر
رو صورتم سیلی میذاره
بابا ، تو رؤیاهام خوابتو دیدم
مثال مادرت خمیدم
آخر با ناله زدنم من
به آرزوی خود رسیدم
بابا ، من الذی ایتمنی
چشمام ، پدر نداره دیگه سویی
چون دخترت ژولیده مویی
از آن شب کنج تنورت
خاکستری کبود رویی
بابا ، بیا بزن موهامو شونه
خوش اومدی کنج ویرونه
دستای شمر بزرگه اما
دستای تو چه مهربونه
عمه امشب برام رسیده مهمون
لیلا رو دیده چشم مجنون
تو از بابام سوال بپرس که
لباش برا چی شده پر خون
عمه، بزن کمی موهامُ شونه
موهای سوختم پریشونه
اما خود بابا حسینم
درد رقیه اش (س)و میدونه

شاعر : عبدالزهرا هاشمیان

منبع : گروه ش

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:23
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه شب سوم حضرت رقیه(س) -( ای ساربان آهسته ران ) * علی بهرامی نیا

15274
30

دانلود متن و سبک نوحه شب سوم حضرت رقیه(س) -( ای ساربان آهسته ران ) بنداول
ای ساربان آهسته ران
طفلی چو دور از قافله
اونو نزن زجرش نده
پاهاش شده پر آبله
از فرط دردو خستگی
توی بیابون افتاده
زیر لگد های عدو
بی حال و بی جون افتاده
تا حالا توی دنیا،کسی اینو ندیده
دخترکی سه ساله،با قامتی خمیده
واویلتا واویلا....... واویلتا واویلا
بند دوم
بابای خوب و مهربون
دردامو از چشمام بخون
از ترس سیلی و کتک
گرفته ام لکنت زبون
اون مردک پست و پلید
گوشواره از گوشم کشید
برصورتم سیلی زدو
برق از نگاه من پرید
رفتی منو نبردی،خیلی دلم گرفته
از ماجرای گودال، عمه به من نگفته
واویلتا واویلا.......واویلتا واویلا
بندسوم
تنگه دلم برا صدات
قربون خشکی لبات
چراتو غرق خون شدی
بگو چی بود جرم و گنات

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -( یه دختری،داره میخونه ) * امیرحسین سلطانی

2838
-1

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -(   یه دختری،داره میخونه ) یه دختری،داره میخونه
بابا بیا کنج ویرونه
برات چه تنگه دلم بابایی
فقط اینو عمه میدونه
بیا از اینجا ببر،دخترت رو به خونه بابا
حداقل تو یه بار،موهامو بزن شونه بابا
ندارم توونی/ببین از زمونه/چه سیرم بابا
مثه مادر تو/یه دستی به پهلو/میگیرم بابا
(بابایی بابایی ۲ بابا جون حسین)
خرابه شد،گلشنم عمه
بابام میاد دیدنم عمه
چادرِ مشکی سرم کن آخر
نشه معلوم این تنم عمه
مژده بده که بابام،از روی نیزه داره میاد
میخوام شبیه قدیم،ناز بکنم من براش زیاد
ببوسم لباشو/زیر اون چشاشو/برم قربونش
بسوزم به پاشو/بمیرم براشو/بشم مهمونش
(بابایی بابایی ۲ بابا جون حسین)

شاعر : امیرحسین سلطانی

منبع : گروه شاعران جواز نوکری

دان

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک روضه حضرت رقیه سلام الله علیها -( روشن کردی ویرونه رو ) * حامد شریف

2556
1

دانلود متن و سبک  روضه حضرت رقیه سلام الله علیها   -( روشن کردی ویرونه رو ) بند اول
روشن کردی ویرونه رو
لایق دونستی دخترو
«حالاکه اومدی نرو»
بابایی
تو دامن میگیرم سرو
میزنم حرف آخرو،
حالاکه اومدی نرو
بابایی
من الذی ایتمنی بابایی
چرا تو خونین دهنی بابایی
خبر داری عشق منی بابایی بابا جون
«من الذی ایتمنی ۳واویلا»
بند دوم
نپرس از موهای سرم
کبودی های پیکرم
سوختگی بال و پرم
بابایی
به من نگو کو معجرت
تا نپرسم از پیکرت
از خاکستر رو سرت
بابایی
کی رگای گردنتو بریده
نگا بگن که دخترت خمیده
لحظه پر کشیدنش رسیده
«من الذی ایتمنی ۳واویلا»
بند سوم
خیلی این شامیا بدن
باعث گریه هام شدن
نبودی عمه رو زدن
واویلا
بین محله ی یهود
اگه عمه زینب نبود
دخترت حالا مرده بود
واویلا
اینا به ما حرفای

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب دوم محرم -( اومده یه کاروانی پره از شقایق و یاس ) * سید هاشم ساعی

905

دانلود متن و سبک زمینه شب دوم محرم -( اومده یه کاروانی پره از شقایق و یاس ) بند اول

اومده یه کاروانی پره از شقایق و یاس

کاروونی که چشاشون از غما شبیه دریاس

کاروونی که شدن محافظاش اکبر و عباس

زینب داره چقد/ بین سینش اضطراب

با حال زار رباب/میگرده دنبال آب

رو دستای سکی/نه رفته اصغر به خواب

رو صورت دخ / تر ها روپوشه

جای رقیه / دوش عموشه

( ثارالله حسین جان)

بند دوم

دلش از غصه و دردا و غما کبابه زینب

توی محمل و میون هاله ی حجابه زینب

پای عباس علی ببین شده رکابه زینب

شکر خدا پر از / محرم شد دور و برش

شکر خدا هنوز / معجر هست روی سرش

ده روز دیگه ای / میشه غارت معجرش

ده روز دیگه / میشه جسارت

با شمرو خولی / میره اسارت

(ثارالله حسین جان)

شاعر : سید هاشم ساعی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم محرم -( خیلی چش به راه نشستم تا که از سفر بیایی ) * سید هاشم ساعی

3807
5

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم محرم -( خیلی چش به راه نشستم تا که از سفر بیایی ) بند اول

خیلی چش به راه نشستم تا که از سفر بیایی

سر بذارم روی زانوهات بگی برام لالایی

بگیری یه بار دیگه منو تو آغوشت بابایی

چشمام تو راه شام/ بابا دنبالت میگشت

آخر دیدم سر/ غرق خونت رو تو تشت

دیدی تو هم منو / روی خارا بین دشت ؟

دشتای تو راه / داره مغیلان

رفته تو پاهام / خاره مغیلان

(بابایی بابا جون)

بند دوم

انقدر تار شده چشمام کسی رو نمیشناسم

کشیدن منو رو خاکا شده پاره این لباسم

کاش می آوردی بابایی از سفر پیرهنی واسم

از این حرومیا /دارم من خیلی گله

بستن رقیتو با /زنجیر و سلسله

خیلی منو زدن / بابا شمر و حرمله

زجر حرومی/ با مشت منو زد

چادر نماز/ من رو لگد کرد

(بابایی بابا جون)

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:17
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمزمه شب سوم محرم الحرام -( خوش اومدی بابا،بابا ) * عماد بهرامی

2662
3

دانلود متن و سبک زمزمه شب سوم محرم الحرام -( خوش اومدی بابا،بابا ) خوش اومدی بابا،بابا

خبری که داری زما،بابا

میدونی رفتیم کجا،بابا

به صورتم نگا نکن

نگاه به این زخم و کبودیا نکن

اصلا خودت رو ناراحت بابا نکن

زخم هام که خوب بشه باهم میریم

به جون عمه قسم میریم

منو تو از شهر غم میریم

از کینه بود زود خوب میشم

زیرچشم شده کبود زودخوب میشم

آخه عموعباس نبود زودخوب میشم

عمه میگه شدی به من،بابا

شبیه ام الحسن،بابا

شدم اسیر محن،بابا

درست میگه عمه یا نه؟

بیشتر شدم شبیه فاطمه یا نه؟

راستی ببین زخمای پام کمه یا نه؟

شاعر : عماد بهرامی

منبع : گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( شبا که میخواد بخوابه ) *

2246

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( شبا که میخواد بخوابه  ) بند اول

منو می سوزونه داداش
سفارشای آخرت
گفتی که بیشتر از همه
چشمم باشه به دخترت

گفتی که قربونت بشم
سه ساله مادر نداره
شبا که میخواد بخوابه
رو زانوهام سر میزاره

بعد تو چشماش
اسیر بارونه
حالا مُتکّاش
سنگ بیابونه

بند دوم

من به تو قول داده بودم
مواظِبَت کنم ازش
چجوری جاتُ پُر کنم؟
بهونه می گیره همش

با بونه ی نبودنت
همیشه هق هق میکنه
خودت یه کاری کن داداش
بدون تو دق می کنه

بعد تو آروم
نداره یک لحظه
ای کاش نمی دید
سرت و رو نیزه

بند سوم

ببخش اگه روی گُلت
کبود و سرخ و نیلیه
عزیزِ من اینا همه
از اثراتِ سیلیه

ببخش اگه امانتت
نحیف و بی رمق شده
سوره ی کوثرت حسین
ببین ورق ورق شده

منو حلال کن
که

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه (س) -( نیمه شب رسیدی و ، شد شبم سپیده دم ) * مجتبی صمدی

4212
4

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه (س) -( نیمه شب رسیدی و ، شد شبم سپیده دم ) نیمه شب رسیدی و ، شد شبم سپیده دم

وقت خوبیه که از ، غصه هام برات بگم

بابایی ، چرا بی خبر اومدی

پیش من ، چرا تو با سر اومدی

رو دامنم به خواب ، تا سحر بابا

فکر کن خوابیدی رو ، دامن زهرا

ای وای بابای من ، پسر زهرا

******

میدونم که سختته ، قصه ای برام نگو

پرز چوب خیزران ، رفته تو لبات فرو

گیسوهات ، دیگه بوی سیب نمیده

کی شراب ، روی صورتت پاشیده

بنده اومده صدام ، نفسم تنگه

موهام مثه موهات ، لاله ای رنگه

ای وای بابای من ، پسر زهرا

******

من فرشته ی توام ، که رمق نداره پام

راه نمیتونم برم ، چکمه خورده پهلوهام

نمی خوام ، برام عروسک بخری

با خودت ، تو من و باید ببری

شاهزاده تو ببر ، ب

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:58
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -( عمه از این غم،پژمرد ) * بهمن عظیمی

1409
1

دانلود متن و سبک  نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -( عمه از این غم،پژمرد ) عمه از این غم،پژمرد

دخترت از این غم،مرد

پیش چشمم لبهایت خیزران خورد

خون و خاکستر،دارد رویت

مثل من آتش دیده مویت

خون تازه می آید بابا از گلویت

ای پدر جان عشق تو پیرم کرد

تو شدی همچون زهرا

دختره نازه بابا

با قد خم سر کردی چادرت را

از سر نیزه دیدم حالت

زخمی و خونی گشته بالت

مادرم را دیدی در صحرا خوش بحالت

دختر من ای عزیز بابا

شاعر : بهمن عظیمی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:51
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( گوشهٔ ویران ، آمده بابا ) *

10016
15

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه  -( گوشهٔ ویران ، آمده بابا ) آه و واویلا صد آه و واویلا

گوشهٔ ویران ، آمده بابا

عمه جان بنگر با دیدگان تَر

رأس بابایم ، پُر زِ خاکستر

غربت او از طشت طلا پیداست

روضه خوان او ، مادرش زهراست

گوشهٔ ویران ای سبط پیغمبر

بهر دیدارم ، آمدی با سر

من که دلخون و غمدیده و زارم

شرمِ بسیار از ، خواهرت دارم

هرکجا دشمن بر من جسارت کرد

عمه با جان از من حمایت کرد

دانلود سبک

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم -( گوشه ی خرابه و ، حالم خرابه ) *

4390
5

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم -( گوشه ی خرابه و ، حالم خرابه ) گوشه ی خرابه و ، حالم خرابه

یتیمی تصورش برام عذابه

سهم من از نبودنت

زخم و کبودی تنه

موهامو بس که چنگ زدن

چنگی به دل نمی زنه

نیستی ، ببینی زیورم رو می کنن

تا کی ، به دخترت بخندن علنن؟

رفتی ، همه دارن سرم داد می زنن

بابا بی تو میمیرم اینجا

تو دلم یه دنیا غم یه کوه درده

غم تو ببین با دخترت چه کرده

فدای اون لبات بابا تنگ شده بود دلم برات

خیلی زدن منو ولی اومدم هرجا پابه پات

راستی چقد شدم مث مادرتو

حالا که من نگفتم از پیکرتو

بابا تو هم نگو چی شد معجر تو

بابا بی تو میمیرم اینجا

دخترت تو شهر شام شده آواره

دیدنم بایک لباس پاره پاره

دیدم که دخترای شام

منو بهم نشون میدن

به اشکای دخ

  • یکشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:38
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( دیدم که بی سری بابا باورم نشد ) * محمدرضا سروری

3580
2

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( دیدم که بی سری بابا باورم نشد ) باورم نشد
دیدم که بی سری بابا باورم نشد
در خون شناوری بابا باورم نشد
صدپاره پیکـری بابا باورم نشد
لب تشنه پرپری بابا باورم نشد
******
ای سایة سـرم بابای بی سرم
هرگز نمی شود داغ تو بـاورم
در گود قتلگاه دیدم نعش بی سرت
در خون فتـاده بابا صد پاره پیکرت
ببریده خنجر تیـزی نای و حنجرت
نشـود باور من غـم بابا حسینـم
دیدم به چشم خود بابا دست و پا زدی
بوسه به خنجـر شمر بی حیـا زدی
با خونِ حنجره زینـب را صدا زدی
نشـود باور من غـم بابا حسینـم
دیدم که بی سری در خون شنـاوری
ببریـده حنجری بـابـا باورم نشد
دیدم که بی سری بابا باورم نشد
******
ای سایة سـرم بابای بی سرم
هرگز نمی شود داغ تو بـاورم
بر چوبِ خیزران

  • دوشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( به دلم بد آمد ) * محمدرضا سروری

4762
9

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( به دلم بد آمد ) به دلم بد آمد
عمه زينب به دلم بد آمد پدرم باز نخواهد آمد
موسم ماتم بي حّد آمد پدرم باز نخواهد آمد
ذوالجناح بي گل احمد آمد پدرم باز نخواهد آمد
******
عمّه زينب بنگر بي تابم
تا بگويي خبري از بابم
در دلم شور عجيبي برپاست
جان بابا چه شده مهتابم ؟
عمه جان كو پدرم توتياي بصرم
روشني بخش دلم نور چشمان ترم
عمّه جان داغ عمويم بس بود
سينه هامان همه دلواپس بود
پدرم ياد عمو بود اما
همه كس بهر من بيكس بود
موسم ماتم بي حّد آمد پدرم باز نخواهد آمد
عمه زينب به دلم بد آمد پدرم باز نخواهد آمد
******
دست بردار و دعا كن عمّه
درد اين خسته دوا كن عمّه
باورم نيست يتيمي هرگز
فكر اولاد أخا كن عمّه
عمة مهربان من نور دو

  • دوشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک حضرت رقیه سلام الله -( سر بابا به دامنم شده هنگام رفتنم عمّه زینب حلالم کن ) * محمدرضا سروری

3396
5

دانلود متن و سبک حضرت رقیه سلام الله  -( سر بابا به دامنم  شده هنگام رفتنم  عمّه زینب حلالم کن ) حلالم کن

(سر بابا به دامنم شده هنگام رفتنم عمّه زینب حلالم کن)
برود جان از بدنم شود این کلبه مدفنم عمه زینب حلالم کن
گل نامش در دهنم شده گلبانگ سخنم عمه زینب حلالم کن
بشِنو بانگ شیونم شده نیلی روی و تنم عمه زینب حلالم کن
******
خدا حافظ عمّة مهربان من خدا حافظ نور دو دیدگان من
خدا حافظ به لب رسیده جان من خدا حافظ عمه ، خدا حافظ
خدا حافظ من از این کلبة ویران رَوَم
شبانه از نظر خیل یتیمان رَوَم
حلالم کن عمّه تا لبِ خندان رَوَم
من که دگر ننالم وا شده پرّ و بالم
نظر نما به حالم عمّه نما حلالم
خدا حافظ که پدر آمده دنبال من
درونِ تشتِ طلا در پِیِ احوالِ من
حلالم کن عمّه که وا شده بالِ من
عمّه برای

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:44
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها - خرابه شام -( رقیه چشم به راه بود خرابه قتلگاه شد ) * محمدرضا سروری

2449
1

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها - خرابه شام -( رقیه چشم به راه بود  خرابه قتلگاه شد ) خرابه قتلگاه شد

رقیه چشم به راه بود خرابه قتلگاه شد

رقیه بی گناه بود شهید یک نگاه شد

رقیه بی پناه بود به گریه یک سپاه شد

رقیه مثل ماه بود لبانش غرق آه شد

******

سه ساله دختری بود شبیه روی زهرا

تپیده قلب زارش فقط با عشق بابا

درونِ یک خرابه نشسته با اسیران

بهانه می نماید پدر با سوز و آوا

پیاپی گوید عمه چرا بابا نیاید

که از دستم طنابِ اسیری وا نماید

چرا دیگر سراغی نگیرد از رقیه

زبانم لال عمه شده او کشته شاید

رقیه چشم به راه بود خرابه قتلگاه شد

******

دو چشمانش به در بود به شوق روی بابا

پدر تا از در آید دوَد رو سوی بابا

ولی افسوس از آن دم که در تشت طلا دید

سر و رخسار خونین پریشا

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( به خدا رقيه طاقت غم نداره فقط خدا رو داره ) * محمدرضا سروری

9976
3

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( به خدا رقيه طاقت غم نداره فقط خدا رو داره ) فاطمة كوچك
به خدا رقيه طاقت غم نداره فقط خدا رو داره
به كجا نهد سر او كه نداره چاره فقط خدا رو داره
ز غم جدایی بارون اشك مي باره فقط خدا رو داره
******
فاطمة كوچك من رقيه
برده دل از اهل حرم به گَريه
گريه نمي افته ز لب هاي او
از ستم آل بني اميه
فقط خدا رو داره او كه پدر نداره
دخترك سه ساله بارون اشك مي باره
همه جا ياد رخ باباشه
اسم او روي دو تا لب هاشه
بلكه رخسارة زيباي پدر
توي اين شام سيه پيداشه
به خدا رقيه طاقت غم نداره فقط خدا رو داره
******
تو دلش شور عجيبي شده پا
يادش افتاده غم كرب و بلا
ياد اون لحظة تلخي كه پدر
از درِ خيمة او گشته جدا
فقط خدا رو داره او كه پدر نداره
دخترك سه ساله بارون اش

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -( فدايت رقيّه شهيد اميه ) * محمدرضا سروری

840

نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها  -( فدايت رقيّه شهيد  اميه ) گل پرپر عشق
فدايت رقيّه شهيد اميه
مكن آه و گريه شهيد اميه
******
امان از جدايي غم بي نوايي
گل پرپر عشق رقيّه كجايي
كجا پر گشودي دلم را ربودي
چرا شعر رفتن عزيزم سرودي
فدايت رقيّه شهيد اميه
******
گل لاله زارم اميد بهارم
چرا پرپري تو ربودي قرارم
قرار دل من همه حاصل من
ببين با غم و آه سرشتند گِل من
فدايت رقيّه شهيد اميه
******
گل ناز باغم غم آمد سراغم
عزايت رقيّه فزون كرده داغم
صغير شهيدم ز‌ داغت خميدم
چه زيبا نمودي مرا رو سفيدم
فدايت رقيّه شهيد اميه
******
غمت كرده پيرم به داغت اسيرم
به زير غم و درد گمانم بميرم
تو را تازيانه نشانده نشانه
مرا آتش دل كشيده زبانه
فدايت رقيّه شهيد اميه
******
چه گوي

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( عمه زینب کو سر بابای من عمه زینب مونس شب های من ) * محمدرضا سروری

48150
71

دانلود متن و سبک نوحه حضرت رقیه -( عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من ) سالار بی آبم

عمه زینب کو سر بابای من عمه زینب مونس شب های من

عمه زینب کو دُر والای من عمه زینب آن یل تنهای من

عمه زینب شد خرابه جای من عمه زینب نالم از اعدای من

******

ای عمه کو بابم سالار بی آبم

ای عمه بی تابم همرنگ مهتابم

دارم دلی خون از فراق روی بابا

در دیده و دل اشتیاق روی بابا

آتش گرفته جان من از درد دوری

بینم دوباره عمه طاق روی بابا

در سینه دارم آرزوی دیدنش را

شوق رقیه گفتن و بوسیدنش را

ای عمه زینب می شود آیا ببینم

یک بار دیگر در برم خندیدنش را

عمه زینب کو دُر والای من عمه زینب آن یل تنهای من

عمه زینب کو سر بابای من عمه زینب مونس شب های من

******

عمه بگو بابا بیاید در ب

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) -( تو ی روز دختری داشتی یادته؟ ) * سید پوریا هاشمی

2050

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) -( تو ی روز دختری داشتی یادته؟  ) یا رقیه بنت الحسین
روی پیکر سری داشتی یادته

رگای حنجری داشتی یادته

من ی روز بابایی داشتم یادمه

تو ی روز دختری داشتی یادته؟

ناخنام شکسته پام زخمی شده

خیلی داد زدم صدام زخمی شده

نمیشه برات بابا بابا کنم

حق بده آخه لبام زخمی شده

بدتر از حال همه حال منه

قاتلت با نیزه دنبال منه

دختری که میکشه پیرهنمو

چادر روی سرش مال منه

چشم زمزمو دیگه میخوام چیکار

موی درهمو دیگه میخوام چیکار

وقتی دستم به سرت نمیرسه

این قد خمو دیگه میخوام چیکار

دختر معصومتو که حد زدن

بعد اون حرفای خیلی بد زدن

گریه مسیحیا هم دراومد

به تنم تبرکا لگد زدن

نمیدونی که چیا دیدم بابا

داد زدن بدجوری ترسیدم بابا

خودشون

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( گـوشـه ی ویــرانه از شــور و نـوا اُفـتــــاده ام ) * محمد قاسمی

2598
3

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( گـوشـه ی ویــرانه از شــور و نـوا اُفـتــــاده ام  ) بـارهـا افتـاده ام

زیرِ دست و پایِ خصم از دست و پا اُفتاده ام

بس که هِق هِق کرده ام

گـوشـه ی ویــرانه از شــور و نـوا اُفـتــــاده ام

قطره قطره روی خاک

مـثل اشــکِ شمـع هر شــب بی صـدا اُفتاده ام

چند جا خوردی زمین ؟

تو بگــو تا من بگــویـم ، چـند جا اُفـتاده ام ...

نـیستم اهـل گِـله

چـون به میـل خویشـتن در اِنـزوا اُفتاده ام

با تمـاشـای خــودم

یــادِ رویِ نـیلیِ خَــیرُ النّـسـا اُفـتـــاده ام

من نمی پرسم تو هم

بعد از آن صحرا مپرس از من کجا اُفتاده ام

جُـز همان یک مرتبه

عمّه ، فُــوراً آمــده هر دفعه تا اُفـتاده ام

یـادِ آغـوشت بخیر

آه ! از گـرمایِ دلچـسبش ، جُـدا اُفتاده ام..

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

کنج خرابه -( دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه ) * اسماعیل تقوایی

6155
20

کنج خرابه -( دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه ) دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه
تو خوابش بابارو دیده، شده بیدار وبیتابه

اومده عمه کنارش، بغلش کرده رقیه
میگه عمه جون بابام کو. دل من براش کبابه

می کنه گریه رقیه، دورشم حلقه ی ماتم
با رقیه اشک می ریزه، هر کی هست توی خرابه

سربابا رو آوردن هدیه برای دختر
هرچی حرف میزنه دختر،اما بابا بی جوابه

دوست داره بشوره سررو با گلاب اما نداره
می شوره با اشک چشماش اینجا اشک جای گلابه

درد دل میکنه دختر با سر بابای خوبش
میگه خوب شد اومدی تو، دیدن یتیم ثوابه

نبودی بابا ببینی که با دخترت چی کردن
تاکه اسمت رو میارم تازیونه ام جوابه

هنوزم به خاطرم هست بغل عمو ابوالفضل
همیشه به یاداکبر، دوتا چشم من پر آبه

ح

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( که حواس کسی به آن ور نیست ) * مجتبی خرسندی

912

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( که حواس کسی به آن ور نیست  ) نیمه شب بود و خوب دقت کرد

که حواس کسی به آن ور نیست

نیزه دار سر پدر خواب است

پس حواسش به نیزه و سر نیست

از خرابه به سمت سر می رفت

با چه ترسی ، چه احتیاطی داشت

از قدم هاش خوب پیدا بود

با پدر صحبتی حیاتی داشت

با خودش اینچنین تصور کرد

بوسه می گیرد از لب بابا

می زند شانه ای مرتب به

گیسوی نامرتب بابا

با خودش اینچنین تصور کرد

که رسیده به آخر قصه

یک سر قصه را ورق زده است

باز مانده ست یک سر قصه

در همین فکر غرق بود که دید

سر باباست بر سر نیزه

همه ی غصه هاش یادش رفت

تا که آمد برابر نیزه

همه ی غصه هاش یادش رفت

گفت : بابا سلام ، کو بدنت؟

لب و دندان تو چرا خونی ست؟

کو عمامه ؟ کجاست پ

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت رقیه (س) -( سر نیزه ای به بال و پرم خورد بی هوا ) * امیر حسین آکار

1287
0

شعر روضه حضرت رقیه (س) -( سر نیزه ای به بال و پرم خورد بی هوا  ) دستی به چشمهای ترم خورد بی هوا

سر نیزه ای به بال و پرم خورد بی هوا

از جانب یهود ببین پاره های سنگ

از چند زاویه به سرم خورد بی هوا

بابا هنوز خون تو بر نعل اسب هاست

این مهر سرخ بر کمرم خورد بی هوا

پهلوی من شکست ولی عمه پیر شد

بسکه لگد به اهل حرم خورد بی هوا

وقتی که خیزران به لب خشک تو نشست

انگار تیر بر جگرم خورد بی هوا

عمه گرفته چشم مرا ،فکر کرده است...

بابا به تشت زر نظرم خورد بی هوا

قصد زدن نداشت ،فقط ناز کرده است!!

مردی که چکمه اش به سرم خورد بی هوا

شاعر : امیر حسین آکار

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( کی روی سینه ت نشسته بابایی ) * حامد خاکی

5102
6

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( کی روی سینه ت نشسته بابایی  ) بابا حسین
دیدنِ دستای بسته اومدی

پیش کاروان خسته اومدی

حالا که دیگه نمیتونم پاشم

حالا که پاهام شکسته اومدی

دخترت خیلی گرفتار شده

مثل عمه دست به دیوار شده

یه چیزی میگم به هیچکسی نگو

چشام از گرسنگی تار شده

بگو تو خرابه بندم نکنن

بیشتر از این گله مندم نکنن

به خدا خیلی سرم درد می کنه

بگو از موهام بلندم نکنن

ناله هام به آسمون رسیده بود

بسکه زجر موی منو کشیده بود

جلوش و اگه نگرفته بودن

سر دخترات و هم بریده بود

شنیدم موی تو هم کشیده شد

خیلی طول کشید سرت بریده شد

شنیدم یکیش به کوفه برنگشت

نیزه هایی که واست خریده شد

کی روی سینه ت نشسته بابایی

چشمای نازت و بسته بابایی

هنوزم داره خو

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( کنج خرابه پیش ملائک نشسته ام ) * حامد خاکی

1491

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( کنج خرابه پیش ملائک نشسته ام  ) من قامتم خمیده شده
از ضعفِ دست بسته و پای شکسته ام

کنج خرابه پیش ملائک نشسته ام

دیگر توان نمانده برایم که پا شوم

جان میدهم اگر که ز عمه جدا شوم

از بسکه زجر موی سرم را کشانده است

از گیسویی که بود همین قدر مانده است

من قامتم خمیده شده درد میکشم

موی سرم کشیده شده درد میکشم

عمه تمام زخم تنم را شمرده است

اینجا کسی نمانده که سیلی نخورده است

از ترس سیلی است که ناله نمی زنند

با تازیانه طفل سه ساله نمی زنند

از هم جدا که کرده سر و پیکر تو را؟

کی اینچنین بریده رگ حنجر تو را؟

مانند زخمهات نمک می خوریم ما

یک ماه میشود که کتک می خوریم ما

تقصیر زجر بود که با پنجه بند کرد

موی مرا گرفت و ز ناق

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اینچنین هستم ولى بابا قناعت مى کنم ) *

726
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اینچنین هستم ولى بابا قناعت مى کنم  ) نقش غربت
روى دیوارِ خرابه نقش غربت مى کنم

ناخوشى هارا عزیزم!با تو قسمت مى کنم

نه غذایى و نه آبى و نه حتى جاى خواب

اینچنین هستم ولى بابا قناعت مى کنم

بعدِ هردشنام از خولى و زجر و حرمله

مى نشینم گوشه اى با عمه صحبت مى کنم

دستِ دخترها که در دستِ پدر ها مى شود

در خودم سر مى برم...با خویش خلوت مى کنم

دختران شام با من بى وفایى مى کنند

هر چقدر هم که به آنها من محبت مى کنم

از تو دلگیرم پدر...من را ندیده رفته اى

لکنت من را ببخش بابا..جسارت مى کنم

آرمان صائمى

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد