قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

واحد8-مداحی حضرت قاسم ابن الحسن باصدای میثم مطیعی -( به هرجاوهرلحظه دارد ) *

12715
31

واحد8-مداحی حضرت قاسم ابن الحسن باصدای میثم مطیعی -( به هرجاوهرلحظه دارد ) به هرجاوهرلحظه دارد
برادر هوای برادر
نشد یک نفس کم گذارد
برادربرای برادر
مرام حسین وحسن چیست
برادرفدای برادر
کنون روبروی حسین است
رخ اشنای برادر
به پایت می افتم عموجان عموجان
بده اذن میدان بده اذن میدان
الوداع عموجانم عموجانم عموجانم
**********
اگرتشنه بودم عموجان
غم تومراتشنه ترکرد
عموجان ببین غربت تو
مراچون پدرخون جگرکرد
دراغوش توگریه هایم
دراغوش من گریه هایت
خوشااربا ارباچواکبر
فداکردن جان برایت
بیابان به جنت بدل شد عموجان
به کامم شهادت عسل شدعموجان
الوداع عموجانم عموجانم عموجانم
امام زمان یابن الزهرا
به دادزمین وزمان رس
دوباره دمشق وغریبی
ببین زینبت مانده بی کس
بیاتاحریم خدارا
ازاین بت پرس

  • شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

دانلودمتن وسبک بسیارزیبازمینه قاسم ابن حسن باصدای دلنشین میرداماد -( شاخ شمشادحرم امانت برادرم ) *

2371
1

دانلودمتن وسبک بسیارزیبازمینه قاسم ابن حسن باصدای دلنشین میرداماد -( شاخ شمشادحرم امانت برادرم ) شاخه ی شمشادحرم
امانت برادرم
عموچقدرگفتم نرو
قسم دادی به مادرم
حالا ببین مضطرم و
عزاگرفته حرم و
حالاببین دم حرم
گریه های خواهرمو
به زیرلب همش میگه حسنموکشتند
چرازینب همش میگه حسنموکشتند
وای حسین حسنموکشتند
شاخه ی شمشادحرم
توبودی مثل پسرم
حالا نمی دونم چطور
توروبه خیمه ببرم
داره می سوزه جگرت
بارون تیرروی سرت
یادته تابوت بابات
شدی شبیه پدرت
تادیدمت ناله زدم حسنموکشتند
بااشک وگریه اومدم حسنموکشتند
وای حسین حسنموکشتند

دانلود سبک

  • شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب

اشعار قاسم ابن الحسن سلام الله علیه -( عمو عمو بیا به بالین من ) *

3769
2

اشعار قاسم ابن الحسن سلام الله علیه -( عمو عمو بیا به بالین من ) عمو عمو بیا به بالین من

رسیده لحظه های شیرین من

دین و دنیای من تویی بابای من

عمو به عشق تو اسیرم برای غربتت بمیرم

عموحسین عموحسین جان

---

به خون فتاده تازه داماد من

خدا مگر رسد به فریاد من

چه سرو رشیدی چه قدی کشیدی

رسیده ای به آرزویت شدی فدایی عمویت

عموحسین عموحسین جان

---

چرا مشبک شده پیکر تو

چه پاسخی دهم به مادر تو

قاسم این چه حال است باورش محال است

شکسته استخوان سینه دل مرا بردی مدینه

عموحسین عموحسین جان

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت قاسم بن الحسن(ع -( گل من چرا زخمی از نیش خاری ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1415
1

حضرت قاسم بن الحسن(ع -( گل من چرا زخمی از نیش خاری ) گل من چرا زخمی از نیش خاری

پـراکنده در دامــن لاله زاری؟

مرا داغ لب‌های خشک تو بر دل

تو بهر چه از چشم خود اشکباری؟

تنت مثل جوشن شده حلقه حلقه

تو دیگر نیازی به جوشن نداری

مزن اینقدر دست و پا روی دستم

قـرار دل مـن چـرا بـی‌قراری؟

تو ماه به خون خفته‌ام در زمینی

تو باغ خزان دیده‌ام در بهـاری

شهیدان نهادند بر خاک، صورت

تو سر بر سر دوش من می‌گذاری

چگـونه عمـو زنـده بـاشد ببیند

تو جان بر سر دست او می‌سپاری؟

همه آرزوی عمویت همین است

که یک بار، یک ناله از دل برآری

چگـونه عسل از دم تیغ خــوردی

که خون از دهان تو گردیده جاری

خدایت دهد اجر، «میثم» که بـر ما

ز دل می‌سرایی، به خون می‌نگـار

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

نوحه شب ششم محرم - حضرت قاسم ع با صدای محمود کریمی -( ای حسن جانم یتیمت ماند روی دستانم ) *

5744
4

نوحه شب ششم محرم - حضرت قاسم ع با صدای محمود کریمی -( ای حسن جانم یتیمت ماند روی دستانم ) واحد
ای حسن جانم یتیمت ماند روی دستانم
پای مرکب ها چه ها کرده با طاق ابرویت
خون چشمانت رسیده از هر سو به گیسویت
پیکرت خاکی شبیه زهرا و رخت نلی شده مانند فاطمه رویت
دیدم از خیمه نشسته قاتل خنجری در دست
گرفته در دست دگر مویت جان جانانم
سرت را میگیرم به دامانم
تو به روی خاک ولی جان به لب های من مانده
ان طرف تر چشم به راهت بابایت حسن مانده
مردم ای قاسم که دیدم جای نعل و جای سنگ
به روی دندان و دهن مانده
پر کشیدی و از اینجا تا جسم علی اکبر
فقط یک دست و پا زدن مانده
بین میدانم شبیه زلف تو پریشانم
نوجوانی و بزرگان گشته طفل نو پایت
نیمه جانی و پر از رد پا قد و بالایت
ای شهید من شده لعل لب هات پر از خون

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دودمه قاسم بن الحسن (ع) -( میکُشی آخر مرا قاسم تو با زخم گـــلو ) *

1058

دودمه قاسم بن الحسن (ع) -( میکُشی آخر مرا قاسم تو با زخم گـــلو ) میکُشی آخر مرا قاسم تو با زخم گـــلو
تازه داماد عمو (2)
زیر سُمِّ مرکبِ دشمن تنت شد زیرو رو
تازه داماد عمو (2)

شد لبالب از عسل کامت در این دشت بلا
یادگـــــار مجتبی (2)
پاشو ازجا قاسمم غوغا شده در خیمه ها
یادگـــــار مجتبی (2)

قد کشیدی ای نهـــــالِ آرزوهـــــای عمو
قاسمم چیزی بگو (2)
برتنت هرکس رسیده نیزه ای کرده فرو
قاسمم چیزی بگو (2)

کربلایی علی اصغر رفیعی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت قاسم (ع) -( مجنون و شیدای توام ) * محسن طالبی پور

1523
2

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت قاسم (ع) -( مجنون و شیدای توام ) مجنون و شیدای توام
بی تاب چشمای توام
خاک کف پای توام
عمو حسین جان
رزمنده ی تو هستم نامه دارم تو دستم
نگاهی کن عمو جون که دل شکستم
(اذنی بده تا آروم بگیرم
من جای بابا برات بمیرم2)
مظلوم عمو جان

حالا که پوشیدم کفن
لطفی کن ای عمو به من
به خاطر بابا حسن
برم تو میدون
بغضی تو این گلومه کوچه ها روبرومه
کشته شدن برای تو آرزومه
(کام منو ای دریا عسل کن
بیا تو گودال منو بقل کن2)
مظلوم عمو جان

پاشیده از هم پیکرم
عمو بیا بالا سرم
این لحظه های آخرم
تو رو ببینم
جلو چشای زهرا کشیدنم رو خاکا
تنم شبیه اکبر شد اربا اربا
(چشم انتظاریم دیگه سر اومد
جونم هزار بار اینجا در اومد2)
مظلوم عمو جان

شاعر : محسن طالبی پ

  • پنج شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:59
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر * محمود اسدی

1561
1

(نوحه)عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر

عموجان خواهم شوم به راه تو پاره پیکر

زره ندارم غیر پیرهن

جای زره نما به تن کفن

خواهم به عشق تو عمو حسین

شوم زسنگ ونیزه پاره تن

ای عمو یا عزیز الزّهرا

******

عموجان ای هست من قاسم تو شد پریشان

عموجان همچون پدر شد جسم من تیروباران

ببین که خشکیده لبم عمو

ببین که جان برلبم عمو

من ازنفس فتاده ام ببین

به زیر سم مرکبم عمو

ای عمو یا عزیز الزّهرا

******

عموجان بیا ببین شکسته شد استخوانم

عموجان ازنیزه ها باید بگیری نشانم

دانی عمو چها که دیده ام

سربسته گویمت بریده ام

در زیر نعل مرکب عدو

بیا ببین که قدکشیده ام

ای عمو یا عزیز الزّهرا

******

شا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:01
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)ازدوری رویت ببین ازدیده خون افشانده ام * محمود اسدی

737

(زمزمه)ازدوری رویت ببین ازدیده خون افشانده ام ازدوری رویت ببین ازدیده خون افشانده ام

ازخیمه ها عمو بیا چشم انتظارت مانده ام

منم که در تاب وتبم
به زیر سم مرکبم

*******

گرمیزدند تیر جفا زنده نبود بابای من

من میکشم نفس که تیر بنشسته بر اعضای من

ای ماه تابانم عمو
ببین پریشانم عمو

******

همچون علمدارت شده قامت قاسمت رشید

اسب عدو ازپا فتاد بس که به روی من دوید

منم یتیم مجتبی
ماندم به زیر دست وپا

*******

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا قاسم بن الحسن ادرکنی -(دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده) * سید پوریا هاشمی

1135

یا قاسم بن الحسن ادرکنی -(دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده) دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده
همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند!
بس که امروز تنت بین گذر افتاده
پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده
روی خشکی لبت خون جگر افتاده
چشمهای حسنی تو نه بسته ست نه باز!
هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده
آستین پاره ی تو در بغلش خونی شد
حق بده تازه عروس تو اگر افتاده
باز انگار علی رفته احد برگشته
باز انگار روی فاطمه در افتاده!
آسمانی شده ای که پر ماه است عمو
برویت سم فرسها چقدر افتاده
مشتری های تو با سنگ خریدند تورا
عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده...

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر غزل حضرت قاسم علیه‌السلام -(این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟) *حاج علی انسانی

803

شعر غزل حضرت قاسم علیه‌السلام -(این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟) این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟
نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست

روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست

دید چون مشتری‌اش ماه شب چاردهم «سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست»

عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست

سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد
نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست

حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست

سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت
تا قیامت قد خود دید کفن پوشیده‌ست

گفت شرمندۀ احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست

تن چاکش به حرم برد عمو،

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن شعر حضرت قاسم(ع) -(فِتادی از فَرَس به صحرای بلا) * امیر عباسی

679
-1

متن شعر حضرت قاسم(ع) -(فِتادی از فَرَس به صحرای بلا) فِتادی از فَرَس به صحرای بلا
مَکِش پا بر زمین عزیز مجتبی
ای گل یاسمن،قاسم بن الحسن
قاسم بن الحسن...

الا ای داده بر شجاعت آبرو
ز داغ مِحنتت مرا کُشتی عمو
به خاک افتاده ای،تشنه جان داده ای
قاسم بن الحسن...

کُنون که رفته ای اَلا ای جان من
سلامم را رسان به بابایت حسن
ای نخل شهامت،وعده ما جنت
قاسم بن الحسن...

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:13
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

زمينه شب ششم حضرت قاسم بن الحسن عليه السلام محرم 98 -(آهوى بى قراره من) * آرمان صائمی

1324
4

زمينه شب ششم حضرت قاسم بن الحسن عليه السلام محرم 98 -(آهوى بى قراره من) آهوى بى قراره من
اى صيد قلب صحرا
پاشيده پيكر تو
افتادى روى خاكا
-
همين سرخيه خون رو سر و لب هات
من و داده خجالت از روى بابات
ديگه جونى ندارى تو،تووى پاهات
الهى بميرم برات
-
اشكام تو غمت ناچيزه
پيشونيت گل پاييزه
از دستم تنت مى ريزه..تنت مى ريزه...تنت مى ريزه
-
بند دوم
داغ تو رو قلبم
شد مثل داغ اكبر
پژمرده صورت تو
پهلوت شد مثل مادر
-
اگه ميشد چشاتو وا كنى بازم
ميديدى كه چه روزى و حالى دارم
منم مثل تو جونى توو پام ندارم
سياه شد روزگارم
-
جسمت رو بغل مى گيرم
از لبهات عسل مى گيرم
پاشو كه دارم مى ميرم...دارم مى ميرم..دارم مى ميرم
-
بندسوم
جنگيدى مثل بابات
چش خوردى ماه خيمه
آتيش زد آسمونو
اشكا و آه خ

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

زمزمه شب ششم محرم 98 روضه -(می بوسم دست و پاتو واسه ی اذن میدون) * امیر روشن ضمیر

922

زمزمه شب ششم محرم 98 روضه  -(می بوسم دست و پاتو واسه ی اذن میدون) می بوسم دست و پاتو واسه ی اذن میدون
کاش تو تنها نباشی بین لشگر عمو جون
گفته بابام برات می میرم
از تو جام عسل می گیرم
من شبیه حسن یک شیرم

ای عمو جان، جانم فدای تو
می میرم من آخر برای تو ...

پاشو که کربلا شد دیگه مثل مدینه
مثل زهرا شکستی درد من هم همینه ...
زیر مرکب تنت واویلا
ای عزیزم نزن دست و پا
قد کشیدی دیگه تو حالا

ای غنچه ی باغ برادرم
حالا تو رو به خیمه می برم

  • سه شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)بیایکدم ببین ازظلم دشمن * محمود اسدی

758

(نوحه)بیایکدم ببین ازظلم دشمن بیایکدم ببین ازظلم دشمن
عموجان پاره پاره شدتن من
عموجانم حسین جانم عمو جان

یتیم کربلا افتاده ازپا
عزیزمجتبی افتاده ازپا
زضرب نیزه ها افتاده ازپا
عموجانم حسین جانم عمو جان

همه سوی عزیز تو دویدند
به تیرکینه نازم را خریدند
تنم را زیر مرکبها کشیدند
عموجانم حسین جانم عمو جان

ببین خون گلویم شدحنایم
عموجان بس که زیر دست و پایم
شکسته ازلگد استخوان هایم
عموجانم حسین جانم عمو جان

نمانده از عزیزتو نشانی
عموجانم حسین بهتر زجانی
الهی زیر مرکبها نمانی
عموجانم حسین جانم عمو جان
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب ششم توسل به حضرت قاسم(ع) سبک سنتی * مرتضی محمودپور

4568
2

نوحه سینه زنی شب ششم توسل به حضرت قاسم(ع) سبک سنتی ◾نوحه‌ی سینه‌زنی سبک سنتی
◾شب ششم محرم
◾توسل حضرت قاسم(ع)

◾بنداول
کریم زاده‌ی مدینه تویی
در کربلا شکسته سینه تویی
فدای پیکرت
به نیزه شد سرت
قاسم شیر جملی تو
ساقی جام عسلی تو
واویلتا آه و واویلا(۲)

◾بنددوم
بی زره آمدی میان میدان
دشمن ز ضرب شصت تو پریشان
شاگرد علمدار
تیر و نیزه بردار
این کوفیان بغض تو دارند
داغ تو بر دل میگذارند
واویلتا آه و واویلا(۲)

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 02:08
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(یتیم مجتبایم،گل خیر النسایم) * رضا یعقوبیان

2095
2

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(یتیم مجتبایم،گل خیر النسایم) یتیم مجتبایم،گل خیر النسایم
به راه دین و قرآن،شهید کربلایم
عموجانم عموجان۲

درون سینه ی من،بود مهر نگارم
شهادت در ره دوست،مدال افتخارم
عموجانم عموجان۲

خدا داده نویدم،عمو باشد امیدم
ز لطف خاص داور،به راه دین شهیدم
عموجانم عموجان۲

به پیش روی من مرگ،چو احلی من عسل شد
ز لطف و رحمت دوست،چنین مشکلم حل شد
عموجانم عموجان۲

الا شاه شهیدان،به من ده اذن میدان
کنم جانم فدای،همه طفلان عطشان
عموجانم عموجان۲

یتیم مجتبی رفت،همان دم سوی میدان
میان لشکر دون،شده عرصه ی جولان
عموجانم عموجان۲

الا ای خیل دشمن،یتیم مجتبایم
ز نسل مصطفایم،گل شیر خدایم
عموجانم عموجان۲

به میدان بود چون شیر،عدو زد بر تنش تیر
میان خی

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)خاک تیمم/از بس نفس نفس زدی ای ماه دلربا * محمود اسدی

982

(غزل)خاک تیمم/از بس نفس نفس زدی ای ماه دلربا از بس نفس نفس زدی ای ماه دلربا
چون شمع سوختی و نداری دگر صدا

پنجه به گیسوی تو گره خورد قاسمم
دست عدو به کاکل تو گشته آشنا

لرزید دست و پای من از دیدنت،که تو
در زیر دست و پا زده ای سخت دست و پا

از خیمه گر نیامده عمه،دلیل داشت
در بین خیمه بود به دنبال یک عبا

تسبیح پاره پاره ی من بود اکبرم
اما تو مثل خاک تیمم شدی چرا؟

مردم چو دیده ام که به مانند مادرم
بر جسم کوچک تو لگد خورده بی هوا

در بر بگیرمت اگر ای لاله ی حسن
هر استخوانی از بدنت می شود جدا
********
شائق

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شب ششم محرم، نذرِ جوان باغیرت حضرت قاسم بن ٱلحسن علیه ٱلسلام -(از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل) * مرضیه عاطفی

1422
2

شب ششم محرم، نذرِ جوان باغیرت حضرت قاسم بن ٱلحسن علیه ٱلسلام -(از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل) از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل
قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل

متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق
شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل

در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و
شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل

سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو
گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل

با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم
مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل

سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او
سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل

یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک
آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل

بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین
از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل

بد نظر خورد و

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

زمزمه حضرت قاسم ابن الحسن ع محرم 98 -(مثه شیشه ی عطر_که از هم شکسته) * حسن کردی

873

زمزمه حضرت قاسم ابن الحسن ع محرم 98 -(مثه شیشه ی عطر_که از هم شکسته) مثه شیشه ی عطر_که از هم شکسته
گلاب تن تو_تو صحرا نشسته
گرفت نعل اسبا_گلاب تنت رو
بلای عظیمه_تو خون رفتن تو

صداتو بریدن_با سنگای کینه
مسیرت رو بستن_با بغض مدینه
تنت خورد شده تو_کش و قوس میدون
موهات پر ز خاک و_دهانت پر از خون
چقدر کرده تغییر_سر و صورت تو
یه لشکر گذشت از_روی قامت تو
۲
سراغت رو باید_کجاها بگیرم
صدات در نمیاد_الهی بمیرم
از این خطّ خونِ_رو خاك بيابون
ردِ پیکرت رو_گرفتم عمو جون

شدی راحت اما_کنارت خمیدم
تو بودی امانت_جوون شهیدم
لبت مثل بابات_پر از لخته خونه
الهی بمیرم_تنت تخته خونه
نکش پاتو اینقدر_روی خاک عزیزم
عرق خجالت_کنارت میریزم

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب ششم حضرت قاسم بن الحسن(ع‌) -(دنیا دنیا زیبایی) * ابوالفضل آلوئیان

744

زمینه شب ششم حضرت قاسم بن الحسن(ع‌) -(دنیا دنیا زیبایی) دنیا دنیا زیبایی
اومده از توی خیمه بیرون
دنیا دنیا دلیری
گل سرخ نجمه میره میدون

دنیا دنیا رشادت
آسمون میلرزه زیر پاهاش
دنیا دنیا شجاعت
ازرق و گرفته برق چشماش

آی،رجز خونه،ابن الحسن(۲)منم تو دشت کربلا
جای بابام،من اومدم(۲)به انتقام کوچه ها

جانم قاسم،که خون حیدر تو رگاشه
وقت رزمش،همه میگند مثل باباشه

وای،حسین،عمو حسینم

گردو خاکی بلنده
شلوغه یه گوشه ای تو صحرا
دورش کردن یه عده
قاسم ابن الحسن و خدایا

آسمون غم گرفته
قاسم تنها و نیزه دارا
چی میاد سرش ک میگه
یکسره وا اما و یا زهرا

وای، عمو بیا،که طاقتم(۲)برید زیر ضربه ها
عمو بیا،کشیده شد(۲)تنم زیر دست وپا

سینه ی من،به سینتو پام رو زمینه
دعام ا

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمزمه شب ششم محرم 98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(قاسم قاسم دیدی به چه روزم نشوندی) * رضا رسولی

818

زمزمه شب ششم محرم 98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(قاسم قاسم دیدی به چه روزم نشوندی) قاسم قاسم
دیدی به چه روزم نشوندی
عموت و بدجوری سوزوندی
گفتم بهت نرو به میدون
قبول نکردی و نموندی

حالا چه جوری ببرم . تاخیمه ها این پیکرت
به زیر سم مرکبا . شکسته سینه و سرت
پاشو ببین منتظره . جلوی خیمه مادرت

قاسم من قاسم من

قاسم قاسم
روی زمین نکش پاهاتو
بزار که پاک کنم لباتو
نگفتی که چجور بدم من
جواب اشکای باباتو

غارت نیزه ها شده . نوجوونم پیرهنت
الهی واست بمیرم . نقش زمین شده تنت
به زیر سم مرکبا . قد کشیده این بدنت

قاسم من قاسم من

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

شب ششم محرم -(عمو جونم بيا ، قاسمو كن بغل) * میلاد قبایی

726
1

شب ششم محرم  -(عمو جونم بيا ، قاسمو كن بغل) عمو جونم بيا ، قاسمو كن بغل
ميريزه از لبم ، اهلا من العسل

جاي بابام الان ، ميدونم خاليه
ببينه تو دلم ، چه شور و حاليه

لحظه ي آخرم ، اشك از چشام مياد
حس ميكني توام ، بوي بابام مياد

صداشو ميشنوم ، ميگه صدآفرين
يه لحظه ديدمش ، تا افتادم زمين
جانم عمو حسين...

زخمي شده همه بالو پرم
بيا بيين چي اومده سرم
بگو از دست من راضي شدي
فقط تويي اميد آخرم

" عمو جانم عمو... "
————————-
تا افتادم زمين ، دشمنا اومدن
باهرچي كه ميشد ، قاسمتو زدن

شبيه اكبرت ، زخمي شده سرم
بامركب اومدن ، به روي پيكرم

فقط خدا كنه ، نبينه مادرم
عمو بهش نگو ، چي اومده سرم

نگو يه عده دسته پر رسيدنو
از فاصله ي كم ، با سنگ زدن منو

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا قاسم ابن الحسن_شد ندا در گوش من حی علی خیر العمل * اسماعیل تقوایی

525

یا قاسم ابن الحسن_شد ندا در گوش من حی علی خیر العمل یا قاسم ابن الحسن
شد ندا در گوش من حی علی خیر العمل
نوش شهدی را که باشد برتر از شهد عسل

قاسمت را ای عمو قول شهادت داده ای
هستم آماده روم روسوی میدان جدل

رو سفیدت می کنم فخر تو راباعث شوم
شکر لله قاسمم، ابن حسن شیر جمل

بی کله خود و زره عازم به میدان می شوم
در شجاعت، در رشادت، می شوم ضرب المثل

من فدایی توام، هستی تو مولایم عمو
حک شده نامت به قلب قاسم از روز ازل

نام حیدر می برم باضرب شمشیرم عمو
در ستون دشمنت افتد با رزمم خلل

شکر می گویم که عمرم در رهت پایان رسد
شکر می گویم که اینسان می رسد برمن اجل

شعر :اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

شب ششم محرم -(دنیا/ بدون عموم/ واسم عذابه) * مظاهر کثیری نژاد

626

شب ششم محرم  -(دنیا/ بدون عموم/ واسم عذابه) دنیا/ بدون عموم/ واسم عذابه
قلبم/ برای لبِ /تشنه ت کبابه
اذنِ / قتالم بده/ حالم خرابه

پدری کردی واسم/ حالا/ من ازت یه حاجت دارم
میخوام جون بدم واست/ چونکه/ رو گردنم منت دارم
جان زهرا رد نکن/من رو /از بابام یه دستخط دارم

می زنم به معرکه/ با زره نه با کفن
جاریه توی رگام/ خون حضرت حسن
(ان تنکرونی انا ابن حسن)

بند دوم:
بغضِ/ مدینه دلاشون رو/ می آزرد
کوفه/ تلافی سرِ/ قاسم در آورد
مثلِ/ علی تیغشون/ توی سرم خورد

کوچه وا کردن واسم/ آقا /به یاد کوچه افتادم
پهلوهام وقتی شکست/ اونجا/ به یاد کوچه افتادم
تیره شد پیش چشمام/دنیا/ به یاد کوچه افتادم

گفته بود بابام بهم/ مادرت رو بد زدن
وقتی پابه ماه که بود/بی هوا لگد زدن

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

بحر طویل حضرت قاسم -( رسيده ظهر عاشورا و وقت رزم عشاق است) * آرمان صائمی

1042

بحر طویل حضرت قاسم -( رسيده ظهر عاشورا و وقت رزم عشاق است) رسيده ظهر عاشورا و وقت رزم عشاق است
حرم لبريز دلتنگى و گرد غم به آفاق است
على اكبر كه رفت اصلاً حرم پاشيده شد از هم
براى حضرت ارباب اين تعبير مصداق است
جوان مرده..كمر بشكسته،لب تشنه
تنش را جست و جو كرده به زير چند صد دشنه
ميان خيمه ها اما گلى در حال پژمردن
على هيبت على صولت على شوكت على عزت
جلالت چون حسن دارد به زهرا رفته در عصمت
به سر عمامه ى سبز پدر دارد،سپر بسته ست بر بالش
گمانم امده بابا به دنبالش
سرش پايين و چشمش خيس باران و
به لب جان و
بهار عمر كوتاهش زمستان و
به دستش نامه اى دارد
نگاهى كرد مولا را
تماماً ديد در روى عمويش روى بابا را
صدا زد بعد آقا را
كه اى جانم به قربانت
عمو دستم به دامانت
جوانى ام فداى تار مويى از جوانت
اى عمو جان رحم كن بر حال زار اين يتيمى كه ندارد بين سينه آرزويى جز شهادت در ركابت تا بيايد نام او بين شهيدانت
عمو در بين آغوشش گرفت دُرّ برادر را
همان شير دلاور را
اباالفضلى دگر از نسل حيدر را
عزيز جان خواهر را و نور ديده ى تر را
به يك عمامه بستند نيمه ى قرص قمر را
و حسن راهى ِ ميدان شد
تمام دشت حيران شد
به لشكر زد سپاه كفر ويران شد
همينكه نعره زد لشكر تماماً خيس دامان شد
به جنگ بچه شير نسل حيدر آمده يك بچه كفتارو
به چنگش شد گرفتار و
و شد كرب و بلا روى سر آن شامىِ بى ريشه آوار و
دلش زار و
تمام نسل اورا راهى قعر درك كرد و خودش آمد به ميدان و به يك ضربه دو تا شد پيكر نحسش
بنازم ناز شصتش را بنازم ضرب دستش را
و ناگه آسمان شد تيره و تار و گل زهراى اطهر سنگ باران شد
ز روى مركبش افتاد و لشكر دوره اش كردند
حسين باز شكارى شد
ز دور قاسمش دشمن فرارى شد
شكسته استخوان هاى تمام پيكر پاكش
بميرم من براى تن صدچاكش
كه روى صورتش دارد نشان نعل مركب را
عمو ديگر ندارد چاره جز اينكه بپوشاند گل رويش ز چشم عمه زينب را..

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:42
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت قاسم (ع) -(تیغ ابروی تو زور و بازوی تو) *کربلایی جواد محمدی

4621
44

شور حضرت قاسم (ع) -(تیغ ابروی تو زور و بازوی تو) تیغ ابروی تو
زور و بازوی تو
قبله‌ی قلبم شده
کعبه ی مه روی تو
دل گره خورده به
زلف تو در توی تو قاسم عزیزالله

آید از کوی تو
عطر خوش بوی تو
تکیه گاه من شده
قامتِ دلجوی تو
دل گره خورده به
طره ی گیسوی تو قاسم عزیزالله

دوباره یل آمده
نعره ی حیدری از چند محل آمده
در پِی ادای یک خیرالعمل آمده
بین دشمن همه گفتن اَجل آمده

قاسم حسن ای تو عقیق یمن قاسمو
قاسم علی ضربه تو ازرق شکن قاسمو
قاسم قمر سروری ای با ثمر قاسمو
قاسم حسین عصمتو ای با جگر قاسم

قاسم یا عزیز الله
..........................
بند دوم

ذکر روی لبه
دل به تاب و تبه
ذکر شیرینِ قاسم
تسبیحه روز و شبه
غیرت هاشمیت
دلخوشیه زینبه قاسم عزیزالله

قد رعنای تو
سرو طوبای تو
رفته به بابات حسن
جلوه ی زیبای تو
خون کل دشمن
ریخته به پای تو قاسم عزیز الله

دوباره یل آمده
شاه بیت همه اَبیاتِ غزل آمده
پسر صف شکن جنگ جمل آمده
در پی مقصد اهلا من عسل آمده

قاسم هدف گوهر دُر و صدف قاسمو
قاسم تویی مظهر شاه نجف قاسمو
قاسم عسل زاده ی خیرالعمل قاسمو
قاسم شده رَزمتو ضرب المثل قاسم

قاسم یا عزیز الله

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ایمان دهقانیا

حضرت قاسم(ع) -(سَأَلتُ مَن هو حُبّي؟ اُجابَ لي هو اَلقاسِم) * ایمان دهقانیا

495

حضرت قاسم(ع) -(سَأَلتُ مَن هو حُبّي؟ اُجابَ لي هو اَلقاسِم) سَأَلتُ مَن هو حُبّي؟ اُجابَ لي هو اَلقاسِم
سَلامُ الله عَلی حبّی ، سلام الله عَلَى القاسِم

من عشقت را ز شیر مادرم، نه ،بلکه قبل از آن
که عشقت با گلم آغشته شد روز ازل قاسم

زبان اَلکن ، بیان قاصر ، به وصفت واژگان ناقص
نگنجد مدح تو در بیت های صد غزل قاسم

فدای نوجوانی که به پیران درس عشق آموخت
و شد معناگر "حیِّ علی خَیرِ العَمَل" قاسم

رُخَت تابید پشت پرده ی تَهتُ الهَنَک ، زآن پس
شده "خورشید پشت ابر" هم ضرب المثل قاسم

به جانان عموهایش چنان شهد عسل اما
به جان ارزق شامی ، تعجیلِ اجل قاسم

حسین میگفت با عباس ؛ جای مجتبی خالیست
ببیند دشت را کرده ست میدان جمل قاسم

رجز میخواند و سر میزد ، رجز میخواند و سر میداد
اَنَا بنُ المُرتَضی ، اِبنُ الحَسَن ، انّی اَنَا القاسم

تنش چون کندویی پامال ثُمّ مرکبان گشت و . . .
مُنَقَّش کرد نقشی از "اَحلی مِن عسل" قاسم
.

ایمان دهقانیا

  • شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت قاسم(ع) -(نرم شد پیکرِ پاکت گلِ من زیرِ لگد) * محسن راحت حق

496

مرثیه حضرت قاسم(ع) -(نرم شد پیکرِ پاکت گلِ من زیرِ لگد) نرم شد پیکرِ پاکت گلِ من زیرِ لگد
از تنت هیچ نماند ابنُ الحسن زیرِ لگد

وا عمو گفتی و از سینه ی من شعله کشید
دیدم افتاده که ای وای بدن زیرِ لگد

نعل ها نقش و نگاری زده اند از پس و پیش
نکند خُرد شده غنچه دهن زیرِ لگد

بیش از این ناله نکن می رسد از راه عمو
خواهش این ست بیا حرف نزن زیرِ لگد

قامتت وای کشیده شده چون مومِ عسل
می رسد بوی خوش مشگِ خُتن زیرِ لگد

قاسمم..دست نخورده ست لباست هرگز
خوب شد پیرهنت گشته کفن زیرِ لگد

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح حضرت قاسم(ع) -(نورِ چشمانِ حسن..عشقِ مجسّم شده ای) * محسن راحت حق

351

در مدح حضرت قاسم(ع) -(نورِ چشمانِ حسن..عشقِ مجسّم شده ای) نورِ چشمانِ حسن..عشقِ مجسّم شده ای
بینِ کاشانه ی ارباب چه محرم شده ای

برده ای ارثِ کرم را ز کریم ابن کریم
سیزده ساله ای و قبله ی حاتم شده ای

قاسمی قاسمِ عشقی و لطافت..به نظر
مثلِ مولایم علی،شاهِ دو عالم شده ای

قد کشیدی به زیرِ سایه ی اربابم حسین
این چنین بود گلِ گلشنِ خاتم شده ای

کربلا شاهدِ جنگاوری ات بود یقین..
مثلِ عباس در آن عرصه مسلّم شده ای

زرهی یافت نشد تا که بپوشی به تنت
شیرِ میدانِ بلا..فاتحِ هر غم شده ای

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد