قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه شهادت قاسم بن الحسن _یکدم اجازه ای میدان روم عمو * اسماعیل تقوایی

3850
5

نوحه وزمزمه شهادت قاسم بن الحسن _یکدم اجازه ای میدان روم عمو زمزمه ونوحه قاسم ابن الحسن
یکدم اجازه ای، میدان روم عمو
تا بهر خود کنم، من کسب آبرو

شیر جمل بود، بابای من حسن
رزم آوری زاو، گردیده سهم من
جانم عمو عمو، جانم عمو عمو، جانم عموعمو2
________________________
بگرفته قاسمش، مولا حسین به بر
ریزد سرشک خون، بهرش زهر بصر

او یادگاری اش، مانده ز مجتباست
حالا روان سوی، میدانی از بلاست
جانم عمو عمو....
_________________________
زیبای خیمه ها، مستانه میرود
بی خودو بی زره، جانانه می رود

ریزد به پشت او، زینب ز دیده آب
مادر به خیمه ها، حالش شده خراب
جانم عمو عمو.....
___________________________-
مرگست بهر من، احلی من العسل
‌بابای من بود، شیر یل جمل

بهر عمو حسین،خود را فدا کنم
بر اکبر جوان، من اقتدا کنم
جانم عمو عمو....
___________________________
قاسم صدا زده، ای شاه دادرس
افتاده ام ز اسب، فریاد من برس

زیر سم ستور، له‌ استخوان او
از پیکرش برون، گردیده جان او
جانم عمو عمو...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت قاسم ابن الحسن _قصد میدان کند قاسم مه جبین * اسماعیل تقوایی

6413
11

نوحه شهادت قاسم ابن الحسن _قصد میدان کند قاسم مه جبین قصد میدان کند قاسم مه جبین2
دیده گریان بود در پی اش شاه دین2
ای عمو ای عمو ای عمو ای عمو2
_____________________________
نوجوان حرم ای گل یاسمن
می بری جان من ای یتیم حسن
سوی میدان روی بی کلاه وزره
بر دلم اینچنین قاسم آذر مزن
ای عمو.....
______________________________
نگهت می کند مادر خونجگر
سینه وسر زند بهرتو ای پسر
عمه ات می کند قاسمش را دعا
با دلی خون کند قامتت را نظر
ای عمو...
_____________________________
گفت من قاسمم رو به قوم دغا
پسرمجتبی نوه ی مرتضی
پدر من حسن بوده شیر جمل
آمدم تا کشم خصم خون خدا
ای عمو....
___________________________
جنگ خوبی نمود آن گل نازنین
لیک با ضربه ای گشت نقش زمی

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه شب ششم (حضرت قاسم) _آماده گشتم ای جان جانان * اسماعیل تقوایی

3860
13

نوحه وزمزمه شب ششم (حضرت قاسم) _آماده گشتم ای جان جانان نوحه وزمزمه شب ششم(حضرت قاسم)
آماده گشتم ای جان جانان
اذنم بده تا روم به میدان
طاقت ندارم دوری اکبر
خواهم سر آید این درد هجران
مظلوم عمو جان،مظلوم عموجان،مظلوم عمو جان، مظلوم عمو جان 2
______________________________
من ازسبوی عشق تو مستم
ای بعد بابا تمام هستم
شوق شهادت بین در وجودم
دل دیگر از این دنیا گسستم
مظلوم عمو...
_____________________________
زینب بپوشان روی چو ماهش
یوسف در آمد از قعر چاهش
او می درخشد چون ماه تابان
حیران بماند دشمن سپاهش
مظلوم عمو....
____________________________
حالا که پا در میدان گذاری
بر تن چرا تو زره نداری
ای بچه شیرِ شیر جمل تو
شیرت حلالت،با این سواری
مظلوم عمو...

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

روضه شهادت حضرت قاسم(ع) -( آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی) * محمد حبیب زاده

1823
3

روضه شهادت حضرت قاسم(ع) -( آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی) آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی
پرپر شدی جان مرا بر لب رساندی

در این زمانی که عمو یاور ندارد
رفتی و تنهاتر شدم با من نماندی

با این لب پاره ز جام عشق خوردی
زهر فراقت را به کام من چشاندی

یک بار بابایت سفر کرد و مرا کشت
این بار تو با رفتنت من را تکاندی

زخم عمیق ابرویت بیچاره ام کرد
این پارگی پهلویت بیچاره ام کرد...

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(من یتیم مجتبایم) * رضا یعقوبیان

4346
7

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(من یتیم مجتبایم) من یتیم مجتبایم
نوجوان کربلایم
من بمیرم عمو از برایت
می کنم جان خود را فدایت
ای عمو ای عمو ای عموجان۲

ای عمو ده اذن میدان
تا زنم بر خیل عدوان
از غم غربت تو ملولم
جان زینب مرا کن قبولم
ای عمو ای عمو ای عموجان۲

یا عمو ممنونت هستم
تا ابد مدیونت هستم
مشکلم با نگاه تو حل شد
مرگ شیرین تر از هر عسل شد
ای عمو ای عمو ای عموجان۲

شیر دشت کربلا بود
در دلش شور و نوا بود
قاسم بن الحسن نور عینم
یاور پور زهرا حسینم
ای عمو ای عمو ای عموجان۲

می نمود او جنگ شایان
حمله می کرد همچو شیران
صف شکن گشته آن ماه پاره
بر عدو بسته شد راه چاره
ای عمو ای عمو ای عموجان۲

عاقبت از ظلم عدوان
گشته پامال ستوران
دید عمو صحنه

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت قاسم -(جان به تن قاسم من نمانده، واویلا واویلا ) * اسماعیل تقوایی

4331
1

نوحه شهادت حضرت قاسم -(جان به تن قاسم من نمانده،  واویلا واویلا ) نوحه سنتی شهادت قاسم بن الحسن
جان به تن قاسم من نمانده،واویلا واویلا
تیر عزا بر دل من نشانده،واویلا واویلا
واویلتا واویلتا واویلا واویلا واویلا 2
_____________________
با تن پر ز رد سم اسبان،چه سازم چه سازم
له شده پیکرت ز من برد جان،چه سازم چه سازم
واویلتا......
_______________________
صورت چون ماه تو غرق خون است،عزیزم عزیزم
خون دلم جاری از عیون است،عزیزم عزیزم
واویلتا...
_____________________
تو با دل اهل حرم چه کردی،دریغا دریغا
وای اگر به خیمه برنگردی، دریغا دریغا
واویلتا....
____________________
تازه شده داغ علی اکبر،واویلا واویلا
مادر تو به خیمه گشته مضطر،واویلا واویلا
واویلتا....

شعر:اسم

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم(ع) -( وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد) * محمد حبیب زاده

1380

شهادت حضرت قاسم(ع) -( وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد) وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد
پاشیده از هم بازویت ای داد بیداد
خیلی شبیه مادرم گشتی عمو جان
خورده لگد از پهلویت ای داد بیداد...

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

نوحه حضرت قاسم بن الحسن(ع) محرم 98 -(می چکد اشک چشمم به دامان) * بهمن عظیمی

2177

نوحه حضرت قاسم بن الحسن(ع) محرم 98 -(می چکد اشک چشمم به دامان) می چکد اشک چشمم به دامان
اذن میدان بده ای عموجان

بردم از بابای خود ارث شهامت
تشنه ام من تشنه ی جام شهادت

ای وای... قاسمت قربان درد و غصه هایت
ای وای... آبرویم را بخر نزد خدایت
ای وای... تا کنم جانم فدایت

ای عمو جانم ثارالله

دست گلچین ببین پرپرم کرد
سنگ و نیزه چه با پیکرم کرد

شد یکی با خاک صحرا این تن من
قد کشیدم زیر سم اسب دشمن

ای وای... حاجت قلبی من آخر روا شد
ای وای... پیکر من طعمه ی سرنیزه ها شد
ای وای... تازه دامادت فدا شد

ای عمو جانم ثارالله

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه حماسی حضرت قاسم بن الحسن (ع) * رامین برومند

3832
3

زمینه حماسی حضرت قاسم بن الحسن (ع) زمینه حماسی حضرت قاسم بن الحسن (ع)

چه دلاوری چه تکاوری چه قیامتی و چه قامتی
دُرِ هل اتیٰ مه انّما علوی نسب ، چه اصالتی
———————————
مه اگر نظر به رخش کند به سما دچار خسوف شود
زسما ندا کند اینچنین چه قد و چه قامت و صورتی
————————————
خم زلف او چه شکن شکن حسنی ترین پسر حسن
به مثل جوانیه مجتبی ز خالق جان بود آیتی
————————————
ز خیمه کفن به تن آمده چو امیر صف شکن آمده
که گویی خوده حسن آمده همه محو او ، چه صلابتی
————————————
به حسن پسر به حسین جگر چو پدر بیاید و بی مثل
و َ، رود که پی کند او جمل به شهامتی و شجاعتی
————————————
امیری حسین و نعم الامیر شده حرز او به لبش رجز
انابن الحسن انابن الحسین چ

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 01:43
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

روضه شهادت حضرت قاسم(ع) -( آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی) * محمد حبیب زاده

1437
1

روضه شهادت حضرت قاسم(ع) -( آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی) آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی
پرپر شدی جان مرا بر لب رساندی

در این زمانی که عمو یاور ندارد
رفتی و تنهاتر شدم با من نماندی

با این لب پاره ز جام عشق خوردی
زهر فراقت را به کام من چشاندی

یک بار بابایت سفر کرد و مرا کشت
این بار تو با رفتنت من را تکاندی

زخم عمیق ابرویت بیچاره ام کرد
این پارگی پهلویت بیچاره ام کرد...

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید حسام الدین رفیعی طباطبایی

واحد،زمزمه شهادت حضرت قاسم علیه السلام -(عمو برات نامه آوردم از بابا جونم) * سید حسام الدین رفیعی طباطبایی

1586

واحد،زمزمه  شهادت  حضرت قاسم علیه السلام -(عمو برات نامه آوردم از بابا جونم) بسم الله الرحمن الرحیم

واحد،زمزمه

شهادت

حضرت قاسم علیه السلام

"بند اول"

عمو برات نامه آوردم
از بابا جونم ۲
مگه که قابل نمیدونی
بریزه خونم ۲

جونمو میزارم به پات
بزار برم ، جونم فدات
قابل نمیدونی چرا
منو شبیه بچه هات

از تو اجازه میخوام ۳
تو رو به خاک بابام ۳

"عمو حسینم"

"بند دوم"

جاری شده گل پسر من
عسل ز لبهات ۲
فرقی نداری تو با اکبر
به خاک بابات ۲

ای یادگار مجتبی
ای حسن کرب و بلا
شد نقل دامادی تو
نیزه و سنگ بی هوا

جونم فدات عمو جان ۳
خیلی مردی به قرآن ۳

"غریب یا قاسم"

شاعر:
#سید حسام طباطبایی

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 02:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 2 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ قاسم -(قاسم گل حسن دارد به لب سخن) * حسن ثابت جو

2033
1

سبک 2 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ قاسم -(قاسم گل حسن دارد به لب سخن) سبک 2 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ قاسم
قاسم گل حسن ـ دارد به لب سخن
با ذکر یا حسین ـ كرده كفن به تن
گوید که سرورم
منّت بنه سرم
من همچو اكبرم ـ جانم عمو حسین
جانم عمو حسين(4)
مولا نشته و ـ قاسم حنا كند
با بوسه ای بر او ـ دردش دوا كند
باشد به گفتگو
از سوز هجر او
سوزد دلِ عمو ـ جانم عمو حسین
جانم عمو حسين(4)
در خيمه تازه شد ـ داغ دلِ عمو
شرح مدينه را ـ او گفته مو به مو
آتش به بر زند
بر جان شرر زند
حرف از پدر زند ـ جانم عمو حسین
جانم عمو حسين(4)
زينب حزین آن ـ ماه جوان شده
با يادِ مجتبي ـ اشكش روان شده
شد یوسف حسن
شمعی به انجمن
خواند در این چمن ـ جانم عمو حسین
جانم عمو حسين(4)

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:25
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

سبک واحد شب ششم محرم98 حضرت قاسم ع کاری مشترک از روح الله نوروزی و محسن کاویانی -(خدا میخواس مثه حیدر) * روح اله نوروزی

2064
3

سبک واحد شب ششم محرم98  حضرت قاسم ع کاری مشترک از روح الله نوروزی و محسن کاویانی -(خدا میخواس مثه حیدر) خدا میخواس مثه حیدر
تو میدون بی زره باشی
شده تــرسم که از اکبر
تــو بـدتر ارباً اربا شی

به جنگ لشکری میری
که کینه از جمل داره
آخه بـوی علی میدی
آخه چشمات حسن واره

تـمومــه عــالــم و آدم
شدن مدهوش و مست تو
هــزارن ازرَق شــامـی
فدای ضربِ شصت تو

*(عمو جانم عمو جانم)۴

عمو قربون لبخندت
چقد دلبر شدی قاسم
تو زیر سم مرکب ها
چه رعناتر شدی قاسم

ولی حالا که برگشتی
تورو انگار نمیشناسم
آخه اینجور نبودی تو
شــدی هم قد عباسم

رکاب مرکبت میخواس
ببوسه هــی کف پاتو
نــداره حسرتی دیگه
بـنــازم قــدوبالاتــو

*(عمو جانم عمو جانم)۴

برای روضه هات بسه
همین که تو تک و تنها
هنوزم زنده بودی که
فتادی زیر مرکب ها

  • سه شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

زمینه شب ششم محرم98 -(چرا جز غصه دل حاصل نداره) * علی اکبر نازک کار

1727
2

زمینه شب ششم محرم98 -(چرا جز غصه دل حاصل نداره) چرا جز غصه دل حاصل نداره
مگه دریای غم ساحل نداره
همه رفتن دارم دق میکنم من
مگه هرکی یتیمه دل نداره

ای- عمو۳ ۲

■(بذار برم-کام تلخمو پر کن از عسل
بذار برم - کربلا رو کنم مثل جمل ) (۲)

●اگه نرم میشه کارم تموم
توی دلم میمونه آرزوم
پیش بابام میریزه آبروم -عمو

مگه نگفتی خودت توو حرم
واسه تو مثل علی اکبرم
نذا که بگذره آب از سرم- عمو

(میگم از جون و تن
منم ابن الحسن ع ۳) ۲- حسن حسن..

بند ۲

پای جون تو خون من حلاله
بذا واست تنم شه دشت لاله
بذا واست بمیرم تا نگن که
یه شبه راه صد ساله محاله

ای- عمو ۳ ۲

■ (بذا برم ببینن جنگ تن به تن رو
بذا برم تا ببینن شیر حسن رو ) ۲

● اگه نرم میمیرم توو حرم
واسه

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر حضرت قاسم بن حسن(ع) -(سنگ باران که شدی یاد حسن افتادم) * محمدرضا سروری

5482

متن شعر حضرت قاسم بن حسن(ع) -(سنگ باران که شدی یاد حسن افتادم) سنگ باران که شدی یاد حسن افتادم
یـاد ایـام غـریبـی بـه وطـن افتادم
یـاد آن منظـرة تیـر و کفـن افتـادم
یـاد خونـاب جگـر ریـز دهن افتـادم
******
سنگ باران چو شدی پیش دو چشم تر من
یادم آمـد ز حسـن روز وداع در بر من
تیـر بـود و هـدف دشمـن غارتگر من
سنگ ها بر سر تو نیمـه کند پیکر من

سنگ باران که شدی یاد حسن افتادم
******
روز تشییع حسن خشم عدو می بارید
تیـر از هر طـرفی بر سـر او می بارید
تـن او بـود ولی روی عمـو می بارید
بر سـر و بر بـدن و زیر گلو می بارید

سنگ باران که شدی یاد حسن افتادم
******
میخ تابـوت حسـن تیر جفـاگرها شد
تار و پـود کفنـش نیـزة کـافرها شد
حجلـه گاه تو لگـدکـوبی استرها شد
نُقـل

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه وشور شب ششم(حضرت قاسم) _صدای یاعماه زتو شنیدم من * اسماعیل تقوایی

1680
1

نوحه وزمزمه وشور شب ششم(حضرت قاسم) _صدای یاعماه زتو شنیدم من نوحه،زمزمه وشور شب ششم(حضرت قاسم)
صدای یا عماه،زتو شنیدم من،زخیمه تا میدان،زود دویدم من
چو آمدم دیدم،پیکر تو مانده زیر سم اسبها،دیر رسیدم من
وای عمو جانم،وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم 2
____________________________
ای گل زیبایم،به خون تپیدی تو،زیر سم اسبها،چه قد کشیدی تو
به زیر ابر خون،روی چوماهت رفت،عشق عمویت را، به جان خریدی تو
وای عمو.....
___________________________--
به خیمه ها مادر،شده عزادارت،چسان برم خیمه،تن چنین زارت
بعد علی اکبر،امید من بودی،ولی خدا گشته کنون خریدارت
وای عمو.....
______________________________
امانت بابا، به دست من بودی، کنار اکبرتو،چه خوب آسودی
شهادتت قاس

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 00:21
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(روح بر جانم بده،ره به جانانم بده) * رضا یعقوبیان

2710
7

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(روح بر جانم بده،ره به جانانم بده) روح بر جانم بده،ره به جانانم بده
ای عموی مهربان،اذن میدانم بده
مشکلم را یا عمو بنما تو حل
مرگ باشد بر من احلی من عسل
ای عموجانم حسین۲

در جلالی مصطفی،در مثالی هل اتی
در کمالی فاطمه،در خصالی مرتضی
نوربخش عالمینی قاسمم
هستی و جان حسینی قاسمم
ای عموجانم حسین۲

رفت قاسم از وفا،جانب میدان عشق
بین خیل دشمنان،داده او جولان عشق
لشکر دشمن منم پور حسن
سبط فرزند رسول مؤتمن
ای عموجانم حسین۲

می رسد تکبیر تو،هم نوا شمشیر تو
تا که افتادی زمین،شد عمویت پیر تو
شد سراسیمه به سویت رهسپار
دید دور تو گرفته خیل خار
ای عموجانم حسین۲

جان و جانانت حسین،بی قرارت آمده
با دو چشم اشکبار،در کنارت آمده
از چه قاسم بر زمین

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی شب ششم توسل به حضرت قاسم(ع) سبک سنتی * مرتضی محمودپور

2961
2

نوحه‌ی سینه زنی شب ششم توسل به حضرت قاسم(ع) سبک سنتی ◾نوحه‌ی شب ششم
◾توسل به حضرت قاسم(ع)
◾(سبک همه‌جا کربلا)

◾بنداول
ای همه هستیم ای عموی غریب
کشته‌ی صبروکین‌ ای‌تو شیب‌الخضیب
یادگار حسنم هستم ای نورعین
قاسمم قاسمم یاحبیبی حسین
آه و واویلتا آه واویلتا(۲)

◾بنددوم
اذن میدان بده تا کنم جان فدا
چون علی اکبرت در صف کربلا
پیش مادر اگر گریه‌ها کرده‌ام
دست خط پدر نزدت آورده‌ام
آه‌و واویلتا آه واویلتا(۲)

◾بندسوم
ای عمو پیکرم پاره پاره شده
ماه بزم حسن چون ستاره شده
کام من با عسل تا که شیرین شده
صورت از خون سر بین که رنگین شده
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شب ششم محرم شور -(میره بی زره تنشو برا عمو سپر میکنه) * خادم زینب

1311
0

شب  ششم محرم شور -(میره بی زره تنشو برا عمو سپر میکنه) میره بی زره
تنشو برا عمو سپر میکنه
میخونه رجز
گنده های دشمنو خبر میکنه
طنین صداش
جنگو واسه همه دردسر میکنه

نعرش میلرزونه تن دشمنو
زره کرده رو تنش پیراهنو
همه میبینن تو رقص خنجرش
بازیه شمشیر باباش حسنو

تو صحرا نیزه بارونه
چشمای همه گریونه
قاسم بن الحسن اومد
اسمش دشتو میلرزونه

یاقاسم مدد یا قاسم

2

سر ارزقو
با اشاره ای میکنه جدا از تنش
بهم میریزه
لشکر دشمنو بارجز خوندنش۶
بوی مجتبی
پر شده تو میدون از تموم تنش
ه
ضرب الاجل میشه واسه دشمنا
رجز میخونه أنا بن مرتضی
نحن و بیت الله اولی بلنبی
أنا بن الحسن بضعة المصطفی

چون حیدر اشجع الناسه
تو رگهاش عشق و احساسه
تو میدون اینو ثابت
شاگرد عمو عباسه

3

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حصرت قاسم ع -(حالا که داری میری خدا به همرات!) * هستی محرابی

1814
3

حصرت قاسم ع -(حالا که داری میری خدا به همرات!) ‍#شهادت_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ای_وای_شکسته_خُمِ_عسلت
#ای_وای_پُر_شده_از_خون_دهنت

عمو، تو رو به جونِ پدرم (2)
عمو، آخه بزار منم برم (2)
عمو، مگه من از کی کمترم، عمو (2)

مرو، لاله ی باغِ چمنم
مرو، ماهِ دو چشمِ روشنم
مرو، ای یادگارِ حسنم

◼◼◼◼◼◼◼◼◼

ای عمو جون خواهشم رو کن اجابت، اذنِ میدونم بده تو (2)
چون که من دارم به سر شوقِ شهادت، اذنِ میدونم بده تو (2)

برم، تا واردِ میدون بشم (2)
برم، چون عاشق و مجنون بشم
برم، تا غوطه ور در خون بشم (2)

◼◼◼◼◼◼◼◼◼

حالا که میری عمو خدا به همرات، ولی هیهات، ولی هیهات!
امونت تو رو به من سپرده بابات، ولی هیهات، ولی هیهات!
حیفِ اون جوُنی و اون نازِ چَشمات، ول

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 1 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ خونین -(جسم خونين آمده در برِ خونين جگر) * حسن ثابت جو

1638

سبک 1 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ خونین -(جسم خونين آمده در برِ خونين جگر) سبک 1 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ خونین
جسم خونين آمده در برِ خونين جگر
قاسم من آمده بهرِ ديدار پدر
قاسمم دلداده ي
آلِ پيغمبر شده
عاقبت قربانيِ
حضرت داور شده
قاسمم پرپر شده (4)
عهد خود كرده ادا ميوه ي باغِ دلم
گشته در كرب و بلا حل نماي مشكلم
جانفشاني كرده است
در ديارِ كربلا
در ره دين خدا
كرده جانش را فدا
قاسمم پرپر شده (4)
او به سنِ كوچكش كرده ياريِ عمو
شاهد اين ادعا اشك و زاريِ عمو
نور دیده قاسمم
یاس چیده قاسمم
زیر سم زیر لگد
قد کشیده قاسمم
قاسمم پرپر شده (4)
اي برادرجان حسين قاسمم قربان توست
اين غم عظماي من يك غم از طفلان توست
مرغ زيباي پدر
آمدي تو از سفر
عهدِ خود كردي وفا
مرحبا بر تو پسر
قاسمم پرپر

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:22
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( مشتاق میدان رفتنم رخصت عموجان ) * علیرضا خاکساری

809
1

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( مشتاق میدان رفتنم رخصت عموجان ) مشتاق میدان رفتنم رخصت عموجان
سر میدهم پای تو بی نوبت عموجان
آیینه دار غیرت اللهم که جاری است
در رگ رگ من جای خون غیرت عموجان
من وارث شیر جمل هستم مگر نه ؟؟
مثل پدر دارم دل و جرات عمو جان
جای کلاه جنگی ام عمامه دارم
یک پا حسن هستم در این هیبت عموجان
الموت احلی من عسل یعنی که شیرین
باشد برایم مرگ با عزت عموجان
با نوعروسم در قیامت وعده کردم
دنیا ندارد بیش از این قیمت عموجان
اذن جهادم را پدر قبلا نوشته
امید من باشد به دست خط عموجان
جای زره لطفی بکن دیگر برایم
فکر کفن بردار بی زحمت عموجان
پای تو را بوسیدم و افسوس از اینکه
دیگر ندارم بیش از این فرصت عموجان
با اکبرت فرقی ندارم می گذاری
در معرکه صورت بر این صورت عموجان
طعم غلاف بی هوایی را چشیدم
دیگر ندارد بازویم قوت عموجان
این فرقه ی خون ریز سنگ انداز کوفه
از کشتن ما می برد لذت عموجان

خوشبخت از آنم میشوم قربانی تو
دلشوره دارم بابت پیشانی تو

لشگر که بغضش شد فراهم سنگ می زد
شیطان پرستی هم مصمم سنگ می زد
گفتم انابن المصطفی اما ابوجهل
سوی رسول الله خاتم سنگ می زد
الله اکبر نقش روی بیرقم بود
بی اعتنا حتی به پرچم سنگ می زد
آئینه ی روی علی بودم که دیدم
مردی شبیه ابن ملجم سنگ می زد
تا بشکند مثل دلم فرق سرم را
می آمد از نزدیک و محکم سنگ می زد
از کینه توزان جمل بود انکه با غیظ
سمت حسن های مجسم سنگ می زد
با نیت مهمان نوازی کوچه وا شد
کوفی به جای خیر مقدم سنگ می زد
تنها نه ان تازه نفس هایی که بودند
تا پیرمردی با قد خم سنگ می زد
راه نفس را تا ببندد در گلویم
یک طایفه پشت سر هم سنگ می زد
با قصد قربت سمت من نیزه می انداخت
هر کس میان معرکه کم سنگ میزد

چشم کبود من دلیل اشک زهراست
روی دهانم جای نعل اسب پیداست

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد سنگین شب ششم محرم الحرام ۹۸ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام -(آمادهٔ رزم،شدم عمو جان) * امیرحسین سلطانی

2961
6

واحد سنگین شب ششم محرم الحرام ۹۸ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام -(آمادهٔ رزم،شدم عمو جان) بند اول

آمادهٔ رزم،شدم عمو جان
بده اجازه تا بره،قاسم به میدون
ببین که بستم،حمایلم رو
بده اجازه تا برم،برات بدم جون

رزم منه ضرب المثل
جون دادنم خیر العمل
شیرین تر از طعم عسل
عمو عمو جان۲

ببین که در تاب و تبم
سربازه راهه مکتبم
ان تُنکرونی بر لبم
عمو عمو جان۲

سربندم و ببند عمو
تنگه دلم تو رو خدا
نگو که یادگاری ام
میخوام برم پیش بابا

عمو عمو جانم عمو،عمو عمو جانم عمو

بند دوم

پُر شده صحرا،از عطر خوشبوت
بگو کی چنگ زده عمو،به تار گیسوت
پریده رنگت،برات بمیرم
بگو کی پا گذاشته رو،ی طاق ابروت

به زیر سم مرکبا
چرا شدی جدا جدا
نفس بکش تو رو خدا
عمو بمیره۲

گلم چرا پرپر شدی
هم قد با اکبر شدی
توام مثه

  • یکشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

یا قاسم بن الحسن علیه السلام -(دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم) * قاسم نعمتی

1239
3

یا قاسم بن الحسن علیه السلام -(دست بر سینه  همه مهمان قاسم می شویم) دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم

دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم

سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم

ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم

هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن

بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم

سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند

پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم

روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن

ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم

چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع

ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم

سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟

روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم

جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست

واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم

ماهِ خیمه بود، اما

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر حضرت قاسم علیه السلام محرم 98 -(بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید) * سید پوریا هاشمی

5898
12

متن شعر حضرت قاسم علیه السلام محرم 98 -(بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید) بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید
کیست این ماه که حیدر به نظر می آید
اینچنین که سوی میدان خطر می آید..
پدر ازرق شامیست که در می آید!

از جلال و جبروتش همه میترسیدند
بعد ده سال همه روی حسن را دیدند

این‌ عمامه که به سر بسته برای حسن است
تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است
ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است
ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است

کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش
جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش

مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد
گاه گاهی ز جلو گه ز عقب‌ میجنگد
یک‌تنه با همه یلهای عرب میجنگد
همه گفتند که این‌ تشنه عجب‌ میجنگد

خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد
سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد

آیت

  • سه شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت حضرت قاسم (ع) -(امشب دلم ميل مدينه دارد) * قاسم نعمتی

2203
3

شهادت حضرت قاسم (ع) -(امشب دلم ميل مدينه دارد) امشب دلم ميل مدينه دارد
نام حسن بُغضي به سينه دارد
صاحب عزاي بي حرم ؛حسن جان
آقاي خوب و محترم؛ حسن جان
اين خيمه ها صحن و سرايت آقا
پرچم زديم اينجا برايت آقا
بعد از علي؛ اي مير آلِ هاشم
ما را بخر امشب به نام قاسم
در كربلا شد خيمه دارِ نجمه
ماه حرم ، دار و ندارِ نجمه
در خيمه ها مانند ماه مي رفت
مثل حسن با غمزه راه مي رفت
عمامه سبزش چه دلربا بود
سر تا به پا انگار مجتبي بود
بر موي او نجمه حنا گرفته
كرب و بلا بوي منا گرفته
آمد به خيمه بهر دستْ بوسي
مانند دامادِ شبِ عروسي
بوسيد اول زانوي عمو را
آغاز كرد اينگونه گفتگو را
تنها و بي ياور شدي عموجان
رخصت بده قاسم رود به ميدان
با اين سخن زخم عمو نمك خورد

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه حضرت قاسم _نوجوانی چو ماه تابان * اسماعیل تقوایی

1973
4

نوحه حضرت قاسم _نوجوانی چو ماه تابان نوحه حضرت قاسم
نوجوانی چو ماه تابان
بهر کسب رضای جانان
در آغوش عمو می گرید
از حسین خواهد اذن میدان
واویلا واویلا واویلا 4
____________________________
چو قاسم کس چنین شیدا نیست
زره اندازه اش پیدا نیست
عجب جنگاوری راهی شد
به میدان همچو او زیبا نیست
واویلا....
_____________________________
به ضرب کین زاسبش افتاد
درآندم زد به ناله فریاد
عمو جانم برس بر دادم
غزالت شد اسیر صیاد
واویلا...
______________________________
عمو آمد بر ِ جانانش
دگر در تن نبودش جانش
گل باغ حسن پرپر شد
عجین باخون رخ تابانش
واویلا...
_____________________________
بمیرم زاده ی پیغمبر
چسان بردش حرم آن پیکر
نهادش جسم پاک قاسم
ک

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام محرم98 -(مزن پرپر ای گل من) * میثم مومنی نژاد

2455
4

حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام محرم98 -(مزن پرپر ای گل من) مزن پرپر ای گل من
که دل من بی قرار است

به تو گفتم مرگ سختی
بهر تو در انتظار است

نگاه تو خیره بر من
نگاه من مانده حیران
نیاید کاری ز دستم
مزن دست و پا عمو جان

شد پاییز (بهار تو) 3
میمیرم تو (کنار تو) 3

واویلا یتیم من

تو را روی سینه ی خود
سمت خیمه میکشانم

شدی هم قد عمو ای
نور چشم ای نو جوانم

بگو چه آمد سر تو
بگو چه با این بدن شد
تن تو شد باغی از تیر
تن تو مثل حسن شد

تازه شد (غم و داغم) 3
پرپر شد ( گل باغم) 3

واویلا یتیم من

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمزمه قاسم ابن الحسن(ع) -( امونم و برید - صدای ناله هات ) * رضا رسولی

692

زمزمه قاسم ابن الحسن(ع) -( امونم و برید - صدای ناله هات ) ۱
امونم و برید - صدای ناله هات
به زیر سم اسب - شکست استخونات
عمو عمو عمو
قاسم من / از هم جدا شده تنت
قاسم من / غرق به خونه بدنت
مثل علی اکبر شدی
با هرچی بوده زدنت
(ای یادگار حسنم)

۲
جدا جدا شده - تموم پیکرش
آخه چه جور باید - بگم به مادرش
عمو عمو عمو
ای وای من / از این امانت داریم
ای وای من / از این همه غصه و غم
موندم چه جوری میتونم
تو رو تا خیمه ببرم
(ای یادگار حسنم)

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه، زمزمه وشور شب ششم محرم_ای حان من عمو، جانان من عمو * اسماعیل تقوایی

611

نوحه، زمزمه وشور شب ششم محرم_ای حان من عمو، جانان من عمو نوحه، زمزمه وشور شب ششم محرم
ای جان من عمو.. جانان من عمو
هستی تو قوت، ایمان من عمو

بده اجازه.. روم به میدان
فدا کنم من. دراه راه تو جان
جانم عمو جان.. جانم عمو جان، جانم عمو جان، جانم عمو جان2
________________________
ازبعد اکبرت.. بیتاب رفتنم
دیگر شده عمو.. وقت شکفتنم

هستم گلی از.. گلزار زهرا
اذن شهادت... بده تو مولا
جانم عموجان...
______________________
ای نوجوان من... هستی تو جان من
باشی امانت.... جانان من حسن

اندازه ی تو.... زره ندارم
قاسم ترا بر.... خدا سپارم
جانم عمو جان....
___________________________
گفتی عمو بیا... افتادم از فرس
زخمی شده تنم... فریاد من برس

ببخش عموجان.. دیرآمدم من
تنی لهیده... بغل زدم من
جانم عمو جان....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد