لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
برای بارون پسرم دعای من فایده نداشت
آسمون بذر عطش و تو باغچه ی کربلا کاشت
نه ساقی و مشکی مونده نه قطره ی آبی
برات بمیرم لب تشنه به رنگ مهتابی
چرا نمی خوابی ؟
لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
تا به سوی دوش بابا از آغوشم پر کشیدی
با تلذی از مادرت عزیز من دل بریدی
خزون و غصه از باغم بهارم و می برد
که دلبر زینب دار و ندارم و می برد
شیر خوار مو می برد
لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
حالا که آتیش غمت به قلب صد چاک می ریزه
جلوی چشمام پدرت رو صورتت خاک می ریزه
چه آرزوهایی د
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 05:24
- نوشته شده توسط
- یحیی