حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت علی اصغر(لای لای لای لای دلم از غم کبابه) *

2648
2

شعر حضرت علی اصغر(لای لای لای لای دلم از غم کبابه) لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
برای بارون پسرم دعای من فایده نداشت
آسمون بذر عطش و تو باغچه ی کربلا کاشت
نه ساقی و مشکی مونده نه قطره ی آبی
برات بمیرم لب تشنه به رنگ مهتابی
چرا نمی خوابی ؟
لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
تا به سوی دوش بابا از آغوشم پر کشیدی
با تلذی از مادرت عزیز من دل بریدی
خزون و غصه از باغم بهارم و می برد
که دلبر زینب دار و ندارم و می برد
شیر خوار مو می برد
لای لای لای لای دلم از غم کبابه
لای لای لای لای گل نازم به خوابه
حالا که آتیش غمت به قلب صد چاک می ریزه
جلوی چشمام پدرت رو صورتت خاک می ریزه
چه آرزوهایی د

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت علی اصغر(لایی لایی لایی لایی اصغرم) *

5139
6

شعر حضرت علی اصغر(لایی لایی لایی لایی اصغرم) لایی لایی لایی لایی اصغرم
به علی بسته شده راه نجات
موج كمتر بزن ای آب فرات
گل نازم لایی لایی پسرم
با نگات آتیش نزن بر جگرم
لایی لایی لایی لایی اصغرم
ای كه از سوز عطش سوخته لبات
سینه مو زخمی نكن با پنجه هات
هرچقدر چنگ بزنی شیر نمی آد
دیگه بعد از عمو آب گیر نمی آد
اونی كه تشنه ها رو آب می داده
حالا دستاش توی صحرا افتاده
عمو جون ما كه دیگه آب نمی خوایم
عموجون خودت بیا تو رو می خوایم
لایی لایی لایی لایی اصغرم

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(علی اصغر تو رفتی و مرا خونین جگر کردی) *

3108
5

شعر حضرت علی اصغر(علی اصغر تو رفتی و مرا خونین جگر کردی) علی اصغر تو رفتی و مرا خونین جگر کردی
نشان تیر کین گشتی ز غم خاکم بسر کردی
لبان خشک خود وا کن، بنوش از شیرۀ جانم
تو خاموش از نوا گشتی و ما را نوحه گر کردی
سر گهواره ات بیدار بودم تا سحر مادر
تو این گهواره را تابوت غم اندر نظر کردی
به روی دامن آسوده بودی از چه رو مادر
ز من آزرده گشتی، با پدر میل سفر کردی
چه فرمودی که دشمن داد با پیکان جوابت را
که چون بلبل تو پرواز از سر دست پدر کردی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من) *

5570
11

شعر حضرت علی اصغر(بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من      بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من) بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من
گل نـــــــــــــازم چرا رنگت پریده لبت جــــــز اشک من آبی ندیده
بخــــــــــواب ای اصغرم بابا نیاید دگر از علقمـــــــــه اصغر نیاید
بخواب ای اصغرم شد مَشک پاره نبینی گوش هـــای بی گوشواره
علـــــــــی جان از دلم خبر نداری علی اصغر مـــــگر مادر نداری
گل ششمــــــاهه ام را حرمله چید مگر عـــــــمه گلویش را نبوسید
الهی حــــــــــرمله از غم بسوزی که دیگر حنجـــــر طفلی ندوزی
به چشم خـــویش می کردم نظاره گلوی اصــــــــغرم شد پاره پاره
مچین خـــــــــشت لحد تا من بیایم تمـــــــــــاشای رُخ اصغر نمایم
دوید او را گــــرفت با آه و زاری

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(غـم مخور ای آخرین سرباز من غم مخــور ای بهترین همراز من) *

26791
309

شعر حضرت علی اصغر(غـم مخور ای آخرین سرباز من     غم مخــور ای بهترین همراز من) غـم مخور ای آخرین سرباز من غم مخــور ای بهترین همراز من
غم مخو ای کودک خاموش من قتلــــــگاهت می شود آغوش من
غم مخور ای کودک دُردی کشَم من خودم تیر از گلویت می کشَم
در حـرم زاری مکن از بهر آب که خجالت می کشم من از رباب
من بــــــرم تا آنکه سیرابت کنم بــــــا خَدنگ حرمله خوابت کنم

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(محســـن کـــــــربـــــــبلایی اصغرم هــــــــدیۀ ما برای خدایی اصغرم) *

1616
2

شعر حضرت علی اصغر(محســـن کـــــــربـــــــبلایی اصغرم       هــــــــدیۀ ما برای خدایی اصغرم) محســـن کـــــــربـــــــبلایی اصغرم هــــــــدیۀ ما برای خدایی اصغرم
مادرت چشمش به راه است ای علی منتظر در خیمه گاه است ای علی
خود ببین گهواره از غــــــم سوخته خواهــرت چشمش به دستم دوخته
ای علـــــــــی اصغرم ای نور عین من حـــسینم من حسینم من حسین
من نمی گویم عـــــــلی مجروح شد کودک شــــــــشماهه ام مذبوح شد

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(الهی شد اصغرم ز جفا در ره تو فدا روی دست من) *

1936
2

شعر حضرت علی اصغر(الهی شد اصغرم ز جفا در ره تو فدا روی دست من) الهی شد اصغرم ز جفا در ره تو فدا روی دست من
گل نشکفته ز باغ ولا شد ز شاخه جدا روی دست من
خیزد این نغمه، از دل جانم، ای علی جانم (2)
الهی تو آگهی که خدا اصغرم شده این آخرین یارم
شراره برخیزد از دل من حلق چاگ علی چون به یاد آرم
گویم ای نور هر دو چشمانم، ای علی جانم (2)
فتاد آخر بلبلم ز نوا از خَندگ جفا اندر آغوشم
به حلق خونین و خنده به لب شد به سوی جنان طفل خاموشم
مانده اندر دل، آه سورانم، ای علی جانم(2
قیام خونین کرب و بلا زنده تا ابد از خون اصغر شد
گواه از بهر غریبی من خون حنجر این طفل اَطهر شد
نالم از این قلب پریشانم، ای علی جانم (2
شاعر:ابوالفضل آسمانی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ششماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود) *

2365
2

شعر حضرت علی اصغر(ششماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود) ششماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود
از هوش‌ رفته‌ یا كه‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود
چشمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌
هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود
او محسن‌ است‌ یا كه‌ از او در نیابت‌ است‌
خاكستری‌ كه‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود
لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر
آمد ولی‌ به‌ جان‌ غم‌ بابا خریده‌ بود
یك‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نكرد خصم‌ خیره‌ سر
انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود
تیر سه‌ شعبه‌ای‌ كه‌ زد از جنس‌ میخ‌ در
از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود
باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند
هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود
آیا شتاب‌ تیر كمك‌ كرد یا حسین‌
خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ كشیده‌ بود

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(تو تشنه می روی و زمان سفر شده) *

1349
3

شعر حضرت علی اصغر(تو تشنه می روی و زمان سفر شده) تو تشنه می روی و زمان سفر شده
یا روزهای تیره تر از شب سحر شده
گرم بیان خواهش خشک لبت شدم
دیدم لبت ز خون گلوی تو تر شده
شاید که تیر سینه من را هدف گرفت
از چه گلوی تو به سه شعبه سپر شده؟
این ساقه ی لطیف که با بوسه می شکست
حالا دو نیم از لب تیز تبر شده
یک دشت غرق هلهله و خنده به رو به روست
دریایی از تلاطم غم پشت سر شده
دور از نگاه منتظر مادرت، علی
تشییع و کفن و دفن تنت دردسر شده
آهسته زخمِ باز تو را بسته ام ولی
حس می کنم که فاصله اش بیشتر شده
شاعر:محمد امین سبکیار

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) *

1341
1

شعر حضرت علی اصغر(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است
سرباز آخر را خودش میدان فرستاده است
از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت
از نسل ماهی های دریاهای آزاد است
نه ضربت شمشیر می خواهد نه نعل اسب
شش ماهه خیلی ارباً اربا کردن اش ساده است
تیر سه شعبه کار خنجر می کند این جا
سر، با همین یک تیر روی شانه افتاده است
از رنگ سرخ آسمان پیداست این جا هم
سالار زینب امتحان را خوب پس داده است
که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است
در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است
شاعر:بشری موحد

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم) *

2607
1

شعر حضرت علی اصغر(تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم) تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم
ببین که حال دلم شد خراب عزیز دلم
نفس نفس نزن این گونه ای همه نفسم
مکن تو مادر خود را عذاب عزیز دلم
تو رو به قبله شدی از عطش وَ می گردد
برای تو جگر آب، آب عزیز دلم
هنوز راه نیفتاده ای مبارز من
مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم
بگو که تیر سه شعبه میان این همه یل
تو را نموده چرا انتخاب عزیز دلم؟
نگو که می شود آخر محاسن بابا
به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم
نشد دعای دلم مستجاب اما
دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم
شاعر:میلاد حسنی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(کودکی در عهد مهد استاد عشق) *

2329
1

شعر حضرت علی اصغر(کودکی در عهد مهد استاد عشق) کودکی در عهد مهد استاد عشق
داده پیران کهن را یاد عشق
طفل خرد اما به معنی بس سترگ
کز بلندی خرد بنماید بزرگ
خود کبیر است ار چه بنماید صغیر
در میان شعبهٔ سیاره تیر
عشق را چون نوبت طغیان رسید
شد سوی خیمه روان شاه شهید
دید اصغر خفته در حجر رباب
چون هلالی در کنار آفتاب
چهرهٔ کودک چو دردی برگ بید
شیر در پستان مادر ناپدید
با زبان حال آن طفل صغیر
گفت با شه کی امیر شیر گیر
جمله را دادی شراب از جام عشق
جز مرا کمتر نشد زآن کام عشق
گر چه وقت جان فشانی دیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد
زان مئی کز وی چو قاسم نوش کرد
نو عروس بخت در آغوش کرد
زان مئی کاکبر چو رفت از وی ز پا
با سرآمد سوی میدان وفا
جرعه ای از جام

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(قنداقه رفت بالا، بالاتر از همیشه) *

3660
10

شعر حضرت علی اصغر(قنداقه رفت بالا، بالاتر از همیشه) قنداقه رفت بالا، بالاتر از همیشه
دیدند مه درآمد، زیباتر از همیشه
این گرگ سنگ دل را، ای كاش ره بگیرند
زوزه كشان دویده، بـُـّراتر از همیشه
باران خون گرفته، پهنای كربلا را
صحرا به جوش آمد، دریا تر از همیشه
مثل عروسك خواب، آرام و بی صدا بود
بین عبای مردی، باباتر از همیشه
با قطره های خونش، بر آسمان نوشته
"جانم فدات بابا..! "خوانا تر از همیشه
حالا عروس زهرا، با افتخار می‌گفت
زینب! ببین شدم من زهراتر از همیشه
×××
وقتی به خاك می‌كرد یاقوت آخرش را
احساس كرد تنهاست، تنهاتر از همیشه
گنجی كه كرد پنهان، امروز آشكار است
در چشم های شیعه، پیداتر از همیشه
شاعر:یاسر حوتی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(بر نیزه روی پای خودت ایستاده ای) *

1532
1

شعر حضرت علی اصغر(بر نیزه روی پای خودت ایستاده ای) بر نیزه روی پای خودت ایستاده ای
مردی شدی برای خودت ایستاده ای
مثل بـزرگ های قبیله چـه با غرور
بر پای ادعای خودت ایـستاده ای
شانه به شانه ی همه سـرهای قافله
همراه مـقتدای خودت ایستاده ای
تو پا به پای اکبر و عباس بر سنان
تنها بـه اتکای خودت ایستاده ای
ذبـح عـظیم بـت شکن پـیـر کـربلا
در ودای مـنای خـودت ایـستـاده ای
ای خضر تشنه کام! در این گوشه ی کویر
بر چشمه بقای خودت ایستاده ای
ما بین نـاقـه هـای من و عـمّه زینبت
در مروه و صفای خودت ایستاده ای
رأست چگونه بر سر نی بند می شود؟
بی شک تو با دعای خودت ایستاده ای
در آسـمان ابری سنگ و کلوخ شهر
بـا سعی بال های خودت ایستاده ای
پیـش سپاه ابـرهــه ی عـابـ

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت علی اصغر(ع)-(آن قدر توان در بدن مختصرت نیست) * علی اکبر لطیفیان

1834
1

شعر حضرت علی اصغر(ع)-(آن قدر توان در بدن مختصرت نیست) آن قدر توان در بدن مختصرت نیست
آن قدر که حال زدن بال و پرت نیست
بر شانه بینداز خودت را که نیفتی
حالا که توانایی از این بیشترت نیست
فرمود: حسینم، به خدا مسخره کردند
گفتند: مگر صاحب کوثر پدرت نیست
گفتی که مکش منت این حرمله ها را
حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست
حالا که مرا می بری از شیر بگیری
یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟
***
تو مثل علی اکبری و جذب خدایی
آن قدر که از دور و برت هم خبری نیست
آن قدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود
که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست
این بار نگه دار سرت را که نیفتد
حالا که توانایی از این بیشترت نیست
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ای تیر، خطا كن! هدفت قلب رباب است) *

6632
12

شعر حضرت علی اصغر(ای تیر، خطا كن! هدفت قلب رباب است) ای تیر، خطا كن! هدفت قلب رباب است
یا حنجره سوختهٔ تشنهٔ‌ آب است؟
كوتاه بیا تیر سه شعبه، كمی آرام
هو هو نكن این شاپرك تب‌زده خواب است
او آب طلب كرده فقط، چیز زیادی است؟
گیرم كه ندادند ولی این چه جواب است؟
رنگش كه پریده، دو لبش مثل دو چوب است
نه، تیر! تو نه، چارهٔ كارش فقط آب است

این طفل گناهی كه نكرده كمی انصاف
این جاست،‌ ببینید كه حالش چه خراب است
این مرثیه را ختم كنید آی جماعت!
یك جرعه نه، یك قطره دهیدش كه ثواب است
شاعر:سید محمد بابا میری

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ع)(شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود) *

1478

شعر حضرت علی اصغر(ع)(شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود) شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود
از هوش‌ رفته‌ یا كه‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود
شمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌
هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود
او محسن‌ است‌ یا كه‌ از او در نیابت‌ است‌
خاكستری‌ كه‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود
لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر
آمد ولی‌ به‌ جان‌، غم‌ بابا خریده‌ بود
یك‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نكرد خصم‌ خیره‌ سر
انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود
تیر سه‌ شعبه‌ای‌ كه‌ زد از جنس‌ میخ‌ در
از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود
باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند
هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود
آیا شتاب‌ تیر كمك‌ كرد یا حسین‌
خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ كشیده‌ بود
شاعر

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(یک پر نه، دو پر نه! سهم تو تیر سه پر شده) *

2521
6

شعر حضرت علی اصغر(یک پر نه، دو پر نه! سهم تو تیر سه پر شده) یک پر نه، دو پر نه! سهم تو تیر سه پر شده
سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده
تیری که از سه جای گلویت دریده است
بیرون کشیدنش چه قدر درد سر شده
لشگر نگفت حرمله پیش پدر نزن
شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده
آن قدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد
که تازه دست خونی من با خبر شده
یک نیزه دست حرمله هم خواب دیده بود:
تا شام و کوفه با سر تو همسفر شده
دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند
از بس که رشته رشته و زیر و زبر شده
حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی
با کودکی که ذبح عظیم پدر شده؟
شاعر:رحمان نوازنی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ز خاک داغ بیابان مریز بر سر خویش) *

1355

شعر حضرت علی اصغر(ز خاک داغ بیابان مریز بر سر خویش) ز خاک داغ بیابان مریز بر سر خویش
لباس سرخ علی را مگیر در بر خویش
رها کن این سبد گاهواره را بس کن
تو مانده ای و سراب علی اصغر خویش
عجیب عقده یک ضجه در دلت مانده
به روی نیزه که دیدی سر کبوتر خویش
علی تمام شد...تو بعد از این بگذار
وداع تلخ علی را میان باور خویش...
عروس فاطمه رویت کبود شد برگرد
بکش ز شعله سوزان به چهره معجر خویش
شاعر:علی آمره

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ظهر عاشور در خیام حرم) *

1571
1

شعر حضرت علی اصغر(ظهر عاشور در خیام حرم) ظهر عاشور در خیام حرم
تشنگی برد تاب اصغر هم
گل نشکفته ی ریاض حسین
لفظ بسم الله بیاض حسین
لب چون غنچه بی کلام گشود
طاقت زینب و رباب ربود
کودک تشنه را نه آب و نه تاب
دل اهل حرم خراب و کباب
عطش آن دم که ترک تاز آورد
جگر غنچه در گداز آورد
اصغرش را ربابِ پاک نهاد
هم چو مصحف به روی دست نهاد
آمد از خیمه با شتاب برون
دلش از ناله های کودک خون
گفت با شاه دین ربابِ فگار
اصغرم را نمانده تاب و قرار
تشنگی برده تاب از این کودک
تاب همراه خواب از این کودک
برسان خود به کام آب او را
که عطش می دهد عذاب او را
خسرو دین گرفت اصغر خود
هم چو جان عزیز در بر خود
دید لب ها چو غنچه پژمرده
عطش از کالبد رمق برده
چشم ها چون

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(چه کرده عدو با تو و حنجرت؟) *

1419

شعر حضرت علی اصغر(چه کرده عدو با تو و حنجرت؟) چه کرده عدو با تو و حنجرت؟
که خون کرده قلب من و مادرت
چه کرده سه شعبه گلوی تو را
که پاشیده گردیده سرتاسرت
و رفتی نگفتی که بعد از تو من
چه باید کنم با تو و پیکرت؟
تو ای غنچه ی سرخ کرببلا
چه دستی تو را می کند پرپرت؟
الا ای کبوتر مزن بال و پر
خودم می کشم تیر را از پرت
سر کوچک و نی سواری عجب!
چگونه تحمل کند مادرت؟
تو همبازی خواهرت بوده ای
تو رفتی و تنها شده خواهرت
شاعر:امیر حسین محمود پور

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(گهواره تکان می خورد آرام نگیرد) *

1780
3

شعر حضرت علی اصغر(گهواره تکان می خورد  آرام نگیرد) گهواره تکان می خورد آرام نگیرد
از سینه خشکیده دگر کام نگیرد
حالا که شنیدست ندا ‌«ینصرنی» را
جز عزم به میدان٬ کمک انجام نگیرد
تشنه ست٬ ولی معرفت این است که دیگر
از دست کسی غیر نبی، جام نگیرد
با گریه ی بی اشک صدا کرد پدر را
تا یکّه به میدان بلا گام نگیرد
بر سینه خود تنگ گرفتش شه والا
آن گونه که کس یار دلارام نگیرد
آورد به میدان به سر دست که گویی
جز بر سر دست پدر آرام نگیرد
در مذهب آن بی صفتان بود و گر نه
با تیر٬ کس آهو بچه ای رام نگیرد
خندید به روی پدر آن دم که رها شد
مرغی که دگر دانه از این دام نگیرد
شاعر:سید حسن رستگار

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(باید كه رد غصه بر دل جا بماند) *

1466
1

شعر حضرت علی اصغر(باید كه رد غصه بر دل جا بماند) باید كه رد غصه بر دل جا بماند
داغ لب او بر دل دریا بماند
وقتی عطش با كام او ناسازگار است
دیگر چرا در معرض گرما بماند
او بیش از این طاقت ندارد با لبی خشك
چشم انتظار مشك یك سقا بماند
دور و بر گهواره را خالی نمایید
شش ماهه می خواهد كمی تنها بماند
از گونه داغ و كبود او بفهمید
باید بنوشد آب زنده تا بماند
وقتی رباب از شیر دادن گشته مأیوس
تا عصر فردا روضه اش حالا بماند
آماده میدان شده شاید نخواهد
بعد غم بابا در این دنیا بماند
خندید بر روی پدر زیرا كه می خواست
این خاطره در ذهن او زیبا بماند
كودك تلظّی كرد اما تیر می گفت
باید كه داغش بر دل بابا بماند
شاعر:محمدرضا طالبی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر زبانحال حضرت زینب به حضرت رباب( دارد به سوی تو نظر چشمان مردت) *

3620
1

شعر زبانحال حضرت زینب به حضرت رباب(   دارد به سوی تو نظر چشمان مردت) دارد به سوی تو نظر چشمان مردت
اشک از نگاهت پاک كن با دست سردت
بی شک كه دشمن شاد می گردیم با این
ابروی درهم رفته و رخسار زردت
خود را برای بعد از این آماده تر كن
چون تا كنون بوده سر آغاز نبردت
الحمد لله، ذكر لب های تو باشد
وقتی كه می بینی سر نی، راس مردت
راضی اگر باشی به تصمیم خداوند
روز قیامت، حق اگر راضی نكردت!!!
با این همه، با خود كمی معجر بیاور
بی شک كه آن ها می خورد جایی به دردت
با صبر بعد از ذبح طفل شیر خوارت
كی می رسد چون هاجری، محشر به گردت؟
شاعر:محسن مهدوی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن) *

1143

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن) ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن
روی مرا به خون گلویت حنا مزن!
لب های خشک تو جگرم را ترک زده
شرمنده ام، دگر سخن آب را مزن!
از خونِ گرمِ حنجرِ پاکِ تو سوختم
با داغ خویش، لرزه به عرش خدا مزن
ناله زدی و مادر من دایه ات شده
حرفی ز تشنگی، بَرِ خیر النسا مزن
ای شیره خواره! سنگ، ز داغ تو آب شد
با خنده ات شرر به دل ما سِوی مزن!
ای کاش این سه شعبه بگوید به حرمله
این حلق کوچک است، روی نیزه ها مزن
شاعر:محمد فراهانی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وصف حضرت علی اصغر(گفتند كه بابای تو تنها شده اصغر) *

1340
2

شعر وصف حضرت علی اصغر(گفتند كه بابای تو تنها شده اصغر) گفتند كه بابای تو تنها شده اصغر
در زير غم و غصه قدش تا شده اصغر
پلكی بزن و چشم گشا تا كه ببينی
چشم پدرت ساحل دريا شده اصغر
در اوج غريبی حسين گفت سكينه
از داخل خيمه كه : پدر پا شده اصغر
بر منبر دستان پدر خوب نشان داد
مهر سند غربت مولا شده اصغر
ای كاش كه می ماندو جوان می شدو داماد
تا اينكه بگويند كه بابا شده اصغر
راس تو چگونه به سر نيزه نشسته؟
اندازۀ سر نيزه معما شده اصغر !؟
بر نيزه كنار سر عباس ببينيد
شش ماهه دگر نيست،چه آقا شده اصغر

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر(از روی دست حضرت ارباب پر کشید) *

1289

شعر شهادت حضرت علی اصغر(از روی دست حضرت ارباب پر کشید) از روی دست حضرت ارباب پر کشید
شش ماه ای که میل به ماندن دگر نداشت
سوی نگاه کوچک او سمت آسمان
فکری به جز غریبی بابا به سر نداشت
اتمام حجت پدرش را که می شنید
از چابکیِ تیر سه شعبه خبر نداشت
وقتی که دست و پا زدنش سخت گشته بود
جز با تبسمی که به بابا نظر نداشت؟
وقتی میان خیمه و خیل سپاه ماند
دیگر حسین جز غم و خون جگر نداشت
زینب به ناله گفت که ای مهربان اخا
"ای کاش هیچ وقت ربابت پسر نداشت"
شاعر:سید سعید پور هاشمی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن) *

1955
2

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن) ای پاره پاره حنجر من! دست و پا مزن
روی مرا به خون گلویت حنا مزن!
لب های خشک تو جگرم را ترک زده
شرمنده ام، دگر سخن آب را مزن!
از خونِ گرمِ حنجرِ پاکِ تو سوختم
با داغ خویش، لرزه به عرش خدا مزن!
ناله زدی و مادر من دایه ات شده
حرفی ز تشنگی، بَرِ خیر النسا مزن!
ای شیره خواره! سنگ، ز داغ تو آب شد
با خنده ات شرر به دل ما سِوی مزن!
ای کاش این سه شعبه بگوید به حرمله
این حلق کوچک است، روی نیزه ها مزن!
شاعر:محمد فراهانی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(راحت بخواب حاجيِ شش ماهه ي حرم) *

1546
4

شعر حضرت علی اصغر(راحت بخواب حاجيِ شش ماهه ي حرم) راحت بخواب حاجيِ شش ماهه ي حرم
دركم كن اي پسر كه به والله مادرم
عمّو كه رفت ، گفت به خواهر برادرت
من مي روم براي شما آب آورم
امّا نشد به خيمه رساند سبوي آب
آخر به خون نشست علمدار باورم
حالا كه در سرِ تو هواي پريدن است
تا آسمان دست پدر ، اي كبوترم
باشد ، بپَر ، ولي دلِ من گيرِ حلق توست
حالا كه دلخوشم به نظرهاي آخرم
رفتي به روي دست پدر جا گرفته اي
پَر مي كِشي و خود به خود از جاي مي پَرَم
مردي شدي براي خودت بعدِ چند ماه
گفتي ميان معركه همتاي اكبرم
از بينِ خيمه چشم من افتاد سوي تو
تيري نشست بر گلويت ، خاك بر سرم
حالا ذبيح اكبرِ كرب و بلا شدي
حالا شدي سند به غريبيِّ شوهرم
وقتي كه ديدَمَت به بلنداي

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر( ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر) *

6526
20

شعر حضرت علی اصغر(ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر(   ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر) ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر
مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر
این کودک شش ماهه گل باغ رباب است
پر پر شده در گلشن زهرا علی اصغر
هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را
او را بدهد در حرمش جا علی اصغر
ای سینه رنان دامن شش ماهه بگیرید
چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر
طفلش مشماری که بود باب الحوائج
پرونده ما را کند امضاء علی اصغر
احرام عزا بند که با ناله بگوییم
لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر
بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف
همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر
یاران همه جمعند بیا با علی اصغر
شاعر:استاد کلامی زنجانی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد