محرم آمده من دلغمینم
عزادار شه دنیا و دینم
تمام آرزویم در محرم
بود یک لحظه من رویت ببینم
- پنج شنبه
- 17
- آبان
- 1397
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
محرم آمده من دلغمینم
عزادار شه دنیا و دینم
تمام آرزویم در محرم
بود یک لحظه من رویت ببینم
گل زهرا بیا دردم دوا کن
دل من را پر از نور و ضیا کن
بحق هشتمین نور ولایت
مرا هم زائر کرب و بلا کن
آقای جهان عید غدیر است بیا
شیعه به غم هجر اسیر است بیا
در عید ولایت امیر عالم
دیدار رخ تو دلپذیر است بیا
گل زهرا تو هستی تکیه گاهم
همه عمرم بدرگاهت پناهم
کنار مرقد هشتم گل دین
بحق مادرت بنما نگاهم
با کوه گنه گرچه همه خار تو هستیم
شرمنده ز تو ،سائل دربار تو هستیم
کن مرحمتی عید غدیر آمده آقا
ما منتظر لحظۀ دیدار تو هستیم
الا ای نور ذات حی سرمد
که داری برهمه الطاف بیحد
بحق مادر پهلو شکسته
بیا یا مهدی آل محمد (ص)
الا غربت نشین آل طاها
که هستی مرهم آلام زهرا
قسم بر جد مظلوم و غریبت
بیا مولا که شیعه گشته تنها
دوباره این دلم گشته هوایی
امید شیعیان مهدی کجایی ؟
شب شام غریبان رقیه
شود آیا در این محفل بیایی؟
روز عاشورا شده مهدی بیا
کربلا غوغا شده مهدی بیا
در زمین نینوا ،از جور خصم
جدّتان تنها شده مهدی بیا
ز هجر روی تو من بی شکیبم
دگر بر گرد ای یار غریبم
بیا ای مرهم غمهای زهرا
تویی بردرد من مولا طبیبم
همه عالم فدای ماه رویت
گدا دست تهی آورده سویت
بحقّ مادرت زهرا ی اطهر
دعا کن تا بگیرم عطر و بویت
تو بر قلب سیاه من صفایی
تو بر درد دل زارم دوایی
امید جان ، دلم کرده هوایت
الا یابن الحسن مهدی کجایی؟
الا ای مونس و یار و حبیبم
خدا داند تویی تنها طبیبم
منم بیمار هجران تو مهدی
بدون تو در این عالم غریبم
جهان در انتظار یک حبیب است
همان کاو دردمندان را طبیب است
بیا مهدی نگر تنهایی ما
همه عالم بدون تو غریب است
تو که بر عالم امکان پناهی
غم از دل می بری با یک نگاهی
گل نرگس ،ز لطف وجود و رحمت
نظر کن بر دل من گاه گاهی
زده عشقش شرر بر جسم و جانم
دگر رفته ز تن تاب و توانم
بود این افتخارم تا صف حشر
گدای مهدی صاحب زمانم
تویی مولای من ماه منیرم
منم عبد و تویی مهدی امیرم
گل زهرا بود این آرزویم
ببینم روی تو ، تو وا نگه بمیرم
خجالت از تو مهدی کرده آبم
بده از مرحمت مولا جوابم
گرفتار گناهم ، روسیاهم
نما از دوستان خود حسابم
تویی در عالم هستی طبیبم
انیس همدم و یار و حبیبم
دعا کن بر فرج ،غمخوار امت
بدون تو خدا داند غریبم
الاای یار تنها و غریبم
ز هجران تو مولا بی شکیبم
نگاهی کن به اشک و ناله ی من
بیا ای یار غمخوار و حبیبم
کجایی؟رهبر غربت نشینم
شود آیا دمی رویت ببینم
بیا ای یوسف زهرای اطهر
که در عالم تویی یار و معینم
منم خار گلستان تو مهدی
که گشتم از محبان تو مهدی
ز الطاف خدای حیّ منّان
دوباره گشته مهمان تو مهدی
جان عالم بفدایت مهدی
آمده خیل گدایت مهدی
ای گل باغ ولایت هستیم
همه محتاج دعایت مهدی
همه عالم فدای تار مویت
دوباره آمدم مولا به سویت
بیا مهدی بر این سائل ز لطفت
دعا کن تا بگیرم عطر و بویت
ز هجران تو من بشکسته بالم
عزیز فاطمه بنگر به حالم
تمام عمر خود در انتظارم
بیا مهدی بود شوق وصالم
صفای عالم هستی کجایی؟
ندارد بی تو این عالم صفایی
دلم تنگه برای دیدن تو
عزیز فاطمه پس کی میایی؟
تمام جمعه ها در انتظارم
برای دیدن تو بیقرارم
بیا یابن الحسن آقا ،که بی تو
خزانم من، تویی مهدی بهارم
همچنان زهرا و حیدر خوی توست
دستهای خالی ما سوی توست
صبح جمعه بازمهمان توایم
عالمی در انتظار روی توست
دیدگانم منتظر مانده به در
تا که آید لحظه ای از تو خبر
مهدی زهرا دوباره جمعه شد
بر من مسکین نما یکدم نظر
سوی تو دست تهی ، روی سیاه
جمعه شد آورده ام بر تو پناه
یوسف فاطمه ای جان جهان
به گدای در خود ، کن تو نگاه