قرآن، نماز، تربیت نسل، شفاعت، شهیدهء ولایت
کیستی!؟ کوثر رسول الله
دختر و مادر رسول الله
دل احمد کتاب منقبتت
از نبی تا خداست مرتبتت
نور طور هزار موسایی
مریم یازده مسیحایی
تو سراپا پیمبری زهرا
رکن قرآن و حیدری زهرا
یافته یکسره ز قلب رسول
کلّ قرآن به سینهء تو نزول
کوثر و قدر و نور و فرقانی
تو به قرآن، تمام قرآنی
زآن نبی صورت تو را بوسید
که در آن صورت خدا را دید
بود بر پا و دست تو آماس
این به محراب و آن یک از دستاس
در توحید جاری از دو لبت
روز هم عاشق نماز شبت
دل سجّاده آسمان و تو بدر
هر شبت را هزارها شب قدر
زینبت هر چه داشت ایمان بود
فضّه ات هر چه گفت قرآن بود
با وجودی که او کنیز تو بود
بر تو چون دختر عزیز تو بود
هل اتی در ثنای فضّه ی تو
همه عالم گدای فضّه ی تو
منجلی از تو نور کلّ علوم
ای تمامیّ چارده معصوم
صوت ربّ جلیل می شنوی
وحی، بی جبرئیل می شنوی
من ندانسته از تو می خوانم
کیستی چیستی چه می دانم؟
پرتو عصمتت مرا افروخت
پر و بال براق طبعم سوخت
چه شود با نگاه ربّانی
بحر را در سبو بگنجانی
نظری کن مگر که طوطی وار
با تو مدح تو را کنم تکرار
شب معراج در حریم وصال
که نبی بود و قادر متعال
در مقامی که کس نبود جزاو
مصطفی بود و ذات اقدس هو
کرد حق از نبی پذیرایی
با چراغ جمال زهرایی
آری آن شب تو را به احمد داد
هستی خویش بر محمّد داد
سوره ی نور را تو مصداقی
جفت شیر خدایی و طاقی
باغ «الطیّبات» گلشن توست
نسل«الطّیّبین» ز دامن توست
جسم و جان تو هر دو افلاکی ست
بر سرت گر چه چادر خاکی ست
مادری زیر پای اوست بهشت
که سر بندگی به خاک تو هشت
دو امام از مقام والایت
صورت خود نهاده بر پایت
ای دل ختم الانبیا حرمت
روز محشر عیان شود کرمت
انبیا اولیا در آن صحرا
با تو دارند کار، یا زهرا
همه آرند سوی احمد رو
او ندا می دهد که فاطمه کو؟
ناقه ات آیتی ز نور بهشت
هدیه ات برگه ی عبور بهشت
گرچه بر حشر سلطنت داری
باز با خود وسیله می آری
می دهی دوستان خود را پاس
با دو دوست بریده ی عباس
بر کف دست هات خون خداست
سر خونین سیّدالشّهداست
باز داری دو غنچه ی پرپر
نامشان محسن و علی اصغر...
ای ملک را به درگه تو رجا
در آتش زده کجا تو کجا!؟
این پیام از تو بر روی بازو
ثبت شد با غلاف تیغ عدو
فاطمه کشته شد برای علی
شیعهء فاطمه فداى على...
استادسازگار، گلچینی از یک مثنوی
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:26
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
ادامه مطلب