اشعار مدایح حضرت فاطمه زهرا

مرتب سازی براساس
حاج نادر بابایی

مدح حضرت زهرا(س)_گوهر خلقت -(فاطمه گوهر یکتای وجود) *حاج نادر بابایی

390

مدح حضرت زهرا(س)_گوهر خلقت -(فاطمه گوهر یکتای وجود) فاطمه گوهر یکتای وجود
فاطمه کَنز حیا مَخزن جود

فاطمه رحمت حَیّ اَزلی
فاطمه همسر و هم کُفوِ علی

فاطمه دُخت نَبی اُمّ اَب است
افتخار عَجم و هم عرب است

فاطمه بانی خوان کرم است
نوکر دَرگه او محترم است

ای شرافت زوجود تو عیان
آبروی مَلکوت و دو جهان

تو فقط مادر سادات نِه ای
من چه دانم که بگویم تو کِه ای

اوّلین کُشته ی حیدر شده ای
پس بِه هر شیعه تو مادر شده ای

حال مادر تو بگو حال خودت
پشت دیوار و در آیا چه شدت

(نادر)آمد که بگیرد صِله ای
نگذارید روَد با گِله ای

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدح حضرت فاطمه -(در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست) *

338

مدح حضرت فاطمه  -(در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست) در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست
"آه"گفتی..،شد نوایِ ناله یِ ماتم درست

گونه ی تو لمس کرد اشک نمازِ صبح را
شد از آن پس رویِ هر برگِ‌گُلی شبنم درست

قطره ای از اشک تو وقت مناجاتت چکید
بر زمین افتاد..،شد سرچشمه ی زمزم درست

ای که در شرح تو آمد سوره ی "کوثر" پدید
شد از اَعطینایِ شأن‌ات آیه ای محکم درست

در حدیث قدسی "لولاک" پی بُردیم ما
تو همانی که به اذنش می شود آدم درست

نقش تو افتاد بر روی رکابِ احمدی
با نگینی فاطمی شد حلقه ی خاتم درست

ذات تو ذاتاً "ولیُّ‌الله"سازی می کند...
مصطفی جای خودش..،شد مرتضیات هم درست

تو پناهِ عالمی..،دیدیم در روز کساء
با تو شد ضعفِ تنِ پیغمبر اکرم درست

حضرت حق حیدرش را یکّه و تنها که دید
بر تو رو زد..،شد برای مرتضی همدم درست

دامنت را می تکانی در میان خانه ات
از غبارش می شود آسیّه و مریم درست

چادرت را پهن کردی بر سرِ اهلِ بُکاء
در حسینیّه شد از هر تارِ آن پرچم درست

یک گره آورده بودم تا حسین‌ات وا کند
تا قسم دادم به تو..،شد آن گره دَر ‌دَم درست

ای که باران نیز در مَسحِ "رُخ"اَت محرم نبود...
پس چگونه خورد بر آن،دستِ نامحرم..،درست!

شکل زخمی را که میخِ در به پهلویت کِشید
می کند تا روزِ غُسل‌ات پُرسشی مبهم درست

شاعر:بردیامحمدی

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

عمرش مثال یک غزل پر زغصه بود * رامین برومند

358

عمرش مثال یک غزل پر زغصه بود پدیده ی خلقت

بانوی ما که در همه خصلت پدیده بود
منصوره و محدثه بود و حمیده بود

پیداست از عطیه ی کوثر به مصطفی
اورا خدا برای خودش آفریده بود

تا آنکه خلق، آینه ی ذات خود کند
حتی خدا جمال خودش را ندیده بود

روح الامین غلام درش شد ازآن سبب
بهر نزول وحی ، خدا برگزیده بود

عمرش شبیه یک غزل پر زغصه و...
مضمون دردهای دلش صد قصیده بود

صد حیف در اواخر عمر کم اش ولی
قد رشیده اش چو هلال خمیده بود

هجده بهار زندگی اش را نظر زدند
نیلوفری که رنگ رخش هم پریده بود

سِنّی نداشت مادر ما ، در جوانی اش
جز حیدر از مدینه و عمرش بریده بود !

اصلا رمق نداشت تنش چون پی ِ علی
آن روز بین کوچه ز بس که دویده بود

در بین دود و شعله به دیوار پشت در
مشق عقیله را دم خیمه کشیده بود...

✍رامین برومند(زائر)

  • پنج شنبه
  • 25
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

حضرت زهرا(س)، مدح ومناجات -(شاعرم، مثل همیشه، باقلم، درمیزنم...) * قاسم صرافان

820

حضرت زهرا(س)، مدح ومناجات -(شاعرم، مثل همیشه، باقلم، درمیزنم...) شاعرم؛ مثل همیشه، با قلم، در می زنم
در بهشتم؛ چون قلم، در وصف مادر می زنم

هر شب قدرم، پُر از تقدیر صبحی روشن است
تا دم از آن نامِ با قرآن برابر می زنم

مومنم؛ ایمان من، از شوق تسبیحات توست
من به یاد تو، دم از الله اکبر می زنم

تا شنیدم، مادرم دریای پاکی، مثل توست
بیشتر دارم به اعماقِ دلم، سر می زنم

تا به دست آرم دلت را، از نجف دُر میخرم
نقش دُر را مثل دل، با نام حیدر می زنم

از لحد پر میکشم، تا می رسی دامن کشان
یاعلی گویان، قدم بر خاک محشر می زنم

من بهشتی هم که باشم، قصر میخواهم چه کار
می روم چادر کنار حوض کوثر می زنم

عاشق ساداتم و همراه فرزندان تو
طعنه بر احوال نافرجام ابتر می زنم

تا شبستان حرم، با فاطمیون میروم
سربلندم کرد، سربندی که بر سر می زنم

مثل تو، حتی اگر تنها، به میدان می روم
مثل تو، حتی میان کوچه، سنگر می زنم

ناله ی دلتنگی ام را، آه مادر! سالهاست
می روم قم، در میان صحن دختر می زنم

شاعرم، این است فرقم با یتیم و با اسیر
من فقیری با وقارم، با قلم، در می زنم

  • دوشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح حضرت زهرا(س) -(ای که در باغ نبی بوی بهاری فاطمه...) * داریوش جعفری

480

مدح حضرت زهرا(س) -(ای که در باغ نبی بوی بهاری فاطمه...) ای که در باغ نبی بوی بهاری فاطمه
خانه ی شیر خدا را خانه داری فاطمه
روز سختی ها علی را ذوالفقاری فاطمه
مریم و آسیه را تو اعتباری فاطمه
بعدِ قرآن و رسول مهربانی و علی
برترین اعجاز صنع کردگاری فاطمه

فاطمه زهرا زکیّه بضعه ی جان نبی
طاهره منصوره و راضیه و امِّ ابی
عالمه ریحانه و خورشید راه زینبی
پاک دامن نیک سیرت آسمانی منصبی
با همه حسنی که داری ای سراپا لطف یار
رحمتٌ لِلعالمین را افتخاری فاطمه

از کتاب حق نَسَب داری نبی را دختری
اُمِ اَب...ام الائمه...از همه زنها سری
فخر عالم را به تنهایی تو فخر دیگری
مادر طاهایی و آرام جان حیدری
از ازل تا روز پایان هم بگردی چون تو نیست
بین مخلوقات عالم شاهکاری فاطمه

کیستی کاینگونه دل را بر تو میبازد علی
از سرِ دامان تو بر عرش پردازد علی
بین مخلوقات تنها بر تو می نازد علی
تکیه بر تو دارد و بر کفر میتازد علی
دامنت اسلام پرور شیرِ تو شیر آفرین
چرخ گردون امامت را مداری فاطمه

آمدی حجب و حیا و عشق را معنا کنی
آمدی تا سیره ی پیغمبری برپا کنی
آمدی خود را فدای حضرت مولا کنی
آمدی حُسن حسن خون حسین اهدا کنی
کعبه ای ثانی بنا شد بعدِ کارِ خلقتت
قبله ی ایمان خلق روزگاری فاطمه

رهنمایِ حضرت ِ نوحِ نبی الله...علی
همسخن با یوسف کنعانیِ در چاه...علی
ناجیِ پیرِ گرفتارِ وُحوشِ راه...علی
عالم و آدم مریدند و مراد و شاه...علی
همدمِ حیدر علیِ عالیِ اعلا تویی
جان نثارِ مصطفی را جان نثاری فاطمه

شعر و شورم از تو و اذن بیان در دست توست
رزق اشکم از تو هست و رزق نان در دست توست
روز محشر اختیار شیعیان در دست توست
برتر از این گفته ها کارِ جنان در دست توست
نه فقط کار جنان و اختیار شیعیان
روز وانفسا تو صاحب اختیاری فاطمه

  • یکشنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

در مدح حضرت زهرا(س) -(اى آن که تو در شأن و شرافت شب قدرى) * سیدبشیر حسینی میانجی

719

در مدح حضرت زهرا(س) -(اى آن که تو در شأن و شرافت شب قدرى) اى آن که تو در شأن و شرافت شب قدرى!
زهرایى و در بُرج جلالت مه بدرى

اى دخت نبى، کفو على، مادر سادات
بر مدح تو الکن بُود الفاظ و عبارات

گنجايش قدر تو ندارد همه ادراک
بهر تو و طاها و على آمده لولاک

هر جا که بُوَد نام تو و نام محمّد
وارد نشود فقر برآن خانه مؤبّد

هر کس که محبّ تو شود نيک سرشت است
هر خانه که نام تو در آن هست بهشت است

مرضيّه و راضيّه و زهرا و بتولى
در صورت و در سيرتِ خود همچو رسولى

يافاطمه در نام تو اين جمله عيان است
عشّاق تو از آتش دوزخ در امان است

هرسيب دهد بوى تو، تو بوى جنان را
هر لحظه کند تازه شميمت دل وجان را

بر دست تو زد بوسه و بوييد پيمبر
حقّا که بُود نام تو پُر عطر ز عنبر

حيران کند عشق ات بشر و جنّ و ملک را
انوار رُخت خيره کند چشم فلک را

اى قبلۀ آفاق و مه و خور و کواکب
بر نور هلال رمضان نور تو غالب

تو مايۀ مقبولى هر صوم و صلاتى
سرچشمۀ فيض و برکات و حسناتى

بهرِ تو عطا کرده چنان مرتبه خالق
واجب شده طاعت ز تو بر جمله خلايق

حبّ تو، به احباب دهد سود فراوان
از جمله دم مرگ و صف محشر و ميزان

اى دُرّ درخشندۀ دُرج يمِ عصمت!
وى نفس نفيسِ نبوى، نور نبوّت

آن کيست که بر عشق تو بيمار نباشد؟
همشأن تو جز حيدر کرّار نباشد

اى دختر دُردانه و فرزانۀ طاها!
آخر تو چه کردى که شدى امّ ابيها

آن سيّدِ ما در شب ميلاد تو فرمود:
«گر مرد بُدى فاطمه بى شک نبى بود»

  • یکشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت زهرا (س) -(پر زده مرغ دلم امشب بـه بام فاطمه) * احمد پوریا

469

در مدح حضرت زهرا (س) -(پر زده مرغ دلم امشب بـه بام فاطمه) پَر زده مـــــرغ دلــــــم امــشب بـه بـام فاطمه
حـمـــدُلِلَّه عاقبــت شــــد حَــــبسِ دام فاطمه

عالمی از باده ی جـام ولایش مـــســـت مست
انبــیـــا مــــست نــگاه ذوالـــکـــرام فــــاطمه

ابر و باد و ماه و شمس، از دولت او خلق گشت
کــــائنـــاتی را بُـــوَد لـــــطف مـــدام فــاطمه

مُفتَـــخَر زیـــن مـَـنصبم بــــر درگـه پُر جود او
از طفــولیــت شـــدم عَـــبد و غُــــلام فــاطمه

ســائلـیِّ درگهش خـــود منصـب شاهنشهیست
از ازل روی دلــــم حَــک گَـــشـته نــام فاطمه

ذکر اورا کــس نگفت جز آنکه شیر پاک خورد
تا اَبـــد نَتــــوان بَرَد عُـــــدوان کــــلام فـاطمه

بهترین مخــلوق رحمان حضـــرت پیغمبـر است
محتـــرم گشتـــــه نبـــی از احتــــرام فـــاطمه

هستی ِ هستی ،زهستُ هستیِ هست نـــبی است
کون امکـــان و خـــلایق گـــشته رامِ فـــاطمه

گفت زهــرا تا نفس دارم علی شاه مـــن اسـت
یک جــــهانی را بُــــود ســلطان امــام فاطـمه

خورد سیلـــی در ره حـــق، حامل پیــغام بـود
عالمی را کــــرده حیـــــران آن قیــام فاطــمه

دافعـــــه شد بــــر ولایت تا بگوید که فـــقط
میــــر دیــــن است رهــــبر والا مقام فـــاطمه

آنکه دارد حَبِّ حیدر لطفی از سوی خــداست
عاشــــق حیـــــدر شـــدن بـاشد مــرام فاطمه

(پوریا) آن کــــه علی را مقتدای خویش کرد
در شب اول بـــــر او بــــاشد ســــلام فـاطمه

  • جمعه
  • 25
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا صادقی

در مدح حضرت زهرا (س) -(ای زینت زمین و زمان دختر رسول) * محمدرضا صادقی

315

در مدح حضرت زهرا (س) -(ای زینت زمین و زمان دختر رسول) ای زینت زمین و زمان دختر رسول
مرضیه نام و طاهره و زهره و بتول

ای جلوه جمال و جلال محمدی
ای مادر پدر که به عالم سرآمدی

ای همسر شجاع عرب مرتضی علی
ای آن که نور حق ز رخت گشته منجلی

مشتاق پای بوسی تو جمله ما ملک
نذر وجود تو شده این چرخش فلک

گفتا خدا چنین به نبی مکرمش
این خلق را به خاطر تو خلق کردمش

عالم نبود و گردش این گنبد کبود
این نه فلک نبود اگر مرتضی نبود

این فخر بس که بانی این آفرینشم
از بین ما خلق شده زهرا گزینشم

موسی که طور را به دعا برگزیده است
نوری چو نور فاطمه هرگز ندیده است

عیسی که روح اقدس حق در وجود اوست
ذکر تو زینتی به رکوع و سجود اوست

ای کفو مرتضی که خدا را پدیده ای
تو آبروی هر دو سرا را خریده ای

ای مادر حسن که حسین را برادر است
ای آنکه زینبش به حسین همچو مادر است

هرگز نزاده مام جهان چون تو گوهری
این افتخار بس که حسین را تو مادری

این حشر را که گفته خدا در قیامت است
ذرات کائنات همه در قضاوت است

آنجا که حکم ها همه تشدید میشود
پرونده ها به مهر تو تایید میشود

آنجا که در مقام ز هر کس رفیعه ای
تنها نه بر بشر به رسولان شفیعه ای

ای در کرم ز جمله کریمان تو لایقی
چشم طمع گشوده به بذل تو « صادقی»

  • پنج شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین خدایی زنجانی

در مدح حضرت زهرا (س) -(در جهانم فاطمه حتی نگاهش نعمت است) * حسین خدایی زنجانی

390

در مدح حضرت زهرا (س) -(در جهانم فاطمه حتی نگاهش نعمت است) در جهانم فاطمه حتی نگاهش نعمت است
نوکری و خادمی والله ز راهش نعمت است

دولت ایران به سر دارد چو لطف فاطمه
یک دعا و دولت و فوج سپاهش نعمت است

زیر پرچم امدیم اعمال خود بیمه کنیم
در دو عالم یک نخ از چادر سیاهش نعمت است

ما همه سائل ز کوی فاطمه هستیم و لیک
یک نگاهی و دعا وقت پگاهش نعمت است

در شب اول قبر توشه چه داری ای بشر؟
در همان شب گردی از ارامگاهش نعمت است

در صراط و برزخی گر راه ندن ما را ، ولی
فاطمه شافع شود زیرا گواهش نعمت است

گر امیدم روزی از اهل زمین قطع گر شود
زیر این پرچم به والله پناهش نعمت است

این همه عاشق همه مستند ز چای روضه اش
بر من عاشق عزا و بزمگاهش نعمت است

ما دل دادیم به او و اهل بیت پاک او
بر من دیوانه چون عباس ماهت نعمت است

ای "خدایی" جا بده خود را ز زیر سایه اش
زین که لطف فاطمه گاه گاهش نعمت است

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج رسول امینیان امینی خویی

در مدح حضرت زهرا (س) -(جبرئیل آمد ز عرش کبریا) *حاج رسول امینیان امینی خویی

431

در مدح حضرت زهرا (س) -(جبرئیل آمد ز عرش کبریا) جبرئیل آمد ز عرش کبریا
بر حضور حضرت خیر الورا

گفت من مأمور حی داورم
کز خدا بر خلق پیغام آورم

مژده ای آوردم از پروردگار
امر فرمود آن خدای کردگار

طفلکی بر تو عنایت کرده ام
در پدیدارش قیامت کرده ام

یا رسول الله این طفل، پاک و اطهر است
غم مخور تا بر قیامت کوثر است

نام او در آسمان ها فاطمه است
فاطمه هم ابتدا هم خاتمه است

علت مخلوق عالم فاطمه است
افتخار نسل آدم فاطمه است

فاطمه از سوی الله الصمد
ذکر او یا هو و یارب الاحد

فاطمه ام ابیها بوده است
فاطمه هم حُسن و حُسنا بوده است

فاطمه سرمد به نسوان جهان
فاطمه بر اسم احمد بوده جان

فاطمه یک شیر زن با مرتضی است
فاطمه شمشیر زن با مرتضی است

فاطمه یک نور روشن منجلی است
فاطمه الحق هم کفو علی است

فاطمه فتاح کل جنگ هاست
فاطمه درمان هر دل تنگهاست

فاطمه مصداق یک کوه بلند
بر"امین"آمد چه پندار و چه پند

  • یکشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زهرا (س) -(چه مي‌توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبع گويا) * فانی تبریزی

366

در مدح حضرت زهرا (س) -(چه مي‌توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبع گويا) چه مي‌توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبع گويا
ستوده او را به قول شيوا، كه گفته طاها‌ بر‌او«فداها»

تويي فروغ چراغ خلقت صفاي ايمان زلال عصمت
تو آن همائي به اوج عزّت كه پر كشيدي به بيكران‌ها

شراب عرفان ازل تراويد ، شدي تو سرمست جام توحيد
ز نشئة آن بسان خورشيد كني فروزان تمام دنيا

به اصل ايمان شدي تو نائل زخويش فاني به حق واصل
تو هستي آري به صد دلايل فروغ عصمت بهاي تقوا

تو شاهكاري ز صنع سرمد تو يادگاري ز نور احمد‌
به هر دياري تويي مسدّد زلطف حيّ خداي دانا

به آفرينش يگانه گوهر صفات حق را نشان و مظهر
چو هست نورت زنور داور به جمله عالم تويي چو بيضا

بود مقامت بلند و شاهق نيازمندت همه خلايق
از آن بفرمود امام صادق‌ كه امّ ما بِه زجملة ما

حديث و قولت نداي قرآن ولايت تو ولاي قرآن
رضايت تو رضاي قرآن توئي به‌قرآن مفاد و معنا

بود طريقت طريق عرفان ولايت تو كليد رضوان
بود نصيبش عذاب و نيران هر آن كه باشد تو را ز اعدا

نمودي از دل چو خطبه ايراد بناي طغيان برفت بر باد
بلي جهان را زظلم و بيداد نمودي آگاه زنطق گويا

زني كه اهل صواب باشد هميشه بر رخ نقاب باشد
پيام زهرا حجاب باشد چه پيش بينا چه پيش اعمي

اگر بپرسي زجور امّت چه گشته (فانی) گل رسالت؟
بود شهيد ره ولايت به حق حيدر به جان طاها

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زهرا(س) -(چه می توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبعِ گويا) * فانی تبریزی

516

در مدح حضرت زهرا(س) -(چه می توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبعِ گويا) چه می توانم بيان نمايم به وصفِ زَهرا‌ زِ طبعِ گويا
ستوده او را به قولِ شيوا، كه گفته طاها‌ بر‌ او فداها

تویی فروغِ چراغِ خلقت صفای ايمان زُلالِ عصمت
تو آن همائی به اوجِ عزّت كه پر كشيدی به بيكرانها

شرابِ عرفان ازل تراويد، شدی تو سرمستِ جامِ توحيد
زِ نشئة آن بسانِ خورشيد كنی فروزان تمامِ دنيا

به اصل ايمان شدی تو نائل زِ خويش فانی به حق و اصل
تو هستی آری به صد دلايل فروغِ عصمت بهای تقوا

تو شاهكاری زِ صُنع سرمد تو يادگاری زِ نور احمد‌
به هر دياری تویی مسدّد زِ لطف حیَّ خدای دانا

به آفرينش يگانه گُوهر صفاتِ حقّ را نشان و مظهر
چو هست نورت زِ نورِ داور به جمله عالم تویی چو بيضا

بُود مقامت بلند و شاهق نيازمندت همه خلايق
از آن بفرمود امامِ صادق‌ كه اُمّ ما بِه زِ جملهء ما

حديث و قولت ندای قرآن ولايتِ تو ولای قرآن
رضايتِ تو رضای قرآن توئی به‌ قرآن مفاد و معنا

بُود طريقت طريقِ عرفان ولايت تو كليدِ رضوان
بُود نصيبش عذاب و نيران هر آن كه باشد تو را زِ اعدا

نمودی از دل چو خطبه ايراد بنای طغيان برفت بر باد
بلی جهان را زِ ظلم و بيداد نمودی آگاه زِ نطقِ گويا

زنی كه اهلِ صَواب باشد هميشه بر رخ نقاب باشد
پيامِ زهرا حجابِ باشد چه پيش بينا چه پيش اعمی

اگر بپرسی زِ جورِ امّت چه گشته (فانی) گل رسالت؟
بود شهيد ره ولايت به حق حيدر به جان طاها

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

در مدح حضرت زهرا (س) -(سیّدۀ کاملۀ نشأتین) * مختار وطن پرست

383

در مدح حضرت زهرا (س) -(سیّدۀ کاملۀ نشأتین) سیّدهء کاملهء نشأتین
زوج علی، جان نبی، نور عین

مادر پیغمبر ختمی مآب
همسر شاهنشه مالک رقاب

حجت حق بر حجج کردگار
بهجت دل بر شه والاتبار

پاک شده با ید پرودگار
رِجس زُدا از اُمَمِ روزگار

ناب ترین گوهر بحر جمال
پاک ترین میوهء باغ جلال

نازترین شاهد بزم ازل
خوب ترین جلوه گه لم یزل

گردزُدا از ره آن مه جبین
تاج مَلَک حضرت روح الامین

عارفهء بی بدل روزگار
عاکفهء سجده برِ ذووقار

کاسه به دستی به درش آفتاب
خوشه چن خرمن او ماهتاب

باب فلک مام زمین تا شمار
گر بگذارند بدینسان قرار

تا که یکی همچو بتول آورند
هیچ نیارند که حسرت برند

گوشه نشین تا نشدی مصطفی'
همچو شب اقرا و غار حرا -

تاک ستان کی شدی از کردگار
تا بدهد در دل خُمَّش قرار

حاصل آن خلوت و آن تاک پاک
فاطمه آن سامع روحی فداک

قابله اش مریم و سارا شده
آسیه و حضرت حوّا شده

قبل چهل سال که از امر پاک
سفرهء عقدش بشود زیب خاک -

با دل و جان در زِبَرِ کهکشان
خطبهء او خوانده حقِ لامکان

گر نَبُدی شمس ضحی لافتی'
کس نَبُدی همسر آن مه لقا

خمس زمین مهریهء عقد اوست
اهل زمین جیره خور نقد اوست

گفت چنین احمدِ صادق پیام
هر که گذارد به زمین جای، گام

گر بُوَد از دشمن این خوش خرام
راهروی کرده یقین از حرام

فاطمه نورست چه دانم چه نور
فاطمه حورست چه گویم چه حور

فاطمه سیبیست ز باغ خدا
فاطمه ماهیست به بام سما

فاطمه دیباچهء حسن ازل
فاطمه خود سالکهء بی محل
@NEGINPOEM
فاطمه معشوقهء ذات خداست
فاطمه مستورهء بزم علاست

فاطمه را نابغه گفتن خطاست
فاطمه را فاطمه گفتن سزاست

بحر ازل تا که گهر پرورید
گوهر نابی چو تو کی آفرید

گوهریان صارف تو کی شوند
آب رخ خویش ز صرفت برند

صارف تو غیر خدا نیست کس
صارف تو عقل ازل هست و بس

گوهر تو ناب تر از هر گهر
گوهر تو لعل دهِ صد کمر

احمدِ جان گفته دو صد بارها
ای به فدای دل تو مصطفی'

مادر اب ام ابیهاستی
مرضیه و زهرهء زهراستی

ای بفدایت همه مادران
خیل زنان و پسران، دختران

مادری از نام بلندت بلند
جمله کسان در کنفت پایبند

از کرمت عصمتیان مادرند
کاسه بدستان و همه بر درند

فاطمه بر کون و مکان مادر است
گر همگان خاک، هم او چون زر است

اسوهء نسوان جهان مادریست
کو به یقین جلوهء پیغمبریست

فاطمه را روح نبی خوانده اند
رِجْس و دَنَس از دل او رانده اند

مُفتخر خيرِ كثیر آمدست
در دو جهان همچو خودش نآمدست

ناقه سوار طَفِ واحسرتا
شافع نازک دل کُلُّ الوری'

جفت زن دادزنان امان
راست کُنِ صوت نواپیشگان

فاطمه چون ناقه سواری کند
دست ازل بر همه یاری کند

ظلّ ظلیلش به همه افکند
خوف و هراس از همه دلها کَنَد

فاطمه چون پای بمحشر نهد
فاطمیان جمله ز دوزخ جهد

فاطمیان در دو جهان فایقند
لطف خدا را ز کرم لایقند

فاطمیان در دو جهان خرّمند
بزم خدا را به ولا محرمند

فاطمه هم دین من آئین من
فاطمه آن نور جهان بین من

فاطمه ای مادر درد و بلا
شیرده شیرزن کربلا
@NEGINPOEM
فاطمه ای مادر صلح و قیام
مادریت سایهء دَه یک امام

شیر تو صدشیر ژیان پرورد
هر یک از آن صد گَلِه روبه دَرَد

شیر تو دین پرور و جان پرورست
شیر تو شیر و عسل داورست

فاطمه ای ساقی صبح ازل
جام مِیَت جام میِ بی بدل

جرعه ای از جام یقینم بده
با میِ خود مذهب و دینم بده

هر که خورد جرعه ای از جام تو
غرقه شود در یم انعام تو

ای ز غمت سوخته جان بهشت
هر که غمت یافت جنان را بهشت

سرّ گمان سوز خدا دانمت
پردگی راز خدا خوانمت

وای بر این عقل تهی پای من
دست تهی آمده از وهم و ظن

از دل و از دیده به تنگ آمدم
با دل و با دیده به جنگ آمدم

دیدهء من گردفزایی کند
دیدهء تو دیده گشایی کند

دیدهء من دیده گه خودنما
سرّ خود و سرّ خدا را نما

بوالعجا عاشق شیدا شدم
قطره نیم طالب دریا شدم

آمده در شأن تو خیر کثیر
مدح مرا همچو یکی قدح گیر

وصف تو را مصحف یزدان بگفت
درّ سخن را به ید خود بسفت

قطره من و پهنهء دریای تو
ذرّه من و چشمهء بیضای تو

ناطقهء الکن من از کجا
شرح دهد وصف مدیح ترا

گر بپذیری به درت چون سگان
فخر کنم بر همه شاهنشهان

تا که (نگین) باشد و این روزگار
سوزد از آن آتش اندوه بار

این چه حدیث است اَیا گلعذار
لاله باغ ملکوتیّ و نار؟

شعله فروزان که درت سوختند
خار به گلبرگ طری توختند

میخ دَر از شعله کین تا گداخت
بر دَر و بر سینهء تو جای ساخت

گل که فتاد از شرر خار میخ
یک سِوُم باغ برون شد ز بیخ

مردک دوُّم که شرر زد به باغ
غنچهء سادات فرو شد به راغ

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زهرا (س) -(اين آستان كه هست فلك سايه افكنش) * خسرو احتشامی

758

در مدح حضرت زهرا (س) -(اين آستان كه هست فلك سايه افكنش) اين آستان كه هست فلك سايه افكنش
خورشيد شبنمي است به گلبرگ گلشنش

تا رخصت حضور نيابد شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش

جاري است موج معجزه ی جويبار غيب
در شعله ی شقايق صحراي ايمنش

اينت بهشت عدن كه دور از نسيم وحي
بوي خدا رهاست به مشكوي و برزنش

كو محرمي كه پرده ز راز سخن كشد
دارد زبان ز سبزه توحيد سوسنش

تا زينت هماره هفت آسمان شود
افتاده است خوشه پروين ز خرمنش

سر مي‌نهد سپيده دمان پاي بوس را
فانوس آفتاب به درگاه روشنش

جاي شگفت نيست كه اين باغ سرمدي
ريزد شميم شوكت مريم ز لادنش

روز نخست چون گل اين بوستان شكفت
عطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش

محتاج نقش نيست كه گردد بلند نام
گوهر، جهان فروز بر آيد ز معدنش

اينجاست نور آينه عصمتي كه بود
بر نقطه نگين نبوت نشيمنش

هم باشدش بهار رسالت در آستين
هم مي‌چكد گلاب ولايت ز دامنش

مردآفرين زني كه خليلانه مي‌شكست
بت خانه ی خلاف خلافت ز شيونش

از سدره نيز در شب معراج مي‌گذشت
حرمت اگر نبود عنان گير توسنش

تا كعبه را ز سنگ كرامت نيفكند
از چشم روزگار نهان است مدفنش

احرامي زيارت زهراست اشك شوق
يا رب نگاه دار ز مژگان رهزنش

دارم گواه كوتهي طبع را به لب
بيتي كه هست الفت ديرينه با منش

«من گنگ خواب ديده و عالم تمام كر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش»

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

در مدح حضرت زهرا (س) -(محبوبه ی حق سوره ی کوثر زهراست) * طاها تحقیقی

408

در مدح حضرت زهرا (س) -(محبوبه ی حق سوره ی کوثر زهراست) محبوبه ی حق سوره ی کوثر زهراست
همتای علی جان پیمبر زهراست

تنها نه فقط جان پیمبر بلکه
آیینه و محبوبه ی داور زهراست

خلق دو جهان همه طفیلش هستند
روح نبی و بانوی اطهر زهراست

هم کفوِّ علیِ مرتضی تنها اوست
دردانه و یکدانه و گوهر زهراست

او اسوه ی عفت و حجاب و تقواست
در بین زنان از همه برتر زهراست

هم آیینه ی حجب و حیا هم مرجع
بر مریم و آسیه و هاجر زهراست

هم منشاء خیر و برِکت در عالم
هم نور خدا عشق مصور زهراست

بر سر در قلب شیعیان حک شده است
بابا علی و حضرت مادر زهراست

مکتوب شده به رنگ زر این جمله
مادر به همه اول و آخر زهراست

کشتی نجات عالمین در محشر
حیدر بُوَد و نورِ مُنَوَّر زهراست

در روز قیامت که همه حیرانند
بینی که فقط بر همه سرور زهراست

در معرکه ی بی کسی شاه نجف
بر شیر خدا یگانه یاور زهراست

در یاری مرتضی میان کوچه
آنکس که بود یک تنه لشکر زهراست

از پشت در انگار صدا زد محسن
آرام بزن که پشت این در زهراست

از ضربه ی تازیانه و ضربه ی پا
چون یاسمن خمیده پیکر زهراست

ای اهل مدینه ازچه رو می نگرید
او بنت نبی همسر حیدر زهراست

با سینه ی زخمی شده و روی کبود
هستی علی میان بستر زهراست

? #اثر_جمعی_از_شاعران:?
درگاه شاعرین با اخلاص روضه نشین
( #روضه_نشینان )

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

در مدح حضرت زهرا(س) -(در زمانی که زمانش هست ماقبل زمان) * رضا تاجیک

266

در مدح حضرت زهرا(س) -(در زمانی که زمانش هست ماقبل زمان) در زمانی که زمانش هست ماقبل زمان
در مکانی که مکانش هست بعد از لامکان
در جهانی که جهانش نیست مثل این جهان
ماورای ابرها و ماورای آسمان
نوری از ذات الهی ناگهان ساطع شده
بر تمام نسلهای بعد خود واسع شده

نور "قبلَ کلِ نور" و نور "بعدَ کلِ نور"
نور "کلُ شیء‌ٍ احصیناه‌" و نور "فَوقَ نور"
نور "کلُ مَن عَلیها فان" و نور "یا شکور"
نور الله الصمد، نور خداوند غفور
می تراود از وجودش بر همه نیکی محض
نورها در پیش نورش جمله تاریکی محض

طاهره، انسیه و منصوره و عَذراست او
"بضعة منی"؛ تمام هستی طاهاست او
در میان کل پیداها فقط پیداست، او
سرور زنهای عالم حضرت زهراست او
نام او در کل آیات الهی رج به رج
در مقام او همین بس حجت اللهِ حجج

خلقتش با خلقت خلقت یقیناً فرق داشت
قبل خلقت بود او، پس این رسیدن فرق داشت
ریشه‌اش در خاک عرش است؛ این شکفتن فرق داشت
با تمام سیزده معصوم این زن فرق داشت
فرق دارد چون که عشقش از اصول مذهب است
فرق دارد با همه چون شیردختش زینب است

با علی و با رسول الله همقدر است او
در مقام صبر و شرح صدر، در صدر است او
سِرّ فتح خندق و پیروزی بدر است او
خارج از ا‌دراک ما و لیلة القدر است او
رحمتش دائم برای اهل دنیا می رسد
چادرش را می تکاند روزی ما می رسد

جان احمد، عصمت الله معظم فاطمه است
بر تمام واجبات دین مقدم فاطمه است
بهترین یار ولی الله اعظم فاطمه است
مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم فاطمه است
نیمه‌ی پنهان حیدر، ماه بانوی علی
آمده دنیا برای دیدن روی علی

آمده تا زن همیشه شخصیت پیدا کند
با عفافش پایه‌ی دین تقویت پیدا کند
نقش او در نهضت حق ماهیت پیدا کند
تا جهان با نام زهرا معرفت پیدا کند
چادرش تا به ابد معیار ایمان و شرف
شانه به شانه شده در فضل با شاه نجف

انقلاب ما برای ما شبیه جان ماست
این سیاست چون دیانت پایه‌ی ایمان ماست
شکرلله پرچم ما دست فرزندان ماست
نام زهرا تا همیشه عزت ایران ماست
عشق او بر قلب هر آزاده حاکم می شود
جان نثار واقعی اش "حاج قاسم" می شود

خواب شوم دشمنان خوابی به جز تشویش نیست
زوزه‌های گرگ می آید؛ صدای میش نیست
خوب می دانیم راهی جز ظفر در پیش نیست
رهبری چون رهبر ما عاقبت اندیش نیست
چشم این فتنه درآمد این تدابیر ولیست
شکرلله رهبرم همنام مولایم علیست

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

Fatima; The Model of Womanhood *

6539
1

Fatima; The Model of Womanhood Mary is hallowed in one line alone,
That she bore Jesus; Fatima in three.
For that she was the sweet delight of him
Who came a mercy to all living things,

Leader of former as of latter saints,
Who breathed new spirit into this dead world
And brought to birth the age of a New Law.
His lady she, whose regal diadem
God's words adorn Hath there come any time
The chosen one, resolver of all knots
And hard perplexities, the Lion of God,
An emperor whose palace was a hut,
Accoutred with one sword, one coat of mail.
And she his mother, upon whom revolves
Love's compasses, the leader of Love's train,

  • دوشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(نگاهم کن دوباره ای پدر جان 2) *

2316
3

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(نگاهم کن  دوباره ای پدر جان 2) نگاهم کن دوباره ای پدر جان 2
ببین زهرا غریب است 2
تو رفتی منم محزون و نالان
تو رفتی و منم محزون ونالان
ببین زهرا غریب است 2
غم مرگت زده آتش بجانم
ببین خون دل ازچشمان فشانم
صبوری بر غم تو کی توانم
چسازم با غم سنگین هجران
ببین زهرا غریب است 2
تو رفتی و مدینه بی صفا شد
دل زهرای تو پرعزا شد
تو گوئی روحم از پیکر جدا شد
چسازم با غم سنگن هجران
ببین زهرا غریب است 2

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ز بس که آه کشیدم به سینه آه ندارم) *

3114
4

شعر حضرت زهرا(س)(ز بس که آه کشیدم به سینه آه ندارم) ز بس که آه کشیدم به سینه آه ندارم
چو شمع سوخته امید صبحگاه ندارم
ز دانه دانه ی اشکم به آسمان دو دیده
ستاره هست ولیکن فروغ ماه ندارم
عصای دست من خسته است شانه طفلم
بدون قامت زینب توان راه ندارم
تفاوتی نکند این دو چشم،بسته و بازش
خدا گواه بوَد قدرت نگاه ندارم
قسم به کوتهی عمر خود که در همه عمر
به غیر بردن نام علی گناه ندارم

  • شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ولادت حضرت زهرا(س)(پرواز می دهیم كه بال و پرت كنیم) *

2709
-1

شعر ولادت حضرت زهرا(س)(پرواز می دهیم كه بال و پرت كنیم) پرواز می دهیم كه بال و پرت كنیم
معراج می بریم كه پیغمبرت كنیم
دیگر بس است خلوت چله نشینی ات
وقتش رسیده است مقرب ترت كنیم
دسته گل قدیمی خود را از این به بعد
دست تو می دهیم كه تاج سرت كنیم
حالا نماز شكر بخوان فدیه ات بده
تا صاحب زلال ترین كوثرت كنیم
می خواستیم فرق كنی با پیمبران
می خواستیم آینه ی دیگرت كنیم
این سیب را بگیر و برای خودت ببر
وقتش شده است فاطمه را دخترت كنیم
شایسته است با پدر فاطمه شدن
از خانواده ی پسری ابترت كنیم
می خواستیم نسل تو زهرا نسب شود
ضرب المثل برای عجم تا عرب شود
خورشید، آفتابی انور فاطمه است
صبحی اگر كه هست بدهكار فاطمه است
آیینه اش سه مرتبه خود را ظهور داد
پیغمبر و علی

  • یکشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زهرا(س)(دور از بهار روی تو گل رنگ و بو نداشت) *

3384
6

شعر مدح حضرت زهرا(س)(دور از بهار روی تو گل رنگ و بو نداشت) دور از بهار روی تو گل رنگ و بو نداشت
بی آفرینش تو فلک آبرو نداشت
ممکن نبود نام تو را بر زبان برد
یکبار هم، رسول خدا گر وضو نداشت
وقتی که شادمانی تو شادی خداست
دنیا به غیر خنده ی تو آرزو نداشت
پاکی ز اشک نم نم تو آب می خورد
دل بی زلال گریه ی تو شستشو نداشت
منظور حق ز خلقت عالم وجود توست
دنیای بی تو ارزش یک تار مو نداشت
دیوان نور مدح تو قرآن لقب گرفت
کوثر اگر نداشت مِی ای در سبو نداشت
این آسمان وصف تو بسیار دیدنی ست
مدح تو از دهان پیمبر شنیدنی ست

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمزمه فاطمیه-امام زمان(عج) -( یا بن الزهرا/ گرچه دلم پر اشتباهه/ نامه ی عمر من تباهه/ به گردنم شال سیاهه ) * رضا تاجیک

395
1

دانلود سبک زمزمه فاطمیه-امام زمان(عج) -( یا بن الزهرا/ گرچه دلم پر اشتباهه/ نامه ی عمر من تباهه/ به گردنم شال سیاهه ) یا بن الزهرا/ گرچه دلم پر اشتباهه/ نامه ی عمر من تباهه/ به گردنم شال سیاهه
یا بن الزهرا/ یه عاصی حقیر و پستم/ اگر چه قلبتو شکستم/ سیاپوش مادرت هستم
مادرت میون بستر افتاده خیلی به زحمت
اگه میری تا مدینه من و هم ببر عیادت
یا ابن الزهرا/ مادر تو چشم انتظاره/ هزار ساله که بی مزاره/ این غصه خیلی گریه داره
یاابن الزهرا/ تو منجی و بنده نوازی/ آقا تو فارسُ الحجازی/ باید براش حرم بسازی
تابلویی نصب می کنن که آرزوی همه دلهاست
با وضو وارد بشید که حرم حضرت زهراست

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر برای حضرت فاطمه - (کنار رود روان لحظه ی شهادت یاس) *

2434
5

شعر برای حضرت فاطمه - (کنار رود روان لحظه ی شهادت یاس) یاس کبود

تقدیم به بانوی عالم شعرهام:

کنار رود روان لحظه ی شهادت یاس
و قایق دل تنگم، پناش قامت یاس
و شاه بیت غزل هام غصه باران اند
ز لحظه های غریبانه ی حکایت یاس
همیشه پنجره ی دل به غصه ها باز است
شیار پنجره ها رو به بی نهایت یاس
میان قطره ی فوّاره ی غزل هایم
نکرده اشک غریبانه، ترک عادت یاس
دلم که در پی چشمان یاس پر می زد
نشسته تا که ببیند غم شکایت یاس
و در جزیره ی پَرتی نشسته ام به نگاه...
شکسته شاخه ی پر بار استقامت یاس
و خشک می شود اینجا در این جزیره دلم
و تکیه گاهِ من اینجاست...قد و قامت یاس
سراینده:آمنه نقدی پور

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • آمنه نقدی پور
ادامه مطلب

دانلود سبک مناجات حضرت زهرا(س) -( یا فاطمه ، تویی چشمه ی برکات ) * محمد حسن قمی

2264

دانلود سبک مناجات حضرت زهرا(س) -(  یا فاطمه ، تویی چشمه ی برکات ) یا فاطمه ، تویی چشمه ی برکات
پیرهن مشکی ، پوشیدم برای عزات
می ریزم ستاره برات
آرزومه که بمیرم توی روضه هات
شده جاری کوثر چشم گریه کنات
شد فاطمیه ، فصل اشک و عزا
شد فاطمیه ، مادرِ روضه ها
شد فاطمیه ، عزای هل اتی
شد فاطمیه مبدا کرببلا
ردم نکن ، تویی که معنی ولایتی
ردم نکن ، تو که شفیعه ی قیامتی
ردم نکن ، ای که دلیل هر اجابتی ، مادر
مدد مدد ، ام ابیها
******
اباصالح ، نظری به ما بنما
تا که آخر ، بمیریم مثه شهدا
مثه غنچه های ولا
اونایی که می پریدن به سوی خدا
مثه لاله های بی برگ کرببلا
زنده شد اسلام ، با خون شهدا
شرمنده ایم از ، همه ی شهدا
جامونده ایم از ، قافله ی کربلا
رویای شبها کربلا کرببلا
آقا

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک مناجات حضرت زهرا(س) -( فاطمیه قصه ی غم و درد حیدره ) * محسن طالبی پور

2396
1

دانلود سبک مناجات حضرت زهرا(س) -( فاطمیه قصه ی غم و درد حیدره ) (به سبک گل من دووم بیار)
(سه شب)
طلیعه ی فاطمیه
فاطمیه قصه ی غم و درد حیدره
فاطمیه مادری بین دیوار و دره
تو فاطمیه دلا میگیره عزیز حیـدر شـفـا میگیره
تو فاطمیه خدای اعلی بـرای زهـرا عزا میگیره
فاطمه یافاطمه
******
تا تو هستی مادرم ، غمی نیست از بی کسی
میدونم فردا میای ، تو به دادم میرسی
عزیزحیدر تویی همون که میون قلب خدا نشستی
ضمانتم رو پیش خدا کن ای آبروی تمام هستی
فاطمه یافاطمه
********************************
شب شهادت
زبانحال امیرالمومنین (ع)
گل من دووم بیار توی این آشفتگی
علی رو تنها نذار تو خزون زندگی
یه عمریه تو کنار مایی برام دعا کن حاجت روایی
گل پیـمـبر بـهـار حـیـدر خـدا نـیـاره دم جد

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( دلم به ياد غريبي،بهانه مي گيرد ) * مجید قاسمی

1826

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( دلم به ياد غريبي،بهانه مي گيرد ) دلم به ياد غريبي،بهانه مي گيرد
براي لحظه ي دفن شبانه مي گيرد
زمان لحظه ي تشيع سوره ي كوثر
علي تمام خودش را به شانه مي گيرد

شاعر : مجید قاسمی

  • چهارشنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه(س) -( قامت پنجره این بار شکست ) * رضا کرمی

1618

غزل حضرت فاطمه(س) -( قامت پنجره این بار شکست ) قامت پنجره این بار شکست
حیف شد حرمت دیدار شکست
آمدم پیش تو آهی بکشم
بغض بین در و دیوار شکست
خواب دیدم که به دارم زده اند
گریه کردم کمر دار شکست
آن قَدَر سخت به من سنگ زدند
که دل سنگ هم انگار شکست
قلمم - حکم سرافرازی ها -
پیش تو خم شد و ناچار شکست

شاعر : رضا کرمی

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

حضرت زهرا سلام الله علیها -( سایه ی لطف شما روی سر ما مستدام ) *

1352
2

حضرت زهرا سلام الله علیها  -( سایه ی لطف شما روی سر ما مستدام ) سایه ی لطف شما روی سر ما مستدام
مادر ارباب های نوکران ...! از ما سلام

نامتان تندیسی از حجب و حیا و عصمت است
من همیشـــه نامتان رو میبرم با احتـرام

کعبه هم آید مگر حاجت بگیـــرد از شما
چادر حجب شمـــــا گردد محل استــلام

لطفتان گر شامل این کمترین نوکر شـود
آنچنان خوشبخت میگردم،شود دنیا به کام

با شما بودن دلیـــل آبرومنـــدی ماست
بی شما حتی شود آبی که مینوشم حرام

افتخــــارم این بود هستم گــدای لطفتان
تا ابد هستــم غلام عشقتان را من غلام

رضا قاسمی

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا سلام الله علیها -( بوسه به تربت و بر چوبهٔ پرچم بزنی ) *

1415
1

حضرت زهرا سلام الله علیها -( بوسه به تربت و بر چوبهٔ پرچم بزنی ) مادرم گفته که من
بیمهٔ ام ابیها هستم
خادم خانه ی مولا هستم
مادرم گفته فقط
باید از عشق علی دم بزنی
بوسه به تربت و بر چوبهٔ پرچم بزنی
تو که هیئت باشی
خاطر من جمع است
سایه مادر ارباب پناهی امن است
او که باشد انگار
منم آنجا هستم
مادرم خادمهٔ سفره بزم روضه ست
عشق هیئت دارد
گوشهٔ سجاده، خاک تربت دارد
من به لطف مادر
عبد آقا هستم
مادرم گفته که آقا آمد
بفروش این دو النگویم را
بده دست آقا
نذر صحن مادر
خرج احداث ضریح
یا که سقاخانه
هر چه آقا به صلاح است خودش خرج کند
مادرم حسرت دیدار به جانش مانده
روز و شب می گوید
صبح فردا هستم؟
مادرم لحظه به لحظه هر دم
تلفن میزندُ حال مرا میپرسد
با صدایی پُر مهر
تو کجایی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت معصومه سلام الله علیها -( بی بی جان،بخدا به لطف تو مدیونم ) * هاشم محمدی آرا

5151
9

حضرت معصومه سلام الله علیها -( بی بی جان،بخدا به لطف تو مدیونم ) بی بی جان،بخدا به لطف تو مدیونم
بی بی جان،پای نوکری تو می مونم
بی بی جان،بذا تا همه بگن دیوونم

بی بی جان،تو کریمه ای و من بیچاره
بی بی جان،غم وغصه رو سرم آواره
بی بی جان،این گدافقط شمارو داره

قرار قلب زارم ،حضرت معصومه
فقط تویی دلدارم، حضرت معصومه
خدایی دوست دارم ،حضرت معصومه

یا حضرت معصومه،حضرت معصومه
...............
بی بی جان،تو دوای بدترین دردایی
بی بی جان،تو مثال حضرت زهرایی
بی بی جان،تو قرار این دل شیدایی

بی بی جان،به تو وبرادرت محتاجم
من مثله،موجیم که بین این امواجم
شبهای،حرمت میشه شب معراجم

زیارت رویامه، حضرت معصومه
بهشت این دنیامه،حضرت معصومه
برادرت مولامه ، حضرت معصومه

یا حضرت م

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد