اشعار مدایح حضرت فاطمه زهرا

مرتب سازی براساس

پیوند آسمانی حضرت علی ع و حضرت زهرا س -(تبریک که روز شادمانیست امروز) * هستی محرابی

574
2

پیوند آسمانی حضرت علی ع و حضرت زهرا س -(تبریک که روز شادمانیست امروز) ‍#پیوند_دو_نور_آسمانی

تبریک که روزِ شادمانیست امروز

پیوندِ دو نورِ آسمانیست امروز

از آینه و آب و گل و قرآن مست

در عرش بساطِ گل فشانیست امروز

داماد علی است و عروس کوثرِ عشق

جبریل نوای خطبه خوانیست امروز

الحمد از این نعمتِ عظمی که همی

خوشحال رسولِ مهربانیست امروز!
.............................................

تبریک که روز شادمانی آمد
پیوند دو نور آسمانی آمد

داماد علی و فاطمه گشته عروس
داود نبی به خطبه خوانی آمد

از آینه و گل و گلاب و قرآن
جبریل برای گلفشانی آمد

با امر خدا بساط شادی جور است
دلشاد رسول مهربانی آمد!

#سالروز_ازدواج_حضرت_علی_ع

#و_حضرت_فاطمه_س_مبارکباد

#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ازدواج آسمانی حضرت علی ع و حضرت زهرا س -(زهرا و علی دو یار عاشق هستند، لبخند لب گل شقایق هستند) * هستی محرابی

575

ازدواج آسمانی حضرت علی ع و حضرت زهرا س -(زهرا و علی دو یار عاشق هستند، لبخند لب گل شقایق هستند) زهرا و علی دو یارِ عاشق هستند
لبخند لبِ گلِ شقایق هستند

تفسیرِ دقیق سوره ی انسانند
هر دو نفس و نبضِ دقایق هستند!

#پیوند_دو_نور_آسمانی_حضرت
#علی_ع_و_حضرت_زهرا_س_مبارکباد
#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 23:29
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

حضرت زهرا سلام ا.. علیها -(كوته تراز گُل است اگر زندگانی ات گل ها به گريه آمده اند ازجوانی ات) *استاد سید هاشم وفایی

617

حضرت زهرا سلام ا.. علیها -(كوته تراز گُل است اگر زندگانی ات گل ها به گريه آمده اند ازجوانی ات) حضرت زهرا سلام ا.. علیها

كوته تراز گُل است اگر زندگانی ات
گل ها به گريه آمده اند ازجوانی ات

هجده بهار عمر تو پُرافتخار بود
دين سرفراز گشته زقد كمانی ات

باآن كه گُل نشان سروروطراوت است
ای گُل نديده است كسی شادمانی ات

سرسبز مانده است فدك تابه روز حشر
بهر قوام شيعه زگوهرفشانی ات

جبريل را به زاری وماتم كشيده است
رخساره ی كبود تو وارغوانی ات

ديوارو در هنوز، عزادار محسنند
همراه ناله ی تو و سوز نهانی ات

زخم عميق پهلو وبازو شب وداع
خون می گريست درسفر آسمانی ات

قبرت به لوح ديده ی دل نقش بسته است
پنهان بود زخلق اگرچه نشانی ات

شهر مدينه گرچه پُراز لاله های توست
كرب وبلاست يك اثر از باغبانی ات

م

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

مادرِسادات -(نه تنها مادرِسادات زهراست) * مجتبی دسترنج

778
1

مادرِسادات -(نه تنها مادرِسادات زهراست) نه تنها مادرِسادات زهراست
که حتی فاطمه ام ابیهاست
من از طرزِ دعاهایی که میکرد،
یقین کردم که زهرا مادرِ ماست
چه مادر، مادرِ سبطینِ طاها
چه بانو، بانویِ عرشِ مُعلاست
فقیهه، عالمه، اِنسیه، حورا
فهیمه، فاطمه، ریحانه، عَذراست
بهشتی که به زیرِ پاش اُفتاد
همانا مُزد ِشیعه صبحِ فرداست
اگر آدم غلامِ مرتضی بود
کنیزِ حضرتِ صدیقه حواست
فقط نَه ماه و خورشید و فَلک، نَه
تمامِ کائنات از آنِ زهراست
اُمیدِ ملتمس بر چادر اوست
همان چادر که خونآلودِ غمهاست

  • چهارشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

متن شعر حضرت زهرا(س) -(نام علی را هر نفس تکرار می کرد) * محسن حنیفی

803
1

متن شعر حضرت زهرا(س) -(نام علی را هر نفس تکرار می کرد) نام علی را هر نفس تکرار می کرد
افلاک را از نور خود سرشار می کرد

بر عهده رزق عالم لاهوت را داشت
روح الامین در منزل او کار می کرد

هر روز مانند نبی معراج می رفت
تا خویش را در آینه دیدار می کرد

آیینه بود و در تجلی کمالش
نور حسین خویش را اظهار می کرد

درگاه قدس از مقدم او نور می خواست
پس به غبار راه او اصرار می کرد

درکش برای خاطر خورشید سخت است
آتش چرا با چادرش پیکار می کرد

بی اذن آتش در رواق خانه آمد
ترغیب بی شرمانه ی مسمار می کرد

تا میخ در راه دگر را پیش گیرد
از او تمنا حیدر کرار می کرد

دستار زهرا در تب او سخت می سوخت
خیلی گلایه از در ودیوار می کرد

ای کاش قدری تازیانه نرم خو بود
با دست زه

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

چارپاره حضرت فاطمه علیهاالسلام -(کوه بودم، بلند و باعظمت) *استاد محمد جواد غفورزاده

888

چارپاره حضرت فاطمه علیهاالسلام -(کوه بودم، بلند و باعظمت) کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها، فرش زیر پایم بود
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب، دل ز من می‌برد
صبح، چون آفتاب سر می‌زد
اولین پرتوش به من می‌خورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من، دارد
آیۀ «والجبال اوتادا»
سینه‌ام را اگر که بشکافند
لعل و الماس دیدنی دارم
از گذشت زمان و «دحو الارض»
خاطراتی شنیدنی دارم...
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربۀ تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشۀ پولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من «آسیای دستی» شد
گرچه از بازگشت خویش

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(سلام ای فروغ محبّت) * امیر عباسی

621
1

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(سلام ای فروغ محبّت) سلام ای فروغ محبّت
سلام ای تجلّیِ عصمت
گلِ یاس پرپر،همه هست حیدر
سلام ای عزیز پیمبر
وجودت مطهّر،وَ از عالَمِین سَر
سلام ای عزیز پیمبر
فدایی شدی،به راهِ ولی
شعارَت بُوَد یا علی یا علی
رُخِ ذاتِ حق،زِ تو منجلی
شعارَت بُوَد یا علی یا علی
تو هستی همه عشق بابا
مَلیکه به دنیا و عُقبیٰ
شدی قد خمیده زِ غمها
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
به محشر تو بالاترینی
تو بی مثلی و بی قرینی
تو نورُ الهدایی،عزیز خدایی
شفیعه به رور جزایی
تو ماهِ عطا و،تو مِهرِ ولایی
شفیعه به روز جزایی
قلوب همه پر از ماتمت
فدای تو و قدّ از غم خَمَت
غم مرتضی شده همدمت
فدای تو و قدّ از غم خَمَت
رهت راه سرخ شهادت
همه لطف و خیر و سعادت
بُو

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر امشب به مدینه، خبر از فاطمه نیست) *استاد محمد جواد غفورزاده

571
1

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر امشب به مدینه، خبر از فاطمه نیست) دیگر امشب به مدینه، خبر از فاطمه نیست
جز حریق حرَمی، ‌در نظر از فاطمه نیست
شهرِ در خواب فرو رفته، ز خود می‌پرسد:
مگر این گریۀ بیدارگر از فاطمه نیست؟
آخر ای مرغ شباهنگ، در این خلوت راز
مگر این نالۀ شب تا سحر، از فاطمه نیست؟
این همه عطر دل‌انگیز مناجات و دعا
از کدامین گل سرخ است؟ اگر از فاطمه نیست
به همان سینه که شد دشت شقایق، سوگند
«زیر این چرخ، علی‌دوست‌تر از فاطمه نیست»...
مزنید آتش بیداد به گل‌خانۀ وحی
مگر این زمزمۀ پشت در، از فاطمه نیست؟

  • جمعه
  • 30
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

حرم فاطمه (رباعی) -(هستی، همه سر در قدم فاطمه است) *استاد محمد جواد غفورزاده

633

حرم فاطمه (رباعی)  -(هستی، همه سر در قدم فاطمه است) هستی، همه سر در قدم فاطمه است
آفاق، رهین کرَم فاطمه است
دنبال مزار او اگر می‌گردید،
دل‌های شکسته، حرم فاطمه است

  • جمعه
  • 30
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

مدح مادر سادات -(کالای حب فاطمه را مشتری خداست) * حمیدرضا محسنات

7713
5

مدح مادر سادات -(کالای حب فاطمه را مشتری خداست) یا زهرا (سلام الله علیها)

کالای حب فاطمه را مشتری خداست
رزق گدای فاطمه از دیگران جداست

آری بهشت زیر قدم های مادر است
وقتی که پای فاطمه بر خاک کربلاست

زوّار خویش را همه خرج حسین کرد
تا کربلا شلوغ شود او حرم نخواست

مادر چگونه صاحب صحن و حرم شود
وقتی که روبروی حرم قبر مجتباست

عالم نشانی اش , خود او بی نشانی است
این اشتراک ویژه ی صدیقه با خداست

ما بیخیال غربت زهرا نمی شویم
"ما را به آب دیده شب و روز ماجراست"

دنیا خراب کرده مرا , همچنان ولی
حالم به عشق حضرت صدیقه روبه راست

  • یکشنبه
  • 2
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا (س) -(شب های آخر آه و زاری داشت مادر) * رضا رسول زاده

697

غزل حضرت زهرا (س) -(شب های آخر آه و زاری داشت مادر) شب های آخر آه و زاری داشت مادر
بر مرگِ خود چشم انتظاری داشت مادر
در انتظارِ دیدنِ روی پیمبر
این چند ماهه بیقراری داشت مادر
در هر قُنوتش مَردمِ این شَهر بودند
هر بار که شب زنده داری داشت مادر
وقتی که از مظلومیِ بابا سُخن بود
یک آسمان ابرِ بهاری داشت مادر
یک روز مادر خادمه! یک روز فِضّه!
جُز خدمتِ بابا چه کاری داشت مادر؟
پای حِمایت از پدر تا پای جان ماند
از بس که صبر و پایداری داشت مادر
دلتنگِ مُحسن بود و از ما دل نِمی کَند
با غُصّه ی ما اشکِ جاری داشت مادر
بر سینه ی زخمی و بازوی کَبودش
چَندین نشانِ افتخاری داشت مادر
اَجرِ پدر بر دُخترش دادند مَردُم
رفت و به صورت یادگاری داشت مادر

  • سه شنبه
  • 4
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(می شَوَم دلتنگ، مانندِ هوای کوچه ها) * رضا رسول زاده

529

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(می شَوَم دلتنگ، مانندِ هوای کوچه ها) می شَوَم دلتنگ، مانندِ هوای کوچه ها
هر زمان یادی کُنم از ماجرای کوچه ها
کودکی بودم که با غُربت دلم پیوند خورد
تا شُدم با مادرِ خود آشِنای کوچه ها
سال ها هم بُگذَرَد، در گوشِ من پیچیده است
نعره های زشتِ مَردِ بی حیای کوچه ها
بیشتر از سیلیِ او بر دلم آتش زَنَد
بی تفاوت بودنِ همسایه های کوچه ها
قَدِّ من کوتاه بود و دیدم آنجا شُد بلند
دستِ ثانی، آهِ مادر، وای وایِ کوچه ها
مادرم می گفت: جانِ مُجتبی چیزی مَگو
با علیِ غیرتی، از ناسزایِ کوچه ها
آسمان را مِه گرفت و می کِشیدم در غُروب
مادرم را سوی خانه، پا به پای کوچه ها

  • سه شنبه
  • 4
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر حضرتِ ام أبیها فاطمة ٱلزهرا سلام ٱلله علیها -(بی سرپناه آمده ام یاوری کنی) * مرضیه عاطفی

693

نذر حضرتِ ام أبیها فاطمة ٱلزهرا سلام ٱلله علیها -(بی سرپناه آمده ام یاوری کنی) بی سرپناه آمده ام یاوری کنی
حال و هوایِ قلب مرا کوثری کنی
لطف تو هست شامل حالم... ببین که باز
محتاج آمدم که گدا پروری کنی
زهرا(س)‌ شدی که نور٬ تو را بندگی کند
اصلا قرار بود که روشنگری کنی
میدانِ رزمگاهِ تو شد بینِ شعله ها
چون ذوٱلفقار٬ رفته که جنگاوری کنی
ترسی نداشتی ز غلاف و در و هجوم
وقتش رسیده بود که پیغمبری کنی
شش ماهه پر کشید... بیا فضه! زودتر...
باید برای مادرمان مادری کنی
طرزِ دفاعِ تو چقدر عاشقانه بود
باید که بر زنانِ جهان سروری کنی
وقتش رسیده روضه بخوانی و غرقِ اشک
فکری به حالِ پیرهن و معجری کنی!

  • سه شنبه
  • 4
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیک یا فاطمه الزهرا -(آسمانِ مدینه بارانی است) * منصوره محمدی مزینان

1021

السلام علیک یا فاطمه الزهرا -(آسمانِ مدینه بارانی است) آسمانِ مدینه بارانی است
ماه...مشغول غسل و تدفین است
زخمِ پهلو به او نشان داده
ضربِ پایِ مغیره سنگین است

  • چهارشنبه
  • 5
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(اشکیم و از بهشت سَرازیر می شویم) * رضا رسول زاده

662

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(اشکیم و از بهشت سَرازیر می شویم) اشکیم و از بهشت سَرازیر می شویم
در روضه های فاطمه تَکثیر می شویم
شانِ نُزول آیه ی اشک است چَشمِ ما
فردای محشر است که تفسیر می شویم
هرگز عزای فاطمه بی گریه جور نیست
کی گفته ما زِ اشکِ بر او سیر می شویم؟
پاکی به نامِ فاطمه معنا گرفته است
در فاطمیّه هاست که تَطهیر می شویم
در شهرِ فاطمیّه نَفَس تازه می کُنیم
دلخسته تا زِ شهرِ نَفَسگیر می شویم
با روضه ی جوانِ علی سینه می زنیم
ما در جوانی از غمِ او پیر می شویم
قُدرت ندارد از تو مَرا کَس جُدا کند
بر حلقه های اشک که زنجیر می شویم
با آن کسی که وَهنِ عَزا می‌کُند فقط،
دیگر چه جای بَحث؟! که شمشیر می شویم

  • چهارشنبه
  • 5
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک شور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها،امام حسن و امام حسین علیهم السلام -( بهشت،زیر پای تو) * امیرحسین سلطانی

642
1

سبک شور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها،امام حسن و امام حسین علیهم السلام -( بهشت،زیر پای تو) بند اول
بهشت،زیر پای تو
منم،جون فدای تو
بذار،تا ابد بمونم (گدای تو)۲
عشق تو بی بی
توی رگ و ریشم لونه کرده
عشق تو بی بی
عاقلارو هم دیوونه کرده
بی بیِ بی حرم،نورِ چشم ترم
بده رخصت صداتون کنم مادرم
مادرم مادرم...
بند دوم
دلم،بی قراره تو
سرم،پای داره تو
یه عمر،روزی میخورم در (جواره تو)۲
مثل همیشه
روی سر من تو دست کشیدی
ممنونتم که
یه بار دیگه من رو خریدی
بی بیِ بی حرم،تاج روی سرم
بده رخصت صداتون کنم مادرم
مادرم مادرم...
بند سوم
مدد،شاهه بی مثل
حسن،ای شیر جمل
دلم،مست تو شده از (روز ازل)۲
ماهه مدینه
کی میشه شبیهت خیلی زیبا
ماهه مدینه
دم درِ خونت شده غوغا
تویی شاهه کرم،تویی صاحب علم
روزی میشه توام،دار

  • پنج شنبه
  • 6
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها -(دل‌خسته،دل‌مُرده،مُکدّر،غُصّه دارم) * محمد قاسمی

599

تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها -(دل‌خسته،دل‌مُرده،مُکدّر،غُصّه دارم) دل‌خسته،دل‌مُرده،مُکدّر،غُصّه دارم
این روزها چندین برابر غُصّه دارم
دنیا شده روی سرم آوار ؛ انگار
فهمیده که در سوگ مادر غُصّه دارم
از فضّه پرسیدم تمام ماجرا را
این قدر اگر مانند قنبر غُصّه دارم
دیروز اگر می سوختم از قصّه ی در
امروز را با یاد بستر غُصّه دارم
دیروز فکر غنچه‌ای نشکفته بودم
امروز مَحضِ یاس پرپر غُصّه دارم
در آتش در سوختم در روضه هایش
پس مثل تار و پود معجر غُصّه دارم
نفرین به من؛رفتم اگر دنبال شادی
وقتی که غمگین است حیدر،غُصّه دارم
مادر ؛ به حال آخرین روز تو سوگند
در ماتمت تا روز آخر غُصّه دارم

  • جمعه
  • 7
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا (س) -(این سُرخ جامه ی بَدَنَش را عَوَض کنم؟) * رضا رسول زاده

1045

غزل حضرت زهرا (س) -(این سُرخ جامه ی بَدَنَش را عَوَض کنم؟) این سُرخ جامه ی بَدَنَش را عَوَض کنم؟
یا دستمالِ زخمِ تَنَش را عَوَض کنم؟
افتاده ام به پای پرستوی زَخمی ام
شاید که قصدِ پَر زَدنش را عوض کنم
اَسما بیا کمک بده هنگامِ غسلِ یاس
وقتش شده که پیرُهَنَش را عوض کنم
پُر کرده خونِ تازه زمینِ حیاط را
باید دومرتبه کَفَنَش را عوض کنم
زینب نشسته کُنجِ در و آب می شود
باید که جای سوختَنَش را عوض کنم
باید که بَعدِ رفتنِ زهرا به شیوه ای
رؤیای هر شَبِ حَسَنَش را عوض کنم
تقدیرِمان نوشته خدا، پس نمی شود
شامِ فِراقِ دل شِکَنَش را عوض کنم

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حبیبتی فاطمه... -(خوابی و یا بیدار؟! خوبی یا که پردردی؟!) * سید پوریا هاشمی

815
1

حبیبتی فاطمه... -(خوابی و یا بیدار؟! خوبی یا که پردردی؟!) خوابی و یا بیدار؟! خوبی یا که پردردی؟!
حرفی بزن‌! جان مرا که بر لب آوردی!
تسبیح را گم کرده ای ! یا گوشوارت نیست؟
با چشم خون مرده به دنبال چه میگردی؟!
با زخمهای سینه ات مردانه جنگیدی..
با دنده ی یک دنده ات مردانه سر کردی...
حتی طبیب از دیدن حال تنت جا خورد!
تب میکنی !میسوزی! اما باز هم سردی...
ماندم چرا از دور رنگ صورتت سرخ است!
وقتی که از نزدیک میبینم تورا زردی!
تو ذولفقار اصلیم بودی نه یک شمشیر!
تو بین زنهای مدینه بی هماوردی...

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(...صبح شور آفرین میلادت) *استاد محمد جواد غفورزاده

554

مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(...صبح شور آفرین میلادت) ...صبح شور آفرین میلادت
لحظه‌ها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز كف دادند
داد فرمان، خدا به پیغمبر
كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شمیم جنّت را
«مریم» آنجا به یك اشاره گرفت
بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو ای معنی «كلام الله»
كیست شایستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی كه در كمال شهود،
هستی‌ات نورِ عالمِ غیب است
نام پاك تو بی‌وضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلین تو را
اشتیاق حبیب، پُر كرده‌ست
عطر ناب «لِیذهِبَ عَنكُم»
بوی«امَّن یجیب» پُر كرده‌ست
حلقه زد گرد چهره‌ات چون ماه

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ياری ز که جويد؟ دلِ من، يار ندارد) *استاد محمد جواد غفورزاده

878
2

غزل  حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ياری ز که جويد؟ دلِ من، يار ندارد) ياری ز که جويد؟ دلِ من، يار ندارد
يک مَحرم و يک رازنگهدار ندارد!
با ديدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ
با داغ دل لاله، کسی کار ندارد
بايد سر و کارش طرف چاه بيفتد
يوسف که در اين شهر، خريدار ندارد
از گريۀ پنهان علی در دل شب‌ها
پيداست که دل دارد و، دلدار ندارد
در گلشن آتش‌زدۀ عصمت و ايثار
پرپرشدن غنچه که انکار ندارد
با فضه بگوييد بيايد، که در اين باغ
نيلوفر بيمار، پرستار ندارد
بر حاشيۀ برگ شقايق بنويسيد:
گل، تاب فشار در و ديوار ندارد

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحالِ حضرت علی ع با حضرت فاطمه زهرا سلام ٱلله علیها -(ای نیمهٔ وجودِ پیمبر، نرو! بمان) * مرضیه عاطفی

1092
1

زبانحالِ حضرت علی ع با  حضرت فاطمه زهرا سلام ٱلله علیها -(ای نیمهٔ وجودِ پیمبر، نرو! بمان) ای نیمهٔ وجودِ پیمبر، نرو! بمان
چشم‌ و چراغ ِ خانهٔ حیدر، نرو! بمان
قران ناطقت شدم ای سورهٔ نجیب
شأن نزولِ مریم و کوثر، نرو! بمان
ای برکتِ همیشه! سرِ سفره باز هم-
نان از تنورِ خانه بیاور، نرو! بمان
مشغولِ رُفت و روب شدی خانم گلم
حالا که هست حالِ تو بهتر، نرو! بمان
«أمن یُجیب» هایِ مرا مستجاب کن
هر چند هست قلب تو «مضطر»، نرو! بمان
نُه سال عاشقانه به هم تکیه کرده ایم
یک روح در میانِ دو پیکر، نرو! بمان
اشکِ حسین(ع) و بغض ِحسن(ع) را نگاه کن
محضِ قرارِ این دو برادر، نرو! بمان
چیزی بگو به زینب(س) و کمتر سکوت کن
دق میکند بدونِ تو دختر، نرو! بمان
مرثیه خوانِ کرب و بلا... راویِ غم ِ
گودال و تلّ و خنجر

  • سه شنبه
  • 25
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مرثیه امام علی علیه‌السلام حضرت فاطمه علیهاالسلام -(این کیست به شوق یک نگاه آمده است) * سید مهدی حسینی

609
1

رباعی مرثیه امام علی علیه‌السلام حضرت فاطمه علیهاالسلام -(این کیست به شوق یک نگاه آمده است) این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
این بغض فروخفته خاموش علی‌ست
دریاست به مهمانی چاه آمده است

جوشان بود از اشک علی، سینۀ چاه
از گوهر اشک اوست گنجینۀ چاه
با اشک شبانۀ علی نقش گرفت
تصویر غمی ژرف در آیینۀ چاه

در شهر طنین ربنایش پیچید
آهنگ کلام آشنایش پیچید
گوش شنوا نبود و در ظلمت شب
در چاه طنین گریه‌هایش پیچید:

«من ماندم و غربتی کبود از غم تو
چشمی و چو ابر، رود رود از غم تو
گر خلوت ماه و سینۀ چاه نبود
تکلیف دل علی چه بود از غم تو؟»

شب گریۀ ماه، نیمه‌شب‌ها در چاه
مدّی از آه، هر شب از چاه به ماه
در جوشش اشک ماه، می‌جوشد چاه
لاحول و لا قوة الا بالله

شب گریۀ تلخ ماه ب

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت) * جعفر عباسی

598
2

غزل مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت) چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت
و دفتر لب او از پدر روایت داشت

صدا به لهجۀ صبح است و روشنایی روز
که در سیاهی ابهام‌ها صراحت داشت

شبانه کوبۀ دل‌های خفتگان را زد
زنی که خانه به خانه غم هدایت داشت

همان زنی که قدم‌های آفتابی او
برای سایه‌نشینانِ شهر برکت داشت

زنی که روی زمین شاخه‌شاخه شادی کاشت
نهال زندگی‌اش ریشه در محبت داشت...

حیات سرخ‌تر از خون او شهادت داد
درون خانۀ خود سنگر شهادت داشت

نخواست غیر علی در زمین ولی باشد
و گرنه او به زمینِ فدک چه حاجت داشت

نخوانده‌اند مگر دودمان دود و دروغ
که در نسب با آیات نور نسبت داشت

خیال باطل افسانه‌ها نمی‌دانند!
صدای مادرم آن سوی در، حقیقت داشت

::

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

چارپاره مدح و منقبت, مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(عطر ریحانه و نيايش تو) * سید اکبر میر جعفری

602

چارپاره مدح و منقبت, مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(عطر ریحانه و نيايش تو) عطر ریحانه و نيايش تو
شب و تصویر تازه‌ای از زن
از تو و آه تو که سرشار است؛
شب چگونه است؟ چشم ما روشن!

بس که محبوبه‌های این عالم
به تو ای عطر ناب منسوب‌اند
نزد پیغمبر از جهان ما
زن و عطر و نماز محبوب‌اند

آه اما تو در جهان ما
به نمازی نشسته دل بستی
و برای تو مثل دستاست
ساده‌تر چرخ می‌خورد هستی

ساده‌تر از تو اشک‌هایت بود
-هرچه زخمت عمیق و کاری شد-
قطره قطره به خاک افتاد و
آسمان روی خاک جاری شد...

شب میان فرشتگان بودی
بال در بال روشن آن‌ها
روز اما کسی نمی‌فهمید
راز تنهایی شگفتت را

از سپید و سیاه؛ از دنیا
جامۀ سادگی‌ست تن‌پوشت
چشمۀ آفتاب مقصد تو
تسمۀ مشک تشنه بر دوشت

(و پدر رفت و جای خالی او

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

چارپاره فاطمیه -(فاطمه کیست؟ آن که از مدحش) * محمد مهدی سیار

892
4

چارپاره فاطمیه -(فاطمه کیست؟ آن که از مدحش) فاطمه کیست؟ آن که از مدحش
ناتوانند عالم و آدم
مانده ناکام این زبان در کام
شرمسار و سیاه‌نامه قلم

کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک «لم یکن له کفوا»

در تمام صفات حسن و کمال
آینه‌دار مرتضی زهراست
بنگر اینک که خطبۀ فدکش
کفو نهج‌البلاغۀ مولاست

خطبه‌ای سطر‌سطر آن توحید
خطبه‌ای تالی کلام‌الله
اولین سطر خطبه‌اش آه است
آخرین سطر آن هم آه است آه

از سخایش سخن چه گویم من؟
در نیابد سخن سخایش را
من نگویم که خود بپرسید از
سورۀ «هل‌أتی» عطایش را

خانۀ سادگی‌ست خانۀ او
خشت‌های گلین و نان جوین
سفره‌دار خلایق است اما
نیست در خانه سفره‌اش رنگین

چون پدر رفت و منقطع شد

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل فاطمیه -(می‌رود از آن سَرِ دنیا خبر می‌آورد) * مجتبی حاذق

532

غزل فاطمیه -(می‌رود از آن سَرِ دنیا خبر می‌آورد) می‌رود از آن سَرِ دنیا خبر می‌آورد
شعر در وصف تو باشد بال در می‌آورد

شعر در وصف تو یعنی اشک، یعنی اشک، اشک
شاعر این ابیات را با چشم تر می‌آورد

مصرع اول اگر از «در» بگوید با خودش
مصرع دوم سر از دیوار در می‌آورد...

پرسشم تلخ است و پاسخ تلخ‌تر، این روزگار،
کی برای چیدن یاسی تبر می‌آورد؟

در جواب این که در کوچه چه آمد بر سرش
فاطمه هر بار اما و اگر می‌آورد

دست او بالا نمی‌آید، ولی این روزها
نام ما را در دعایش بیشتر می‌آورد

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(عطر تن پیمبر از این خانه می‌رود) * مهدی مردانی

554

غزل مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(عطر تن پیمبر از این خانه می‌رود) عطر تن پیمبر از این خانه می‌رود
بال ملک معطر از این خانه می‌رود

از اینکه مهر مادر من آب بوده است
هر چشمی آمده، تَر از این خانه می‌رود

وقتی در آخرین نفسش آه می‌کشد
یک آسمان کبوتر از این خانه می‌رود

با دیدن نگاه پدر فکر می‌کنم
یک شب ز شرم این در از این خانه می‌رود

حیف ازگلی که خانه‌نشینی نصیب اوست
حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود

دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست
دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود...

هر جا که می‌روی برو ای دل ولی بدان
راه بهشت آخر از این خانه می‌رود

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه ایام فاطمیه -(دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست) * محمد رفیعی

810

غزل مرثیه ایام فاطمیه -(دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست) دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچ‌کس دلاور نیست

بگو به آن ‌که به قصد تو با تبر آمد
درخت عمر من این‌قدرها تناور نیست

برای بغض علی وقت دیدنت چیزی
به قدر خندۀ تلخ تو گریه‌آور نیست

تویی که حضرت ایوب می‌خورد سوگند
به جز تو صبر کسی با خودت برابر نیست

چه زخم‌ها که پس از زخم‌ها نخواهی خورد
که نیست بار نخستین و بار آخر نیست

هنوز درد تو را روضه‌خوان نفهمیده‌ست
تویی که فاطمه‌ای، اوج روضه‌ات در نیست

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دوبیتی مرثیه ایام فاطمیه -(نگاهی گرم سوی کودکانش) * محمد میرزایی‌بازرگانی

564

دوبیتی مرثیه ایام فاطمیه -(نگاهی گرم سوی کودکانش) نگاهی گرم سوی کودکانش
نگاه دیگری با هم‌زبانش
علی را بیشتر شرمنده می‌کرد
همین لبخندهای نیمه‌جانش

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد