امام رضا علیه السلام

مرتب سازی براساس
 علیرضا خاکساری

شعر امام رضا ( ع) ( مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف ) * علیرضا خاکساری

2714
3

شعر امام رضا ( ع) ( مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف ) مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف
هستی تمام حاصل من ایهالرئوف
عشق تو گشته قاتل من ایهالرئوف
نامت علاج مشکل من ایهالرئوف
امشب دوباره سائل تو یاابالحسن
می گوید از فضائل تو یا ابالحسن
اصلا تمام شعر و غزل ها برای توست
بر روی سینه ام اثر رد پای توست
صدها هزار حاتم طایی گدای توست
صدها هزار حضرت یحیی فدای توست
"پیغمبران عرش خدا در تحیرند
بر ساحت مقام شما غبطه میخورند"(۱)
در امتداد نسل طهورای کوثری
محبوب قلب حضرت زهرای اطهری
آقا تویی که عالم آل پیمبری
اصلا تمام هستی موسی بن جعفری
مژده رسیده سمت زمین با ظهور تو
بال ملائکه شده فرش عبور تو
پیچیده است در همه جا لطف بی حدت
بالاتر از تمامی افلاک گنبدت
قبله نمای

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر امام رضا ( ع) ( باید چگونه عرضه کنم گریه هام را ) *

1933
1

شعر امام رضا ( ع) ( باید چگونه عرضه کنم گریه هام را ) باید چگونه عرضه کنم گریه هام را
این شوق گیر کرده ی بین صدام را
تکرار می کنم که سلام علی الرئوف
تا بشنوم دمی " و علیک السلام " را
اذن دخول را پدرم داد یاد من
تا که ادا کنم همه جا احترام را
با جبرئیل دست . خدا خوب آفرید:
این شعبه ی حقیقی بیت الحرام را
ما بین صحن های شما من مرددم
حالا بگو قدم بزنم من کدام را ؟
یک عمر می شود که فقط فکر می کنم
پرواز این ملائکه ی پشت بام را
مبهوت مانده ام وسط انقلاب صحن
وقتی که صحن انقلاب پر از ازدحام را -
طی می کنم قدم به قدم روی سنگ فرش
ادراک می کنم حرم ما ورام را
دور ضریح پنجره فولاد ُ بوی سیب
پر می کند ز کرب و بلا هر مشام را
دلتنگ می شوم همه پروانه هاش را
این خا

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر امام رضا ( ع) ( من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند) * مهدی رحیمی زمستان

3145
1

شعر امام رضا ( ع) (  من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند) من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند
ازشما خواستن عشق است ضرر خواهدکرد
هرکه در وقت گدایی به رقم فکر کند
بهتراین است که زائر اگر آمد به حرم
دوقدم عشق بورزد سه قدم فکر کند
به کف صحن به گنبد به غم گوهرشاد
زیر این قبه به هستی به عدم فکر کند
به دو گلدسته دوتا ساق به دوش گنبد
به رواقی که شده پیش تو خم فکر کند
به چرا سال گذشته دو سه بار و امسال-
فقط این بار...به این قسمت کم فکر کند
به خودش...نه به کسانی که به یادش آمد
چون که در آینه کاری حرم فکر کند
موقع دست به سینه شدن و عرض سلام
کربلایی شده هرکس به علم فکر کند
چون که از باب جواد تو کسی داخل شد
خنده داراست که دیگر به قسم

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر امام رضا ( ع) ( این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید) * مهدی رحیمی زمستان

2737
1

شعر امام رضا ( ع) (  این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید) این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید
دارو؟...نه در این برگه دارو خانه بنویسید
مشهد-حرم یک عمر پشت پنجره فولاد
جای مسکّن هم برایم دانه بنویسید
این بغض ها جای خودش آقا برای من
اشک روان تا ناودان چانه بنویسید
روزی دو ساعت آه-پشت پنجره فولاد
لطفا برای گریه هایم شانه بنویسید
نامم درون لیست باشد هرچه که باشد
زائر اگر که نیستم دیوانه بنویسید
"این جاست داروخانه ی تضمینی عالم"
این جمله را بالای سقاخانه بنویسید
هرروز اگر امکان ندارد لااقل آقا
توفیق این درگاه را ماهانه بنویسید
تامستی از حد بگذرد در مجلس مستان
این شعر را روی لب پیمانه بنویسید
شاعر: مهدي رحيمي

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) *

3379
3

رباعی برای امام رضا ( ع) باید که دلم به عشق عادت بکند
در محضر دوست حفظ حرمت بکند
من پشت در حرم چنان می مانم
شاید که کبوتری ضمانت بکند

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) *

2113

رباعی برای امام رضا ( ع) امن ، آهوي رَم كردهي تهران آقا !
از بس كه نيامدم خراسان آقا ...
اوضاع دلم مخيم شد حالا هم ...
ديوانه ام - از شما چه پنهان آقا !

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) و حضرت معصومه (س)-(مرغ دل من كه ميل گندم دارد) *

3238
5

رباعی برای امام رضا ( ع) و حضرت معصومه (س)-(مرغ دل من كه ميل گندم دارد) مرغ دل من كه ميل گندم دارد
پرواز ميان مشهد و قم دارد
ماييم كبوتران بين الحرمين
يك كشور از اين هر دو تنعم دارد

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) *

3081
2

رباعی برای امام رضا ( ع) هر چند كه حال روز زمين و زمان بد است
يك تكه از بهشت در آغوش مشهد است
حتي فرشته اي كه به پابوس آمده
انگار بين رفتن و ماندن مردد است

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( آرزويم نه به دل باغ بهشت و حور است) *

3809
7

رباعی برای امام رضا ( ع) ( آرزويم نه به دل باغ بهشت و حور است) آرزويم نه به دل باغ بهشت و حور است
نه مرا جنت و فردوس برين منظور است
يا غريب الغربا پاره قلب زهرا
خواهشم خواهش سلماني نيشابور است

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( دلم امشب برای تو هوایی است) *

2374

رباعی برای امام رضا ( ع) ( دلم امشب برای تو هوایی است) دلم امشب برای تو هوایی است
سکوت من ز درد بی نوایی است
الا ای یوسف شهرخراسان
دلم بی تاب اسماعیل طلایی است
شاعر:حسین سنگری

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( ای سر همیشه خاک سر کوی یار باش) *

1933

رباعی برای امام رضا ( ع) ( ای سر همیشه خاک سر کوی یار باش) ای سر همیشه خاک سر کوی یار باش
هرگز زجا ملرز و به آن استوار باش
آنقدر گویمت که انیست فقط رضاست
پس تا ابد به صحن و سرایش غبار باش

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( با دستِ تهی و روسیاه آمده ایم) *

2181
1

رباعی برای امام رضا ( ع) ( با دستِ تهی و روسیاه آمده ایم) با دستِ تهی و روسیاه آمده ایم
با اذنِ دخول در پناه آمده ایم
در میزنم آقا ...تو بیا و در را
بگشای اگر غرقِ گناه آمده ایم
شاعر: حمید رضا نوری

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( گاه گاهی به این می اندیشم ) * عارفه دهقانی

2529

شعر امام رضا ( ع) ( گاه گاهی به این می اندیشم ) گاه گاهی به این می اندیشم
چه کسی گفته طعم غم خوش نیست
میشو با تو بود و با خود گفت:
"آخرِ شاهنامه ام خوش نیست؟"
غم ِ عشقِ شما چه شیرین است
مثل ِ تَه لهجه ی خراسانی
مثلِ داروی ِ دیدنت که دل ِ
همه را کرده "عشق درمانی"
مثلِ لبخندِ بچه آهویی
که نِشَسته به رویِ دامانت
مثلِ صیدی که از خدایش هست
که بمیرد به دستِ دستانت
دست در دست ِ پنجره فولاد
گرچه می بُرَّم از هرآنچه که هست
کمترین عاشقت منم ...آری
دست بالای دست , بسیارست_
چشم در چشم گنبدت شده ام
زائران در مقابلم,پر شور
امشب انگار مصلحت اینست
که ببوسم ضریح را از دور
تا که نقّاره خانه میخواند
کودتا میکند دلم آقا
دیگر از عشقتان چه عرض کنم؟
"قِصَّةُ العش

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( باید برای مقدم عشق تو یا *

2410
1

شعر امام رضا ( ع) ( باید برای مقدم عشق تو یا باید برای مقدم عشق تو یا "کریم"
فکری به حال سینه خاکسترم کنم
آیینه کاری حرمت عاقبت مرا
وادار می کند که دلم را حرم کنم
تیغ سیاه سرمه گلوی غزل درید
گفتی که وصف چشم تو در شعر کم کنم
پس لازم است طرح نو اندازم از کلام
باید غزل به قافیه "ذوالکرم" کنم
مولا بیا مدد بده امشب به شعر من
تا از رطوبت لب تو تر کنم سخن
در یچ و تاب زلف تو عشاق بی شمار
شانه مزن به موی خود این گونه بی قرار
دل های زخم خورده وقف محبتت
با تیغ ابروان کجت گرم کارزار
ای آنکه شد دخیل زمستان به پرچمت
تا پا بگیرد از دل اسفند نو بهار
نخ های سبز پنجره ات خلعت بهشت
کاشی کبود های حریمت بنفشه زار
من آن گدای ساکت هر روزه نیستم
دیگر بس است پرد

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( ضريحش را گرفتي چون در آغوش) * صمد علیزاده

2344

رباعی برای امام رضا ( ع) (  ضريحش را گرفتي چون در آغوش) ضريحش را گرفتي چون در آغوش
شدي از عطر و بويِ يار مدهوش
به ياد آور من ِ جامانده را هم
حرم رفتي نكن مارا فراموش
شاعر : صمد عليزاده

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( كرب و بلا مدينه نجف جاي خود ولي) *

2482

شعر امام رضا ( ع) (  كرب و بلا مدينه نجف جاي خود ولي) كرب و بلا مدينه نجف جاي خود ولي
در مشهد الرضا وطني دارم از قديم
از خرج خويش ،رزق مُحَرم به من بده
من التهابِ سينه زني دارم از قديم
يابن الشبيبِ خويش ، مرا كن امام رضا
داغ شهيد بي كفني دارم از قديم

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( دين را حرمى است در خراسان ) *

1929
1

شعر امام رضا ( ع) (  دين را حرمى است در خراسان ) دين را حرمى است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزهاى شرع احمد
از حجتهاى دين يزدان
هم فر فرشته كرده جلوه
هم روح وصى درو به جولان
از حرمت زائران راهش
فردوس فداى هر بيابان
قرآن نه در او و او اولوالامر
دعوى نه وبا بزرگ برهان
از خاتم انبيا درو تن
از سيد اوصيا درو جان
از جمله شرطهاى توحيد
از حاصل اصلهاى ايمان
مهرش سبب نجات و توفيق
كينش مدد هلاك و خذلان
اندر پدرت وصى احمد
بيتى است مرا به حسب امكان
تضمين كنم اندرين قصيده
كاين بيت فرو گذاشت نتوان
اى كين تو كفر و مهرت ايمان
پيدا به تو كافر از مسلمان

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( سر درس تو می آییم چون طفل دبستانی) *

1925

شعر امام رضا ( ع) (   سر درس تو می آییم چون طفل دبستانی) سر درس تو می آییم چون طفل دبستانی
به ما تکلیف کن از روی زلفت مشق حیرانی
قلم می چرخد و گرم سماعی تازه می گردیم
و من در شعر می رقصم تو دائم شور می خوانی
شبیه آیه ای نازل شدم در سوره ی چشمت
تو از تفسیر حالاتم بخوان شرح پریشانی
دگرگون می شود احوال ما هر روز، هر ساعت
اگر دستی بچرخانی و گر چشمی بگردانی
مرا سیر الی الله است تا کویَت سفر کردن
کجا طی طریق خانه ات را هست پایانی؟...

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( می نویسم من از، جلوه های قدوسی) *

2332

شعر امام رضا ( ع) (   می نویسم من از، جلوه های قدوسی) می نویسم من از، جلوه های قدوسی
جلوه های رنگارنگ، جلوه های طاووسی
جلوه ای که اسمش نیست، بین هیچ قاموسی
جلوه ای که می ریزد، در ممالک طوسی
با تو هستم ای زائر، که به نور مأنوسی
جلوه می کند این نور، لحظه های پا بوسی
پس تو خاک بوسی کن، این امام هشتم را
بر زمین بریز این جا، کاسه های گندم را
تا به آسمان پل زد، آسمان هشتم را
روی غصّه هامان ریخت، ناگهان تبسّم را
تا به عشق هشتم بُرد، دسته دسته مردم را
ما که یا علی گفتیم، سر گشود این خم را
ما مدینه ای بودیم، داد دست ما قم را
پس همیشه می خوانیم، اَین اَستَجیرکم را
میل می کنم امشب، با کمی عسل خوردن
با علی علی گفتن، با رضا رضا گفتن
قصّه های آن آهو، سرگذشت ای

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( بی لطف چشم های تو بر باد می رویم ) *

2287

شعر امام رضا ( ع) (  بی لطف چشم های تو بر باد می رویم  ) بی لطف چشم های تو بر باد می رویم
این جا خراب آمده، آباد می رویم
شاگرد جزء بوده و از محضرت چنان
ما کسب فیض کرده که استاد می رویم
ما را اسیر کن که در این صورت است که
زنجیر پاره کرده و آزاد می رویم
آسان بگیر بر همه، سختش نکن که ما
بی نسخه ی تو با مرض حاد می رویم
ما آهوان بیشه ی عشقیم و از قدیم
با پای خود به خانه ی صیاد می رویم
درها که قفل شد همگی از پی کلید
با هم کنار پنجره فولاد می رویم
درس وفا گرفته دل ما، گمان مبر
حالا که یار حاجت ما داد می رویم
اکنون ببین به یاد تو هستیم پس بیا
آن موقعی که ما همه از یاد می رویم
آقا مسیر بعدی ما کربلا شده
داریم از رواق گهرشاد می رویم
شاعر : محمد حسین مهدی پناه

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( مضمون بـــکر غیـــر تو پیــدا نمی کنم ) *

2150

شعر امام رضا ( ع) (   مضمون بـــکر غیـــر تو پیــدا نمی کنم ) مضمون بـــکر غیـــر تو پیــدا نمی کنم
تا مدح توست، لب به سخن وا نمی کنم
معنای پاک اسم تو در هیچ واژه نیست
مــن با پیاله دست به دریــا نمـی کنم
در وصفت آستین سخن را به هیچ روی
صد سینه حـــرف دارم و بـالا نمی کنم
آن قدر سـر بلنــد بر ایـــوان نشستـه ای
کز خانـه هم به جــز تو تمـاشـا نمی کنم
من ذره ام که خانۀ خورشید خویـش را
از هیچ کس جر تو تمنا نمی کنم
ای گنبد همیشه مطهر به عطــر اشک
جــز در حــریم کوی تو مــأوا نمـی کنم
در آستان بخشش تو چون حضور شمع
جز با سرشک و شعله مدارا نمی کنم
نامم اگر "غلام رضا" هست خویش را
بــا نـــردبان اسم تــو بـــالا نمـی کنم
شاعر : غلامرضا شکوهی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( شرمنده ام که همت آهو نداشتم) *

2826
1

شعر امام رضا ( ع) (  شرمنده ام که همت آهو نداشتم) شرمنده ام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه، به اين سو نداشتم
اقرار مي کنم که من، اين هاي و هوي گنگ
ها داشتم هميشه، ولي هو نداشتم
جسمي معطر از نفسي، گاه داشتم
روحي به هيچ رايحه، خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان هميشه ام
حتي براي ديدن خود، سو نداشتم
وايا به من که با همه مهرباني ام
در خانواده نيز، دعاگو نداشتم
شعرم صراحتي ست دل آزار، راستش
راهي به اين زمانه نُه تو نداشتم
مي شد که بندگي کنم و زندگي کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشتم
آقا! شما که از همه کس باخبرتريد
من جز سري نهاده به زانو نداشتم
خوانده و يا نخوانده به پابوس آمدم
ديگر سوال ديگري از او نداشتم

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر امام رضا ( ع) ( سلام! آمده ام تا به من، امان بدهيد ) *استاد محمد جواد غفورزاده

3780
3

شعر امام رضا ( ع) ( سلام! آمده ام تا به من، امان بدهيد  ) سلام! آمده ام تا به من، امان بدهيد
دلي به روشني رنگ آسمان بدهيد
يگانه مشرق عصمت! چه مي شود که به من
براي عرض ادب، همت و توان بدهيد؟
دخيل «پنجره فولاد» تان شدم، شايد
به اين کبوتر پربسته، آشيان بدهيد
جز اين دعا، چه بخواهم من از شما، که مرا
پناه، از خطر «آخرالزمان» بدهيد
وديعه اي است نهان، در نهاد من، «توحيد»
«به شرط» آنکه طراوت، شما به آن بدهيد
از آستان شما، حاجتم فقط اين است
که در زمين خراسان، به من ضمان بدهيد
دلم که آهوي وحشي است، مانده سرگردان
شما طريق هدايت به او نشان بدهيد
جواب اين دل درمانده را، به جان «جواد»
به حرمت نفس پاک قدسيان بدهيد
علامت دل عاشق، شکستن است اينجا
به اين شکسته دل، اميد

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم ) *

2165

شعر امام رضا ( ع) ( نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم ) نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم
میان نورم و دارم به نور می نگرم
که نورِ نور، که ما فوق کل نور... تویی
که در طریقِ الی النّور، دائم السّفرم...
هزار مرتبه اما به ظلمت افتادم
هزار مرتبه اما شکست بال و پرم
هزار مرتبه با اشک ناله سر دادم
که زیر بار گناهان شکسته شد کمرم
هزار مرتبه حتی به پایت افتادم
ولی دریغ ز دست دعای بی اثرم
و من هنوز همانم که قلبش از سنگ است
شبیه سنگم و انگار گنگ و کور و کرم
چه قدر حسرت پرواز می خورم هر بار
که در برابرت از صحن قدس می گذرم
کبوتران قشنگی که روبروی شما
نشسته اند و یا می پرند دُور و برم
به فکر می بردم جای گندم آوردن
بیایم و پر و بال از کبوتران بخرم
تمام حاجتم این است ب

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام) * ناصر شهریاری

3667
1

شعر امام رضا ( ع) (   گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام) گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام
کن عنایت که به امید نگاه آمده ام
حرمت کعبۀ عشق و نگهت چشم خدا
به طواف حرمت غرق گناه آمده ام
خسته از سرکشیِ نفس ز حق بی خبرم
شب ظلمانی ام و در پی ماه آمده ام
نکند روی بگردانی و راهم ندهی
که به امید نگاه، این همه راه آمده ام
همه ی حاجت من دیدن رخسار شماست
" من بدین در، نه پیِ حشمت و جاه آمده ام "
همه ی هستی من اشک غم کرببلاست
زان سبب محضرتان جامه سیاه آمده ام
کربلا، کرب و بلا در دل ما ساخته است
کز غمش با شرر و شعلۀ آه آمده ام
شاعر : ناصر شهریاری

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( در این کویر، نم نم باران ما شدی ) *

1890

شعر امام رضا ( ع) (   در این کویر، نم نم باران ما شدی ) در این کویر، نم نم باران ما شدی
یک آن شد و عزیزتر از جان ما شدی
بی تاج و تخت بود اگر بارگاه عشق
منت گذاشتی و سلیمان ما شدی
قم را که می رسد ز کرامات خواهرت
یک پل زدی و شاه خراسان ما شدی
این جا سرای توست و حتی به نام تو
این مشهد الرضاست، که مهمان ما شدی
راه حجاز بسته شود هم ملال نیست
مشعر، مِنا و حج فقیران ما شدی
هر دم به یاد چشم تو بیمار می شوم
از آن شبی که ضامن درمان ما شدی
هق هق شنیدنی ست به همراه سیل اشک
تا تکیه گاه شانه ی لرزان ما شدی
گفتند آبِ رفته نیاید به جوی... نه
تو آبروی رفته ی دامان ما شدی
این جا که مشهد است، ولی بوی سیب چیست؟
شاید برات شاه شهیدان ما شدی
حاتم گدای خوان تو هر روزه می

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( از الستی که دم ایجاد است) *حجه الاسلام رضا جعفری

2552

شعر امام رضا ( ع) (   از الستی که دم ایجاد است) از الستی که دم ایجاد است
دل من زائر مادرزاد است
از قدمگاه تو معلومم شد
این زمین ارض رضا آباد است
گُل كنار حرمت خار بُوَد
بسكه آئينه ي تو نقاد است**(نقاد:آنچه خوب و بد را از هم جدا ميكند)
آهن از فیض تو گوش شنواست
شاهدم پنجره فولاد است
درد ناگفته به گوش تو رسد
لهجه ي بی ادبان فریاد است
بس که راهِ حرمت شیرین است
تیشه از ذوق شما فرهاد است
هفت نسل تو شقايق بودند
پشتِ تو زخم ترين اجداد است
شاعر : رضا جعفري

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر امام رضا ( ع) ( ما اسیران و فقیران و یتیمان توایم) * محمد حسین رحیمیان

3197
3

شعر امام رضا ( ع) (  ما اسیران و فقیران و یتیمان توایم) ما اسیران و فقیران و یتیمان توایم
لحظه شادی و غم دست به دامان توایم
گر نیاییم به پابوسی تو می میریم
همگی ماهی دریای خراسان توایم
تا خدا هست خدا دلخوشی ما این است
شیعه شاه نجف ملت ایران توایم
همه یک جور به دنبال بهشتند ولی
ما بهشتی شدۀ گوشه ایوان توایم
گرچه ای شاه تو در کشور ما مهمانی
ما نمک گیر تو و سفرۀ احسان توایم
تا که حرف تو شود ما سر و پا نشناسیم
اصلا آقا به تو یک جور دگر حساسیم
بی نگاه تو محال است دلی شاد شود
هر که افتد به دل دام تو آزاد شود
نفس آلوده ام اما تو کمک کن آقا
دل بیچارۀ من صحن گوهرشاد شود
آن قدر هست اسیر تو شدن شیرین که
عاشقت در هوس افتاده که فرهاد شود
لحظۀ دیدن تو هر که بیفت

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( این که گفتی غریب یعنی چه ؟ ) *

3006
2

شعر امام رضا ( ع) (  این که گفتی غریب یعنی چه ؟ ) این که گفتی غریب یعنی چه ؟
از وطن بی نصیب یعنی چه ؟
تا ابد ما کبوتر حرمیم
قمری و عندلیب یعنی چه ؟
تا رضا هست ای خدا
اصلا ذکر امن یجیب یعنی چه ؟
دیدم عیسا دخیل میبندد
عیسوی آن صلیب یعنی چه ؟
کربلا هم به جای خود امّا
بی رضا بوی سیب یعنی چه ؟
شاعر : سجاد محرابی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست ) *حجه الاسلام رضا جعفری

2960

شعر امام رضا ( ع) ( پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست  ) پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست
وقتی که در حیاط حرم می وزید هست
بعدا یقین به نور شما کرد دید نیست
با شک نگاه کرد خودش را و دید هست
پس بی خیال زردی پائیز گشت و گفت:
تا انبساط سبز شما هست عید هست
هر لحظه کهنه می رود و تازه می رسد
این جا چقدر آمد و رفت جدید هست
از سینه چاک های شما کم نمی شود
در دشت لاله خیز همیشه شهید هست
با سنگ های فرش حرم حرف می زنم
این جا چقدر سنگ صبور سفید هست!
دل را به دست پنجره فولاد می دهم
این جا برای هر دل بسته کلید هست
من از کبوتران حرم هم شنیده ام
فرصت برای بال اگر می پرید هست
شاعر : حجت الاسلام رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد