امام رضا علیه السلام

مرتب سازی براساس

شعر امام رضا ( ع) ( نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم ) *

2262

شعر امام رضا ( ع) ( نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم ) نشسته روی نگاهم غبار دُور حرم
میان نورم و دارم به نور می نگرم
که نورِ نور، که ما فوق کل نور... تویی
که در طریقِ الی النّور، دائم السّفرم...
هزار مرتبه اما به ظلمت افتادم
هزار مرتبه اما شکست بال و پرم
هزار مرتبه با اشک ناله سر دادم
که زیر بار گناهان شکسته شد کمرم
هزار مرتبه حتی به پایت افتادم
ولی دریغ ز دست دعای بی اثرم
و من هنوز همانم که قلبش از سنگ است
شبیه سنگم و انگار گنگ و کور و کرم
چه قدر حسرت پرواز می خورم هر بار
که در برابرت از صحن قدس می گذرم
کبوتران قشنگی که روبروی شما
نشسته اند و یا می پرند دُور و برم
به فکر می بردم جای گندم آوردن
بیایم و پر و بال از کبوتران بخرم
تمام حاجتم این است ب

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر امام رضا ( ع) ( گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام) * ناصر شهریاری

3755
1

شعر امام رضا ( ع) (   گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام) گر چه آلوده تن و نامه سیاه آمده ام
کن عنایت که به امید نگاه آمده ام
حرمت کعبۀ عشق و نگهت چشم خدا
به طواف حرمت غرق گناه آمده ام
خسته از سرکشیِ نفس ز حق بی خبرم
شب ظلمانی ام و در پی ماه آمده ام
نکند روی بگردانی و راهم ندهی
که به امید نگاه، این همه راه آمده ام
همه ی حاجت من دیدن رخسار شماست
" من بدین در، نه پیِ حشمت و جاه آمده ام "
همه ی هستی من اشک غم کرببلاست
زان سبب محضرتان جامه سیاه آمده ام
کربلا، کرب و بلا در دل ما ساخته است
کز غمش با شرر و شعلۀ آه آمده ام
شاعر : ناصر شهریاری

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( در این کویر، نم نم باران ما شدی ) *

1939

شعر امام رضا ( ع) (   در این کویر، نم نم باران ما شدی ) در این کویر، نم نم باران ما شدی
یک آن شد و عزیزتر از جان ما شدی
بی تاج و تخت بود اگر بارگاه عشق
منت گذاشتی و سلیمان ما شدی
قم را که می رسد ز کرامات خواهرت
یک پل زدی و شاه خراسان ما شدی
این جا سرای توست و حتی به نام تو
این مشهد الرضاست، که مهمان ما شدی
راه حجاز بسته شود هم ملال نیست
مشعر، مِنا و حج فقیران ما شدی
هر دم به یاد چشم تو بیمار می شوم
از آن شبی که ضامن درمان ما شدی
هق هق شنیدنی ست به همراه سیل اشک
تا تکیه گاه شانه ی لرزان ما شدی
گفتند آبِ رفته نیاید به جوی... نه
تو آبروی رفته ی دامان ما شدی
این جا که مشهد است، ولی بوی سیب چیست؟
شاید برات شاه شهیدان ما شدی
حاتم گدای خوان تو هر روزه می

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( از الستی که دم ایجاد است) *حجه الاسلام رضا جعفری

2632

شعر امام رضا ( ع) (   از الستی که دم ایجاد است) از الستی که دم ایجاد است
دل من زائر مادرزاد است
از قدمگاه تو معلومم شد
این زمین ارض رضا آباد است
گُل كنار حرمت خار بُوَد
بسكه آئينه ي تو نقاد است**(نقاد:آنچه خوب و بد را از هم جدا ميكند)
آهن از فیض تو گوش شنواست
شاهدم پنجره فولاد است
درد ناگفته به گوش تو رسد
لهجه ي بی ادبان فریاد است
بس که راهِ حرمت شیرین است
تیشه از ذوق شما فرهاد است
هفت نسل تو شقايق بودند
پشتِ تو زخم ترين اجداد است
شاعر : رضا جعفري

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( این که گفتی غریب یعنی چه ؟ ) *

3069
2

شعر امام رضا ( ع) (  این که گفتی غریب یعنی چه ؟ ) این که گفتی غریب یعنی چه ؟
از وطن بی نصیب یعنی چه ؟
تا ابد ما کبوتر حرمیم
قمری و عندلیب یعنی چه ؟
تا رضا هست ای خدا
اصلا ذکر امن یجیب یعنی چه ؟
دیدم عیسا دخیل میبندد
عیسوی آن صلیب یعنی چه ؟
کربلا هم به جای خود امّا
بی رضا بوی سیب یعنی چه ؟
شاعر : سجاد محرابی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست ) *حجه الاسلام رضا جعفری

3056

شعر امام رضا ( ع) ( پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست  ) پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست
وقتی که در حیاط حرم می وزید هست
بعدا یقین به نور شما کرد دید نیست
با شک نگاه کرد خودش را و دید هست
پس بی خیال زردی پائیز گشت و گفت:
تا انبساط سبز شما هست عید هست
هر لحظه کهنه می رود و تازه می رسد
این جا چقدر آمد و رفت جدید هست
از سینه چاک های شما کم نمی شود
در دشت لاله خیز همیشه شهید هست
با سنگ های فرش حرم حرف می زنم
این جا چقدر سنگ صبور سفید هست!
دل را به دست پنجره فولاد می دهم
این جا برای هر دل بسته کلید هست
من از کبوتران حرم هم شنیده ام
فرصت برای بال اگر می پرید هست
شاعر : حجت الاسلام رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر امام رضا ( ع) ( هر كس دهان به مدح شما باز مي كند ) * رضا رسول زاده

2902
3

شعر امام رضا ( ع) ( هر كس دهان به مدح شما باز مي كند ) هر كس دهان به مدح شما باز مي كند
عيسي مسيح گشته و اعجاز مي كند
آن كس كه يك سحر شده مهمان خانه ات
هنگام رفتن به جنان ناز مي كند
مرغ دلم به شوق زيارت شبانه روز
تا گنبد طلاي تو پرواز مي كند
علامه قدر فهم خودش در كلاس درس
شرحي براي وصف تو آغاز مي كند
سطري ز مدح تو به كتب جا نمي شود
اصلا مناقب تو كه املا نمي شود
هر كس كه زير پاي بلند شما نشست
شانه به شانه ي همه ي انبيا نشست
يك لحظه با نفس زدن در حريم تو
يك عمر زائر تو كنار خدا نشست
با نسخه ي تو تا به قيامت سلامت است
هر لاعلاج چون كه به دارالشفا نشست
دورش كنند زآتش دوزخ ملائكه
آنكس كه در جوار امام رضا نشست
هر مدعي عشق كه عاشق نمي شود
هر كس به خادمي

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( بخوان قصيده، بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد ) * محمد حسین انصاری نژاد

3139

شعر امام رضا ( ع) (  بخوان قصيده، بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد ) بخوان قصيده، بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد
بچرخ تا به سماع آيند، كبوتران حرم در باد
بخوان نفس نفس اينجا تا، گلاب گريه بيفشانم
كه بر ضريح تماشايت، ستاره دست تكان مي داد
بخوان "مدارس آياتت"، كه قطعه قطعه در اندازد
هزار ولوله در مشهد، هزار زلزله در بغداد
پر از جراحت تاريخي، به خون حادثه گلپوشي
دلت شقايق آتش نوش، بهار حنجره ات فرياد
بخوان بخوان كه نفس هايت، غزل كند كلماتم را
در اقتداي گلوي تو، به سبك لهجه ي توفان زاد
بچرخ، همهمه بر پا كن، ‌وَ رقص نور تماشا كن
بخوان قصيده بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد
شاعر: محمدحسین انصاری نژاد

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

یک اتفاق عاشورایی در حرم امام رضا (ع) -( آمدم چرخ زدم با هیجانی مبهم ) * سعید ظهیری

1833
1

یک اتفاق عاشورایی در حرم امام رضا (ع) -(  آمدم چرخ زدم با هیجانی مبهم ) آمدم چرخ زدم با هیجانی مبهم
دلم افتاد زمین با ضربانی مبهم

مثل یک لال که تازه است زبان وا کرده
حَ حَ حَ حرف زدم، من به زبانی مبهم...

اولین حادثه ی روی لبم نام حسین(ع)
بعد از این هرچه بگویی و بخوانی مبهم!

کیستم در حرم عشق، عزا پوشیده؟!
ذره ام؛ ذره ی بی نام و نشانی مبهم

تا رضا(ع) درک بلا را بدهد می آیم..
حجم یک گمشده ام در چمدانی مبهم..

گیج خوردم وسط ولوله ی یک هیأت
مثل داغی که بریزند به جانی مبهم!

تازه فهمیده ام آن دانه ی زنجیرم که
روی ایوان تو چرخاند جوانی مبهم...

اشک چون دانه ی باران به تماشا آمد
مانده بر صفحه ی تاریخ، جهانی مبهم.....

شاعر : سعید ظهیری

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( كسي به مُلك دلم حكم رهبري دارد ) *

2300

شعر امام رضا ( ع) (  كسي به مُلك دلم حكم رهبري دارد ) كسي به مُلك دلم حكم رهبري دارد
كه حُسن سروري و بنده پروري دارد
ز كودكي به تو عاشق شدم كه معروف ست:
زخرد سالي اگر، مرد جوهري دارد
نه من! كه هر كه تو را ديد، از لطافت حُسن
بر آستان كريمانه ات سري دارد
توئي كه بارگهت از جهات گوناگون
ز باغ جنت و فردوس برتري دارد
هر آن كه اسم مرا با تو برد، باخود گفت:
فلان گدا چه نكو يار و دلبري دارد
بهشت با همه ی وسعتش به رسم ادب
به صحن كوچكت از آسمان دري دارد
دلي چو نام تو را برد، گونه اي ترشد
"حسين" در دل خود كيمياگري دارد
براي آينه هاي ضريح تو، خورشيد
هزار شمع به دستان هر پري دارد
پراز جلال و شكوه ست بارگاه حسين
ولي امام رضا لطف ديگري دارد
شاعر: علی شاه نظری

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( یک مستی اعلی تر از انگور میاورد ) *

2454

شعر امام رضا ( ع) (  یک مستی اعلی تر از انگور میاورد ) یک مستی اعلی تر از انگور میاورد
مردی که به همراه خودش نور میاورد
بر بی هیجانی خراسان کسی از راه
می آمد و با آمدنش شور میاورد
می آمد و با سلسله ای از کلماتش
کوثر به قدمگاه نشابور میاورد
تا هدیه دهد شوق پریدن به کبوتر
گلدسته و گنبد عوض تور میاورد
او آینه داری ست که انوار خدا را
از آتش روشن شده در طور میاورد
ای مستی اعلی تر از انگور خراسان
مولای تجلّی شده در طور خراسان!
تو آمدی و زنده شد از عطر نفسهات
دلهای سیاهی زده ی کور خراسان
در چشم تو آهو شد و در دام تو افتاد
صیاد کمین کرده ی مغرور خراسان
من آمده ام با دلی از درد گرفته
از دهکده ی دورتر از دور خراسان
روشن کن از انوار نگاهت دل من را
ای نور تر

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( جنگل به دست حادثه افتاده، آهوی قصّه باز پریشان ست ) *

2194

شعر امام رضا ( ع) (  جنگل به دست حادثه افتاده، آهوی قصّه باز پریشان ست ) جنگل به دست حادثه افتاده، آهوی قصّه باز پریشان ست
کورست اجاق کهنه ی باران ها، دریاچه پا به ماه بیابان ست
خشکیده است در دل فروردین، لبخند غنچه ها و پرستوها
قندیل بسته خواب شکفتن ها، تقدیر هر بهار زمستان ست
از خون دل چه سود خماران را؟ مستی شهید راه شرافت شد
باید به دار تاک بیاویزند، انگور را، اگرچه پشیمان ست
زنجیر بسته بال پریدن را، یا اینکه دانه هات نمک دارد!؟
پابند چیستند کبوتر ها!؟ دور از حرم که دانه فراوان ست!
خاکی تریم از آن که بخواهیمت، ما را خودت بیا و هوایی کن
بال و پر کبوتر زخمی را دستان مهربان تو درمان ست
با دستمال ابری بارانی، عمری غبار گنبد نورت را
می شوید آسمان که بداند خاک، خورشید

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( تا کبوترها نشستند و از این خوان می خورند ) * وحیده افضلی

2332

شعر امام رضا ( ع) (  تا کبوترها نشستند و از این خوان می خورند ) تا کبوترها نشستند و از این خوان می خورند
زائران از دست تو هر روز احسان مي خورند
اي كريم بن كريم... حتّی کریمانِ جهان...
بر سر این سفره از دستان تو نان می خورند
باز بوي نذری ات پيچيده در پس كوچه ها
نذری چشم تو را مردم فراوان مي خورند
آهوان دشت ها هر شب دخيلت مي شوند
گندم صحن دلت را ياكريمان مي خورند
باز هم پروانه هاي عاشقت در كل شهر
چادر گلدار پوشیدند و باران مي خورند
امشب از گلدسته ات خورشيد مي بارد به شهر
آسمانها حسرت خاك خراسان مي خورند
شاعر: وحیده افضلی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( شفيقِ ماندگاني تو؛ رفيق راه هم هستي ) *

2518
4

شعر امام رضا ( ع) (  شفيقِ ماندگاني تو؛ رفيق راه هم هستي ) شفيقِ ماندگاني تو؛ رفيق راه هم هستي
اگر در راه باشم، راه؛ اگر در چاه هم..، هستي
هميشه در كنارت شاد هستم، گاه هم غمگين
تو در اين لحظه هاي كمترِ كوتاه هم هستي
مي آيم در حرم با رو سياهي؛ در شگفتم، تو
نه تنها دلخوري از ما، كه خاطرخواه هم هستي
مي آيم مي نشينم هي "امين الله" مي خوانم
مي آيم مي نشينم - تو، امان الله هم هستي -
تو را در چهره هاي عاشقانت خنده ديديمت
نياز و ناز و سوز و حال و اشك و آه هم هستي
نمي دانم چه مي خواهم بگويم؛ هرچه باداباد:
تو خورشيدي - در اين شك نيست - امّا ماه هم هستي...
شاعر: جواد شیخ الاسلامی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:24
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( دلم شکست و به یادم رسید نام شما ) *

2399

شعر امام رضا ( ع) (  دلم شکست و به یادم رسید نام شما ) دلم شکست و به یادم رسید نام شما
منی که بوده ام از کودکی غلام شما
کنار پنجره آزاد می کنم از بند
کبوتر دل خود را به احترام شما
ببین که از دل تنگی، شکسته می آید
کبوتری که سفر می کند به بام شما
وَ از تمامی دنیا پناه آورده ست
به زیر سایه ی پر مهر مستدام شما
قبول کن که نگویم ز روسیاهی خود
که تلخ می کند این شعر را به کام شما
تو که غریب ترین آیه ی خراسانی
ولی غریب نوازی ست در مرام شما
زمین مقابل گلدسته های ایوانت
شبیه آهوی سرگشته ای ست رام شما
تو سروری و به سلطان شرق، معروفی
جهان، چه نام حقیری ست در مقام شما
بخوان به شیوه ی موسائیت که می گویند:
همیشه معجزه جاری ست در کلام شما
بخوان که منتظر این جواب م

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( دلم شکست و به یادم رسید نام شما) *

2387
1

شعر امام رضا ( ع) (   دلم شکست و به یادم رسید نام شما) دلم شکست و به یادم رسید نام شما
منی که بوده ام از کودکی غلام شما
کنار پنجره آزاد می کنم از بند
کبوتر دل خود را به احترام شما
ببین که از دل تنگی، شکسته می آید
کبوتری که سفر می کند به بام شما
وَ از تمامی دنیا پناه آورده ست
به زیر سایه ی پر مهر مستدام شما
قبول کن که نگویم ز روسیاهی خود
که تلخ می کند این شعر را به کام شما
تو که غریب ترین آیه ی خراسانی
ولی غریب نوازی ست در مرام شما
زمین مقابل گلدسته های ایوانت
شبیه آهوی سرگشته ای ست رام شما
تو سروری و به سلطان شرق، معروفی
جهان، چه نام حقیری ست در مقام شما
بخوان به شیوه ی موسائیت که می گویند:
همیشه معجزه جاری ست در کلام شما
بخوان که منتظر این جواب م

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( آسمان را نگاه می کردیم، تا ببوسیم رویِ ماه اش را) *

1975

شعر امام رضا ( ع) ( آسمان را نگاه می کردیم، تا ببوسیم رویِ ماه اش را) پیزود اول:
آسمان را نگاه می کردیم، تا ببوسیم رویِ ماه اش را
دست مان از دعا دو گلدسته، تا ببینیم بارگاه اش را
بچه های محّلِ ما بودند، همسفر، پارسال، تا مشهد
تویِ مسجد دوباره جمع اند و، بررسی می کنند راه اش را
مصطفی گر چه یک مکانیک است، از همه پول بیش تر آورد
گفت: «باید بیایم» و شستند، اشک ها صورت سیاه اش را
کنج مسجد رضا دگرگون بود، راستش این رضا که مجنون بود
خوب آخر نمی شود فهمید، حرف پنهان اشک و آه اش را
باز مقداد روحیه می داد، گفت: «با من وسیله ی رفتن»
یک نفر گفت: «پس تحمّل هم می شود کرد قاه قاه اش را»
اپیزود دوم:
توی این عکس، مجتبی هم هست، رو به خورشید، دست بر سینه
بعدها روزِ فتح خرّمشهر، دو

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( نمای گنبدی افتاده در دو چشم ترم ) *

2488
1

شعر امام رضا ( ع) (  نمای گنبدی افتاده در دو چشم ترم  ) نمای گنبدی افتاده در دو چشم ترم
"تویی برابر من یا خیال در نظرم؟"
اگر که راه نمی دادی اَم، بعید نبود
که در غمِ تو بریزد تمام بال و پرم
چه خوب می شود اینجا بمانم و نروم!
شبیه این همه آهو که هست دور و برم
نگاه بدرقه ی گنبدت، مقابلم ست
دعای آبی گلدسته های پشت سرم
بهانه ای بده همچون شکنج زلف خودت
که لا اقل عقب اُفتد شکنجه ی سفرم!
قطار، منتظر... امّا خودم کجا ماندم؟!
به بخش گمشدگان حَرَم بیا بِبَرَم!
شاعر: عارفه دهقانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:25
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( بیت اول‌، به کوچه ها دستی، پخش می کرد نان گندم را ) *

2750

شعر امام رضا ( ع) ( بیت اول‌، به کوچه ها دستی، پخش می کرد نان گندم را  ) بیت اول‌، به کوچه ها دستی، پخش می کرد نان گندم را
کیسه ای روی دوش خسته ی او، فتح می‌کرد قلب مردم را
بیت دوم‌، گُلی که در تشتی، جگرش تکّه تکّه شد، پاشید
آسمانِ حضور خود را ریخت، تا که نوشید زهرِ کژدم را
بیت سوم‌، دو چشم عاشورا، روی دشتی پر از تن خورشید
آب می سوخت در نگاه فرات، مثل آتش که سوخت هیزم را
بیت چارم ز خیمه ها می دید، دست و سر را که خاک می بوسید
اسب عبّاس را که بی تن پوش، می زد از درد، بر زمین سُم را
بیت پنجم که در شبانه ی جهل، می نشانَد چراغ دانش را
ذهن شب را به آسمان می بُرد، به زمین می کشید انجم را
ششمین بیت دفتر هستی، شیعه را در صداقتی روشن‌
روی لب های علم حل می کرد، سختی جدول تبسّ

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 00:01
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا (ع) - (همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم) *

3380
2

شعر مدح امام رضا (ع) - (همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم) همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی دانم
نمی دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم رو به روی تو بلاتکلیف می ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا می زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پر شوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم
تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم:
که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم
شاعر: سید حمیدرضا برقعی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( کاش جاروکشی صحن نصیبم می شد ) *

10942
10

شعر امام رضا ( ع) ( کاش جاروکشی صحن نصیبم می شد    ) کاش جاروکشی صحن نصیبم می شد دل من خادم مولای غریبم می شد
می دونی می خوام چه کار کنم می دونی می خوام کجا برم
می خوام برای کفترا یه خورده گندم ببرم
اونجا که گنبدش طلاست با کفتراش پر بزنم
دوسش دارم اماممه در خونشو در بزنم
بعضی شبا تو خونمون بابام به مادرم می گه
می خوام برم امام رضا به خدا دلم تنگ دیگه
بابام می گه امام رضا مریضا رو شفا می ده
دوای درد مردمُ
از طرف خدا می ده
(مرحوم آقای آقاسی)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( ای رخت چشمه ی خورشید رضا ) *

8072
11

شعر امام رضا ( ع) ( ای رخت چشمه ی خورشید رضا ) ای رخت چشمه ی خورشید رضا مهر تو مایه ی امید رضا
نام تو ذکر مناجات من است حرمت قبله ی جانان من است
قبله ی اهل محبت حرمت کعبه ی عشق سیه پوش غمت
باز در سینه ی شکسته است دلم در عزای تو نشسته است دلم
تو خریدار دل سوخته ای چونکه دلخون و جگرسوخته ای
***
هرگاه که کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا
هر شب دلم بیمار شد گفتم علی موسی الرضا
چون بخت با من یار شد گفتم علی موسی الرضا
هرگاه گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا
جانم رضا ، جانم رضا 2
ای جان جانانم رضا
این پنجه مشکل گشا رفع گرفتاری کند
ما را مدد هر روز وشب در خواب و بیداری کند
هر کس که می خواهد رضا او را سه جا یاری کند
باید زیارت حضرتش با معرفت داری کن

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن شعر امام رضا ( ع) ( خوشا آن غریبی که یارش تو باشی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

7327
22

متن شعر امام رضا ( ع) ( خوشا آن غریبی که یارش تو باشی  ) خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بی قرارش تو باشی

خوشا ان که تنها تو را دوست دارد
چه خوشتر اگر دوستارش تو باشی

زبیداد پائیز هم غم ندارد
هران دل که باغ و بهارش تو باشی

بران محتضر می برم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی

خراسان حریم حرم هاست اری
حریمی که پروردگارش تو باشی

خوش ان خانه بر دوش دور از دیاری
که هم خانه وهم دیارش تو باشی

خوشا ان گدائی که تنهای تنها
کناری نشیند کنارش تو باشی

خوشا ان تهی دست بی برگ وباری
که در این چمن برگ و بارش تو باشی

خوشا ان که یک عمر پروانه ات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی

بود بود ناز بر لاله زار خلیلش
کسی را که بر دل شرارش تو باشی

شعاری به پیشانی

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( گرد آن خورشید تابان خواهرانش گرم راز) *

2433

شعر امام رضا ( ع) ( گرد آن خورشید تابان خواهرانش گرم راز) گرد آن خورشید تابان خواهرانش گرم راز همچو پروانه به گرد شمع در سوز و گداز
آن یکی گفتا دریغ از آتش هجران تو دیگری گفتی برادر دست بر دامان تو
گفت معصومه برادر از جدایی دم مزن رشته ی عمرم مبر کاشانه ام بر هم مزن
یا مرا همره ببر جان برادر در سفر یا ز رفتن در غریبی جان خواهر در گذر
بی گل رویت ندارم طاقت و صبر و قرار
ناله ی بلبل ز هجر گل بود در شام تار
شاعر : خادم الشهدا

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) (مـــــــــــن کیستم گدای تو یا ثامن الحجج ) *

2455
1

شعر امام رضا ( ع) (مـــــــــــن کیستم گدای تو یا ثامن الحجج  ) مـــــــــــن کیستم گدای تو یا ثامن الحجج
شـــــــــــرمندۀ عطای تو یا ثامِن الحُجَج
بــــــــــــــالله نمیروم بَرِ بیگانگان بعجز
تـــــــــــا هستم آشنای تو یا ثامِن الحُجَج
از کــــــار ما کســــــی گره نگشاید مگر
دست گــــــــــره گشای تو یا ثامِن الحُجَج
تــــــــــــــا آخرین نفس نکشم دست التجا
از دامـــــــــــــن ولای تو یا ثامِن الحُجَج
خــــواهم ز بخت همت و از حق سعادتی
تــــــــــــا سر نهم بپای تو یا ثامِن الحُجَج
دار الشفاست کوی تو و خود توئی طبیب
درد من و دوای تـــــــــــو یا ثامِن الحُجَج
هستی چـــــــــــــــــو پارۀ تن پیغمبر هدا
جـــــــــــان جهان فدای تو یا ثامِن الحُجَج
ه

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( ای که عاجز خَــرد از وصف مقام تو بود ) *

4610
4

شعر امام رضا ( ع) ( ای که عاجز خَــرد از وصف مقام تو بود ) ای که عاجز خَــرد از وصف مقام تو بود
وی که چشم هــــمه بر رحمت عام تو بود
هر سحر گـاه که زمشرق بدر آید خورشید
بــــــــــــــــی تعظیم تو و بهر سلام تو بود
توئی آن بندۀ صالح که خدا از تو رضاست
آشکار ایــــــــــن سخن از نام کران تو بود
بهر توصیف مقــام تو همین نکته بس است
کـــــــــــه علی باب تو و فاطمه مام تو بود
قبـــــــــــــــــــــلۀ هشتمی و پارۀ قلب احمد
کــــــــــــــعبۀ اهل نظر رکن و مقام تو بود
هــــــــر که بر درگهت آید نرود دست تهی
جـــــــــود و احسان و کرم کار مدام تو بود
مــــــــی شوی ضامن ما روز جزا می دانم
یــــــــــــــاری از مردم بیچاره مرام تو بود
روز محشـــــر که سر از

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( تــــــــــوئی آن مظهر امید رضا ) *

1976
1

شعر امام رضا ( ع) ( تــــــــــوئی آن مظهر امید رضا  ) تــــــــــوئی آن مظهر امید رضا توئی آن کُــــــشته توحید رضا
تو ملقّب بـــــــــه رضائی و خدا خُلق و خـــوی تو پسندید رضا
گشته مـایوس هر آنکس ز دری نیست هرگز ز تو نومید رضا
تــــــــــوئی آن مظهر انوار خدا نور حق در تو توان دید رضا
هر کسـی شیعۀ اثنی عَشَر است غــــــــــیر راه تو نپوئید رضا

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( در کشور دل غیر توأم یاری نیست ) *

2973

رباعی برای امام رضا ( ع) ( در کشور دل غیر توأم یاری نیست ) در کشور دل غیر توأم یاری نیست جـــز خدمت درگاه توام کاری نیست
هــــــــــر چند بَدَم گدای با سابقه ام وین سابقه را جز تو خریداری نیست

شاعر : موید

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( محبوب رضاست هر که دل ریش تر است) *

22268
43

رباعی برای امام رضا ( ع) (  محبوب رضاست هر که دل ریش تر است) محبوب رضاست هر که دل ریش تر است
از کــــــــــعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طــــــــــبیبی کـــــــه ندارد نوبت
هــــــــر دل که شکسته تـر بود پیشتر است

شاعر : موید

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) ( تـا در کنف لطف تو مأوای من است ) *

2794
1

رباعی برای امام رضا ( ع) ( تـا در کنف لطف تو مأوای من است ) تـا در کنف لطف تو مأوای من است خـــــاک در تو عرش معلای من است
ای خسرو طوس، این بود مَسلک من آنکس که بود عبد تو، مولای من است

شاعر : ثابت

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد