شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 طاها تحقیقی

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(این روزا حال دخترت گفتن نداره) * طاها تحقیقی

92

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(این روزا حال دخترت گفتن نداره) ?بند اول:

این روزا حال دخترت گفتن نداره
شب ها روی خاک خرابه سر میذاره
از بس دویدم توی صحرا نا ندارم
سهمم کتک میشه تا اسمت رو میارم

هم معجرم سوخت
هم پیکرم سوخت
بابا تو آتیش، موی سرم سوخت

سوختم، تا که زجر اومد پیشم بابا
با اشک، میزدم همش تو رو صدا
دائم، کتکم میزد آخه چرا؟؟!

بابا، (دل تنگ تو هستم۳)

?بند دوم:

بابا کجا بودی چه قد دیر اومدی تو
حالا که اینجوری شدم پیر اومدی تو
انقد بهم سیلی زدن ابروم شکسته
من هم شبیه مادرت پهلوم شکسته

قدم خمیده
موهام سفیده
بابا رقیت، دیگه بریده

بابا، از رو ناقه افتادم زمین
بابا، دندونه شکسته مو ببین
بابا، شده غصه با دلم عجین

بابا، (دل تنگ تو هستم۳)

?بند سوم:

از روزی که رفتی سفر حالم خرابه
بابا بیا من رو ببر از این خرابه
دیگه نمیخوام توی این دنیا بمونم
درد سرم، زخمه تنم، بُرده امونم

ای مهربونم
آروم جونم
ببخش گرفته، لکنت زبونم

از تو، میخوام با همین چشای تَر
بابا، نری تنهایی بازم سفر
میری، تو رو به خدا منم ببر

بابا، (دل تنگ تو هستم۳)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 طاها تحقیقی

شور حضرت رقیه(س) -(ملیکه ی عرش برینی، رقیه خاتون) * طاها تحقیقی

54

شور حضرت رقیه(س) -(ملیکه ی عرش برینی، رقیه خاتون) ?بند اول:

ملیکه ی عرش برینی، رقیه خاتون
ستاره ی روی زمینی، رقیه خاتون
عمه ی صاحب الزمان و، زینتِ بابا
عشق یل ام بنینی، رقیه خاتون

نهضت حسینو پویا کردی
توی شام و کوفه غوغا کردی
نقشه ی شومِ یزید و تنها
با سلاح گریه افشاء کردی

حیدری تبار، فاطمی سیمایی
دخترِ حسین، ثانیِ زهرایی
ذکرِ تو روی، لب های اباالفضل
زورِ بازوی، حضرت سقایی

یا رقیه

?بند دوم:

سه ساله ی ماهِ حسینی، رقیه خاتون
مرهم قلب زینبینی، رقیه خاتون
تجلّیِ نور خدایی، پس دیگه قطعا
منشاء نور عالمینی، رقیه خاتون

یاده فاطمه رو احیاء کردی
دشمنو هلاک و رسوا کردی
همه گوشه ی خرابه دیدن
واژه ی عشقو تو معنا کردی

یا رقیه جان، قبله ی دل هایی
کوثرِ حسین، محشرِ عظمایی
بی مثالی و، توی هر دو عالم
شبیه خودت، نداری همتایی

یا رقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور حضرت رقیه(س) -(خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، فاطمه ای یا رقیه) * طاها تحقیقی

67

شور حضرت رقیه(س) -(خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، فاطمه ای یا رقیه) ?بند اول:

خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، فاطمه ای یا رقیه
زیباترین و شیرین ترین، زمزمه ای یا رقیه
وقتی که حب تو واسه ما، ناجی روز محشره
پس قیامت دیگه قاضیِ، مَحکَمه ای یا رقیه

قصره شام و، رو سره یزید، خراب کردی رقیه
تو یزید و، توی خوابشم، عذاب دادی با گریه
تا بشه کور، چشم دشمنات، میگم علنی بانو
تا قیامت، لعنت خدا، به خاندان امیه

زینتِ حسینی
نور نیرینی
ماه عالمینی، یا رقیه یا رقیه

دختره امامی
واجب احترامی
حامی قیامی، یا رقیه یا رقیه

یا رقیه یا رقیه

?بند دوم:

کعبه ی عشق و محبت و، آرامشی یا رقیه
معدن لطفی و لایق، ستایشی یا رقیه
اسمتو هرجا که می برم، حل میشه کلّ مشکلات
با دستای کوچیکت درِ، گشایشی یا رقیه

تو خرابه، روبه روی ظلم، قیام کردی رقیه
روز خوش رو، واسه اهل شام، حرام کردی رقیه
با نثار، جون تو داره، دوام نسل امامت
چون خودت رو، قربون دوتا، امام کردی رقیه

حسن اختتامی
نور مستدامی
صاحب مقامی، یا رقیه یا رقیه

بانوی جلیله
دلبره عقیله
منکرت ذلیله، یا رقیه یا رقیه

یا رقیه یا رقیه

?بند سوم:

اول و آخره هر سخن، مددی بی بی رقیه
ای قدیمی ترین عشق من، مددی بی بی رقیه
کرب و بلام توی دستاته، باب دعا و حاجتی
صاحبه نوکره سینه زن، مددی بی بی رقیه

افتخارم، اینه واللهِ، که عمری غلامتم
منه مجنون، خیلی وقته که، اسیره مرامتم
میزنم جار، از ته دلم، تو هر جا و هر زمان
عمریه که، منه رو سیاه، کبوتره بامتم

رحمته تمامی
ختم هر کلامی
مظهر خدامی، یا رقیه یا رقیه

ای راز و نیازم
ذکر تو نمازم
با تو بی نیازم، یا رقیه یا رقیه

یا رقیه یا رقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سبک زمینه حضرت رقیه(س) -(مهمون ویرونه، ماه شبهام شدی) * طاها تحقیقی

73

سبک زمینه حضرت رقیه(س) -(مهمون ویرونه، ماه شبهام شدی) ?بند اول:

مهمون ویرونه، ماه شبهام شدی
چه عجب باباجون، سر به ماهم زدی
رفتی و پیش من، خیلی دیر اومدی

کجا بودی که هر چه قد صدا زدم بابا
انقد منو کتک زدن، خمید قدم بابا
نیومدی حالا ببین، چی اومده سرم
دیگه نمونده مو و معجری روی سرم

همه تنم شده کبود، بابا
عمه اگه پیشم نبود، بابا
(رقیه دیگه مُرده بود، بابا ۲)

مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا

?بند دوم:

مثل بال و پرم، سوخته موهات بابا
چشم و ابروت سیاه و کبوده چرا
صورتت خونیه، رفته بودی کجا؟

چه جوری آخه باباجون شکسته دندونات
انگار زدن با خیزرون محکم روی لبات
بهم بگو چرا آخه با سر آوردنت؟
چه جوری اومدی اصن الان کجاس تنت؟

زخمی شده چه قد سرت، بابا
کاشکی بمیره دخترت، بابا
(واسه رگای حنجرت، بابا ۲)

مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا

?بند سوم:

بیدارم شب تا صب، بسکه درد میکشم
سیلی انقد زدن، تار میبینه چشم
بغلم کن بابا، یِکّم آروم بشم

منو ببر شدم از این زمونه دیگه سیر
سه سالمه ولی ببین بابا شدم چه پیر
نپرس ازم چرا چون هرچی که بگم کمه
تو بازارای شام عذاب دیدم یه عالَمه

چشم عمو رو دور دیدن، بابا
جلوی ما میرقصیدن، بابا
(به اشکامون میخندیدن، بابا ۲)

مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه واحد حضرت رقیه(س -(حالم پریشونه خیلی دلم خونه) *

31

زمزمه واحد حضرت رقیه(س -(حالم پریشونه خیلی دلم خونه) ?بند اول:

حالم پریشونه خیلی دلم خونه
هر شب سرم رو میذارم رو خاک ویرونه
جز خواهرت درد منو هیچ کی نمیدونه

تا اشکم میریزه میسوزه، چشای من
تا میگم بابایی میگیره، صدای من
راحت بگم زخمیه از سر، تا پای من

بابا ببین پرم شکسته
شبیه تو سرم شکسته
حرمت معجرم شکسته

?بند دوم:

کجا بودی بابا دلم هزار راه رفت
تنهای تنها دخترت صحرا به صحرا رفت
تو کوچه ها با قد خم شبیه زهرا رفت

به اشک من خندیدن، اما نیومدی
مردم دورم رقصیدن، اما نیومدی
گوشواره مو دزدیدن، اما نیومدی

نگفتی دخترت اسیره
نگفتی بی بابا میمیره
اومدی اما خیلی دیره

?بند سوم:

بی حال و پژمردم از بس کتک خوردم
نامحرما ریختن سرم تا اسمتو بردم
عمه اگه پیشم نبود همونجا میمردم

کار اهل شامه این قدّه، کمون من
یادگار زجر این لکنت، زبون من
با تازیونه بس که افتاد، به جون من

تنم شده پر از کبودی
عمو نبود تو هم نبودی
میون اون همه یهودی

شعر محمدرضا محمدی

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور حضرت رقیه(س) -(فاطمه ی در قیامِ عاشورایی) * طاها تحقیقی

93

شور حضرت رقیه(س) -(فاطمه ی در قیامِ عاشورایی) بند اول:

فاطمه ی در قیامِ عاشورایی
وارثِ حیدر وَ ثانیه زهرایی
سوره ی کوثر یه گوشه از شأنِ تو
عشقِ بابا و ملیکه ی دنیایی

علوی رو رقیه
گلِ خوشبو رقیه
عالمی محتاجِ تو
تویی بانو رقیه

یا رقیه یا رقیه

بند دوم:

حضرتِ جانا، سه ساله ی اربابی
نورِ دوعین و غزاله ی اربابی
نماینده ی مطلقِ ثارالله و
تو مفسِّرِ رساله ی اربابی

بنتِ مولا رقیه
تویی حورا رقیه
همه عشقِ حیدر و
بی بی زهرا رقیه

یا رقیه یا رقیه

بند سوم:

شافع نوکر، تو محشرِ کبرایی
نوه ی حیدر، کریمه و عظمایی
نامه زیبای تو وِرد روی لب هاس
حضرت لیلا، تو مالکِ دل هایی

غمِ تو دلنشینه
همه حرفم همینه
یه نگا کن، که نگات
واسه ی اربعینه

یا رقیه یا رقیه

بند چهارم:

این شبا بی بی، پریشونو درگیرم
دیگه امسالو نرم حرم میمیرم
به لبِ خشکِ علیِ اصغر بی بی
برگمو امضاء بزن، همه تقدیرم

ای پناهم رقیه
قبله گاهم رقیه
همه ی امّیده من
تکیه گاهم رقیه

یا رقیه یا رقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

واحد سنگین حضرت رقیه(س) -(گرفت بهونه دختری که تو غل و زنجیره) * طاها تحقیقی

113

واحد سنگین حضرت رقیه(س) -(گرفت بهونه دختری که تو غل و زنجیره) ?بند اول:

گرفت بهونه
دختری که تو غل و زنجیره
از این زمونه خیلی دلگیره
سه سالشه ولی زمینگیره

خیلی، حزینِ حالشو
ای وای، شکسته بالشو
ماتم، گرفته فالشو، بابا

کنج ویرونه شدم زندونی
چشمام از غصه شده بارونی
روی گونم میچکه اشکامو
عمه میدونه فقط دردامو

واویلا حسین بابا

?بند دوم:

نفس کشیدن
دیگه واسم شده عذاب آور
بابا ببین گلت شده پرپر
خیلی شدم شبیهِ به مادر

ای وای، خمیده قامتم
ای وای، کبوده صورتم
ای وای، شکسته حرمتم، بابا

بابایی ببین سفیده موهام
بابایی ببین ‌که بی جونه پام
زخمای تنم میده آزارم
دیگه واسه عمه من سربارم

واویلا حسین بابا

?بند سوم:

جلوی یزید
بابا تو بزمِ شراب افتادم
بابا با چشمِ پُر آب افتادم
رفت نفسمو بی تاب افتادم

بابا، دیدم خیلی آزار
بابا، تو کوچه و بازار
غم شد، روی سرم آوار، بابا

بابایی ببین شکسته ابروم
بابایی ببین کبوده بازوم
اینقده لگ زدن من رو که
شبیه زهرا شکسته پهلوم

واویلا حسین بابا

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(آخر، اومدی پیشم، ولی چه قده دیر بابا) * طاها تحقیقی

107

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(آخر، اومدی پیشم، ولی چه قده دیر بابا) بند اول:

آخر، اومدی پیشم، ولی چه قده دیر بابا
حالا، کناره منی؟!، حالا که شدم پیر بابا
ببین، سر و وضمو، که چی اومده به سرم
موهام، سوخته و شده، بافته با نخِ معجرم

بابا جون خیلی، منتظر موندم
واسه دیدنت، نُدبه ها خوندم

( وای وای وای ۲ )

ماهِ شبه خرابه
مهمون شدی رو زانوم
پیشم آوردنت تا
دلم بگیره آروم

بابا شکسته بالم
ببین آشفته حالم
از رنج شام و کوفه
اسیرِ درد و نالم

آه و واویلا
وای از این دنیا

بند دوم:

بابا، سه ساله ی تو، یکمی ازت دلخوره
چرا، بی خدافظی، رفتی، مُردم از دلهُره
اصن، میدونی که من، گرسنه میخوابم شبا
اینجا، به ما نمیدن، حتی یه تیکه نون بابا

تیره می بینه، چشمِ پُر خونم
چون کتک خوردم، نیلیِ گونم!

( وای وای وای ۲ )

بابا ببین شکسته
دندونِ شیریه من
ولی نبینی ای کاش
حالِ اسیریه من

بابا فقط خبر نداری
اینقدر ما رو تو بازار
بُردن و میزدن سنگ
ما رو میدادن آزار

آه و واویلا
وای از این دنیا

بند سوم:

بابا، چه قده شدیم، ما دوتا، حالا مثلِ هم
مثه، لب و موی تو، شده لب و موی منم
بابا، سر و صورتت، چرا میده بوی تنور
بابا، مثه تو منم، خرابه آوردن به زور

بابایی زجرِ، بی حیا می زد
من رو توی راه، بی هوا می زد

( وای وای وای ۲ )

واسم نمونده ابرو
بابا کبوده بازوم
منم شبیه زهرا
ببین شکسته پهلوم

دیگه رسیده وقتِ
وِداع من با دنیا
تو خاطرم می مونه
خوشی ندیدیم اینجا

آه از این دنیا
اَلوداع بابا

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

زمینه شب سوم محرم -(رفتی و از حالم خبر نداشتی تو ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

72

زمینه شب سوم محرم -(رفتی و از حالم خبر نداشتی تو ) بند اول

رفتی و از حالم خبر نداشتی تو
دخترت تنها چرا گذاشتی تو

دختر تو بابا دلش ترک خورده
نمی‌دونم دیدی چطور کتک خورده

چطور بگم کوفه شام بردن
چطور بگم تو ازدحام بردن
چطور بگم جلو چشای سقا
چطور بگم بزم حرام بردن

من الذی ایتمنی یا اباعبدلله

بند دوم

کجا رخت مثل صورت من سرده
نگم برات بابا خیلی سرم درده

چرا سرت بابا اینجوری سنگ خورده
مثل موهات موهام تو کوچه چنگ خورده

چیکار کنم سرت رو نیزه بابا
چیکار کنم موهام میرزه بابا
چیکار کنم عمه دلش میلرزه
چیکار کنم حرف کنیز بابا

من الذی ایتمنی یا اباعبدلله(ع)

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

زمینه حضرت رقیه(س) -(نمی‌خوام بگم از دردام) *کربلایی محسن پور جهانگیر

30

زمینه حضرت رقیه(س) -(نمی‌خوام بگم از دردام) بند اول ؛

نمی‌خوام بگم از دردام
می‌دونم که سرت درده
آخه دیدم با خیزرون
بهت جسارت کرده

ای سر هزار سودا خوش اومدی کنارم
عمه کمک کن سر رو روی پام بزارم
برای بوسه دیگه طاقت ندارم
خوش اومدی کنارم

کجا بودی بوی نون گرفتی برات بمیره دخترت
زخم روی پیشونیتو نزار بابا ببینه خواهرت

بند دوم ؛

تو بگو از حالت که
کجاها بودی تا حالا
سرتو کی جدا کرده
بدنت کو ای بابا

ظهر روز عاشورا چی اومده سر تو
اون که زیر نعل ها رفت بوده پیکر تو؟
پس بگو چرا بیتاب بوده خواهر تو
چی اومده سر تو

راستی روی نیزه ها که بودی برای تو بوسه میدادم
اما دشمن تو هولم میداد که روزمین میافتادم

بند سوم ؛

بیا اصلا حرفای
دیگه ای بزنیم باهم
تو دلت پره می‌دونم
پره حرفه دله ماهم

بگو از داداش اصغر من میگم از رباب
هر شب اون تکون میده دستاشو توی خواب
هنوز چشم به راهه بیاد عمو با مشک آب
من میگم از رباب

راستی اومد اسم عمو عباس بگو ازش دلم گرفته
اونیکه میترسیده از عمو معجرو از سرم گرفته

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

واحد حضرت رقیه(س) -(سلام بابا کجا بودی ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

36

واحد حضرت رقیه(س) -(سلام بابا کجا بودی ) بند اول ؛

سلام بابا کجا بودی
نباید می‌گرفتی خبری از ما
تورفتیو نمی‌دونی
چجوری اومدیم با دشمنت بابا

ای وای چجوری بگم این ماجرارو
ای وای کسی نیست نزده باشه مارو

خیلی بده به چشم خارجی ببینت
خیلی بده از موی سر بابا بگیرنت
خیلی بده یه صبح تا شب تورو بگردونن
خیلی بده که مردم و به تو بخندونن

بند دوم ؛

نمیدونم منو بابا
ببنیم دوباره میتونی بشناسی ؟
ازت می‌خوام بگی‌بابا
بدون مو چجورم بی رودربایستی

ای وای ببین که چی آوردن به سرم
ای وای دیگه بالی نمونده بپرم

خیلی بده گم شدن تو نیمه شب
خیلی بده خار مغیلان میاره تب
خیلی بده باسیلی بابا بیدار بشی
خیلی بده همه بخندن درد بکشی

بند سوم ؛

یکم بابا بلندتر که
آخه گوشای دختر تو سنگینه
خدا لعنت کنه زجرو
یه سیلی زده که چشام نمی‌بینه

ای وای بابا خیلی منو زدن کتک
ای وای صدات زدم نیومدی کمک

خیلی بده جمع اراذل نگات کنن
خیلی بده به اسم کوچیک صدات کنن
خیلی بده که بد و بیراه بهت بگن
خیلی بده برای تحقیر آبت بدن

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

شور حضرت رقیه(س) -(به نام نامی خدای عشق به نام نامی رقیه ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

35

شور حضرت رقیه(س) -(به نام نامی خدای عشق به نام نامی رقیه ) بند اول ؛

به نام نامی خدای عشق به نام نامی رقیه
هرکسی مینازه به چیزی ما به غلامی رقیه

رقیه عشقم همه دینم
من که بهشت توی روضه هاش میبینم
رقیه حک شد ب روی سینه ام
به دست اون امضا میشه من اربعینم

شه بانوی عالم عشقت مدالم
من به نوکریم در خونه ی تو میبالم
بی بی سه سالم رمز وصالم
خداروشکر که خدا داده به تو حوالم

بند دوم ؛

اگر گره به کارته بگو باهمه ی وجود رقیه
می‌سپاریمش به حضرت قمر اون که میگه نبود رقیه

رقیه دردم رقیه درمون
کجا دیدید یه لیلی و این همه مجنون
رقیه میگم من از دل جون
آرزومه تو حرمش بشم یه مهمون

بانوی قیامه ختم کلامه
یکی از موثرینا توی فتح شامه
دخت اقامه شور صدامه
جون بدم توی غمش خدایی از خدامه

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

شور حضرت رقیه(س) -(مینازم یه عمره به منصب گدایی رقیه ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

70

شور حضرت رقیه(س) -(مینازم یه عمره به منصب گدایی رقیه ) بند اول ؛

مینازم یه عمره به منصب گدایی رقیه
آرزومه رو قبرم حک بکنن فدایی رقیه
سر به هوایی خوبه باشی اگه هوایی رقیه

شه بانو
میزنم جلو پر علامتت من زانو
رونق زندگیمه روضتو وقتی میشکم من جارو
گره هام وا میشه قبل از اینکه حتی بزنم بی بی رو

معنی عفتی
با گریه هات تو دل شب کردی قیامتی
شامو بهم ریختی عجیب با چه صلابتی
تو نوه ی حیدری معنی شجاعتی

بند دوم ؛

خدا شکر یه عمره سایه روی سرمه رقیه
ان شالله ک به زودی شاملمون شه کرم رقیه
همدیگرو ببینیم گریه کنون تو حرم رقیه

بی بی جان
اسمتو من اسمهو دوای هر بی‌درمان
خیلی خاطر خواه داری علی الخصوص تو ایران
اونی که حتی ضعیفه اعتقادش به تو داره ایمان

امید آخری
برای تو مفتخرم به شغل نوکری
خوب و بد تو روضه رو بی بی تو می‌خری
جامونده های حرم کربلا میبری

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(تو نبودی گریه میکردم ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

46

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(تو نبودی گریه میکردم ) بند اول ؛

تو نبودی گریه میکردم
تاره چشمام با دستام پیت دارم میگردم
تو نبودی گریه میکردم
من توون ندارم اما تو بیا رو پای سردم

کاش میشد یه آب و جارو بزنم خرابه رو تو اومدی
آفتاب از کدوم طرف در اومده به دخترت سری زدی

حالا من کجا بشینم پاهاتم که جا گذاشتی
چرا خونی رخ تو مگه دختر تو نداشتی ؟

بند دوم ؛

تو نبودی خیلی منو زد
اونشبی که گم شدم زجر به دنبال من اومد
تو نبودی خیلی منو زد
سرم از ضربه ی کعبه نی هنوزم میکنه درد

هر چی گفتم که میام منو نکش ولی بابا کشید منو
میگه خیلی شبیه مادرمی هر موقع عمه دید منو

حالا که اومدی بابا پیش من بمون همیشه
چرا با یتیما هیچکس اینجا همبازی نمیشه

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه(س) -(آرامش دریا شهبانوی دنیا ای دلبر بابا بی بی یارقیه) *کربلایی رضا محیسنی

113

شور حضرت رقیه(س) -(آرامش دریا شهبانوی دنیا ای دلبر بابا بی بی یارقیه) بند اول
آرامش دریا،شهبانوی دنیا،ای دلبر بابا. بیبی یارقیه
ای تو جان سقا،زهرای عاشورا،هم دنیا هم عقبا،بیبی یارقیه
*
محبوب همه اوصیا
ای جان همه نوکرا
رحمت به ذاکری که گفت
شهزاده ی خیرالنسا

یارقیه ،اعتبار، مقتل عاشورایی
کل تاریخ، اینو میگه، که شما بی همتایی
تو سه ساله، ای که هستی ،سه بانو
بیبی زینب ،ام کلثوم ، زهرایی

(یارقیه یارقیه یارقیه)

✳️✳️✳️✳️✳️✳️
بند دوم

ای ماه عالم تاب،خدام تو اصحاب،ای کوثر ارباب،بیبی یا رقیه
هستی عشق رزاق،اشک چشم عشاق،بنت ام اسحاق، بیبی یا رقیه
*
زیبا شده تقدیر ما
بانوکری پای شما
میگن به‌شما عاشقا
ریحانه ی کرببلا

یارقیه،تاابد تو ،ساکن قلب مایی
بانی شور،بانی اشک،بانی کربلایی
آسمونها زیر پاته واللهه
وقتی بیبی،روی دوش،سقایی
یارقیه یارقیه یا رقیه
✳️✳️✳️✳️✳️✳️
بند سوم

.نافذالبصیره،قمرالعشیره،دل بی تو میگیره،آقا یا ابوالفضل
هم کاشف الکربی،هم قاتل الحربی،هم سلطان قلبی آقا یا ابوالفضل
*
ای عشق بنی هاشم و
فخر کل بنی کلاب
دستان تو شد شافع
عالم در روز حساب

یاابوالفضل اقتدار لشگر ثارالهی
و علمدار و سپهدار اباعبدالهی
یابقول پیر غلاما میگم که
شیر سرخ عربستان وزیرشاهنشاهی

یاابوالفضل یاابوالفضل یا ابوالفضل(ع)

  • سه شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شور حضرت رقیه(س) و قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(جانم به اون ، معجزه ی نگاه تو) * حسین رحمانی

150

شور حضرت رقیه(س) و قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(جانم به اون ، معجزه ی نگاه تو) جانم به اون ، معجزه ی نگاه تو
شکر لله ، منم غلام سیاه تو
آرزومه ، بشم فدای راه تو
درد منم ، تو دوا درمونی
عبد منم ، تویی که خاتونی
تشنه منم ، بارونی ۳

دل و دلدار رقیه ، گل بی خار رقیه
تو سپاه عقیله ، تویی سردار رقیه
نور والا رقیه ، ذکر لبها رقیه
جان ارباب عالم ، عشق سقا رقیه
ای جانم یا رقیه

جانم به اون ، گنبد و بارگاه تو
شکر لله ، هستم در پناه تو
آرزومه ، بشم فدای راه تو

این منم ، که شدم شیدایی
این تویی ، که امید مایی
تا ابد ، لیلای لیلای لیلایی
همه عشقم رقیه ، شده مشقم رقیه
اونکه از دلها برده ، با نگاش غم رقیه
سایه سارم رقیه ، کس و کارم رقیه
چه غم از روز محشر ، تو رو دارم رقیه

ای جانم یا رقیه

جانم به اون ، برو بیای حرمت
هستم عمری ، سایه نشین علمت
روزی بردم ، از سفره های کرمت

پست منم ، تو شه والایی
عبد منم ، تویی که آقایی
تشنه منم ، دریایی ۳
ای علمدار ابالفضل ، شه کرار ابالفضل
با تو میشه بولله ، علی تکرار ابالفضل
قمر الله ابالفضل ، بهتر از ماه ابالفضل
علی میگه به رزمت ، طیب الله ابالفضل

ای جانم یا ابالفضل(ع)

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شور حضرت رقیه(س) -(منم گدای رقیه جونم فدای رقیه ) * حسین رحمانی

182

شور حضرت رقیه(س) -(منم گدای رقیه  جونم  فدای رقیه ) منم گدای رقیه
جونم فدای رقیه
خودش یه شعرِ بلنده
نام زیبای رقیه

زهرای سه ساله ی قافله
عالم محضرِ شما سائله
گریه پای روضه هات می‌دونم
بالاتره از هر نافله

چقد گدا داری دست پر عطا داری
تو شهر شام بی بی صحن کربلا داری
چقد تو کُشته ، مُرده تو عاشقا داری
برا مریضامون نسخه ی شفا داری

بانیه روضه رقیه
دلیل بغضه رقیه
می بره روحمو بالا
لحظه به لحظه رقیه

عالم بی چاره ، چاره ش تویی
عباس ماهه و ستاره ش تویی
زینب ثانیِ خود فاطمه ست
جانم ، تکرار دوباره ش تویی

ملیکه ی دنیا ، ای شفیعه ی عقبا
با چادرت میشی مثل مادرت زهرا
گره گشایی کن از امور نوکرها
بکن سفارش ، مارو به محضر بابا

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمزمه ، شور ، حضرت رقیه سلام الله علیها -(تا نوشتم یارقیه ، پر کشیدم تا رقیه ) * حسین رحمانی

88

زمزمه ، شور ، حضرت رقیه سلام الله علیها -(تا نوشتم یارقیه ، پر کشیدم تا رقیه ) به سبک ( ای صفای قلب زارم )

تا نوشتم یارقیه ، پر کشیدم تا رقیه
گره ها وا می کنم با ، ذکر جانم یا رقیه

منم عبد و غلام ، تویی بنت الامام
به تو از راه دور ، هزاران السلام

مدد بنت الحسین

ذکر لبهایی رقیه ، نور دلهایی رقیه
یا عزیزةَ الْحسین تو ، جان بابایی رقیه

تویی زهرا تبار ، شبیه ذولفقار
شراره میزنی ، به خصم نابکار

مدد بنت الحسین

من گرفتارم رقیه ، زار و بیمارم رقیه
نا امید هرگز نبودم ، چون تو را دارم رقیه

به درد ما شفا ، تویی مشکل گشا
بده امشب به ما ، برات کربلا

مدد بنت الحسین

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت رقیه سلام الله علیها -(یکی بگه خواب می ببینم ) * حسین رحمانی

34

حضرت رقیه سلام الله علیها -(یکی بگه خواب می ببینم ) یکی بگه خواب می ببینم
اینهمه آزار و بلا ، اینهمه درد ناتموم
یکی بگه خواب می بینم
سنگینه خیلی سلسله، زخمی شده دور گلوم

اگه خواب بود با سیلی ها ، بیدار می شدم
اگه خواب بود کی اینجوری ، بیمار می شدم
اگه خواب بود کی من دس به ، دیوار می شدم

همش حقیقته بابا ، ما‌رو کجا ها بردن
گرسنه بودیم و جلو ، ماها غذا میخوردن
همش حقیقته بابا ، ما رو کجا ها بردن
تو مجلس حرام جلو ، ماها شراب میخوردن

(من الذی ایتمنی بابا حسین مظلوم)

یکی بگه خواب می بینم
اینا همش دروغه ، این سر بابا جون نیس
یکی بگه خواب می بینم
موی سرم نسوخته ، رقیه قد کمون نیس

اگه خواب بود که با لگد ، بیدار می شدم
اگه خواب بود کی اینجوری ، تبدار می شدم
اگه خواب بود کی راهیه ، بازار می شدم

همش حقیقته ، سر بریده ی تو و
دندونای شکسته و موهای سوخته ی منو...

همش حقیقته بابا ، غربت اهل قافله
ماها رو خیلی می زدن ، میون سوت و هلهله

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -(زانو هاشو تو بغلش گرفته) * مرتضی سراوانی گرگانی

99

حضرت رقیه(س) -(زانو هاشو تو بغلش گرفته) #بنداول

زانو هاشو توبغلش گرفته
تو دلشه درد و دله نگفته
بسکه پر از زخمه کفه دوتاپاش
نمیتونه راه بره هِی می افته2

خرابه رو روی سرش
گذاشته و همش دم داره

باباشو میزنه صدا
دلش ز شامیا غم داره
به روی صورت و سرش
جای اذیته و آزاره

خاطره های راهشو
میکنه با خودش مرور
دلداری میده خودشو
بابا میاد غصه نخور

برای دیدن بابا
میکنه حاضر خودشو
به سختی شونه میکنه
موهای نیمه سوختشو

بابا حسین بابا حسین 8

#بند_دوم

میلرزه دستاشو چشاش تاره
سره باباشو تو بغل داره
چشاش شبیه ابرا می باره
وقتی که لمس میشه لبه پاره 2

حالا که به باباش رسید
دیگه دنیا براش کابووسه

هی صدا میزنه بابا
جوابی نمیاد مایوسه

زخمای روی صورتو
دونه دونه داره میبوسه

میگه سر تو هم بابا
شکسته مثله سره من
یبار دیگه نازم بکن
بهم بگو دختره من

تو مجلس حرامیا
خیلی دیدم باباعذاب
با چوب میزد تو دهنت
روی سرت میریخت شراب

من الذی ایتمنی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(خاطره های آشفته دارم) * مرتضی سراوانی گرگانی

48

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(خاطره های آشفته دارم) #بند_اول

خاطره های آشفته دارم
هزارتا رازه نگفته دارم
خوش اومدی به خرابه بابا
هزارتا درده نگفته دارم

بس که کتک خوردم از قوم بی رحما
میسوزه زخمام تو گرما و تو سرما
شکسته دندونام لبام پر از زخمه
میسوزه این لبهام وقتی میگم بابا

آه میونه راه میزدن
آه گاه و بیگاه میزدن
آه بدو بیراه رو لبو
آه منو هرگاه میزدن

آه بابا بابا بابایی 8

#بند_دوم

ازمردم شام من گله دارم
از سنگای بام من گله دارم
میدونی چی کرد دخترتو پیر
از ملٵ عام من گله دارم

خیلی عذاب دیدم تو کوچه توبازار
دوره مارقصیدن نامحرم و اشرار
تاکه مارو بردن تو بزم می بابا
رو نی سفید میشد محاسنه سردار

آه دله منو کرد کباب
آه ناسزا گفت بی حساب
زد بر لب تو خیزران
آه روی سرت ریخت شراب

آه بابا بابا بابایی 8

#بند_سوم

قاتل سرت رو چه بد شکسته
رو صورتت رد_ده خون نشسته یا(پلاکاتو انگار با نیزه بسته)
دارم میمیرم از داغه لبهات
بدجوری آخه از هم گسسته

باور نمیکردم این باشه تقدیرم
سه سالمه اما از داغ تو پیرم
وضع سرت بابا عمرم رو سر آورد
دیگه دارم بابا از غصه میمیرم

ای راس به خون تپیده
آه دلم رو غم دریده
آه محاسنت خضابه
آه کی رگاتو بریده

آه بابا بابا بابایی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه حضرت رقیه(س) -(مثل کبوتری که اسیر قفس شده) * مرتضی سراوانی گرگانی

96

روضه حضرت رقیه(س) -(مثل کبوتری که اسیر قفس شده) مثل کبوتری که اسیر قفس شده
روحم دچار حبس هوا و هوس شده
در این هوای سرد گناهان بزن مرا
تا گل دهم شبیه درخت هرس شده
مانند رودخانه که ریزد به شوره زار
عمرم تباه و حاصل آن خار و خس شده
چون مهبط الذنوب شده صحن سینه ام
اعجاز کن که دلم چون طبس شده
میخواستم که نوکر خوبی شوم ولی
باهرگناه چهره ی یارم عبس شده
آموختم که هر که کند گریه برشما
در روز حشر مادرتان داد رس شده
راهم بده به روضه و عذر مرا نخواه
کین روضه ها برای حیاتم نفس شده
اشکی روان بده که مرا طاهرم کند
حتی به قدر ذره ی بال مگس شده
سوگند میدهم به همان دم که دخترت
در بین راه یکه و بی کار و کس شده
برلحظه ای که به ناقه عریان نشسته و...
هم ناله اش زمزمه های جرس شده
بر آن دمی که از روی ناقه سقوط کرد
بر استخوان پُر وَرم و پیشو پس شده

عیبم بپوش و نفس سیه را عذاب کن
در روضه های رقیه مرا ناب ناب کن

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -(هلال ماه اشک و ماتم دمیده) * مرتضی سراوانی گرگانی

85

حضرت رقیه(س) -(هلال ماه اشک و ماتم دمیده) سربند
هلال ماه اشک و ماتم دمیده
"الا نوحوا" بر گوش عالم رسیده
عزا می گیرد مادری قد خمیده
حسین جان، حسین جان
بین روضه وزیده شمیم بوی سیب
می رسد روزیِ گریه از دست حبیب
السلام یا حسین - السلام یا غریب
لطف زهرا شده / شامل حال ما
السلام علی / ساکن کربلا
"سیدی یا حسین" ۴

کجا رفتی از داغ تو قد خمیدم
بدون تو یک روز خوش هم ندیدم
ببین از این دنیا دگر دل بریدم
پدر جان، پدر جان
روضه ی دختر تو سراسر گله شد
روضه ام روضه پای بر آبله شد
روضه قافله و - روضه ی سلسله شد
لخته ی خون شده / گُلِ موی سرم
مثل زهرا شده / بازویم پر ورم
"ابتا یا حسین" ۴

ببین آثار سیلیِ ظالمانه
عدو می زد بابا مرا بی بهانه
امان از آتش وای از آن تازیانه
پدر جان، پدر جان
پیکرت کو چرا آمدی تو با سرت؟
جان بابا نظر کن به حال دخترت
دست من شده کبود - مثل دست مادرت
می دویدم من و / زجر هم می دوید
تا صدایت زدم / موی من را کشید
"ابتا یا حسین" ۴

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد حضرت رقیه(س) -(ای سر رو نیزه منم شبیه تو،چشامو بت میدوزم) * یوسف زندیه

99

واحد حضرت رقیه(س) -(ای سر رو نیزه منم شبیه تو،چشامو بت میدوزم) ای سر رو نیزه منم شبیه تو،چشامو بت میدوزم
بگو سر بابامی یا سرعمو.نشناختمت هنوزم
وقتی میبینم همه جا باهامی
یه حسی تو دلم میگه بابامی
بذار برات یه خورده درد دل کنم ، تو همدم شبامی
توی آتیش و غارت خیمه .هی صدا زدم بابا کجایی؟
چادری رو که خریدی واسم.زیر دست و پا گم شد بابایی

تموم دنیای منی
من الذی ایتمنی
______

باید برم کنار نیزه ی عمو ،بابا خدا نگهدار
قصه ی این کبودیه صورتمو،بگم برا عملدار
سلام عمو،به صورتم نیگا کن
فکری برا،بی کسیه ماها کن
تورو خدا .برا منو سکینه و ،این بچه ها دعا کن
جز تو من به کی بگم عمو جون ؟ دلیل غمو بغض صدامو
دست دختر حرمله دیدیم.هم النگو هم گوشواره هامو

عمو تو دنیای منی
من الذی ایتمنی
______

خدارو شکر ندیدی از دست همه ،چقدر کتک میخوردم
نبودی خار توی پاهامو عمو، تنهایی در آوردم
دلم میخواد،روشونه هات بشینم
سایتو باز،روی سرم ببینم
خیلی عمو از بعدِ مجلس شراب،ناراحت سکینم (سکینه ام)
یه عمریه رو،دوش تو بودم،از حالا باید ،برم اسیری
دستاتو اگه پیدا کنم من ،باز منو عمو ،بغل میگیری ؟!

عمو تو دنیای منی
من الذی ایتمنی

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت رقیه(س) -(گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند) * محسن حنیفی

41

حضرت رقیه(س) -(گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند) گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند
گلایه ی دلِ از غصه آب را ببرند

شدند فطرس کوی تو چند قطره ی اشک
که از خرابه سلام و جواب را ببرند

شنیده ام که سرت می رود به سوی نجف!
به محضر نجف، این دُرِّ ناب را ببرند

بگو به ابر، بیاید شبانه گریه کنیم
که از کنار تنت آفتاب را ببرند

ببین که از وسط ازدحام این مردم
چگونه آیه ی نور و حجاب را ببرند

نخواه نیزه و طشت و تنور، این شب ها
به جای دامن من این ثواب را ببرند

شبیه کوثر و زمزم چقدر آب شدم
که از کنار سر تو شراب را ببرند

بگو که نیزه عباس را علم بکنند
که از میان حرم اضطراب را ببرند

من از حیات بدون تو دست خواهم شست
که از محاسن پاکت خضاب را ببرند

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت رقیه(س) -(چه تکریمی نموده شهر شام از باب حاجاتش) * محسن حنیفی

49

حضرت رقیه(س) -(چه تکریمی نموده شهر شام از باب حاجاتش) چه تکریمی نموده شهر شام از باب حاجاتش
سه روزی مانده این حوریه پشت باب ساعاتش

سر بازار نُه ساعت سر پا ایستاده او
کسی که نُه فلک بنشسته بر خوان کراماتش

همای منزلت بود و خرابه منزل او شد
همان که شد بهشت آبادی کنج خراباتش

همان که مریم از نور رخش انجیل می‌خواند
که بوده پرده‌دار محملش در راه شاماتش

به جای گل نثار مقدمش خار مغیلان شد
چه استقبال گرمی کرد از او خاکستر و آتش

برای صورت حوریه برگ گل ضرر دارد
چرا پس ضربه سیلی نمی‌کرده مراعاتش؟!

کشیده آه را در بند خود زنجیری از آهن
اسیر سلسله هستند در این شهر ساداتش

نشسته سر به دامانی که عطر فاطمه دارد
سر زخمی "مصباح الهدی" در بین مشکاتش

تمام دردها را برد از یادش سر بابا
چگونه یک طبق زخم است مرهم بر جراحاتش؟!

هزار و نهصد و پنجاه تا زخم است بر جسمش
هزار و نهصد و پنجاه دفعه شد مواساتش

به فکر انتقام از چوب بود و بر لبش می زد
ببین پر کرده عالم را نوای یالثاراتش

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

نوحه حضرت رقیه(س) -(عالم به داغت مبتلا) * محسن حنیفی

32

نوحه حضرت رقیه(س) -(عالم به داغت مبتلا) سربند:
عالم به داغت مبتلا
ای که مانده جسمت زیر دست و پا
السلام علی المَهتوکِ الخِبا* (حسین)
ما پناهنده ایم - در پناه حسین
تکیه های عزاست - خیمه گاه حسین
یا حسین یا حسین

بابای مظلوم و غریب
با سر آمدی پیشم ای عطر سیب
السلام علیکْ یا شیب الخضیب (حسین)
من فدای تو و - رأس بی‌ پیکرت
این لب زخمی است - قاتل دخترت
یا حسین یا حسین

شد قلب دخترت کباب
تو را زدند و من را دادند عذاب
دارم گله بابا از بزم شراب (حسین)
بر لبم می‌زنم - یاد آن خیزران
در خرابه دهم - پای داغ تو جان
یا حسین یا حسین(ع)

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه حضرت رقیه(س) -(دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده) * حسین خدایاری

38

نوحه حضرت رقیه(س) -(دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده) سربند:
دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده
ز ماجرای تو - میگذرد آقا - ولی غمت مانده
تویی ای احسن حالم / که با تو خوبه احوالم
حسین باب النجات عالم
الهی در شب هجران / لثارات الحسین گویان
بیاید صاحب دلهامان
بیا یابن الحسن مولا ۲ بیا یابن الحسن آقا جان

رسیده مهمانم - بیا بیا عمه - شانه بزن مویم
خدا کند پنهان - ز چشم بابایم - کبودی رویم
دل شب بی صدا آمد / بدون دست و پا آمد
به دامانم ز نی ها آمد
کمک‌ کن تا ز جا پاشم / عصای کوچکش باشم
در این ویران کنارش باشم
اباالمظلوم حسین جانم ۲ اباالمظلوم حسین ای جانم

مرا حلالم کن - که پیش پای تو - نشسته ام بابا
ز کودکان از بس - سنگ جفا خوردم - شکسته ام بابا
تو زخمی تر شدی یا من؟! / تو خسته تر شدی یا من؟!
همه بوسیدنت الا من
دلم تنگ صدایت شد / به آغوشت بدعادت شد
ز اشکم کاروان راحت شد
اباالمظلوم حسین جانم ۲ اباالمظلوم حسین ای جانم

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(ببخش نمُردم خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم) * عبدالله باقری

51

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(ببخش نمُردم خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم) ببخش نمُردم
خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم
آرزوهامو تا سحر چند بار شمردم
ببخش نمُردم
شمُردم آرزوهامو یادم بمونه
خدا منو به آرزوهام برسونه
گفتم بیای کم میشه دیگه اضطرابم
یه شب تا صبح کنار تو (راحت می‌خوابم) ۳

چه روزگاری
حساب کتابم ریخت به هم اوّل کاری
آغوشتو میخوام ولی بغل نداری
چه روزگاری
عمه توو روضه‌هاش میگفت کفن نداری
یه جوری غارت شدی پیرُهن نداری
می‌گفت که جای سالمی رو تن نداری
اما حالا من می‌بینم (بدن نداری) ۳

برام عذاب شد
آرزوهای من بابا نقش بر آب شد
گفتم که با عمو میای اونم خراب شد
برام عذاب شد
گفتم برام قصّه میگی، ساکتی امّا
گفتم می‌ریم بازار میچرخیم ... با کدوم پا؟!
گفتم تو رو نشون میدم به دختراشون
ولی یه وقت اومدی که شبه بابا جون
آخرین آرزوم نذار خراب شه بابا
می‌بوسم از لبات فقط (بریم از اینجا) ۳

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -(توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم ) * بهمن عظیمی

34

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -(توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم ) توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتنو اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم / اباالمظلوم اباالمظلوم

فکرشم حتی نمی‌کردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و می‌خوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم می‌میرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم / اباالمظلوم اباالمظلوم

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد