شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

زمینه شب سوم محرم -(خیلی دلم گرفته کجایی ای بابایی) * مجید آقاجانی

289

زمینه شب سوم محرم -(خیلی دلم گرفته کجایی ای بابایی) ?بند 1

خیلی دلم گرفته کجایی ای بابایی
حالم خرابه از این چشام میباره بارون
میترسم از خرابه بی تو شدم پریشون

بابا کتک زده منو دشمن نامرد
دل بی قراری میکنه از این همه درد

چی بگم از اون موقع که کشید موهامو
سیاهی از سیلی بد گرفت چشامو

بابا حسین بابا حسین جان

?بند 2

سرت رو وقتی دیدم شکست دلم بابایی
دیدم با چشم گریون سوار نیزه هایی
برای درد قلبم نیس دیگه هیچ دوایی

بابای من چه تازیانه هایی خوردم
خیلی سرم درد میکنه کاشکی میمردم

حالا که اومدی ولی اومدی با سر
بابا چه حالی داشتی تو به زیر خنجر

بابا حسین بابا حسین جان

?بند 3

قامت من خمیده شبیه مادر تو
برای تو بمیرم جدا شده سر تو
رو نیزه هایی اما روخاکه پیکر تو

نفس کشیدن واسه من دیگه عذابه
حال دل دختر تو خیلی خرابه

سه سالمه ولی بابا سفیده موهام
خستم از این همه عذاب جاریه اشکام

بابا حسین بابا حسین جان

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مناجات با امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها -(از جایی که یادم میاد) * مجید آقاجانی

368

مناجات با امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها  -(از جایی که یادم میاد) زمینه / شور _ احساسی

بند1

از جایی که یادم میاد
بودم آقا تو روضه ها
تنها نمیزاری منو
ای پادشاه کربلا

ابری شده چشمای من
میباره از درد فراق
اصلا ندارم هیچ کجا
مثل تو اربابم سراغ

تنها تو آقای منی / مهتاب زیبای منی
سر میکنم با عشق تو / هستی و دنیای منی

اربابم به نگاه خیر تو مدیونم
اربابم شدی آرامش قلب خونم
اربابم قدر بودن تورو میدونم

مولانا ابا عبدالله

بند 2

با اوج تنهایی حسین
من توی هیئت اومدم
واسه حرم ازجونو دل
آقای من سینه زدم

سلطان قلبم هستی و
بی تو میمیرم یا حسین
عشقت یه زندونیه که
عمری اسیرم یا حسین

عمریه افتادم به پات / آقا بهشته کربلات
بیمارم و هستی طبیب / واسم نیازه روضه هات

اربابم بخدا فقط تورو دوستدارم
اربابم یه نگاهی کن به حال زارم
اربابم منی که یه نوکر بیچارم

- مولانا ابا عبدالله

بند 3

وقتی که موهامو کشید
دنیا جهنم شد برام
بالو پرم میسوزه و
میباره خون ازاین چشام

قدم خمیده شد ازاین
غمها شبیه مادرت
گیره یه عده بی حیا
افتاده بابا دخترت

دستامون از هم شد جدا/رفته سرت رو نیزه ها
رفتی دلم درهم شکست / من گریه کردم بی صدا

بی تابم نفسم بریده و دلخونم
بی تابم توی دشت پربلا حیرونم
بی تابم باباجون به لب رسیده جونم

مولانا ابا عبدالله

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه حضرت رقیه(س) -(زندگیمه تو دست رقیه) * مجید آقاجانی

333

زمینه حضرت رقیه(س) -(زندگیمه تو دست رقیه) ⬇️ بند ۱

زندگیمه تو دست رقیه
شده دلی که مست رقیه
مهرتو از اون روزای اول
توی وجودم نشست رقیه

دختر اربابی و من گدای نیم نگـاتم
اگــه قـابـل بـدونی نـوکـر نــوکراتم

با یه امیدی میزدم برای تو به سینه
بــده بـرات مـن رو نـزدیـک اربـعـینه

وای رقیه جانم

⬇️بند ۲

چه حالی داشتی توی اون خرابه
این یه سوالیه که بی جوابه
بابا حسین من چشاتو وا کن
کاش تو بگی غصه هامون یه خوابه

اومــدی دردو دلــمـو بـرای تـو اووردم
ببین بابا صورتمو کبوده سیلی خوردم

بزار با دستام بابایی موهاتو شونه بزنم
بـا تـازیـونـه زده و مـیـسـوزه کـل بـدنم

وای رقیه جانم

⬇️ بند ۳

حـالـی دیگـه بــرام نـمـونـده بابـا
کاش بـودی میبردی منو از اینجا
سه سالمه اما ازاین همه غم
قامـت من شـده شبیه زهرا

میباره حالـا بی امون برای تـو اشک چشام
رفتی و تنها شدم و آغوش گرمتو میخوام

خیلی خرابه حال من بر نمیگرده اون روزا
حرمتمون شکـسته شد طاقـت ندارم بخدا

وای رقیه جانم

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه(س) -(میگـم رقیــه دلـم از غـــما جدا میشه) * مجید آقاجانی

412

شور حضرت رقیه(س) -(میگـم رقیــه دلـم از غـــما جدا میشه) ⬇️ بند ۱

میگـم رقیــه دلـم از غـــما جدا میشه
دنیا با نــیم نگاه تو پراز صفـا میــشه
اگه اجازه بدی تو دیگه حرفی نیست
یـــه نـــوکری زائـــر کــرببـــلا مــیـشه

رقیه عشق منه و رقیه دنیامه
رقیه تکیه گاهمو امید فردامه
رقیه آرامشمو درمون دردامـه

بی بی رقیه مدد

⬇️ بند ۲

مــیگم رقیـه تب عشـق من میره بالا
بــدون تو نـــداره این زنــدگی مــعنا
صــدام زدی و گرفتی دستای خالیمو
جونم فــدات ای نوه ی حضرت زهرا س

بــــه پای بانــوی بــزرگ دنــیا افــتادم
محبتاش نمیره هیچ موقع ازاین یـادم
رقیــه راه این عــاشــقی رو داد یــادم

بی بی رقیه مدد

⬇️ بند ۳

میگم رقـیه حل میشه مشکلات من
تو دســـتای کریـــم توئــه برات مـن
همیشه تو هوای نوکرتو خوب داری
به عشق تو وابستس بانو حیات من

میگــم رقیــه و جون دوباره مــیگــیرم
خداروشکر که رقم خورده باتو تقدیرم
یه روزی میــشه زیــر پاهای تو میمیرم

بی بی رقیه مدد

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 22:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(دلم می خواد بدونم چه سن و سالی داشتی که اینجوری تو قلبت آه و ملالی داشتی؟) * هستی محرابی

260

حضرت رقیه س -(دلم می خواد بدونم چه سن و سالی داشتی که اینجوری تو قلبت آه و ملالی داشتی؟) #شب_سوم_محرم_نذر_غربت_نازدانه #امام_حسین_ع_حضرت_رقیه_س

دلم می خواد بدونم چه سن و سالی داشتی
که اینجوری تو قلبت آه و ملالی داشتی؟

دلم می خواد بدونم چی بر سرت آوردن
که با سرِ بریده چنین وصالی داشتی

دلم میخواد بدونم وقتی رو دامنِ خود_
سرِ پدر رو دیدی چه شرحِ حالی داشتی؟

اینو دیگه میدونم کنجِ خرابه دیدم_
سه ساله بودی امّا قدَّ هلالی داشتی

پَر زدی چون کبوتر به شوقِ روی بابا
گر چه به سینه زخم و شکسته بالی داشتی

من که گله ندارم اگه پیشم نبودی
آخه ز دستِ دشمن مگه مجالی داشتی؟

همه اینو میدونن تو هم به مثلِ مادر_
یه روزی توو مدینه جاه و جلالی داشتی

مبادا گریون بشی تو هنوزم عزیزی
خوشا به حالت که تو چنین مثالی داشتی

سرَم پر از سواله روم نمیشه مگر که_
خودت ازم بپرسی بازم سوالی داشتی؟

دعا کنم که امشب شامِ غمت سحر شه
گریه نکن مبادا عدومون با خبر شه

سرم بزار رو زانوت. سنگِ صبور بابا
خرابه سهمِ تو شد آغوش دورِ بابا

خزونترین خزونی، با اون چشای خونی
چقد توو رنج و غصه، مادرَمو می مونی

ای زخمِ رو پیشونی، خودت اینو میدونی
معجر و بالا نزن دلم رو می سوزونی

تلاطمِ نگاهت لبریزه اشک و آهت
تو آغوشت سرِ من، من آغوشم پناهت

زجرِ حرومی اگه گوشوارهاتو برده
موی تو رو کشید و قلبِ تو رو آزرده

چرا دلت شکسته بازم برات می خرم
غصه نخور عزیزم بابات هنو نمرده!

#هستس_محرابی
#بداهه_عصر_پنجشنبه_۲۹_تیر_۱۴۰۲

(چهل شب است و من و رقیه بیداریم
مگر شب های خرابه روز می شود....؟!)

(سلام علی قلب زینب الصبور)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

زمینه شب سوم حضرت رقیه(س) -(عجب زمونه ای شده بابای من) * مجید آقاجانی

230

زمینه شب سوم حضرت رقیه(س) -(عجب زمونه ای شده بابای من) ⬇️ بند ۱

عجب زمونه ای شده بابای من
ریخته بهم بابا حال و هوای من

حالا که اومدی کنار دخترت
بهم بگو بابا چی اومده سرت

ای وای جونی دیگه برای من نمونده
ای وای حادثه ای که دلمو سوزونده

خدا ازش نگذره اونی که به من سیلی زده
این چه بلاییه بابا سر رقیت اومده

بابا حسین من

⬇️ بند ۲

دلم مثل موهات خیلی پریشونه
حال منو کسی خدا نمیدونه

پرشده تو دلم غصه ی روزگار
نگاهتو ازم یه لحظه بر ندار

ای وای چجوری واسه تو کنم حکایت
ای وای بابا به دخترت شده جسارت

یادت میاد بابا به من همیشه میگفتی عزیز
تو مجلسی که اومدم اینا بهم میگن کنیز

بابا حسین من

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه شب سوم محرم -(خار صحرا بابایی) * مجید آقاجانی

230

روضه شب سوم محرم -(خار صحرا بابایی) ⬇️ بند ۱

خار صحرا بابایی
کف پاها مو بریده
طعم تلخ این غمو
بابا رقیت چشیده

خیلی سرم درد میکنه
سهمم فقط سیلی شده
صورت کوچکم بابا
ازضربه ها نیلی شده

خرابه جای من نبود تنهایی آواره شدم
به زیر دست دشمنا بابایی بیچاره شدم

من الذی ایتمنی

⬇️ بند ۲

وقتی که بی حیا منو
یه گوشه ای تنهایی دید
اومد بالای سر من
بابایی موهامو کشید

خدا میدونه حال من
که اینجا خیلی شده بد
بهش میگفتم که نزن
اما منو بیشتر میزد

درد و دلای من بابا اصلا تمومی نداره
از این چشای تار من بی وقفه بارون میباره

من الذی ایتمنی

⬇️ بند ۳

شبیه روزگارمه
سیاهی این آسمون
خودت بابایی میدونی
که این دل من شده خون

الهی قربونت برم
ترک ترک شده لبات
قدیه دنیا دردو غم
موج میزنه توی چشات

حالا رقیت بابایی اسیر این نامحرماس
تولحظه های آخری بهم بگو عمو کجاس ؟

من الذی ایتمنی

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب سوم -(حالم بابا خوب نیست خیلی پریشونم) * مجید آقاجانی

209

زمینه شب سوم -(حالم بابا خوب نیست خیلی پریشونم) ⬇️ بند ۱

حالم بابا خوب نیست خیلی پریشونم
میگم برات بابا از این دل خونم

رنگ کبود صورتم گواه اینو میده که
خیلی درد و زجر کشیدم
دست نوازش بابایی میکشیدی رو سر من
برای چی حالا به اینجا رسیدم

برس به دادم دیگه بریدم
آخه نمیدونی چقدر غریب و خستم
کاش بودی پیشم بااون نگاهت
کمی آروم میگرفت بابایی دل شکستم

بابا حسین من

⬇️ بند ۲

دلم گرفته از این همه درد و غم
میریزه رو گونم اشک چشام نم نم

نبودی ای وای ببینی که
دختر کوچیکتو با بی رحمی بابا میزد
بس که منو کتک زدن
نمیدونی باباحسین حال من دیگه شده بد

سیلی محکم به صورتم زد
دیگه چشای من بابایی نمیبینه
دوری از تو سخته برا من
تموم دردو غصه های من همینه

بابا حسین من

⬇️ بند ۳

بابا بیا پیشم از همه چی سیرم
سه سالمه اما غصه ها کرد پیرم

الهی واست بمیرم
بابای خوبو نازنین دیدم که شکسته سرت
معلومه زیر دستو پا
خیلی عذاب کشیدی تو ازبین رفته بالو پرت

غمی تو چشمات دارم میبینم
گرد و غبار نشسته رو صورت ماهت
چرا سرت رو بابا بریدن
بهم بگو آخه مگه چی بود گناهت

بابا حسین من

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه(س) -(رقیه دختر سلطان منی) * مجید آقاجانی

413

شور حضرت رقیه(س) -(رقیه دختر سلطان منی) ⬇️بند ۱

رقیه دختر سلطان منی
رقیه دین و ایمان منی
رقیه ذکر زیبای منی
رقیه همه دنیای منی

دل و جانم رقیه / ضربانم رقیه
همه هستی رقیه / شورو مستی رقیه

رقیه جانم رقیه جان

⬇️ بند ۲

رقیه همیشه به پای تو میمونم
رقیه منی که ازعشق تو میخونم
رقیه افتخارم اینه که نوکرتم
رقیه عمریه که من بهت مدیونم

شورو حالم رقیه / پرو بالم رقیه
من فداتم رقیه / خاک پاتم رقیه

رقیه جانم رقیه جان

⬇️ بند ۳

رقیه تو ستاره شبای منی
رقیه بخداقسم که دنیای منی
رقیه محاله جداشم ازتو لحظه ای
رقیه امید امروز و فردای منی

ای بهارم رقیه / ای نگارم رقیه
مهرو ماهم رقیه/ نور راهم رقیه

رقیه جانم رقیه جان

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه جانسوز شب سوم محرم حضرت رقیه(س) -(بابا جون من از این درد و غم خیلی دلگیرم) * مجید آقاجانی

244

زمینه جانسوز شب سوم محرم حضرت رقیه(س) -(بابا جون من از این درد و غم خیلی دلگیرم) ⬇️ بند ۱

بابا جون من از این دردوغم خیلی دلگیرم
خیلی میترسم ازاین تنهایی دارم میمیرم

بابا این دشمن رحمی نداره
سیلی به صورت من زد
حالم بابایی اصلا خوب
نیست و گریه های من شد بی حد

بابا جون من بابایی بابا

⬇️ بند ۲

خیلی حرف دارم ای باباجونم تنهای تنهام
بابا جوری زد که نمیبینه دیگه این چشمام

تا وقتی اومد با خنده میزد
موهامو بابا کشیده
سنی ندارم از زور این غم
بابایی قدم خمیده

بابا جون من بابایی بابا

⬇️ بند ۳

بابای خوبم از ضرب سیلی میسوزه چشمام
خیلی درد دارم بسکه خار رفته توی این پاهام

بابا نبودی که تو ببینی
چجوری سیلی میخوردم
ای کاش میشد که تواین
خرابه بابا میمیردم

بابا جون من بابایی بابا

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سبک شور ویژه شب سوم محرم -(مگه میشه یه دختر سه سالرو) * مجید آقاجانی

228

سبک شور ویژه شب سوم محرم -(مگه میشه یه دختر سه سالرو) ⬇️ بند ۱

مگه میشه یه دختر سه سالرو
به صورتش سیلی محکم بزنن
بابا حسین حالا کجایی ببینی
یه عده بی شرمو حیا دور منن

آخه مگه گناه من چی بوده
که اومدش باحرص کشید موهامو
انقده این دخترت رو اذیت میکرد
ترسیده بودم و بستم چشامو

دل منو با طعنه هاش خیلی سوزونده
حالی برای من بابا اصلا نمونده

بابا حسین بابا حسین

⬇️ بند ۲

مگه میشه یه دختر سه ساله ای
سر بریده ی باباشو ببینه
چه حرفایی به دختر تو گفتن
از روزی که میترسیدم همینه

الهی واست بمیرم باباجون
رو سرتو گرد و غبار نشسته
به زیر دستو پای این نامردا
باباحسین بالو پرت شکسته

بابا یه دنیا دردو غم توی چشاته
یه عالمه ترک به روی این لباته

بابا حسین بابا حسین

⬇️ بند ۳

بزار برات بگم چی اومده سرم
انقد زده نمیبینه چشمای من
نمیدونی آخه چقد درد کشیدم
دیگه بابا در نمیاد صدای من

حالا دیگه آخر حرفمو میگم
دختری که واسه تو عریزه
بابا یه جایی بردنم که ای وای
به هم دیگه میگفتن این کنیزه

تو مجلسی که من دنیا غصه خوردم
باباکجایی کاش میشد که من میمردم

بابا حسین بابا حسین(ع)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه(س) -(با گریه گفتم ای بی حیا نزن) * مجید آقاجانی

419

شور حضرت رقیه(س) -(با گریه گفتم ای بی حیا نزن) ⬇️ بند ۱

با گریه گفتم ای بی حیا نزن
اذیت نکن منو نزدیک نشو به من

با دست سنگینش / سیلی بهم زده
رنگم پریده و / حالم خیلی بده

بابا دختر تو / خیلی کتک زدن
به زخم دل من/ بابا نمک زدن

بابا حسین من

⬇️ بند ۲

بابا رقیت از دنیا سیره
ازاین همه غم دیگه میمیره

اصلا رحمی نکرد / تا وقتی که رسید
زخم زبون زدو / موهامو میکشید

بابا این نفسم / دیگه در نمیاد
ازدست کوچیکم/کاری بر نمیاد

بابا حسین من

⬇️ بند ۳

کاش بودی امشب بابا کنار من
باتو آروم میشد این حال زار من

اصلا چرا ترک / داره روی لبات
باچی شکسته شد/ بابایی دندونات

وقتی که دیدمت / غم تو دلم نشست
وای از لحظه ای که/ بالو پرت شکست

بابا حسین من

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب سوم محرم حضرت رقیه(س) -(دل پریشونم حالم بده انقدر نمیدونی) * مجید آقاجانی

463

زمینه شب سوم محرم حضرت رقیه(س) -(دل پریشونم حالم بده انقدر نمیدونی) بند ۱
دل پریشونم حالم بده انقدر نمیدونی
بابا کجایی نیستی پیشم لالایی بخونی

توی خرابم خرابه ای که تاریکو سرده
همه وجودم زخم و بابایی پره درده

بابا ببین تو دام بلا اسیرم
بابا طاقت ندارم بی تو میمیرم

بابا حسین بابا حسین

بند ۲

بابایی دشمن بالا سرم تا رسید منو زد
انقده سیلی زده بابایی حالم شده بد

بابایی اشکام رو گونه گوچیکم میریزه
تو جمع بابایی بهم میگفتن که این کنیزه

بابا بیا تا اون دستاتو بگیرم
بابا طاقت ندارم بی تو میمیرم

بابا حسین بابا حسین

بند ۳

دشمن بی رحم باخنده این موهامو کشیده
سنی ندارم اما تموم موهام سفیده

جونی ندارم خیلی سرم درد میکنه بابا
بیا کنارم نزاری تنها بمونم اینجا

بابا سه سالمه غصه کرده پیرم
بابا طاقت ندارم بی تو میمیرم

بابا حسین بابا حسین

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد سنگین حضرت رقیه(س) -(تنگه دلم بابایی) * مجید آقاجانی

427

واحد سنگین حضرت رقیه(س) -(تنگه دلم بابایی) ? بند ۱

تنگه دلم بابایی
برایه لحظه هایی
که میکشیدی دستتو روی سرم

دلم گرفته بابا
ای ماه رو نیزه ها
نیستی ببینی که شکست بالو پرم

خیلی سرم درد میکنه
چشام شده دریای خون
از بس بهم سیلی زده
حالم بده بابا جون

بابا حسین بابا حسین

? بند ۲

رنگم بابا پریده
موهامو بد کشیده
بهم میخندید وقتی اشکامو میدید

کاشکی میشد میمردم
چه غصه هاکه خوردم
صدای آهم تا به آسمون رسید

کبوده این صورت من
دیگه صدام در نمیاد
دستای کوچیکم فقط
دستای گرمتو میخواد

بابا حسین بابا حسین

? بند ۳

ترک روی لباته
غصه توی نگاته
الهی قربون لب خشکت برم

غم تو دلم نشسته
چرا سرت شکسته
میبوسمت بااین دو چشمای ترم

چی سرتو اووردن
تنت به روی خاکاس
دلم میلرزه وقتی
سرت به روی نیزه هاس

بابا حسین بابا حسین(ع)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(ای پدر جان گو چرا از ما جدا افتاده ای) * هستی محرابی

317

حضرت رقیه س -(ای پدر جان گو چرا از ما جدا افتاده ای) #زبانحال_حضرت_رقیه_س_با_پدر
#غزل_مرثیه

ای پدر جان گو چرا از ما جدا افتاده ای
در میانِ قتلگه در خون رها افتاده ای

تو به مقتل در یَمِ خون من به بالای شتر_
من ز سر افتادم امّا تو ز پا افتاده ای

بعدِ تو سهمِ رقیّه گشته چوبِ خیزران
من در این شام و تو در کرب و بلا افتاده ای

آرزو دارم مرا گیری در آغوشت ولی_
سر بدونِ تن در این تشتِ طلا افتاده ای

لحظه ها را می شمارم تا بیایی از سفر
بی کفن در قتلگاهِ خون چرا افتاده ای

تشنه لب بودی و در گودیِ مقتل همچو صید_
من بمیرم دستِ شمرِ بی حیا افتاده‌ای

یک سرِ سوزن نداری جای سالم در بدن
در دلِ صحرا به رنگِ کهربا افتاده ای

ما به زنجیرِ اسارت کنجِ ویرانِ خراب
این سوالم جانِ بابا تو کجا افتاده ای؟

تو کجایی تا ببینی در اسیری حالِ ما_
ای تنِ بی سر به زیرِ نیزه‌ها افتاده‌ای

جان به جانان داده ام تا اینکه دیدم ای پدر_
سر جدا پیکر جدا از ما جدا افتاده ای!

#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#چهارشنبه_۹_شهریور_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:31
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(ویرانه وُ خونِ جگر عمّه بمیره رو دامنت راسِ پدر عمّه بمیره) * هستی محرابی

429

حضرت رقیه س -(ویرانه وُ خونِ جگر عمّه بمیره رو دامنت راسِ پدر عمّه بمیره) ‍ #مرثیه_شهادت_حضرت_رقیه_س
#زبانحال_حضرت_زینب_س

ویرانه وُ خونِ جگر عمّه بمیره
رو دامنت راسِ پدر عمّه بمیره
با زخمِ تازیانه ها کنجِ خرابه_
شامِ غمت گشته سحر عمّه بمیره

از ضربِ چوبِ خیزران قدت خمیده
مثلِ تو دورانِ یتیمی کس ندیده

وای از بلای کربلا عمّه بمیره
از زخمِ رو از خارِ پا عمّه بمیره
رفتی پیِ راسِ پدر پای برهنه_
از کوفه تا شامِ بلا عمّه بمیره

مهتابِ شب های پدر جانم رقیه
ای جوجه ی بی بال و پَر جانم رقیه

ای سوزِ آهِ صبحدم عمّه بمیره
ماندی غریبستانِ غم عمّه بمیره
ای یادگارِ دشنه ها وُ تازیانه
جا مانده داغت در دلم عمّه بمیره

کنجِ خرابه با سرِ بابا چه گفتی
از خیزران و خارِ زخمِ پا چه گفتی

تا گوشوارت برده اند عمّه بمیره
قلبِ تو را آزرده اند عمّه بمیره
بس با غضب گوشواره از گوشت کشیدند
از لاله خون آورده اند عمّه بمیره

امّ البکا چون مادرم جانم رقیه
در قلبِ من داری حرم جانم رقیه

غم بود و غم در فالِ تو عمّه بمیره
شد ارثِ مادر مالِ تو عمّه بمیره
یاسِ کتک خورده اگر نقشِ زمینی_
دشمن شکونده بالِ تو عمّه بمیره

در اون دلِ شب توو مسیر ای داد و بیداد
طفلی به صورت از فرازِ ناقه افتاد!

#سه_شنبه_۸_شهریور_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:35
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(بابا جون سینه ام خسته ی درده) * هستی محرابی

479

حضرت رقیه س -(بابا جون سینه ام خسته ی درده) ‍ ‍ ‍#زبانحال_حضرت_رقیه_با_پدر
#سبک_عامیانه

بابا جون سینه ام خسته ی درده
قصه ی اسیریم آه که چه سرده
ببین اصلا بابا رنگم چه زرده
تو میدونی عدو باهام چه کرده؟

بابا جونم ببین دلم کبابه
همه ی این سفر برام سرابه
سرا پا وجودم تو اضطرابه
حال و روزم ببین چقد خرابه

بابا جون دخترت داره میمیره
تو چنگِ دشمنات اینجا اسیره
با دو دسش عدو گیسوم میگیره
با دو پاش پهلومو نشونه میره

بس که من کعبِ نیزه خورده بودم
مثلِ برگِ خزون پژمرده بودم
بس ز داغت پدر آزرده بودم
اگه عمه نبود من مرده بودم

امشب این جاده ها چه بی گریزه
تیغِ این کوره راه ببین چه تیزه
من و این زخمِ پای ریزه میزه
داره از تاولاش چه خون میریزه

هر چه خاره امشب جلوی پامه
هر چه آهه امشب تویِ نگامه
هر چه بغضه امشب تویِ صدامه
هر چه اشکه امشب تویِ چشامه

بغضِ این سینه که آروم نمیشه
سرت از روی نی معلوم نمیشه
نپرسم از عمه چون روم نمیشه
آخه این راه چرا تموم نمیشه

تیغِ این جاده ها ز خیزرونه
پای کوچک من که ناتوونه
چقد این ساربون نا مهربونه
بگید این ناقه رو آروم برونه!

#السلام_علیک_یا_بنت_الحسین
#من_ٱلذی_أیتمني
#دخیلک_یا_رقیه_س
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:41
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(شکسته شده قامت دخترت) * مجید آقاجانی

217

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(شکسته شده قامت دخترت) بابایی بابایی بابایی ۳

شکسته شده قامت دخترت
میبینی شده روزگارم سیاه
بابا سخته پیشم نباشه کسی
آخه من شدم حیرون و بی پناه

بابایی بابایی بابایی

میباره کمی بارون از چشم من
هوا اینجا آشفته و در همه
دیگه هرکاری کردم آروم نشد
بابایی دلی که پر از ماتمه

بابایی بابایی بابایی

تو اون دشت یه جوری کف پام برید
که نالم بلند شد رسید آسمون
سوز سردی میزد چشمامم میرفت
دیگه حال ندارم شدم نیمه جون

بابایی بابایی بابایی

بابایی من سهمم از روزگار
شده چنتا سیلی و مشت و کتک
خدا نگذر از این قوم بی حیا
میاد اشک چشمام مثل قاصدک

بابایی بابایی بابایی

بابا سخته میگم بدونی فقط
تا اومد منو تنهای تنها دید
باحرفاش بهم بدجوری تعنه زد
بابا خیلی درد داشت موهامو کشید

بابایی بابایی بابایی

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 00:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قلب فلک و افلاک واسه تو بی قراره) * مجید آقاجانی

469

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قلب فلک و افلاک واسه تو بی قراره) ◀️ بند ۱

قلب فلک و افلاک واسه تو بی قراره
حتی دل زمین هم آرامشی نداره ۲

تو جا نماز من باز بوی عزا پیچیده
باز آسمون چشمام مثل فصل بهاره ۲

به ساحت مقدست عرض ارادت میکنم
پیش تواز حال بدم یه دم حکایت میکنم

بانوی من تواین روزا حالو هوام یه جوریه
همش دارم فکر میکنم چجور بیام به سوریه ۲

(( لبیک یا رقیه جان))

◀️ بند ۲

توی دلت هنورم زخم عمیقی پیداس
انقدناراختی که چشمات شبیه دریاس ۲

با اندوه زیادت سر روی پا میزاری
آخ قربونت بشم من دیگه بابا نداری ۲

پیوسته گریه میکنن فرشته ها همراه تو
دور سرت میگردن و دق میکنن با آه تو

خون گریه میکنن همه عالم از این عزای تو
یه لحظم آروم نمیشه آخه چرا دردای تو

((لبیک یا رقبه جان))

◀️بند ۳

روشن نمیشه هرگز تیره و تاره دلها
غم میرنه جوونه تا سالیان سالها

فکرش برام عذابه چی اومده سر تو
خوردی سیلی توای وای ازقلب مضطر تو ۲

یه کودک سه ساله ای توی خرابه پا گذاشت
رفت و دل پر آهشو پیش بابایی جا گذاشت ۲

نقله تو تاریخ تا یکی اومد تا اونو تنها دید
ای وای با خنده میزدو مدام موهاشو میکشید

((رقیه جان رقیه جان))

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 00:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب سوم محرم (بی بی رقیه سلام الله علیها) -(ببین بابا کبوترت پرو بالش شکسته شد) * مجید آقاجانی

223

زمینه شب سوم محرم (بی بی رقیه سلام الله علیها) -(ببین بابا کبوترت پرو بالش شکسته شد) بند ۱

ببین بابا کبوترت پرو بالش شکسته شد
دودست کوچیکم بابا با زور و گریه بسته شد

من ازاینجا میترسمو بیا بابا پیشم بمون
دلم از این همه عذاب شده بابایی دیگه خون

غمی توی سینمه داره منو میزنه

اما اومدو رحمی نکرد دوسه تایی سیلی زده
حال و روز سه ساله ی تو باباجونم خیلی بده

بابا حسین بیا پیش من
______________________________
بند ۲

یه چند روزی بابا حسین میاد و میره هوش من
بابی رحمی منو کشید میزد محکم تو گوش من

ندارم جون میبینی که حالم خیلی پریشونه
سرم درد میکنه بابا شکسته و غرق خونه

بدون تو میمیرم من از زمونه سیرم

دوستدارم مثل روزای قبل
بکشی دستتو رو سرم
دوستدارم سمت تو بپرم
اما حیف رفته بالو پرم

بابا حسین بیا پیش من

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها -(اومدی پیشم بابا) * مجید آقاجانی

380

زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها -(اومدی پیشم بابا) ◀️ به سبک ماه محرم اومد

اثر : مجید آقاجانی
_______________________________

اومدی پیشم بابا

عیبی نداره اما خیلی دیره
بابا رقیت از زمونه سیره
ببین که دخترت داره میمیره

اومدی پیشم بابا

یه دنیا غم نشسته توی سینم
دارم سر بریدتو میبینم
میخوام کنارتو باشم غمگینم

میخوام یه چیزی بگم

ببین سرم شکسته خیلی تنهام
ببین چقدر کبود دستو پاهام
سیلی زده نمیبینه این چشمام

میخوام یه چیزی بگم

یه جوری میکشید منو رو خاکا
میزد منو تا گه میگفتم بابا
تورو خدا منو ببر از اینجا

مگه چکار کردم من

یکی میگفت رحمی نکن بگیرش
میزد منو با غلاف شمشیرش
ببین بابا دیگه شدم اسیرش

دیگه دارم میمیرم

تا وقتی که اشک چشامو دیدن
تو صورتم میزدن و خندیدن
یکسره هی موهامو میکشیدن

تاکه دیدن من تنهام

گفتن یکی رقیه رو بیاره
بزنیدش آخه عمو نداره
به زیر دستاشون شدم بیچاره

هیچی نگفتم بابا

حرصش گرفت یه جوری زد تو گوشم
به هوش میام و دوباره بی هوشم
به جای آب خون جگر مینوشم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد شب سوم محرم -(بابا ببین پرپر شده غنچه ی تو) * مجید آقاجانی

270

واحد شب سوم محرم  -(بابا ببین پرپر شده غنچه ی تو) بند ۱

بابا ببین پرپر شده غنچه ی تو
بابا دیگه خستمو جونی ندارم
الهی قربونت برم دلم میخواد
یه باره دیگه سرروسینت بزارم

چراباباموهای تو شده پریشون
الهی که بشکنه دست دشمنت
آخه تومهربونی بابا واسه چی
رفتن با مرکبا به روی بدنت

حالا بگو چکار کنم بدون تو
درد میکنه تموم دستو پای من
بادست سنگینش بهم سیلی زده
سخت میبینم وانمیشه چشای من

بابا حسین جون منی
_____________________________
بند ۲

غریب ترین روزای زندگیمو من
دارم میبینم چقدر حالم بده
یکی اومدخنده روی لباش بودو
نگنم بابایی چجوری منو زده

اول سرم داد زدو هی هولم میداد
بعدش باخنده هی موهامو میکشید
یه جوری زد تو صورتم باباجونم
خوردم زمین چشام دیگه چیزی ندید

بابا یه عده بی حیا دور منن
گوش نمیده هرچی بهش میگم نزن
بابادیگه خسته شدم ازاین روزا
بابا ببین کبود شده صورت من

بابا حسین جون منی
______________________________
بند۳

راستی بابایی عموجون قول داده بود
که هر جوری شده برام آب بیاره
اما دیگه عمویی رفتو بر نگشت
دلم دیگه طاقت دوری نداره

یادم میاد گفتی که میرم به سفر
سوغاتی گوشواره براتو میارم
هیچی نخواستم بابای مهربونم
فقط میخوام سرروی سینت بزارم

خستم از این دنیا و از نامردیاش
دلم میخواد پیش تو باشم همیشه
بگو بابا جدایی منو تو کی
به آخرش میرسه و تموم میشه

بابا حسین جون منی

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد سنگین شب سوم محرم -(چندروزیه خرابه حالم) * مجید آقاجانی

498

واحد سنگین شب سوم محرم -(چندروزیه خرابه حالم) بند ۱
چندروزیه خرابه حالم
بابا ببین شکسته بالم

میترسم از خرابه تنهام
خیلی کبوده و زخمه پاهام

یه عده اومدن منو
گرفتن و کتک زدن
میسوزه صورتم بابا
وا نمیشه چشای من

من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین

_______________________________
بند ۲
من سیرشدم از این زمونه
درد منو خدا میدونه

من دستاتو بابایی میخوام
بی تو بده روزا و شبهام

زخم زبون شنیدمو
موهامو هی میکشیدن
تا گریه میکردم همه
به حال من میخندیدن

من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین

_______________________________
بند ۳
بابا مثل ابر بهارم
یاور و غمخواری ندارم

یه روز خوش بابا ندیدم
یه عالمه سختی کشیدم

یادم میاد روزایی که
قصه میگفتی همیشه
کنار من نیستی حالا
نمیدونم که چی میشه

من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین(ع)

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سینه زنی شور شهادت حضرت زهرای سه ساله حضرت رقیه(س) -(مستم مست رقیه) *کربلایی امیر حسامی تبریزی

800
1

سینه زنی شور شهادت حضرت زهرای سه ساله حضرت رقیه(س) -(مستم مست رقیه) ☑️بند اول

مستم مست رقیه
هستم کلب رقیه
غلام رقیه ام

دل و دلدارم نوکریه کارم
جونمو پای رقیه میزارم
همه ی هستم خرابشم مستم
تا نفس دارم کلب درش هستم

?دُر نایابم دختر اربابم

☑️بند دوم

ای نگار عالمین
هستی تو نور دوعین
دختر ارباب حسین

تو رو دوس دارم دیوونگی کارم
همه ی دنیامو پای تو میزارم
تو منو در یاب ای گوهر نایاب
ببرم کربلا به خاطر ارباب

?دُر نایابم دختر اربابم

☑️بند سوم

دوری از تو محاله
ای زهرای سه ساله
دلم در شور و حاله

دل من خونه برا تو میخونه
مِی زدم مِی هی گوشه ی میخونه
هیجان دارم مست مِی یارم
تکفیری ها رو زنده نمیزارم

?دُر نایابم دختر اربابم

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 22:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت حضرت رقیه(س) -(حالم امشب حال شور و شینه) *کربلایی امیر حسامی تبریزی

402

شور شهادت حضرت رقیه(س) -(حالم امشب حال شور و شینه) ☑️بند اول

حالم امشب حال شور و شینه
ذکر لبم دختر حسینه
قبله ی من بین الحرمینه

اشک چشمام بارونه میباره
دل طاقت دوریتو نداره
روضت بوی کربلا میاره

شده ذکر من بی حساب و عدد رقیه مدد
قبولم داری خوبم من یا که بد رقیه مدد

? رقیه رقیه رقیه / رقیه رقیه رقیه

☑️بند دوم

بی بی نامت خیلی دلنشینه
زیباترین ذکر رو زمینه
از هجر تو این دلم غمینه

بی بی عشقت فوق سرنوشته
گنبد تو قله ی بهشته
یا رقیه روضه هاتو عشقه

بگیر دستمو با این سینه زنا ببر کربلا
تو رو جون سقای کرب و بلا ببر کربلا

? رقیه رقیه رقیه / رقیه رقیه رقیه

☑️بند سوم

با ذکر تو دل در شور و حاله
دوری از این روضه ها محاله
قربون تو زهرای سه ساله

آخرش من تو روضه میمیرم
در دام تو عمریه اسیرم
روزیمو از دست تو میگیرم

با این نوا گرفت روضه بوی سیب حسین غریب
دوباره اومد صوت امن یجیب حسین غریب

/سلام علی شاه شیب الخضیب / حسین غریب /

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قول دادم که به تو بی بی نگم بی بی واسه پیرزنه) *کربلایی جواد محمدی

447
0

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قول دادم که به تو بی بی نگم بی بی واسه پیرزنه) قول دادم که به تو بی بی نگم بی بی واسه پیرزنه
تو عزیز دردونه ی بابایی
همیشه روی دوش سقایی
قول دادم که به تو بی بی نگم بی بی واسه پیرزنه
بعد زهرا تو خود زهرایی
تو خودت قیامتی تنهایی

رقیه رقیه رقیه رقیه (۴بار)

تو شام و تو کوفه محشر به پا کرده
انگار تو اون لحظه حیدر نگاه کرده
از کنج ویرانه تا کاخ مرجانه
مرز بد و خوبو از هم جدا کرده

یارقیه یارقیه
........................................
بند دوم

قول دادم که ازت دم بزنم مدح تو بیشتر از حسین
تا بدونن که رقیه بوده
رفتن برای تو زود بوده
قول دادم که ازت دم بزنم مدح تو بیشتر از حسین
تا همه دنیا تو رو بشناسه
بچه شیعه روی تو حساسه

رقیه رقیه رقیه رقیه (۴بار)

هم مریم و هاجر ، ساره دخیل تو
هم قاسم و اکبر عباس کفیل تو
صد یوسف مصری خادم به درگاهت
صدها یل شامی هستند ذلیل تو

یارقیه یارقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(رقیه منم رقیه منم) *کربلایی جواد محمدی

1469
1

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(رقیه منم رقیه منم) رقیه منم رقیه منم
منم دختر شاه و تاج سرم
حشم دارم و صاحب زیورم
به کل یلان عرب سرورم
رقیه منم رقیه منم

منم همان که با دستای بسته
به قلب دشمنای خود عذاب کرد
منم همان که با صدای گریش
کاخ یزید و رو سرش خراب کرد

سفیر سه ساله ، به زینب سلاله
همان که شراب ، روضه هاش حلاله
منو دل بریدن از رقیه محاله

رقیه جان
......................................
بند دوم

رقیه منم ، رقیه منم
منم دختر نازنینِ امام
منم آن که دارد کنیز و غلام
منم صاحب عزت و احترام
رقیه منم ، رقیه منم

منم همان که عمویش ابوالفضل
بقای عمر دشمنو تباه کرد
منم که با نگاه حیدریم
تمام روز دشمنو سیاه کرد

محلی رقیه معلی رقیه
تویی راه چاره فتحنا رقیه
آیینه ی شبیه به زهرا رقیه

رقیه جان

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(مگه داریم اینهمه عاشق و مجنون) *کربلایی جواد محمدی

1034

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(مگه داریم اینهمه عاشق و مجنون) مگه داریم اینهمه عاشق و مجنون
مگه داریم
بهتر از نوکرای رقیه خاتون
مگه داریم

مگه داریم کسی مثل تو بره رو دوش سقا
مگه داریم کسی مثل تو باشه شبیه زهرا
مگه داریم کسی مثل تو کنه یزیدو رسوا

یارقیه رقیه
بی کرانی رقیه قهرمانی رقیه
قوت زانوی عمه جانی رقیه
دشمن تو فراری میشه وقتی میبینه
روی دوش ابوالفضل دیده بانی رقیه

یارقیه یارقیه
................................
بند دوم

مگه داریم کسی مثل تو سه ساله
مگه داریم
که شراب روضه هاش برام حلاله
مگه داریم

مگه داریم کسی باشه زینبی تر از رقیه
مگه داریم بهتر از لعنت بر بنی امیه
مگه داریم مثل روضه های تو صفا و گریه

یارقیه رقیه
نازنینی رقیه دلنشینی رقیه
نور قلب تمام مسلمینی رقیه
شاه راه رسیدن تا حسینی به والله
تا تو برگ برات اربعینی رقیه

یارقیه یارقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قسم به نام رقیه به احترام رقیه) *کربلایی جواد محمدی

728

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(قسم به نام رقیه به احترام رقیه) قسم به نام رقیه به احترام رقیه
فاتح کاخ یزید و فاتح شام رقیه
بعد قیام ابوالفضل بُوَد قیام رقیه

تمام شیعه به او تا همیشه مدیونه
کسی که گفته رقیه نبوده ملعونه
کسی که کاخ یزید را سرنگونش کرد
قسم به حضرت زهرا رقیه خاتونه

دم به دم رقیه صاحب دم رقیه
صاحب سلطنت و جاه و جنم رقیه
رخت نوکریه تو به تنم رقیه
کلب آسِتانه کوی تو منم رقیه

شه بانو یارقیه
....................................
بند دوم

منم غلام رقیه رحمت عام رقیه
شدم اسیر مرامِ الدوام رقیه
هزار حاتم طائی به زیر گام رقیه

تو دختر شاهیو ما به پای تو بنده
قیام تو تا به ابد همیشه پاینده
صفای قلب تمام حرم میشه وقتی
به روی شانه ی عباس رقیه میخنده

با شعف رقیه در و صدف رقیه
همه عالم یه طرف تو یه طرف رقیه
توی دار دنیا همتا نداره والله
نوه ی پادشه شهر نجف رقیه

شه بانو یارقیه(ع)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(عسل شیرین عمو، رقیه ی بنت الحسین) *کربلایی جواد محمدی

1214

شور حضرت رقیه سلام الله علیها -(عسل شیرین عمو، رقیه ی بنت الحسین) عسل شیرین عمو، رقیه ی بنت الحسین
با نامت میگیرم وضو، رقیه ی بنت الحسین
شاگرد مکتب علی، دست پرورده ی زینبه
برده از یزید آبرو، رقیه ی بنت الحسین

اگه دختری بهم بده خدا
میزارم اسمشو من رقیه
خونوادم همگی نوکرشیم
کوریه چشم بنی امیه

جاه و جلالِ، رقیه شه بانو
اوج کمالِ، رقیه شه بانو
میده حواله، برای اربعین ما
رزق هرساله، رقیه شه بانو

یا رقیه یا رقیه
.....................................
بند دوم

آلاله‌ی خون خدا، رقیه ی بنت الحسین
گوشه چشمی کن به گدا، رقیه ی بنت الحسین
گره گشای عالمی، باب حاجات هر دلی
بردن اسم تو دوا، رقیه ی بنت الحسین

از همون بچگی توی روضه هات
آرزومه زیر پرچمت باشم
تموم ثانیه هارو میشمارم
شب سوم محرمت باشم

ای همه هستم، رقیه شه بانو
کلب تو هستم، رقیه شه بانو
تو دار دنیا، دل به کسی ندادمو
دل به تو بستم، رقیه شه بانو

یا رقیه یا رقیه(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد