عبدالله بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

عبدالله ابن الحسن -(السلام السلام زاده ی مجتبی) * منصوره محمدی مزینان

685

عبدالله ابن الحسن -(السلام السلام زاده ی مجتبی) السلام السلام زاده ی مجتبی
السلام السلام وارث هل اتی

ای شهید لحظه های شور و شین
زاده ی شیر جمل ...یلِ حُنین
که تو گودال جون داده واسه حسین

حسین توی گوداله
حسن پریشون حاله
میبارن هر دو پایِ
شهید یازده ساله

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت عبدالله بن حسن(ع) -(ای گل خوشبوتراز باغ بهشت) *استاد سید هاشم وفایی

594

متن شعر حضرت عبدالله بن حسن(ع) -(ای گل خوشبوتراز باغ بهشت) ای گل خوشبوتراز باغ بهشت
ای حسن فطرت گل مینوسرشت
پنجه ی تقدیر روی غنچه ها
نام جاوید تو را باخون نوشت
کودکی امّا دلت آگاه بود
نام جانبخش تو عبدالله بود

ای که عطر توست هم بوی حسن
یادگار باغ مینوی حسن
ای که با دیدار رخسارت حسین
یاد می کرد از گل روی حسین
عمرکوتاهت مصیبت سنج بود
آخر عمرتو درد ورنج بود

ای یگانه زائر روی حسین
آخرین قربانی کوی حسین
چرخ از ایثار تو شد محو ومات
تا دویدی از حرم سوی حسین
گفتی ای جان عمو من آمدم
کودکم ،باتو ولی هم مقصدم

آمده ام ای من بلا گردان تو
دست های کوچکم قربان تو
تا که جانی دربدن باشد مرا
پایداری می کنم ازجان تو
من به بوی تو عموجان زنده ام
گرچنین دیر آمدم شرمنده ا

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شب پنجم محرم حضرت عبدالله ابن الحسن(ع) -(به روی سینه‌یِ سوزانِ عمویش اُفتاد) * حسن لطفی

689

شعر شب پنجم محرم حضرت عبدالله ابن الحسن(ع) -(به روی سینه‌یِ سوزانِ عمویش اُفتاد) به روی سینه‌یِ سوزانِ عمویش اُفتاد
ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد

سینه بر سینه‌ی او داشت حرامی آمد
تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد

او به یک دست بغل کرد عمو را اما
وایِ من زخمِ لبِ تیغ به رویَش اُفتاد

خواست ایندفعه عمو نَه که بگوید بابا
گذرِ تیرِ سه‌شعبه به گلویش اُفتاد

بسته گویم چقدر اسب از آنجا رَد شد
بسته گویم چه تَرَکها به سبویش اُفتاد

(حسن لطفی ۹۸/۰۶/۱۳)

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

زمینه شب پنجم محرم -(توی خیمه من مثل یک کبوتر بی بال و پرم) * امیر روشن ضمیر

641

زمینه شب پنجم محرم -(توی خیمه من مثل یک کبوتر بی بال و پرم) توی خیمه من مثل یک کبوتر بی بال و پرم
عمه زینب رحمی کن به التماس چشمای ترم
افتاده عمو میون گودال
بین نیزه ها زده پر و بال
شمشیر و سَنان و خنجر و سنگ
داره می میره زبون من لال ...

غرق خونه عمه بدنش
غارت میشه اعضای تنش ...

چی می بینم چه شلوغه عمو جونم دور و بر تو
تو این غوغا بوسه زده تیر و نیزه بر پیکر تو ...
دست من شده شبیه زهرا
جون میدم دیگه پیش تو حالا
توی بغلت دارم می بینم
بابا حسنم رسیده اینجا ...

تو آغوش تو خیس چشام
زندگی رو بی تو نمیخوام ...

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه دهه اول محرم98 شب پنجم -(من سرم فدای تو ) * محمد حسین ملکیان

644

نوحه دهه اول محرم98 شب پنجم -(من سرم فدای تو ) من سرم فدای تو
ای همه کس و کارم
دست من جدا گشته
نایب علمدارم

شکر حق رسیده ام ، به آرزوهایم
جان دهم به دامنت ، شبیه بابایم

السلام و علی سیدنا المظلوم
...........
وای عمو چه ها آمد
بر سرت در این گودال
ناله می زند از دل
مادرت در این گودال

دست و پا نزن عمو ، که عمه رفت از حال
طایر جنان شدی ، تو بی پر و بی بال

السلام و علی سیدنا المظلوم

سبک امیر حسین الفت

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب پنجم محرم 98حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(میبینم عمو/ بی یاور و تنهاس) * صادق اویسی

626

زمینه شب پنجم محرم 98حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(میبینم عمو/ بی یاور و تنهاس) میبینم عمو/ بی یاور و تنهاس
هیشکی نمیگه/ که بچه ی زهراس
عمه میبینی/ تو قتلگاه غوغاس

دستامو/ رها کن عمه جون
اشکامو/ نگا کن عمه جون
واسه من/ دعا کن عمه جون

یا مظلوم عموجونم حسین

میبینم عمو/ افتاده تو گودال
بالای سرش/ انگار شده جنجال
زخمی بدنش/ خونیه پر و بال

من دل رو/ به عمو بستمو
می دم پاش/ همه ی هستمو
میگیرم/ سپرش دستمو
یامظلوم عمو جونم حسین

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

وای از بیکسی_عمه می بینی عمو تنهاست وای از بیکسی * اسماعیل تقوایی

758

وای از بیکسی_عمه می بینی عمو تنهاست وای از بیکسی وای از بیکسی
عمه می بینی عمو تنهاست، وای از بیکسی
نا امید از دیدن فرداست، وای از بیکسی

او شهیدان را صدا میزد، یعنی بیکسم
دیده اش از اشک چون دریاست، وای از بیکسی

گرگهایی دسته جمعی روبسویش می روند
یک نفر او، بیشمار اعداست، وای از بیکسی

آه ای نامردمان او زاده ی پیغمبر است
نانجیبان مادرش زهراست، وای از بیکسی

لا افارق عمه جانم طاقت من طاق شد
می روم، او بهر من باباست، وای از بیکسی

تیغ دشمن، دست قطع و، تیر دشمن وای وای
قطره ای بر سینه ی دریاست، وای از بیکسی

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمینه شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله * مرتضی محمودپور

438

نوحه زمینه شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله ◾نوحه ی زمینه
◾شب پنجم محرم
◾توسل حضرت عبدالله (ع)

◾بنداول
یتیم مجتبایم ای عموجان
شهید کربلایم ای عموجان
عموجانم عموجانم عمو جان(۲)

◾بنددوم
میان قتلگه دستم جدا شد
عمو جانم به راه تو فدا شد
ببین از جنت آمد مادر تو
میان قتلگه غوغا به پا شد
عموجانم عموجانم عموجان(۲)

◾بندسوم
دگر راهی ندارم ای عمو جان
ز دیده خون ببارم ای عمو جان
ترا دارم چه غم دارم به عالم
به جز تو کس ندارم ای عموجان

  • جمعه
  • 22
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

غزل شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع)_شب پنجم محرم -( بس كه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده) * علیرضا شریف

363

غزل شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع)_شب پنجم محرم -( بس كه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده) بس كه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده
طفلی از هولِ غمِ بی‌كسی‌ات پیر شده

نیزه بر پهلویِ تو نیّتِ قد قامت كرد
ای وضویِ تو ز خون لحظۀ تكبیر شده

دیدم از خیمه به صورت به زمین افتادی
كار از كار گذشته، نكند دیر شده؟

نكند باز عمو دست به خیرات زدی؟
همۀ دشت به سویِ تو سرازیر شده

آب كردی جگرم، آب مگر خواسته‌ای
كه سر و كارِ تو با این همه شمشیر شده

این همه فاصله مابینِ نفسهات ز چیست؟
پنجۀ كیست كه با مویِ تو درگیر شده؟

آمدم رو به سراشیبیِ گودال، مرو
دو قدم مانده، تحمل كن و از حال مرو

آمدم زخم كسی بر بدنت نگذارد
لشكری دست به تركیبِ تنت نگذارد

زینتِ دوشِ نبی ، سینۀ تو پا نخورد
زنده تا هست یتیمِ حسنت، نگذارد

یوسفِ عمّه، به جانِ تو قسم هیچ كسی
دست حتی به پَرِ پیرهنت نگذارد

پسرت بودم، از این پس سپرت خواهم شد
شمر تا چكمه به رویِ دهنت نگذارد

گرچه این تیغ به قصدِ سرِ تو می آید
بازویِ كوچكِ این سینه زنت نگذارد

دستِ من شكر خدا را، كه به كار آمده است
استخوان تا شده، با پوست كنار آمده است

  • یکشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم ) * ناشناس ؟؟؟

339

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم  ) هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم
بردار خنجرت را از حنجر عمویم

بر دار نیزه ات را از صورت خداوند
یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم

این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری
پاشو چرا نشستی بر پیکر عمویم

بوسیدم آنقَدَر من از دست های عمه
تا که شوم مشرف به محضر عمویم

من هم شبیه قاسم شوق وصال دارم
عبدالله حسینم من نوکر عمویم

طاقت ندارم عمه، من میروم نبینم
چشمی نگاه کرده به دختر عمویم
**
تیری که حرمله زد از روی اسب، عمه
بد دوخت پیکرم را بر پیکر عمویم

در زیر پای قاتل از چند جا شکسته
بال و پرم شبیه بال و پر عمویم

هم جسمم ارباً اربا،هم خورده ام سه شعبه
حالا شدم شبیه هر دو پسر عمویم

تا دست من جدا شد ناله زدم دو دفعه
آب آور عمویم... ای مادر عمویم...
شاعر:گروه یا مظلوم

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( این نفس ها فدای هر نفسش) * حسن کردی

354

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( این نفس ها فدای هر نفسش) این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش

با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون

به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟

یک نفر، یک سپاه، عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست

او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود

نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده

زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است

بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده

پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش

سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است

من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم

می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را

آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است

سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟

صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم

ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من

قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن

قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

عبدالله بن الحسن(ع)شب پنجم -( با اشکِ دیده بستم هر جای زخمت مرهم) * هستی محرابی

485

عبدالله بن الحسن(ع)شب پنجم -( با اشکِ دیده بستم هر جای زخمت مرهم) ◾️بند اول
با اشکِ دیده بستم هر جای زخمت مرهم
شد قامتم عمو جون از درد و داغِ تو خم
تو زیرِ نیزه بارون در خونِ خود شناور_
من می کشم بر رویت دستِ نوازشِ غم

ای بازوی سپاهِ من
روشن ز خونت راهِ من
در آسمانِ کربلا_
خوش می درخشی ماهِ من

آه! ای ذبحِ اشقیا، وای فرزندِ مجتبی
آه! شد پیشِ چشمِ من، آه! راست ز تن جدا

◾️بند دوم
یکی رفته به میدون، خدا خودش گواهه
عبدالله اِبنِ الحَسن، صورت به مثلِ ماهه
جسمِ تو صد پاره وُ سرت رو دامنِ من_
چیکار کنم عمو جون تا خیمه خیلی راهه

ای یازَده ساله پسر
ای بر عمو نورِ بصر
عبداللهِ اکبر تویی
فرزندِ خوشنامِ پدر

وای با جسمِ چاکِ چاک،وای افتاده ای به خاک
وای پاشو دلاورم، آه! عمو روحی فداک

◾️بند سوم
ای میوه ی برادر پاشو عموت تنهائه
بی یاوَر و بی لشکر تو حلقه ی اعدائه
دیگه کسی نمونده آید به یاریِ من
در چنگِ دشمن و حیف خالی جای سقائه

تو یادگارِ حیدری
تو میوه ی برادری
ای نامِ شیران بیشه تو_
عبداللهِ دلاوری

وای، ای مَه جبینِ من،وای ای نورِ دینِ من
وای درگوشِ تو پُره، وای هَل مِن معینِ من!

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( جان او د در این دنیا غل و زنجیر نیست) * ناشناس ؟؟؟

384

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( جان او د در این دنیا غل و زنجیر نیست) جان او د در این دنیا غل و زنجیر نیست
هیچ بازویی حریف ضربه‌ی شمشیر نیست

سوی میدان می دود با جان و دل، بی واهمه
نوبت عشق است و دیگر فرصت تاخیر نیست

دوره اش کردند شمر و زجر و خولی و سنان
دوره اش کردند، عبدالله در تصویر نیست

حرمله کار خودش را کرده اما شک نکن
کار مسمار است آه این کار، کار تیر نیست

گیسوی رمله شده از داغ فرزندش سفید
آه این مادر پسر از دست داده پیر نیست

ایستاده عمه روی پنجه ی پایش ولی
در ندیدن اشک چشمش نیز بی تقصیر نیست

این جماعت کینه از آل علی دارند و بس
این همه وحشی گری زیر سر تقدیر نیست

می برد بر دست خود نعش برادرزاده را
لحظه ی دل کندن است این، بی سبب دلگیر نیست

کم نخواهد کرد از اندوه تو گریه ولی
بشکن ای بغضِ همیشه، گریه بی تاثیر نیست
.
شاعر:سید حسین تکیه ای

  • چهارشنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه شهادت عبدا.. ابن الحسن _عمه مهربان من * اسماعیل تقوایی

378

زمزمه شهادت عبدا.. ابن الحسن _عمه مهربان من زمزمه شهادت عبدا.. ابن الحسن
عمه مهربان من... تویی عزیز جان من

دست مرا رها نما، عمویم افتاده زپا، صدا زند او شهدا
عمو عمو عمو عمو3
_____________________________________
نما سوی او راهی ام.... کم از برادرم نی ام

دارم چو قاسم آرزو،به پیش چشمان عدو،شوم فدایی عمو
عموعمو....
______________________________________
رها شدست دست او... می دود او سوی عمو

عبدا.. و باب المراد، عموی او بغل گشاد، سرش به سینه اش نهاد
عمو عمو...
_______________________________________
مقابل تیغ عدو... سپر شدست دست او

میان ناله، اشک وآه، صدر حسین شد قتلگاه، به زیر ابر رفته ماه
عمو عمو....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

نوحه عبدالله بن الحسن(ع) -(یادم نمیره گرمای دستاش) * مرتضی سراوانی گرگانی

191

نوحه عبدالله بن الحسن(ع) -(یادم نمیره گرمای دستاش) زاویه
تعریف خاطره ماجرا
از زبان حضرت زینب (س)

یادم نمیره گرمای دستاش
درست شبیه گرمیه دست حسن بود
یادم نمیره برق تو چشماش
درست شبیه چشمای مست حسن بود

همش میگفت رهام کن عمه
میخوام کمک کنم عمومو
بذار منم شبیه قاسم
باخونم بگیرم وضومو

سایه به سایه دنبالش رفتم نرسیدم نرسیدم
خدا میدونه که تو اون لحظه چی کشیدم چی کشیدم

بند دوم

اون ‌می دوید و من میدویدم
اون سمت تیر و نیزه ها من سمت مقتل
اون ‌می نشست و من می نشستم
اون روبروی تیغ و من باگریه رو تل

نداشت بااینکه سن وسالی
ولی برا خودش یلی بود
توی چشش نبود هراسی
شبیه پدرم علی بود

جونشو دس گرفت و داد هدیه به امامش به امامش
مردونگی مجتبی رو ‌داشت تو‌مرامش تو مرامش

بندسوم

تاپیش دشمن سینه سپر کرد
برام تداعی شد بازم داغ مدینه
وقتی جلوی چشم داداشم
افتاد رو خاکا مادرم از ضرب کینه

مادرمو که دوره کردن
جلو اومد سینه سپر کرد
روی نوک پاهاش بلند شد
ولی کینه هاشون اثر کرد

جلو همه مادر مظلومم به زمین خورد به زمین خورد
ازغم صورت ورم کرده داداشم مرد داداشم مرد

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

نوحه حضرت عبدالله(ع) -(عالم به داغت مبتلا) * محسن حنیفی

399

نوحه حضرت عبدالله(ع) -(عالم به داغت مبتلا) سربند:
عالم به داغت مبتلا
ای که مانده جسمت زیر دست و پا
السلام علی المَهتوکِ الخِبا* (حسین)
ما پناهنده ایم - در پناه حسین
تکیه های عزاست - خیمه گاه حسین
یا حسین یا حسین

از عشقت در تاب و تبم
"و اللهِ لا اُفارق" روی لبم
دیدم بر زمین افتاده کوکبم (حسین)
می دوم سوی او - تا خود قتلگاه
دیدم آن شاه دین - مانده است بی پناه
یا حسین یا حسین

ای شاه بی یاور! عمو!
در خونم با عشقت می‌گیرم وضو
نذر سلامتت این دست و گلو (حسین)
من خراباتی‌ام - مست و مدهوش تو
قتلگاهم شود - بین آغوش تو
یا حسین یا حسین(ع)

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت عبدالله(ع) -(مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود) * محمدحسین حسینی

182

حضرت عبدالله(ع) -(مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود) مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود
بچه‌ی شیر است؛ پس باید که بی‌پروا شود

دید عمو افتاده در مقتل بماند خوب نیست
آه اگر شب را ببیند؛ وای اگر فردا شود

از علی اصغر چه کم دارد؟ دلش می‌خواست تا
آخرین قربانی آقا در عاشورا شود

ناامیدانه به راه افتاد بین جمعیت
از میان اسبها شاید مسیری وا شود

گفت: والله از عموی خود نخواهم شد جدا
رفت در گودال تا بخشی از آن غوغا شود

دست‌هایش را چنان عباس وقف عشق کرد
در طفولیت دلش می‌خواست تا سقا شود

آی مردم حرمله با تیر آخر آمده
وای اگر تیر سه شعبه در گلویش جا شود

خلوت عشق است حتی با حضور دیگران
آرزویش بود روزی با عمو تنها شود

زیر سم اسب‌ها حل شد در آغوش حسین
گفت: (وا اُما)؛ نباید پیکرش پیدا شود

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمزمه حضرت عبدالله(ع) -(دارم ميام كمک - طاقت بيار عمو ) * رضا تاجیک

87

زمزمه حضرت عبدالله(ع) -(دارم ميام كمک - طاقت بيار عمو ) دارم ميام كمک - طاقت بيار عمو
چشماى زخميتو - رو هم نذار عمو
دارم ميام كمک - برات سپر بشم
منم مثه على - بدون سر بشم
دارم ميام نبينم / كه دارى ميرى از حال
طاقت بيار عمو جون / يه كم ديگه توو گودال
لب منم شبيه / قاسم پر از عسل كن
بيا و اين يتيمو / يه بار ديگه بغل كن
عمو عمو حسین جان ۴

چه تلخه لحظه ى - به خون طپيدنت
به زحمت افتاده - نفس كشيدنت
يه بي حيا ميخواد - بدُزده پيرهنت
اومده نيزه شو - شكسته توو تنت
يه دس كه من ندارم / رو زخم تو بذارم
هيچكسى هم نمونده / برم كمک بيارم
دست بر نمى دارن از / سر تو نيزه دارا
دور تو رو گرفتن / همه عصا به دستا
عمو عمو حسین جان ۴

يه بار ديگه بيا - موهامو دس بكش
تا مى كُشه منو - يه كم نفس بكش
جواب نميدى و - نميارى به روت
كه نيزه اى شده - مزاحم گلوت
مگه از روى نعشم / رد بشه بى مروت
نميذارم بشينه / عمو به روى سينه ات
پاشو بريم به خيمه / قبل از اينى كه ديرشه
پاشو تا كه نذارم / تنت مثه حصيرشه
عمو عمو حسین جان ۴

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اشعار حضرت عبدالله ابن الحسن سلام الله علیه -( یادگار حسن تشنه لب عبداللهم ) *

5524
15

اشعار حضرت عبدالله ابن الحسن سلام الله علیه -( یادگار حسن تشنه لب عبداللهم ) یادگار حسن تشنه لب عبداللهم

جان نثار ره مکتب ثاراللهم

در هوای عمو جان فدای عمو

واشهیدا واغریبا

یاحسن یاحسین یاحسن و یاحسین

-----

می شوم من فدا به راه دین خدا

نشوم لحظه ای من ز عمویم جدا

این من و جان من عهد و پیمان من

واشهیدا واغریبا

یاحسن یاحسین یاحسن و یاحسین

-----

جای بابا بکش دست نوازش سرم

که دلم خون شده ز دوری دلبرم

خسرو عالمین ای عمو جان حسین

واشهیدا واغریبا

یاحسن یاحسین یاحسن و یاحسین

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

روضه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( دارد این ماه محرم سفره داری بی نظیر ) * سید پوریا هاشمی

2339
3

روضه حضرت عبدالله بن الحسن(ع)  -( دارد این ماه محرم سفره داری بی نظیر ) دارد این ماه محرم سفره داری بی نظیر

که شده روز و شب ما روزگاری بی نظیر

ما امام مجتبی داریم یاری بی نظیر

قافله دارد از او دویادگاری بی نظیر

امشب اما عشق پای سور و ساتش میرود

دست ما بر دامن شاخه نباتش میرود

نامش عبدلله ست یعنی هم حسین و هم حسن

گشته یک عالم حسینو گشته یک عالم حسن

میشود با یاحسین او دلش محکم حسن

هرچه میگویم حسینو هرچه میگویم حسن...

در وجود نوجوان خیمه ها معنا شده

سن و سالش را نبین آقای آقاها شده

موقع ظهر است یعنی لحظه های آخر است

کربلا دیگر نکو این حال حال محشر است

یک ودیعه از برادر در کنار خواهر است

باز انگاری حسن دستش بدست مادر است

کوچه ای اینجا ندارد باشد اما تل

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک شب پنجم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( ببین عمه قلبم چه خونه ) * علی اصغر رفیعی

4412
0

دانلود متن و سبک شب پنجم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( ببین عمه قلبم چه خونه ) بند اول

ببین عمه قلبم چه خونه

عمو جونِ من نیمه جونه

امون ای دل از این زمونه

دلم خونِ خونه

عمه بزار تا برم تاب موندن ندارم

کُن دستمو تو رها من دیگه بی قرارم

بعد از عمو عمه جان من بابائی ندارم

دیگه مثل ابر بهارم

(واویلتا ای عمو جان ) 3

بند دوم

نفس میزنی ای عموجون

رسیده گُلت سمت میدون

خودم میشم اینجا فداتون

عمو جون عمو جون

پاشو بریم سمت خیمه تنت رو زمینه

پاشو بریم منتظر چشم به راته سکینه

پاشو بریم ای عمو حرمله در کمینه

ببین که دل من غمینه

(واویلتا ای عمو جان) 3

بند سوم

تمومه عمو دیگه کارم

که دوره شدم ای نگارم

شده تیغ کینه نثارم

پریشون و زارم

ای وای عمو جان دیگه یاس باغت ر

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام -( چه مردی شده ) * محمدرضا سروری

5268
3

دانلود متن و سبک نوحه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام -( چه مردی شده ) چه مردی شده
سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
پیشمرگی شده بر جان و تنِ ثارالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
از درِ خیمه روان شد چو عمو در خون دید
دورِ او حلقة شمشیرِ دو صد ملعون دید
نیمه جان مانده عمو روی زمین بی یاور
زخم او از عددِ اختر و مَه افزون دید

سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
حالِ عمو جگرِ این گُلِ نورسته گداخت
دیده بر هرطرفی کرد ، کسی را نشِناخت
گفت باید بروَم ، عمه رها کن دستم
مثل مردانِ بلا ، شعرِ رجزنامه بساخت

سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
گفت جان و سرِ من جمله به

  • دوشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اشعار شب پنجم محرم -( بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین ) * محمد جواد پرچمی

1179
-1

اشعار شب پنجم محرم -( بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین  ) در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت
تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت

بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین
دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت

در طریق کعبه باید با مغیلان سر کنی
پس دگر از طعنه های این و آن باید گذشت

هر که شد گمنام تو ، زهرا خریدارش شود
پس در این خانه ، از نام و نشان باید گذشت

دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین
از هر آنچه غیر او در دو جهان باید گذشت

ابر اگر باران نبارد ، سایه می خواهد چکار
واقعآ از چشم بی اشک روان ، باید گذشت

حمد و سوره بر سر قبر محبانش نخوان
از مزار سینه زن ، سینه زنان باید گذشت

شاعر : محمد جواد پرچمی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

نوحه حضرت عبدالله بن حین با صدای میثم مطیعی -( کمی هلهله کم کنید ای قوم ) *

1788
1

نوحه حضرت عبدالله بن حین با صدای میثم مطیعی -( کمی هلهله کم کنید ای قوم ) واحد
کمی هلهله کم کنید ای قوم
عمو بشنود گفت و گویم را
که من بشنوم این دم آخر
تپشهای قلب عمویم را
فقط با این دلخوشم، که زنده ای تو هنوز
که دنیا ندارد بجز غم پس از تو
دویدم تا قتلگاه، از این میترسیدم آه
که حتی دمی زنده باشم پس از تو
روی قلبت / جان میدهم عموجان
روحم، قلبم/ جانم، فدای جانان
در آغوشت / عمرم رسد به پایان
جسمم، جانم فدای تو حسین جان
اگه سن و سالم کمه، باشه
اگه نوجوونم ولی مَردم
بیاین تا ببینین شجاعت رو
محاله بترسم یا برگردم
بیاین ببینین همه، اگه که سنم کمه
چه شوری به پا میکنم توی میدون
که هر جوری هس میام، برا دفاع از امام
سپر میشم و میگذرم از سر و جون
مرد رزمم / اگرچه نوجوونم
تا معرک

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

زمینه شور شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع) -( به مشامم اومد بوی بابام حسن ) * علی اصغر رفیعی

1115

زمینه شور شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع) -( به مشامم اومد بوی بابام حسن ) بند اول

چشمای من / دیگه خــدا پرخونه
عمــــه ببین / که عمو نیمه جونه
ای وای من / امون از این زمـونه
بعد از عــــمو / بهـــار من خزونه

دیگه رها کن این دستم / عمه عمه
من به عمو جون دل بستم/عمه عمه

عمو حسین
ای شکسته پرو بالم دارم میام
کاشکی که تو
دیگه کنی منو حلالم دارم میام
نفس بکش
عمو راهــیه گودالم دارم میام

زنده بمون ای عمو جون/عمو عمو عمو عمو
چشای عمه شده بارون/عمو عمو عمو عمو

عمو حسین جان (3) عمو حسین من

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

بند دوم

آه ای عمو / تن تو رو زمینه
پاشو بریم / منتظره سکینه
عبدالَّهت / زخمی تو رونبینه
پاشو ز جا/ حرمله در کمینه

پاشو بریم حرم عمو جون/ای وای. ای وای
داره م

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالله علیه السلام -( هستم از راه و چاه ها آگاه ) * محمد جواد شیرازی

1001

حضرت عبدالله علیه السلام -( هستم از راه و چاه ها آگاه ) هستم از راه و چاه ها آگاه
پیرو راه والِ مَن والاه
بنده ای عاشقم، سخن کوتاه
هست نامم همیشه عبدالله

فخر دارم، کریم زاده شدم
پاسبان حریم، زاده شدم

شور پرواز، از ازل دارم
کفن خویش در بغل دارم
میل برچیدن هُبَل دارم
ارث از فاتح جمل دارم

عمه دستم مگیر، صف شکنم
یازده ساله ام ولی حسنم

بین لشگر عمو اسیر شده
لب خشکش چنان کویر شده
بهر قتلش کسی اجیر شده
جان عمه ببین که دیر شده

من چگونه فقط نظاره کنم؟!
بگذار عمه فکر چاره کنم

عمویم سنگ بر جبینش خورد
بر زمین، چهره ی مبینش خورد
آتشی بر دل حزینش خورد
ضربه بر چشم نازنینش خورد

بنشینم که دست و پا بزند؟!
تشنه لب، آب را صدا بزند؟!

تا ته قتلگاه و گودالش
می رو

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت حضرت عبدالله بن حسن(ع) -( افتاده باز کار به دستِ کریم ها) * قاسم نعمتی

357

شهادت حضرت عبدالله بن حسن(ع) -( افتاده باز کار به دستِ کریم ها) افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها

دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن
عبدِ خداست کودکِ ده ساله‌ی حسن

ده ساله بود قامتش اما وقار داشت
بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت
مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت
بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت

شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود
از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود

با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود
شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود
او را عمو به بندِ محبت کشیده بود
دستش به دستِ عمه‌ی قامت رشیده بود

بوسید دست عمه به او التماس کرد
جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد

پایِ برهنه جانب گودال می دوید
در بین ازدحام عجب موقعی رسید
فریادهای مادرِ سادات را شنید
فوری حسین پیکر او در بغل کشید

می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد
نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد

لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد
این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد
اصلاً تمام کشتن این طفل راز شد
اما مقابل پدرش سرفراز شد

می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت
بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت

در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده
نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگ تنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده

مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند

در قتلگاه روی تن او قدم زدند
با نعل تازه هر دو بدن را بهم زدند
یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند
بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند

زینب گرفته دست به سر می کند نگاه
درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار زمینه عبدالله بین الحسن(ع) -( وای عمه عموم تنهاست ، بی یاور بین اعداست ) * عباس شاکری

47

اشعار زمینه عبدالله بین الحسن(ع)  -( وای عمه عموم تنهاست ، بی یاور بین اعداست ) وای عمه عموم تنهاست - بی یاور بین اعداست

دستمو رها کن - قلبمو رضا کن

محاصره است عمه عموم توی لشگر

دارن میان با نیزه و خنجر

میترسم اون شهید بشه آخر

عمه، والله لا افارغ عمّی

من رفتنم دیگه شددیر ی وای عموم خورده شمشیر

عشقمه عمو جون ی میزنم به میدون

باید سپر بشه برا عمو دستام

عمه منم مثل قاسم میخوام

که رو سفید بشم پیش بابام

جانم فدای تو حسین حسین جانم

تو خیمه دارن میگن ی شد تازه داغ حسن

حاجتش روا شد ی دست او جدا شد

ای وای حالا تو آغوش عمو جونه

دستش به پیکرش آویزونه

زیر گلوی او پر از خونه

جانم فدای تو حسین حسین جانم

شاعر : عباس شاکری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

ای یاس باغ من-(ای یادگار من، جان برادرم) *

3798
4

ای یاس باغ من-(ای یادگار من، جان برادرم) ای یاس باغ من

ای یادگار من، جان برادرم
در قتلگاه عشق، ای یار آخرم

از دست عمه چون، تیری رها شدی
بر سینه ی عمو، بس پُر بَها شدی

گر تشنه ای کنون، در پیش علقمه
مژده که می شوی، سیراب فاطمه

از قلتگاه من، ای یاس باغ من
رفتی دوباره، غم آمد سراغ من

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ذكر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام *

4851
3

ذكر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام ذكر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام

بس كه خونبار است چشم خامه‏ام‏

بوى خون آید همى از نامه‏ام‏

ترسمش خون باز بندد راه را

سوى شه نابرده عبدالله را

آن نخستین سبط را دوم سلیل‏

آخرین قربانى پور خلیل

قامتش سروى ولى نو خاسته

تیشه كین شاخ او پیراسته

خاك بار اى دست بر سر خامه ‏را

بو كه بندد ره به خون این نامه ‏را

سر برد این قصه جانكاه را

تا رساند نزد مهر آن ماه را

دید چون گلدسته باغ حسن

شاه دین را غرق گرداب فتن‏

كوفیان گردش سپاه اندر سپاه‏

چون به دور قرص مه شام سیاه‏

تاخت سوى حربگه نالان و زار

همچو ذره سوى مهر تابدار

شه به میدان چشم خونین باز كرد

خواهر غمدیده را آواز كرد

كه

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد