با نام ابالفضل گرفتار حسينيم
او كرده صدا گرمي ِ بازار حسينيم
از مادر ِ او هرچه كه گفتيم گرفتيم
از اُمّ بنين است عزادار حسينيم
عباس مدد كرد در اين خانه بمانيم
عباس شفا داد كه بيمار حسينيم
او بابِ حسين است عجب باب وسيعي
او راه به ما داد كه دربار حسينيم
از اوست حرارت به دل و اشك به چشمي
او جرأتمان داده خريدار حسينيم
او خرجي ره داده به پابوس رسيديم
او خواست ببينيم كه زوار حسينيم
در روز نهم حاجت يكساله بگيريم
از نفسْ تُهي و همه سرشار ِِحسينيم
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:26
- نوشته شده توسط
- یحیی