شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت رقیه -(پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم) * مجتبی شکریان همدانی

1096
1

شهادت حضرت رقیه  -(پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم) پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم
من امشب هیچ کس را غیر بابایم نمی خواهم

من آن گنجم که در ویرانه ای کردند مستورم
منم یاقوت سرخی که نگینِ خاتمِ شاهم

به آتش می کشم این شهر را با آه سوزانم
پدر جان سربلندت می کنم با عمر کوتاهم

تنت در بین گودال و سرت کنج تنور افتاد
بیا آغوش من ای یوسف افتاده در چاهم

کجا بودی که همراهت عمویم را نیاوردی
دلم می خواست برگردید بالای سرم با هم

به دستم سلسله دارم به پایم آبله دارم
بغل کن دخترت را خسته ام من،خسته از راهم

برای خود نمی نالم، به حال عمه می سوزم
اگر چه زخم دارم،درد را راندم زِ درگاهم

شبی از ناقه افتادم بماند که چه شد اما
دگر پاهای من بابا نمی آیند همراهم...

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:16
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید حمید رضا برقعی

شهادت حضرت رقیه -(انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه) * سید حمید رضا برقعی

1944
0

شهادت حضرت رقیه  -(انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه) انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه
آهِ او شد خطبهء او روز دشمن شد سیاه

قصهء کرب و بلا را دختری تغییر داد
کاخ ها ویرانه شد ویرانه اش شد بارگاه

چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید
سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه

دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است
چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه

دختر انا فتحنا اشک می ریزد ولی
گریه های او ندارد رنگ زاری هیچ گاه

بر سرش می ریخت خاک از بام ها ، می سوختند
دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه

بین طوفان غنچه و گل سر در آغوش هم اند
او به زینب یا که زینب می برد بر او پناه

تا شود زهرا فقط یک کارِ باقی مانده داشت
شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه

چون زبانش بند می آمد خجالت می کشید
با سرِ بابا سخن می گفت ، اما با نگاه

آه بابا! پا به پایت سوختم ، خوردم زمین
رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه

ماند داغِ نالهء من بر دل دشمن فقط
خیزران وقتی که خوردی زیر لب می گفتم آه

جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی
عمه می جنگید با دستان بسته ، بی سلاح

اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر
این امانت دار را شرمنده تر از این مخواه

بعد از این هرجا که رفتی با تو می آیم پدر
پای من زخمی ست اما روبه راهم رو به راه...

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شهادت حضرت رقیه -(بابای خوبم آمدی پیکر نداری که) * اسماعیل شبرنگ

528

شهادت حضرت رقیه  -(بابای خوبم آمدی پیکر نداری که) بابای خوبم آمدی پیکر نداری که
یک جای سالم هم به روی سر نداری که

گفتم به خود ، می آیی و پرواز خواهم کرد
ای قوّت بال و پر من ، پر نداری که

با اشک چشمان ترم سیراب خواهم شد
ای کشته ی لب تشنه آب آور نداری که

می خواستم از تو بگیرم یادگاری ، حیف
امّا رسیدی ، دیدم انگشتر نداری که

با ناخن زخمی سرت را شانه کردم ، آه
ای مو پریشان حرم مادر نداری که

من دوست دارم تا در آغوشم بگیری خُب
دست نوازش نذر این دختر نداری که

اصلاً چرا درمان این غربت نمی آید
از تو چه پنهان که به من لکنت نمی آید

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

رباعی. حضرت رقیه * دانیال تقوی

667

رباعی. حضرت رقیه رباعی حضرت رقیه(س)

در روز جزا شفیعه ی ما هستی
زیبا نوه ی حضرت زهرا هستی
در خرابه با سر پدر فهمیدم
بابایی ترین دختر دنیا هستی

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مصیبت حضرت رقیه -(بابا دخترت رو با کتک اوردن تو‌نبودی بابا) *

979

مصیبت حضرت رقیه  -(بابا دخترت رو    با کتک اوردن   تو‌نبودی بابا) بابا دخترت رو با کتک اوردن تو‌نبودی بابا
همه چیو بردن

بردن هرچی که داشتم
بردن سوی چشامو
سیلی زد و کشیدش
بردن گوشواره هامو

حسود بودن مطمئنم همگی یهود بودن
هرجایی که عمومون‌نبود‌بودن

چیکار کردن حال عمه زینبم رو زار کردن
مارو روی ناقه ها سوار کردن

بابا بابا بابایی من الذی ایتمنی۳

به هم اینا بابا انقده نامردن روسرت شرابو
تعارف میکردن

بابا یکی باچوبش
دیدم رولب تو زد
بابا یکی تو مجلس
اومد زینب تو زد

عذاب بودو دستوپاهامون توی طناب بودو
مثل عمه سپرم رباب بودو

عزیزم من تو بگو بابا مگه کنیزم من
پای تشتت اشکامو میریزم من

بابا بابا بابایی من الذی ایتمنی ۳

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

نوحه سوم محرم شور حضرت رقیه(س) -(دارد دله زارم،شوره رقیه) * الیاس محمدشاهی

511

نوحه سوم محرم شور حضرت رقیه(س) -(دارد دله زارم،شوره رقیه) ✅بنداول✅

دارد دله زارم،شوره رقیه
می تابد برقلبم،نوره رقیه
تاابدهستم من،سربازه کویش
آرزویم دمی ، دیدنه رویش

ماه و مهتابم،دخته اربابم{2}

⚜️《مولاتی رقیه،اشفعی لنا》⚜️

???

✅بنددوم✅

ناله ی یاحسین،از دل کشیده
با ضربه ی لگد،رنگش پریده
ماننده فاطمه ، پهلو شکسته
بر روی ناقه ی،عریان نشسته

مهدی کجایی،صاحب عزایی{2}

⚜️《یاصاحب الزمان،آجرک الله》⚜️

???

✅بندسوم✅

بر روی پیکرش،خورده کعب نی
رفته با اهل بیت،در مجلس می
دیده راسه پدر،در طشت ذرین
شکسته دندانش،ازضربه ی کین

داد از اسیری،وای از یتیمی{2}

⚜️《مولاتی رقیه،یابنت الحسین》⚜️

???

✅بندچهارم✅

وای از یهودیان،وای از نامردان
با تازیانه می ، زدند کودکان
عمه زینب بگو،بابایم کجاس
چرا نمی آید عموجان عباس

رقیه ات مرد،بسکه کتک خورد{2}

⚜️《یا بقیه الله،آجرک الله》⚜️

???

✅بندپنجم✅

ام البکائی و نوره دو عینی
سه سا له ی ارباب،بنت الحسینی
حیدر خصائل و زهرا شمائل
شاگرده زینب و عشقه ابوفاضل

نظری عنایت،سوی گدایت{2}

⚜️《مولاتی رقیه،مظلومه بی بی》⚜️

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی حضرت رقیه(س) -(هستم از هسته رقیه) * الیاس محمدشاهی

5467
29

شور طوفانی حضرت رقیه(س) -(هستم از هسته رقیه) بنداول

هستم از هسته رقیه
دله من مسته رقیه
ذکره زیباش روی لبهام
کربلام دسته رقیه

بی بی جان توعشقه دنیای منی
دخته شاهنشاهه بی کفنی
لعنت حق بر منکرانه تو
دوست دارم بی حد و علنی

رقیه یارمه،ماهه شبه تارمه
بردره خونه ی بی بی نوکری کارمه
رقیه جونمه،گروهه خونمه
مدد رقیه طپش قلبه دیوونمه

[(یارقیه مدد3)بی بی]3

بنددوم

مستم از جامه رقیه
شده ام رامه رقیه
بنویسید روی قبرم
با طلا نامه رقیه

اسمته همیشه روی لبم
بااجازت غلام زینبم
بمیرم تو روضه از غمه تو
شده آرزوی روز و شبم

رقیه نورمه،نغمه ی شورمه
تومجلسش بودن نشونه ی شعورمه
رقیه دینمه،صدای سینمه
خادمیه تو هیئتش شغله دیرینمه

[(یارقیه مدد3)بی بی]3

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

راه شام -(ناز پرورد حسین از قافله جامانده بود) * جواد حاجی حسینی(سدید هریسی)

375

راه شام -(ناز پرورد حسین از قافله جامانده بود) نازپرورد حسین از قافله جامانده بود
خسته و درمانده در دامان صحرا مانده بود

آن سه ساله طفل معصوم غریب وبی پناه
همره جمع اسیران بود امامانده بود

پابرهنه دربیابانی سراسرخاروخس
درهراس ودلهره باسوزش پامانده بود

درمسیرراه باپاهای تاول بسته اش
ردی ازخون روی خاک وخارو خس ها مانده بود

درنگاهش موج میزداضطراب ازبی کسی
دردل احساس خطرمیکردو تنها مانده بود

جای امنی جستجومیکرددرذهنش مدام
فکروذکرش درپی آغوش بابامانده بود

این چه ظلمی بوددرحق چنین طفل صغیر
عقل هم درراه حل این معما مانده بود

یاچه جرمی داشت این طفل یتیم وبی گناه
درجوابش منطق تاریخ هم وامانده بود

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه (س) -(رو سر دره دلم زدم، رقیه جان عشق منی) * الیاس محمدشاهی

773

شور حضرت رقیه (س) -(رو سر دره دلم زدم، رقیه جان عشق منی) بند اول

رو سر دره دلم زدم، رقیه جان عشق منی
لعن میکنم به منکرات،بدون ترس و علنی

مویم شدسپید،توداغ وغمت
زندگیه من ، نذره ماتمت
بزار جون بدم ، زیره پرچمت

افضل و برتری،نوه ی حیدری،ثانیه مادری،رقیه
روزیه سالمی،احسن الحالمی،امیده عالمی،رقیه

بی بی جان یارقیه

بند دوم

غلام درباره توٱَم ، بچگیام تا به حالا
ایل و تبارم به فدات،ملیکه ی ارض وسما

رقیه شده،مشقِ هر شبم
وقته حَروله،ذکره رو لبم
با اذنه شما کلب زینبم

حساب کتابمی،گوهره نابمی،دخته اربابمی رقیه
همه ی شوکتم،تمومه ثروتم،نوکریت عزتم،رقیه

بی بی جان یارقیه

بند سوم

آبرویی که من دارم،از صدقه سره شماست
افتخارم گدائیه سه ساله‌ی خونه خداست

آروم دله ، بیقرارمی
تکیه گاهه من،تنها یارمی
غلام توام،کس و کارمی

شفیعه محشرم،سایه ی رو سرم،کنیزت مادرم،رقیه
سروسامونه من،گروهه خونه من،ذکره جنونه من،رقیه

بی بی جان یارقیه

  • چهارشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه (س) -( رقیه جان تویی تو دردونه‌ ی صاحب الزمان) *کربلایی جواد محمدی

6732
14

شور حضرت رقیه (س) -( رقیه جان تویی تو دردونه‌ ی صاحب الزمان) رقیه جان
تویی تو دردونه‌ ی صاحب الزمان
تویی دوای درد کل شیعیان
اسم تو بهترین عناوین جهان

رقیه جان
میگم میون حروله با هیجان
به قلب نوکرا میده تاب و توان
عشق تو داره توی قلبم جریان

همه هستیه بابا
شیرینی مثل رویا
نام رقیه خاتون
بهترین نام دنیا

اعلا رقیه معلا رقیه
جای تو روی شونه ی سقا رقیه
ذکر مدام حوا رقیه
عینا شبیه حضرت زهرا رقیه

مولاتی یارقیه
................................
بند دوم

رقیه جان
بیا به قلب نوکرا صفا بده
مریضارو جون حسین شفا بده
به مادرم برات کربلا بده

رقیه جان
عمریه باعشق تو من یه نوکرم
هوای دیدن حرم زد به سرم
غیر در خونه‌ی تو کجا برم

حنانه ترین دختر
عشق ساقیه کوثر
دیدبان کربلا
رو دوش علی اکبر

رهبر رقیه محشر رقیه
میخنده با نگات علی اصغر رقیه
تفسیر کل قرآن رقیه
تنها سه آیه سوره ی کوثر رقیه

مولاتی یارقیه

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

لطمه زنی حضرت رقیه(س) -(به دور زینب هلهله) *کربلایی جواد محمدی

6442
18

لطمه زنی حضرت رقیه(س) -(به دور زینب هلهله) (بند اول)
به دور زینب هلهله،نگاه هیزه حرمله
عمو ابوالفضل کجایی،که دست و پام پر آبله

معجرمو کشید
با طعنه
میخندید
عمو عباس بیا

نگاه تندو تیز
چشم هیز
یا کنیز
عمو عباس بیا

وای وای وای معجرم سوخته
وای وای وای چادرم سوخته

(بند دوم)

رقیه میگه بابایی،چرا تو از من جدایی
عمه میگه که سفری،چرا رو نیزه سواری

وای و از سلسله
خنده ی حرمله
دستو پام آبله

وای و از گوشواره
غارته گهواره
عمو عباس بیا

وای وای وای معجرم سوخته
وای وای وای چادرم سوخته

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور قتلگاهی حضرت رقیه(س) -(خداروشکر از پدرم بالاخره خبراومد ) * مجید مراد زاده

388

شور قتلگاهی حضرت رقیه(س) -(خداروشکر از پدرم  بالاخره خبراومد ) خداروشکر از پدرم
بالاخره خبراومد
اومدبرای دیدنم
توخرابه هم سری زد
اگرچه چیزی ندارم
ازت پذیرایی کنم
یه جون ناقابلی هست
فدای بابایی کنم

من الذی ایتمنی

یه سئوالی ازت دارم
سرتو رو کی بریده
کدوم نامرده بی حیا
رگهاتو ازهم دریده
یک شب که تو بیابونا
به روی سنگاخوابیدم
بالگد ضجرلعین
یهویی از خواب پریدم
بابا هنوزتوگوشمه
اون حرفای زشت و بدش
کل تنم درد میکنه
از ضربه ی اون لگدش
من الذی ایتمنی

عمه جانم (۲)عمه جان قدکمانم دستم به روی گونه هام
سرم همیشه پایینه
نکنه بچه ای بیاد
کبودی هامو ببینه

توبازی شون رام نمیدن
میگن بروتواسیری
تمومه موهات سپیده
بچه که نیستی توپیری

عمه جانم (۲)عمه جان قدکمانم

خداکنه که باز نیان
دوباره طعنه میزنن
سرگرمی شون همین شده
بالکنت هی حرف میزنن
عمو جونم (۲) عموجون مهربونم

هرکی که دیدصورتمو
گفت که چرا اینجوریه؟؟؟!!!!
پیشش نرید واگیر داره
این یه مریضه مسریه

یه نانجیبی هم اومد
گفت جای رد سیلیه
حقش بوده، ولش کنید
یه بچه ی خارجیه,

  • دوشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت رقیه(س) -(مو‌ پریشان می شوم وقتی که می بینم سرت) * محسن راحت حق

388
1

مرثیه حضرت رقیه(س) -(مو‌ پریشان می شوم وقتی که می بینم سرت) مو‌پریشان می شوم وقتی که می بینم سرت
از روی نیزه ،نگاهی کن به سمتِ دخترت

همسفرهایم ببین زجر و سنان و حرمله
گاه‌گاهی هم تماشا کن کمی دور وبرت

از عموجانم گله دارم گله های زیاد
در کجا مانده بگو آیا وزیرِ لشگرت؟

مویه کرده دنده ای از پهلویم با ضربِ پا
سخت می آید نَفَس بابا شدم چون مادرت

هیچ می دانی شبی افتادم از ناقه به خاک
حال و روزم را ببین قربانِ چشمانِ ترت

یک بیابان و شب و تنهایی و خوفِ خطر
هیچ می دانی که لرزیده ز وحشت کفترت

زجر آوردم بسوی کاروان ..امّا نماند
چادر سالم وَ یا موی بلندِ دخترت

هرچه را که بود غارت کرده اند ای مهربان
یادگاری های گوشم از علی اکبرت

بعداز این دیگر نمی بافم همین گیسوی کم
مو پریشان می شوم وقتی که می بینم سرت

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا بنت الحسین، رقیه خاتون_در ظلمت شب منتظرم ماه بر آید * اسماعیل تقوایی

580

یا بنت الحسین، رقیه خاتون_در ظلمت شب منتظرم ماه بر آید یا بنت الحسین(ع)
در ظلمت شب منتظرم ماه بر آید
آن یوسف زهرایی ام از چاه در آید

ای کاش که صادق بشود دیدن رؤیا
دوران فراق من و بابا بسر آید

من نوگل پژمرده ی گلزار حسینم
پیش رخ من کاش که او جلوه گر آید

زخمست به پاهایم ورویم شده نیلی
هرلحظه غمم تازه تر از تازه تر آید

من دخترم ونازکشم رفته زدستم
از ضربت شلاق تنم را اثر آید

شد گریه سلاح من تنها به خرابه
آنقدر کنم گریه که اینجا پدر آید

گرییدن من کرده اثر عمه بیا بین
دیدار یتیمش پدر جان به سر آید

جانم بفدای سر خونین پدر، وای
با دیده رگهاش به جانم شرر آید

با اشک بشویم سر بی پیکر بابا
دیدار سرش عمه ی من خم کمر آید

سخت است مرا بار دگر دوره هجران
ای کاش که از مرگ رقیه خبر آید

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح حضرت رقیه(س) -(طی شد تمامِ عمرم آخر با رقیّه..) * محسن راحت حق

808

در مدح حضرت رقیه(س) -(طی شد تمامِ عمرم آخر با رقیّه..) طی شد تمامِ عمرم آخر با رقیّه..
هر عقده را وا می کند تنها رقیّه..

بابُ الحوائج بودنش دردم دوا کرد
حلّ می شود هر مشگلی با یا رقیّه

پروا ندارم از کسی،پشتم به کوه ست
گر که کند پرونده ام امضا رقیه

من آمدم بر نوکریّ ِ خانه ی تو..
دیدم مرا کرده ست یک آقا..رقیّه

کرببلا لازم شدم باید بگیرم..
باید براتی را دهد حالا ..رقیّه ..

چنگِ توسّل را بزن بر دامنِ او
بر گریه کُن ها هست چون مبنا رقیّه

ای مادری ها بی گمان فرقی نباشد
عیناً شبیه حضرت زهرا..رقیّه

بسپار قلبت را به دستانِ سه ساله
تامین کند دنیا و هم عقبا رقیّه

  • دوشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت رقیه(س) -(دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط) * محسن راحت حق

980
2

مرثیه حضرت رقیه(س) -(دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط) دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط
ذکرِ مادر گفتنت را باز معنا کن فقط

با همین سنِ کمم،گیسو سپیدم کرده اند
قامتم را تا که دیدی دیده دریا کن فقط

رنجِ چل ساله کشیدم در سه سالِ زندگی
با سرِ خونین رسیدی روضه برپا کن فقط

اندکی هم گوش کن بر درددل های گلت
بعد..اسبابِ سفر را هم مهیّا کن فقط

ماندنم اصلاً ندارد فایده..شیب الخضیب
با سفر بردن مرا هم زود احیا کن فقط

درد دارم عضو عضوم را شکسته یک نفر
زخم هایم را کمی بابا مداوا کن فقط

نو نبودی زجر خیلی زد به روی صورتم
این گله از جانبم در پیشِ سقّا کن فقط

گیسوانم سوخته پژمردگی دارم پدر..
دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط

  • دوشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه حضرت رقیه(س) -(در بین تنور جهل گیسوی تو سوخت) * محمد حبیب زاده

724
-1

روضه حضرت رقیه(س) -(در بین تنور جهل گیسوی تو سوخت) در بین تنور جهل گیسوی تو سوخت
در آتش خیمه سوخت گیسوی سرم

از بوی سرت به سر زنانم بابا
اشک تو چکیده است از بوی سرم

خاکستر و خون نشسته بر کل سرت
خاکستر عشق را ببین روی سرم

بابا سر تو شکسته با سنگ ستم
پرتاب شده سنگ جفا سوی سرم

چون گوشه ابروی ترک خورده ی تو
ناجور ز هم واشده ابروی سرم

من به آرزوی خود رسیدم وقتی
دیدم سر تو نشسته پهلوی سرم

آن هم چه سری شکسته از چندین جا
با دیدن آن داد زدم یا زهرا...

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(کنجِ ویرونه شده منزل و ماوام پدر(۲) اشکِ هجرانِ تو شد روزیِ شبهام پدر(۲)) * هستی محرابی

998

حضرت رقیه س -(کنجِ ویرونه شده منزل و ماوام پدر(۲) اشکِ هجرانِ تو شد روزیِ شبهام پدر(۲)) ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ◾زمزمه شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
کنجِ ویرونه شده منزل و ماوام پدر(۲)
اشکِ هجرانِ تو شد روزیِ شبهام پدر(۲)
من دگر خسته شدم(۲)
مرغِ پَر بسته شدم(۲)

◾بنددوم
آسمون به حالِ من گریه فراوون میکنه
لبِ گلگونِ تو بابا دلم و خون میکنه
روزِ من بی تو پدر مثلِ شبِ تاری شده
گریه های شب و روزم بخدا کاری شده
سهمِ من سیلی شده (۲)
رخِ من نیلی شده(۲)

◾بندسوم
عمه جای من کتک خورد و صداش در نیومد
هر چی منتظر شدم تو خرابه سر نیومد
گریه سر داده ام آخر شبِ من سحر شده
مهمونِ خرابه ام در دلِ شب قمر شده
پای من بی رمقه(۲)
سرِ تو توو طبقه(۲)

◾بندچهارم
منّتت‌رو میکشم تا چشمتو باز کنی
من سه سالتم بابا چقد برام ناز کنی
بلبلا به دورِ گلشنِ تو در نوائیند
توی دنیا دخترا همه میگن بابائیند
نازِ دختر و بخر(۲)
منو با خودت ببر(۲)

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:55
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

غزل حضرت رقیه (س) * رضا دین پرور

405

غزل حضرت رقیه (س) در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است
ریحانه ای از جنّت زهرا رقیه است

لولاک گفته عالمی مخلوق زهراست
در امتداد خلقت زهرا رقیه است

چون ممتحنه قبل خلقت بوده او هم
مُحرم، میان خلوت زهرا رقیه است

حتماً شنیدی زینت مولاست زینب
انگشتر بی قیمت زهرا رقیه است

کوثر سه آیه، عمر این گل هم سه سال است
تفسیر از چه؟! برکت زهرا رقیه است

تسبیح و مهر کربلا داریم اما
تسبیح و مُهر و تربت زهرا رقیه است

ما را نترسان از حساب و از قیامت
وقتی وزیر دولت زهرا رقیه است

با سر به روضه آمدم دستم بگیرد
چون علّت این دعوت زهرا رقیه است

این سیب، نوبر بود و حالا لکّه دار است
این میوهء پر زحمت زهرا رقیه است

آنکس که بین راه، سیلی و لگد خورد
شد صورتش چون صورت زهرا رقیه است

افتاد تا از ناقه مادر را صدا کرد
معلوم شد هم صحبت زهرا رقیه است

از درد پهلو با پدر چیزی نگفته
چون مطمئنم غیرت زهرا رقیه است

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 علی صمدی

واحد تند -(گره داری تو کارت یه پل بزن با گریه) * علی صمدی

669

واحد تند -(گره داری تو کارت یه پل بزن با گریه) بند اول:
گره داری تو کارت
یه پل بزن با گریه
گره بزن دلت رو
به ضریح رقیه

هر چند سه سالشه یا
دستای اون کوچیکه
گره های بزرگی
وا کرده این ملیکه

چه مقامی ، چه جلالی
مثل آبی پاک زلالی
شده عشقت روی سینه
برای من مثل مدالی

یا قرة العین الحسین
تویی خاتون کربلا
ان مجنون الرقیه
شده قانون این دلا

ان مجنون الرقیه
ان مجنون الرقیه

بند دوم :
هرکسی توی دنیا
در پی کشفِ عشقه
معدن عشق خالص
تو مرکز دمشق

یه دختر پر احساس
با قلبی مثل الماس
دل برده از اکبر و
عموی خوبش عباس

شده روی دوش عباس
عرش اعلا برا رقیه
کربلای همه امشب
میشه امضا با یا رقیه

مدافعان حرمش
با دعاش رو سفید شدند
خوشا به سعادتشون
همونا که شهید شدند

ان مجنون الرقیه ...

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 21:13
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س)شب سوم -( کجایی؟ تو بدون من) * مرضیه عاطفی

429

شهادت حضرت رقیه(س)شب سوم -( کجایی؟ تو بدون من) کجایی؟ تو بدون من
نمی‌رفتی آخه جایی...
ببین رو گردنم ردِّ
طناب افتاده بابایی

کجایی تا ببینی که
نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویروونه
میگیرم خار از پاهام

هجوم آوردن و بی تو
توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون
میون شعله ها گم شد

کشیدن از پاهام خلخال
نمونده گردن آویزی
سرم ریخت-آتیش ِ خیمه
نمونده از موهام چیزی

کتک از حرمله(لع) خوردم
بدم میاد ازش بی حد
رباب(س) و گریه می انداخت
به عمه حرف بد میزد

گمونم گوشهٔ ابروم
شکسته...مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه
با پهلویِ ورم کرده

واسه اینکه من از عمه
جداشم زجر(لع) میومد
همش محکم رو دستم با
غلافِ خنجرش میزد

دلم آتیشه بیتابم
برا داغِ عمیقِ تو
سنان(لع) داره یه انگشتر
شبیه اون عقیقِ تو

یه روز گوشواره م و دید و
دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت
به گوش ِ دخترم میاد

می مُردم تا که می دیدم
به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر(لع) با خنده
به روی ذوالجناحِ تو!

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( چرا دیر اومدی پیشم؟) * سیدجعفر حیدری

787
2

شهادت حضرت رقیه(س) -( چرا دیر اومدی پیشم؟) چرا دیر اومدی پیشم؟
دخترت رو دوست نداری؟
انتظارشو نداشتم
که بری و جام بذاری

چرا اینقدر پریشونی؟
الهی دورت بگردم
کاشکی دستام کمی جون داشت
موهاتو شونه می کردم

از همون وقتی که رفتی
دل دخترت کبابه
چرا تا رسیدی بابا
بوی نون گرفت خرابه؟

من غذا نخواسته بودم
بس که از زندگی سیرم
بغلم‌ ‌نکردی؟…باشه
من تو رو بغل می گیرم

نمیگی که دخترت رو
چرا با خودت نبردی؟
لااقل بگو بابایی
منو دست کی سپردی؟

چادرم تو صحرا گم شد
اما روسریم نیفتاد
گوشوارم رو پس می گیرم
عمه قولشو بهم داد

روسریم یخورده سوخته
غم نخور عیبی نداره
عموم از سفر که برگشت
یدونه نوشو میاره

چی میشه بازم بخندی؟
دلم از غصه رها شه
دندونم شکسته، اما
شیریه…غمت نباشه

شب خرابه سرده، اما
هرجوری شده می‌خوابم
خاکی ام؟ عیبی نداره
نوه ی ابوترابم

اینا چیزی نیس بابایی
همشون میگذره میره
اما چند روزه ‌کلافم
زبونم‌ همش میگیره

دخترت شیرین زبون‌ بود
بود ولی از این به بعد نیست
بخدا جواب اشکام
خنده های ابن سعد نیست

تا زمانی که تو شامم
حال و روز من همینه
یا پیشم بمون بابایی
یا که باز بریم مدینه

نه…دیگه طاقت ندارم
بعیده این گره وا شه
دخترت میخواد بمیره
دعا کن حاجت روا شه

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دلت گرفته و ابری شده ست حال و هوایت * مرضیه عاطفی

461

دلت گرفته و ابری شده ست حال و هوایت دلت گرفته و ابری شده ست حال و هوایت
بنای گریه گرفتی؛ گرفته باز صدایت

به یاد بوسهٔ گهگاه و مهربانیِ بابا
به روی صورت تو صف کشیده خاطره هایت

چه سخت راه می آیی، توان نمانده به عمه
دلش شکسته از اینکه شکسته پنجهٔ پایت

چقدر با لگدِ حرمله(لع)پریده ای از خواب
رقیه(س) کاش بمیرم همین دقیقه برایت

میان راه نشستی چقدر آه کشیدی
فدای آبله هایی که میشود به فدایت

کشیده از عقبِ قافله سنان(لع) و تو را
به ضرب سیلیِ محکم شده ست راهنمایت

به التیام تو قدری نوازشش کافیست
فقط به دست پدر هست آیه های شفایت

رسیده ام به امیدی محرّم ِ هر سال
بیا و در شب سوم نگاه کن به گدایت

عزیز میشوم آری به چشم های أباالفضل(ع)
اگر که جان بسپارم کنار بزم عزایت!

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -( با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت) * مهدی علی قاسمی

302

حضرت رقیه(س) -( با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت) با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت
بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت

از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز
آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت

دیدی حمیده، دختر هم بازی من
در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت

هر بار نامت را به لب با گریه گفتم
با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت

دیگر توان پر گشودن هم ندارم
از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت

جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم
آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت

ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش
بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت

دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت
داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟

وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم
آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت

بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی
خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت

بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست
دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت

از سوز سرمای شب و گرمای روزش
کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت

بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم
از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت

شعر وصال من... رگ خشک گلویت
بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت

  • چهارشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:35
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( کاش با من بودی باباجون) * علی علی بیگی

422

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( کاش با من بودی باباجون) بند اول:

کاش با من بودی باباجون
دخترت رفته از جون
جات خالی بود بیابون
بابایی

گوشوارمو بی حیایی زد و برد
عمه به جای من اینجا کتک خورد
هی با لگد حرمله ما رو آزرد

حالا ببین بعد تو مو سپیدم
رفته عمو رفته من هم امیدم
تو شام و کوفه چیا که شنیدم

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

بند دوم:

از پیشم رفتی دق کردم
سیلی خوردم تو هر دم
از ترسه رنگ زردم
بابایی

بابا ببین صورتم رو کبوده
این جای مُشتِ سنانِ حسوده
غصه نخور دندونام شیری بوده

توو این خرابه دیگه جای من نیست
یک جای سالم توی پای من نیست
روز خوشی توی دنیای من نیست

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

بند سوم:

تو مثل من لبهات خونه
انگاری بوی نونه
اومده تو ویرونه
بابایی

من که نمی پرسم انگشترت کو
با سر رسیدی بابا پیکرت کو
از من نپرسی که موی سرت کو

حالا شدم مثل زهرا می بینی
خورده به پهلوم لگد ها می بینی
پشت من و که شده تا می بینی

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

  • یکشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک شور ایام شهادت حضرت رقیه(س) -(دانلود متن و سبک سرود میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان -( دل عاشقونه، داره می خونه )) * امیرحسین سلطانی

356

سبک شور ایام شهادت حضرت رقیه(س) -(دانلود متن و سبک سرود میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان -( دل عاشقونه، داره می خونه )) ?بند اول

تاج روی سر اربابی
دردونه گوهر نایابی
یا عزیزه الحسین بی بی
چی میشه گداتو دریابی

طوفان میکنه اسمت
اعجازه کف دستات
هستی باب الحوائج
ای جان عمه ی سادات

یا رقیه کرمت خیلی زیاده
یا رقیه نوکرت دل به تو داده
یا رقیه من به نیت تو میرم
کربلا پای پیاده

یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین

?بند دوم

پای عشق تو زمینگیرم
سر سفرتون نمک گیرم
به گدایی از تو معروفم
کربلامو از تو میگیرم

از تو معجزه دیدم
چون داری تو کرامات
حق داری گردنه من
ای جان عمه ی سادات

یا رقیه گدای تو پادشاهه
یا رقیه میذارم برا تو مایه
یا رقیه اربعین به نیت تو
پا میذارم تو مشایه

یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( بگو چه کار کنم که مرا دگر نزنی؟) * رامین برومند

262

شهادت حضرت رقیه(س) -( بگو چه کار کنم که مرا دگر نزنی؟) بگو چه کار کنم که مرا دگر نزنی؟
بگو چه کار کنم ضربه ای به سر نزنی؟

زدی طعنه و سیلی و مشت، لگد دیگر
بر این تن و بدنِ خسته، بر کمر نزنی!

قسم به خالق عالم نمی کنم گریه
اگر به من لبه ی تیز آن سپر نزنی

نگفته اند به تو، که یتیمه دختر را
مقابل سر بر نیزه ی پدر نزنی؟

نزن دگر به ستوه آمدم ز فریادت
بگو چه کار کنم من، دگر تشر نزنی؟!

بگو چه کار کنم با غلاف شمشیرت
به بازو و سرِ من تو این قَدَر نزنی؟!

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه حضرت رقیه(س) -( بیا عمه پیشم) * امیرحسین سلطانی

692

زمینه حضرت رقیه(س) -( بیا عمه پیشم) ?بند اول

بیا عمه پیشم
که برگشته بابام
چرا عمه آخه
توی طشته بابام

چرا عمه حالِش
دگرگونه بابام
چرا عمه لبهاش
پُر خونه بابام

کجا بوده بابام
که پیکر نداره
جای سالمم روی
این سر نداره

کجا بوده بابام
که خسته رسیده
بگو کی رگای
گلوشو بریده

هلال روی نی
خوش اومدی بابا
رو دامنم بشین
خسته شدی بابا

یا ابتا حسین

?بند دوم

چیه جرم منکه
خرابه نشینم
باچشمای کم سو
چجوری ببینم

به من میگن اینا
یتیمم بابایی
شدم خسته از این
زمونه کجایی

نبودی ببینی
چقد زجر کشیدم
به پشت سر تو
رو خارا دویدم

نبودی ببینی
توی معبرا من
گیر افتاده بودم
سرم داد کشیدن

زدن با کعب نی
بابایی به سرم
نگاهه اونا بود
همش به معجرم

یا ابتا حسین

?بند سوم

نمونده بابایی
برام دیگه ‌جونی
که از تازیانه
دارم من نشونی

دیگه دختر تو
نداره توونی
مثه مادر تو
شدم قد کمونی

هنوز یادمه که
میگفتی عزیزی
برام معنی کن که
چی میشه؟کنیزی

بابا من کجا و
تو شام،این خرابه
مگه جای من توو
اون بزم شرابه

منو ببر بابا
میترسم از اینا
بیشتر از این نذار
زجر بکشم بابا

یا ابتا حسین

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه حضرت رقیه(س) -( کاش با من بودی باباجون) * علی علی بیگی

308

زمینه حضرت رقیه(س) -( کاش با من بودی باباجون) بند اول:

کاش با من بودی باباجون
دخترت رفته از جون
جات خالی بود بیابون
بابایی

گوشوارمو بی حیایی زد و برد
عمه به جای من اینجا کتک خورد
هی با لگد حرمله ما رو آزرد

حالا ببین بعد تو مو سپیدم
رفته عمو رفته من هم امیدم
تو شام و کوفه چیا که شنیدم

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

بند دوم:

از پیشم رفتی دق کردم
سیلی خوردم تو هر دم
از ترسه رنگ زردم
بابایی

بابا ببین صورتم رو کبوده
این جای مُشتِ سنانِ حسوده
غصه نخور دندونام شیری بوده

توو این خرابه دیگه جای من نیست
یک جای سالم توی پای من نیست
روز خوشی توی دنیای من نیست

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

بند سوم:

تو مثل من لبهات خونه
انگاری بوی نونه
اومده تو ویرونه
بابایی

من که نمی پرسم انگشترت کو
با سر رسیدی بابا پیکرت کو
از من نپرسی که موی سرت کو

حالا شدم مثل زهرا می بینی
خورده به پهلوم لگد ها می بینی
پشت من و که شده تا می بینی

من الذی أیتمنی
بگو که بابای منی

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( نیگا به من کن) * احسان جاودان

398

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( نیگا به من کن) نیگا به من کن
چی می بینی عزیز جونم
بذار خودم بگم برات - هنوز میتونم
سنّم کجا؟
زنجیرای دور گردنم کجا؟
جای پاهای رو پیرهنم کجا؟
من کجا و سیلی خوردنم کجا؟
سنّم کجا؟
چشمام خونه / واسه لبِ خونت
مثل من / افتاده دندونت ۲
بابا حسین ۴

دلم گرفته
نمیشه خیلی حرفا وا شه
بابا ولی وقت دیگه - شاید نباشه
پشتم خمید
از دم دروازه تا کاخ یزید
واسه یه سه ساله خیلی طول کشید
میدیدن ماها رو به قصد خرید
پشتم خمید
پاهام زخمه / گلِ سرم خونه
میدونی؟ / کنیزی آسونه؟ ۲
بابا حسین ۴

داره میاد باز
یه اربعینِ دیگه از راه
دست من از زیارتت - می مونه کوتاه
باشه بابا!
از غم دوریت می سوزم به خدا
بیا به اشکای این ام البکاء
راهی کن عاشقاتو به کربلا
باشه بابا؟
دل، آشوبن / به خدا امسالم
آگاهن / یه کمی از حالم ۲
بابا حسین ۴
.

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد