بند ۱
چی اومده بر سر تو ای نازنینم
الهی هیچ وقت غمو تو چشات نبینم
زبون من بند اومده فاطمه جانم ۲
با علی حرف بزن یکم تا که نمیره
نگو که دارم میرم این دلم میگیره
حالو روزت خیلی بده فاطمه جانم ۲
بیا بازم مرور کنیم خاطره ها رو
کنار هم طی میشد این روز و شبامون
یادم میاد وقتی سر سفره که بودیم
خنده میومد و میشست روی لبامون
یادش بخیر چه ساعتای خوبی بود
یادش بخیر حالو هوای خوبی بود
فاطمه جان نرو بمون کنار من
بند ۲
نرو بمون کنار من که خیلی زوده
بمیرم این صورت ماه تو کبوده
دل تو دلم نیست بخدا فاطمه جانم ۲
یه مدتی میشه همش دلشوره دارم
دست خودم نیست شبیه ابر بهارم
ورد زبونم همه جا فاطمه جانم ۲
پاشو قدم بزن جلو چشای حیدر
پاشو بزار این دل من آروم بگیره
گفتی تا آخرش کنار هم میمونیم
رفیق نیمه راه نشو علی میمیره
یادش بخیر چه ساعتای خوبی بود
یادش بخیر حالو هوای خوبی بود
فاطمه جان نرو بمون کنار من
بند ۳
تورو با دستای خودم به خاک سپردم
بعد همون شب تا حالا غصتو خوردم
شکسته بود پهلوی تو فاطمه جانم ۲
دلم برات پر میزنه خانوم خونم
کاش بودی میدیدی مثل برگ خزونم
پیچیده اینجا بوی تو فاطمه جانم ۲
خیلی دلم میسوزه از اینکه تو رفتی
علی و با این همه غم تنها گذاشتی
این همه دلتنگی منو میکشه زهرا
تموم خاطراتتو اینجا گذاشتی
یادش بخیر چه ساعتای خوبی بود
یادش بخیر حالو هوای خوبی بود
فاطمه جان نرو بمون کنار من
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 15:02
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری