شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده * مرضیه عاطفی

620

باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده -لطفا حق روضه ادا شود-

باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده
در خرابه بوسه ای بر صورتِ بابا بده

بر همان صورت که جای زخم شمشیر است و سنگ-
دست هایت را بکش! دردانه را معنا بده

دست هایت را سپس بر روی پاهایت بکش
مرهمی بر التهابِ تاول پاها بده

گریه کن دردت به جانم! با تنور و خیزران
شعله ور کن! داغ، بر این ماتم عُظمی بده

جانِ آن مَشکی که جایِ آب، چندین تیر خورد
حاجتم را با عموجان؛ حضرت سقّا بده

جانِ هر کس دوست داری قسمتم کن کربلا
تا ابد سهم مرا اینگونه از دنیا بده

یارقیه(س) باز جاماندم بگو تکلیف چیست؟
یا براتم را بده یا اینکه صبرش را بده!

#ألسلام_علیک_یا_رقیه_یا_بنت_الحسین
#أللهم_ارزقنا_کربلا

  • سه شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن راحت حق

مدح حضرت رقیه(س) -( عزّتِ هر دو جهان با این سه ساله بودن است) * محسن راحت حق

1615

مدح حضرت رقیه(س) -( عزّتِ هر دو جهان با این سه ساله بودن است) عزّتِ هر دو جهان با این سه ساله بودن است
مطمئنم که امان با این سه ساله بودن است

هر کجا ماندم خودِ بی بی به فریادم رسید
پس بنابراین توان با این سه ساله بودن است

گفتنِ یک یا رقیّه..وا کند صدها گره...
دفعِ هر شرّ و زیان با این سه ساله بودن است

حضرت بُاب الحوائج خوانده اند این طفل را
رفتنِ تا آسمان با این سه ساله بودن است

هرچه می خواهی بخواه حاجت روایی ای رفیق
جستن از غم ..بی گمان با این سه ساله بودن است

این در و آن در زدی خفّت سراغت آمده..
برترین سودِ کلان با این سه ساله بودن است

گریه کُن! کرببلایت را بگیر از دستِ او..
زائرِ خاکِ گران‌‌ با این سه ساله بودن است

عاقبت خیری ندارد بی رقیّه ..زندگی
خیرِ هر پیر و جوان با این سه ساله بودن است

گر که هستی طالبِ مهدی..غلامی پیشه کن
دیدنِ صاحب زمان با این سه ساله بودن است

  • پنج شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:02
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه سلام الله علیه -(از رباب و زینب الگو میگرفت) * دانیال تقوی

596

شعر حضرت رقیه سلام الله علیه -(از رباب و زینب الگو میگرفت) از رباب و زینب الگو میگرفت
از همه نا محرمان رو میگرفت
گرچه مویش سوخت مویش شد سفید
یک نفر هم تار مویش را ندید
بین روضه هر چه را باور مکن
فکر بد در حُجب این دختر مکن
آن کتکها از حجابش بوده است
آن کبودیها نقابش بوده است
خلوتی کن دل هوایی میشود
روضه ی بیبی تداعی میشود
در غمش یک سِیر کوچک کافی است
دیدن گوش و عروسک کافی است
زیر پا چون لاله دیدی گریه کن
گر زن غساله دیدی گریه کن
دختری دوردانه دیدی گریه کن
دست او گر شانه دیدی گریه کن
گریه کن با مجلس ختم و عزا
گریه کن در خانه با بوی غذا
این سه ساله روضه اش احساسی است
دختری که در پی هم بازی است
شاعر:دانیال تقوی

  • پنج شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه -(دل را که بی گدار به دریا نمی زنند) *

1652
1

شهادت حضرت رقیه  -(دل را که بی گدار به دریا نمی زنند) دل را که بی گدار به دریا نمی زنند
هرکس پدر نداشت که او را نمی زنند

قلبی که زخم بی پدری را چشیده است
بر آن نمک برای مداوا نمی زنند

دختر اگر به فرض که تنبیه هم شود
او را دگر شبیه پسرها نمی زنند

بی جرم و بیگناه یتیمی سه ساله را
پای برهنه در دل صحرا نمی زنند

جرمش مگر چه بود؟ فقط گفتن حسین
یک طفل را بخاطر بابا نمی زنند

در قلبتان چقدر مگر کینه علی ست؟!
هرکس شود شبیه به زهرا، نمی زنند

شاعر:محسن مراد نوری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه -(طفلم اما غم نهان دارم) * میثم تربتی

885
1

شهادت حضرت رقیه  -(طفلم اما غم نهان دارم) طفلم اما غم نهان دارم
در دلم درد بیکران دارم

خاطرات بدی ز بزم شراب
شکوه از چوب خیزران دارم

طفلم اما شبیه پیرزنان
موسپیدم قد کمان دارم

سایه ات کم نشد دمی ز سرم
از سرت باز سایبان دارم

سرت از دست خصم میگیرم
تا کمی در بدن توان دارم

جای تو نیست بین تشت طلا
بر سرت جای به از آن دارم

جای خوش کن به دامنم بابا
بقلم کن هنوز جان دارم

ای فدای لب ترک ترکت
بر لبت اشک بی امان دارم

جای سالم نمانده در بدنم
درد جانسوز استخوان دارم

رفتی و خیمه ها به یغما رفت
گله از دست ساربان دارم

اصلا از دخترت خبر داری
که چرا بر رخم نشان دارم؟

دست وپا گیر خواهرت بودم
خجلت از روی عمه جان دارم

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه ی حضرت رقیه * امیررضا فرجوند

527

نوحه ی حضرت رقیه نوحه‌ی سینه‌زنی
حضرت رقیه(س)

ای ماه تابان مظلوم حسین جان

کنج ویرانسرا میمیرم امشب
دیگر از زندگانی سیرم امشب
جان میدهم جان در کنج ویران

روی من از ستم گردیده نیلی
شمر دون بر رُخم زد ضرب سیلی
چشمانم از غم گردیده باران

ای پدر بر تنم باشد نشانه
ضربه ی کعب نی با تازیانه
پس کو تنت ای سلطان خوبان

یا حسین کُشته ی صوم و صلاتی
بر همه شیعیان باب نجاتی
جانت فدا شد با کام عطشان

یا حسین دستُ میگیرم به دیوار
راه رفتن به من سخت است و دشوار
از غم رسیده بر لب دگر جان

ای پدر جان چه شد طفل صغیرت
اصغر ان کودک نا خورده شیرت
در این عزا شد ( فرج) نوا خوان

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:12
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زمینه روضه ایی ،شهادت حضرت رقیه(س) * سید ناصر اسماعیل نسب

746

زمینه روضه ایی ،شهادت حضرت رقیه(س) #زمینه
#شهادت_حضرت_رقیه_(س)
#بابای_خوب_و_مهربونم

بند اول

بابای خوب و مهربونم ،سر زدی به خرابه امشب
دختر تو توون نداره ،چن روزیه میسوزه تو تب
داشتم امید بیای دوباره ،منو تو آغوشت بگیری
بعد تو و عمو ابالفضل ،کشته مارو دردِ اسیری
............
بابا ،بابا ،بابا ،بابا
گفتم پرم شکست زدن
بی حیاهای پست زدن
توی محله های شام
یهودیای مست زدن
..........
رمق نداره دخترت بابا بابایی
شدم شبیه مادرت بابا بابایی

بند دوم

یادش بخیر چه روزایی رو ،با هم بودیم توی مدینه
دستای ما تو دست عباس(ع)، عزیز بودیم منو سکینه
چی جور بگم عزیزِجونم ،ماها رو هی میدادن آزار
تهمت و ناروا بمونه ،بردنمون تا سرِبازار
..........
بابا بابا بابا بابا
دردای من بی شماره
دیگه چشام سو نداره
بسکه تو صحرادویدم
کف پاهام پُره خاره

رمق نداره دخترت بابا بابایی
شدم شبیه مادرت بابا بابایی

بند سوم

عمه میگفت رقیه جونم ،غصه نخور میاد بابا جون
اومدی اما چرا بابا ،لبای تو شده پر از خون
چرا بابا نداری پیکر ،توی طبق اومدی با سر
سوالی دارم از تو بابا ،کجاس داداش علیِ اصغر
..........
بابا بابا بابا بابا
با لب تشنه کشتنت
چی اومده سرِتنت
خدا رو شکر که آخرش
دست خودم سپردنت

مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا بابایی
چرا تو خونین دهنی بابا بابایی

شعر و سبک :

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:55
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شور روضه ای شب سوم محرم * خادم الزینب

606

شور روضه ای شب سوم محرم شور سینه‌زنی
حضرت رقیه
راه رفتنت رو آهسته تر کن
فکری برای خستگی همسفر کن
ای نیزه داری ، که روبرومی
فکری برای این زنای خون جگر کن

مسیر عمه رو سد نکن
طفل مریضو لگد نکن
بی معجرن زنای حرم
برو نگاهای بد نکن

نگاه نکن گوشواره هامو
هدیه ی باباییه بمن
نمونده نایی دیگه برام
تورو خدا آرومتر بزن

نزن چشمام شده کم سو نمیبینم
یا لااقل نزن محکم ندارم جون
نزن با پا بزن با دست تنم زخمه
بیا بابا از این صحرا برم گردون

بند دوم

ماه منو به ، آتیش کشوندن
هم رومو هم گیسومو هم دل رو سوزوندن
یادم میمونه ، بابا همیشه
که عمه هامونو روی خارا نشوندن

انگار نمیشناسن عمه رو
بگو که ناموس حیدره
اون که نشونش میدن به هم
خواهر سقای لشکره

اون کسی که زمین خورده
بهش میگن بنت الحیدر
یکم حرمت نگهدارو (اشتباه تایپی اصلاح شد)
با کعب نی نزن رو سر

اونی که پیش چشم دخترت داره
سرتو بین این لشکر میچرخونه
میدونه داغ بابا از همه بیشتر
دل دختر بچه هارو میسوزونه

بند سوم

از نی طلوع کرد ، خورشیدم امروز
کم سو شده مثل چشام امیدم امروز
به اون کسی که ، انگشتتو برد
گوشواره هامو با یه سیلی میدم امروز

منو روی خاکا میکشن
تنم رو رو خارا میکشن
دستی که قد صورتمه
رو روی موها میکشن

افتاده عمه روی زمین
یکی با تازیونه اومد
هردفعه عمه سپر میشد
با هرچی داشت عمه رو میزد

تا وقتی که عمو عباس کفیلش بود
ندیده بود سایشو هیچ کجا هیچ کس
حالا میخوره سیلی میشنوه دشنام
داره میچرخه بین هرکس و ناکس

خادم_زینب
شور_مقتلی
شب_سوم_محرم

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه -( عموی خوبم پاشو؛ببین منو با غیرت) * مهدی ندرخانی

528

زمینه شهادت حضرت رقیه  -( عموی خوبم پاشو؛ببین منو با غیرت) *بند اول*

عموی خوبم پاشو؛ببین منو با غیرت
شیرین زبون بودم حیف؛گرفتم از ترس لکنت
هر جوری که تونستن؛زدن منو بی علت...

عمو~؛درد دارم توو کل اعضام
عمو~؛نگفتم اینو به بابام
عمو~؛وای از سوختگیه موهام...

یه نانجیبی اومد
گوشواره از گوشم برد
توی شلوغی چند بار
لگد به پهلوهام خورد...

///دیگه بابامو میخوام...///

*بند دوم*

بابا کجایی اصلا؛خبر داری از حالم
یه مدته از سر درد؛هر روز و شب مینالم
منم مثه تو بابا؛زخمیه اون جنجالم...

بابا~؛صورتم جای یه دسته
بابا~؛دندون تو هم شکسته
بابا~؛شمر روی سینه ت نشسته...

بابا شکسته کتفم
بابا شکسته پهلوم
زخم و کبوده جسمم
ببین شکسته ابروم...

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

حضرت رقیه -(گوشوارمو از گوش نًکن) *

468

حضرت رقیه -(گوشوارمو از گوش نًکن) گوشوارمو از گوش نًکن
سیلی به سمت من نزن
میزد به قصد کُشت
با لگد و با مُشت

سوخته موهای روسرم
لــــــــبریزه دردٍ پیکرم
با مُشت و پا میزد
تو کوچه ها میزد

لـــب های من داره تًرک
ازضجرپست خُردم کُتک
قامت کمونم من
لب نیمه جونم من

دندون من بابا شکست
کنج خرابه غم نشست
ای آه و واویلا
من مانده ام تنها

درد و غًمام یه عالمه
ضجرٍ لعین دُنبالمه
به من می خندیدن
از پشت می رقصیدن

کفٍ پاهام پُر آبله
اومد خرابه حرمله
سیلی منو میزد
خیلی منو میزد

زد مردک پست یهود
شد صورتم بابا کبود
از غصه بی عدد
میزد منو لگد

موموکشیدازپشتٍ سر
به قلب من میزد شرر
نزن من و نزن
ندو دنبال من

عمه بگو بابا کجاست
درکُنج خرابه غوغاست
از ناقه افتادم
صددفه جون دادم

شاعیر: سید حمید رضا عزیزی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

حضرت رقیه -(گوشوارمو از گوش نًکن) *

560

حضرت رقیه -(گوشوارمو از گوش نًکن) گوشوارمو از گوش نًکن
سیلی به سمت من نزن
میزد به قصد کُشت
با لگد و با مُشت

سوخته موهای روسرم
لــــــــبریزه دردٍ پیکرم
با مُشت و پا میزد
تو کوچه ها میزد

لـــب های من داره تًرک
ازضجرپست خُردم کُتک
قامت کمونم من
لب نیمه جونم من

دندون من بابا شکست
کنج خرابه غم نشست
ای آه و واویلا
من مانده ام تنها

درد و غًمام یه عالمه
ضجرٍ لعین دُنبالمه
به من می خندیدن
از پشت می رقصیدن

کفٍ پاهام پُر آبله
اومد خرابه حرمله
سیلی منو میزد
خیلی منو میزد

زد مردک پست یهود
شد صورتم بابا کبود
از غصه بی عدد
میزد منو لگد

موموکشیدازپشتٍ سر
به قلب من میزد شرر
نزن من و نزن
ندو دنبال من

عمه بگو بابا کجاست
درکُنج خرابه غوغاست
از ناقه افتادم
صددفه جون دادم

شاعر : سید حمیدرضا عزیزی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:02
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

عزای حضرت رقیه(س) -(اگر هستی عزادار رقیه) * سیدبشیر حسینی میانجی

1535

عزای حضرت رقیه(س) -(اگر هستی عزادار رقیه) اگر هستی عزادار رقیّه
بیا بر بزم غمبار رقیّه

دلت را بر مزارش کن روانه
بهشتی هست زوّار رقیّه

چنین گویند خیل زائرانش
بهشت آساست دربار رقیّه

به داروی اطبّا نیست محتاج
هر آن کس گشته بیمار رقیّه

وضو با اشک بنما ای دل ای دل
به یاد چشم خونبار رقیّه

دریغا از جفای صرصر کین
خزان شد باغ و گلزار رقیّه

ز دشت کربلا تا کوفه و شام
شده زینب علمدار رقیّه

میان راه شام اندر بیابان
غزالان گشت غمخوار رقیّه

دلِ تاریک ویرانه به شبها
منوّر شد ز انوار رقیّه

بمیرم، با سر بی پیکرِ خود
حسین آمد به دیدار رقیّه

نشد ممکن که با لبهای خونین
زند بوسه به رخسار رقیّه

سر بابای خود را تا بغل کرد
جهان لرزید از کار رقیّه

ز شوق دیدن جانانه، جان داد
و در دل ماند، اسرار رقیّه

«بشیر»ا «اشک دل» بر «زخم دل» ریز
اگر هستی عزادار رقیّه

  • چهارشنبه
  • 28
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب سوم محرم -(تشنه‌ای در پنجه‌ای سیراب گیر اُفتاده است) * حسن لطفی

1627
-1

شب سوم محرم  -(تشنه‌ای در پنجه‌ای سیراب گیر اُفتاده است) تشنه‌ای در پنجه‌ای سیراب گیر اُفتاده است
کودکی در حمله‌ی اعراب گیر اُفتاده است

بعدِ بابا آبِ خوش از حنجرش پایین نرفت
در گلویش جرعه‌های آب گیر اُفتاده است

کاش در تاریکیِ صحرا نمی‌دیدش کسی
دخترک از دستِ این مهتاب گیر اُفتاده است

بارها از رویِ نِی بابا به داداش می‌رسید
آی خواهر زودتر بشتاب گیر اُفتاده است

زجر آوردش به روی ناقه‌ای انداختش
مثل آن ماهی که در قلاب گیر اُفتاده است

این طرف از زجر می‌خورد آنطرف از حرمله
مثل آن برگی که در سیلاب گیر اُفتاده است

چشمهایش گرم می‌شد می‌پرید از خوابِ ناز
بسکه طفلی زیرِ پا در خواب گیر اُفتاده است

هیچکس در بینِ کوچه احترامش را نداشت
آه با نان‌هایِ در پرتاب گیر اُفتاده است

  • دوشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:24
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 روح الله پیدایی

شهادت حضرت رقیه -(بابا ببین حال دخترتو) * روح الله پیدایی

707

شهادت حضرت رقیه  -(بابا ببین حال دخترتو) بابا ببین حال دخترتو
حالا شدم مثل مادرتو
با تازیونه زدن توی شام
منو همیشه با خواهرتو

دارم یه بغضی بابا تو صدام
به ما میخندیدن از روی بام
پای برهنه چقدر دویدم
نمونده جونی دیگه تو پاهام

دلم میلرزه بابا/دیگه طاقت ندارم
دلم میلرزه بابا/شبا تا صبح بیدارم
دلم میلرزه بابا/باید باشی کنارم

سلام علی راس روی نیزه ها
بابا حسین بیا بابا حسین بیا

تو آتیشا سوخته موی سرم
نامحرما هم به دور و برم
این حرمله دست سنگینی داشت
چه بد زدم درد گرفت کمرم

یه بی حیا دنبالم میدوید
از رو سرم معجرم رو کشید
ندیدی باباجونم که چقدر
خون از سر و روی من می چکید

دلم میلرزه بابا/چشای من شده تار
دلم میلرزه بابا/ مارو بردن به بازار
دلم میلرزه بابا/ رسیدیم بزم اغیار

سلام علی راس روی نیزه ها
بابا حسین بیا بابا حسین بیا

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شهادت حضرت رقیه -( الا ای سرّ نی در نینوایت) *استاد محمد جواد غفورزاده

565

شهادت حضرت رقیه  -( الا ای سرّ نی در نینوایت) الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت

گلاب گریه‌ام در ساغر چشم
گرفته رنگ و بوی کربلایت

جدایی بین ما افتاد و هرگز
نیفتادم چو اشک از چشم‌هایت

در ایام جدایی در همه حال
به دادم می‌رسد دستِ دعایت

بلاگردان عالم! رو مگردان
از این عاشق‌ترین درد آشنایت

به دامن ریختم یک بوستان گل
ز اشک دیده دارم رونمایت

بیا بنشین و بنشان آتش دل
دلم چون غنچه تنگ است از برایت

«عزیزم کاسۀ چشمم سرایت
میون هر دو چشمم جای پایت

از آن ترسم که غافل پا نهی باز
نشیند خار مژگانم به پایت»

من ای گل! نکهت از بوی تو دارم
شمیم از گلشن روی تو دارم...

حضور قلب بر سجادۀ عشق
ز محراب دو ابروی تو دارم

من از بین تمام دیدنی‌ها
هوای دیدن روی تو دارم

به خوابم آمدی ای بخت بیدار
که دیدم سر به زانوی تو دارم

گل آتش کجا بودی که حیرت
من از خاکستر موی تو دارم

بیابان گردم و چون مرغ یاحق
تمام شب هیاهوی تو دارم

«به سر، شوق سَرِ کوی تو دارم
به دل مهر مَهِ روی تو دارم

مه من، کعبۀ من قبلۀ من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم»

تو که از هر دو عالم دل ربودی
کجا بودی که پیش ما نبودی

تو در جمع شهیدان خدایی
یگانه شاهد بزم شهودی

به سودای وصالت زنده ماندیم
به اُمّیدِ سلامی و درودی

ببوسم روی ماهت را که امشب
ز پشت ابر غیبت رخ نمودی

تو با یک جلوه و با یک تبسّم
دَر جنّت به روی ما گشودی

مپرس از نوگل پژمردۀ خود
چرا نیلوفری رنگ و کبودی

به شکر دیدن صبح جمالت
بخوانم در دل شب‌ها سرودی

«اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی

به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این دو، گر یکی بودی چه بودی»...

به جز روی تو رؤیایی ندارم
به جز نام تو نجوایی ندارم

به جز گلگشت بستان خیالت
سر سیر و تماشایی ندارم

بسوز ای شمع و ما را هم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم

بیابان گردم و اندوهم این است
که پای راه پیمایی ندارم

مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم

یک امشب تا سحر مهمان ما باش
که من امّید فردایی ندارم

«به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم

خدا داند که در بازار عشقت
به جز جان هیچ کالایی ندارم»...

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه -(ذکر یارقیه میگم) *

723
2

شور حضرت رقیه  -(ذکر یارقیه میگم) ذکر یارقیه میگم
آروم و قرار بگیرم
آرزومه شب سوم
وسط روضه بمیرم

اسلام وعلیک یابنت الحسین
وارث حضرت زهرایی و نورعین
اسم تو باعث رفع خستگیم میشه
نام زیبای شما علت شوروشین

مستی وجنونمی بی بی رقیه
برکت خونمی بی بی رقیه
من رقیه ایم ومنصبم اینه
توی رگ وخونمی بی بی رقیه

مولاتی یارقیه

ثانی حضرت زهرا
همه ی هستی بابا
وقتی یادتو می افتم
میره یادم همه غم ها

جای تو روی دوش حضرت عباسه
هرکسی رقیه ایه ته احساسه
بخدا یقین دارم به این یه جمله که
خود بی بی نوکرو به اسم میشناسه

سایه ی روی سرم بی بی رقیه
کنیز تو مادرم بی بی رقیه
اگه اومدم تو روضه ها نشستم
دسته روی سرم بی بی رقیه

مولاتی یارقیه

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:12
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

واحد سنگین حضرت رقیه -( بابا بال و پرم درد می کنه ) * رضا نصابی

580
-1

واحد سنگین حضرت رقیه  -( بابا      بال و پرم درد می کنه ) به نفس کربلایی علی پور کاوه

بابا بال و پرم درد می کنه

بابا زخم سرم درد می کنه

بابا این کمرم درد می کنه

بابا شکسته بال و پرمن

بابا نپرس چی اومد سر من

بابا نگو کجاس معجر من

بابا من الذی ایتمنی

اصلا خبر داری کجا بودم

اصلا می دونی با کیا بودم

اصلا چند شبه بی غذا بودم

خیلی به دخترت لگد زدن

خیلی پشت تو حرف بد زدن

خیلی عمه رو تا می خورد زدن

بابا من الذی ایتمنی

دیگه بابای خوب و بی کفن

دیگه روی من و زمین نزن

دیگه می خوام بیام پیش تو من

بردن النگوو و زیور م و

بردن شونه ی موی سرم و

بردن حتی بابا معجرم و

بابا من الذی ایتمنی

بابا نمی دونی چیا دیدم

بابا از سایمم می ترسیدم

بابا با لگد از خواب پریدم

بابا تو ازدحام بردن من و

بابا بزم حرام بردن من و

بابا بازار شام بردن من و

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

در مدح حضرت رقیه(س) -(خواهر با افتخار و بی نظیر اکبرم) * ابوالفضل عباسی معروفان

510

در مدح حضرت رقیه(س) -(خواهر با افتخار و بی نظیر اکبرم) خواهر با افتخار و بی نظیر اکبرم
بیشه ویرانه را چون طفل شیر اکبرم

اکبرم پیمود راه وصلت دلدار خویش
سالکی جان برکف و اندر مسیر اکبرم

کودکی کم سن و سالم سینه ام آماج درد
سینه سوزان از غم هجر کبیر اکبرم

پای من زخمی ز خار و صورتم نیلی ز درد
بی گمان از کنج دل زخمی به تیر اکبرم

بود عباس آن عمویم شاه دین را گر وزیر
شاه عشقم اکبر است و من وزیر اکبرم

اکبرم اندر جوانی جان خود بر پیر داد
من به سن کودکی جانباز پیر اکبرم

در خرابه عمه ام زینب زده اردوی عشق
او سفیر حیدر است و من سفیر اکبرم

گر چه از کرب و بلا شد ساربانم شمر و زجر
نیستم در بند دشمن من اسیر اکبرم

جلوه تابان اکبر آفتاب عزت است
من در این ویرانسرا ماه منیر اکبرم

بندگی بر ناکسان هرگز نکردم زین سبب
بنده ناب و مطیع و سر به زیر اکبرم

پایگاه حفظ و نشر آثار عباسی معروفان اهری

  • سه شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

زبانحال حضرت رقیه(س) -(اهل عالم من رقیه ساکن ویران سرایم) * حاج اصغر فرشچی

483

زبانحال حضرت رقیه(س) -(اهل عالم من رقیه ساکن ویران سرایم) سبک :استخاره کردم امشب ... ای وئرن ویرانه یرده ...
عمه بو ویران سراده ... گلپونه ها

اهل عالم من رقیه ساکن ویران سَرایم
بلبل شیدای عشقِ گلشنِ آل عَبایم
اهل عالم......اهل عالم....

میوۀ باغ ولایت مادرم اِنسیّه حورا
من سه ساله دخترم که نور چشم مرتضایم

دختر شیرین زبان شاهدکرب و بلایم
کعبۀ ایوان عصمت عفّت و شرم و حیایم

سلسله جنبان موجم کوکب رخشان دینم
زادۀ خون خدایم بحر جودم هم سخایم

دستگیر پیر و بُرنا هر علیل و ناتوانم
مستمندان را پناهم چاره ساز بی نوایم

من به شطرنج محبّت فاتح قلعه حصارم
مُهرۀ ماهر به مات و فاتح شاه و گدایم

پرچم فتحم به گُنبد می وزد در اهتزاز است
سالک راه حقیقت من کلیم بی عصایم

کربلا بودم چو غارت رفته از گوش گوشوارم
همره دردم هنوزم صابرم درد آشنایم

گوشۀ ویرانۀ شام گشته با اشکم گلستان
زخم سر تاج سرم شد درگهِ دارالشِفایم

مثل شمع دراین خرابه سوختم با درد و غصّه
آرزوی وصل جانان شد در این وادی دُعایم

شام ویرانه اگر چه مدفن من گشته لیکن
منصبم باب الحوائج بر همه مشکل گشایم

عطرخوشبوی مزارم عطر دلجوی حسین است
زان سبب در این خرابه خاکِ پاکِ باصفایم

من به سیلی خوردن ازدون هم قرین مام خویشم
غم مخور (عدلی) چو زهرا شافع یُوالجزایم

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

اشک یتیمانه -(دیوار این خرابه و این حال زار من) *حاج نادر بابایی

488
1

اشک یتیمانه -(دیوار این خرابه و این حال زار من) دیوار این خرابه و این حال زار من
خود شد حکایتی ز دل بیقرار من

گردیده مُتّفق دو نشان بَر یتیمی ام
زلف پَریش وچهره ی پُر از غبار من

این آه سرد واشک مُذابم زدیده گان
شب تاسَحرگَهان بوَد این هر دو یارمن

همرنگ بخت من شده از سیر روزگار
تاریکی خرابه و این زلف تار من

کارم گذشته است ز ماندن که میروم
خسته مسافرم کفنم گشته بار من

از دست روزگار به تنگ آمدم ، ولی
آمد مرا بَرد پدر تاجدار من

مرغ قریحه گفته به (نادر)مشو ملول
پاک از مَحک اگر گذرد این عیار من

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

گوهر خرابه -(نقش قلم به سینۀ دفتر خرابه شد ) *حاج نادر بابایی

1774
1

گوهر خرابه -(نقش قلم به سینۀ دفتر خرابه شد ) نقش قلم به سینۀ دفتر خرابه شد
دل هم کشید آهی و یکسرخرابه شد

دخت یتیمه می فِسُرد دُرّ دیده اش
گرچه مکان آن دُر و گوهر خرابه شد

زلف غبار دیده ای از چرخ کجمدار
شانه ندیده مَنزلتی بَر خرابه شد

گشته سرود عاطفه وا غُربتای او
مَحرم به راز ساقی و ساغر خرابه شد

دیوار و دَر ز ثانی اگر دیده فتنه ها
شاهد بظلم ثانی دیگر خرابه شد

زینب به روی دست گُل پَرپَرش گرفت
گفتا به ناله مَقتلت آخر خرابه شد

بودی رقیّه همسفر عمّه ات ، ولی
امشب چرا جدا سفرت در خرابه شد

ای نور دیده ام بخدا میسپارمت
گُلخانهء تو ای گُل پَرپَر خرابه شد

(نادر)خرابه گشته نگر بارگاه نور
امّا بنای قصر ستمگر خرابه شد

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ودود آذرین خلخال

زبانحال حضرت زینب(س) با حضرت رقیه(س) -(ای مونس شب های من) * ودود آذرین خلخال

1314
1

زبانحال حضرت زینب(س) با حضرت رقیه(س) -(ای مونس شب های من) فارسی
ای مونس شب های من///ای غنچه باغ وفا
با عمه ات حرفی بزن///ای معدن عشق وصفا
نرو از پیش من نالان و پریشان
تحمل کن چندروزی ای جان جانان
خودم نازت میکشم درویرانه شام
نکن از هجرپدر دیگر آه و افغان
رقيه مرو مرو

ای دلبرنازحسین///ای شمع شام تارمن
ازکربلا تا شهرشام///ای نازنین غمخوارمن
ترحم کن بردل محنت زای زینب
بمان ای خورشیدعشق شبهای زینب
نوازش کرده ترا ضرب تازیانه
شدی اندر غصه وغم همتای زینب
رقيه مرو مرو

ترکی

سنسن حسین گلزارینون///غم غصه دن سولموش گلی
گلمور سسون آیا ندن///ای باغ عشقون بلبلی
سسون اولما آج سوسوز قالماخدان باتوبدی
مگرشمرین قورخوسوندان رنگون آتوبدی
یانار قلبیم تاجانیم واردی بوسوزوندن
منی عمه اکبریمده گوزدن آتوبدی
رقیه لايلاي بالام
رقیه لايلاي گولوم

سن عرصه گاه عشقیده///اولدون منیم بال و پریم
اوج بلالرده بالا///اولدون رقیه شهپریم
یخارغملر زینبی اکبرجانی گیتمه
ایکی دنیا دریمون ای درمانی گیتمه
منی تک قویما گوزل دردانم رقیه
مصائبده زینبون هم پیمانی گیتمه
رقیه لايلاي بالام
رقیه لايلاي گولوم

سنیندن آرتیخ غم چکن///گون مثلی سن بات راحت اول
حسرت قالوبسان خوش گونه///یورقون بالام یات راحت
سولار گللر ماتموندن ای ماهپاره
قویار عمون دیده گریان جیسمون مزاره
خرابه نی ایلییر آباد جسم پاکون
گلایه ایتمه کفنون گراولساقاره
رقیه لايلاي بالام
رقیه لايلاي گولوم

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

زبانحال حضرت رقیه(س) با راس امام -(بر روی خاک عکس خدا می کشم پدر) * محمدرضا محمدی (ناعم)

920

زبانحال حضرت رقیه(س) با راس امام -(بر روی خاک عکس خدا می کشم پدر) برروی خاک عکس خدا میکشم پدر
تصویری ازنگاه شمامیکشم پدر

گاهی،زیاد یادمیبرم اینجااسیرم و
خودراقرین شورو صفـــا میکشم پدر

یادمدینه میکنم وخنده های تو
بانغمه ی رقیه بیــــــــــامیکشم پدر

برزانویت نشسته ولبخندمیزنم
عکسی زبوسه های شمامیکشم پدر

آغوش اکبرم که مراتکیه گاه بود
آنراسفارشی وجدا میکشم پدر

دوش عمو که مأمن این مرغ خسته بود
بااشک وآه ودردونوا میکشم پدر

ناگه تلنگری بمنِ خسته میخورد
بی اختیار کرب وبلا میکشم پدر

دشت وفرات ونیزه وشمشیر و سمّ اسب
یک بی سپاه وقوم دغا میکشم پدر

انگشترعقیق و یکی کهنه پیرهن
آتش،سواره،خیمه،عبــــــــــامیکشم پدر

دست وطناب وعمه وشلاق ونیش خار
یک سر نشسته روی جِدا میکشم پدر

شهری بنام کوفه و بازاروحشی اش
عکسی ز طعن وهلهله ها میکشم
پدر
برروی نیزه،قاری قرآن نشسته است
باسنگ میزنند وِرا،میکشم پدر

حالاچگونه من بکشم راه شام را
آنجاکه تیغ ازکف پا میکشم پدر

ای وای شام،پدرشام،وای شام
حالاببین زشام چه ها میکشم پدر

بزم شراب کافرو فرماندهان هیـــــــــز
یک صحنه ازغم اسرا میکشم پدر

یک جانی یهودی و مزدورپست و مست
یک نوعروس غرق دعا میکشم پدر

یک عده ژنده پوش اسیر طناب ظلم
خود رامیان این نجبــــــــــــا میکشم پدر

ظلمت به روی تخت خلافت نشسته است
خورشیدرابه طشت طلا میکشم پدر

آب وطعام وسفره ی رنگین وکودکان
باحال ضعف ،بوی غذا میکشم پدر

دیگرتوان برای نشستن نمانده است
حالاببین خرابه چه ها میکشم پدر

نان ورطب برای تصدق میاورند
حالاببین که آه؟چرا میکشم پدر

"باگوشواره های خودم ناز میکنند"
ازدست اهل شام جفا میکشم پدر

بابا،توخسته ای و گلایه دگربس است
من هرچه میکشم ز وفا میکشم پدر

"ناعم"که دم زعشق من زار میزند
او را زخاک،تا به سما میکشم پدر

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه (س) -(فرمانده ی کل قوا،رقیه) * الیاس محمدشاهی

1492
3

شور حضرت رقیه (س) -(فرمانده ی کل قوا،رقیه) بنداول

فرمانده ی کل قوا،رقیه
آینه ی خدا نما،رقیه
ذکره لبه سینه زنا،رقیه
صاحبه قلبه نوکرا،رقیه

نوره دوعینی،بنت الحسین
رقیه جان تو بانیه این شور وشینی
صاحبه منصب،ذکره روی لب
رقیه جان معصومه ای ماننده زینب

رقیه دلبره،سوره ی کوثره
ثانیه فاطمه،نوه ی حیدره
رقیه جونمه،ذکره جنونمه
بدونیدعالمین،گروهه خونمه

سیدتی یارقیه

بنددوم

شبیه ام النجبا رقیه
زهرای دشته کربلا رقیه
ملیکه ی هر دو سرا،رقیه
مه پاره ی عرض و سما،رقیه

بنت الهدایی،اوج صفایی
رقیه جان تو دختره خونه خدایی
دمه مسیحا،هستی مولا
رقیه جان ای زینته شونه ی سقا

رقیه اطهره،شافعه محشره
بااسمه دلرباش،عقلمو می‌بره
رقیه بندگیم،عشقه همیشگیم
سگه خونش بودم،تمومه زندگیم

سیدتی یارقیه

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه(س) -(تارقیه رو دارم محتاجه هیچکس نیستم) * الیاس محمدشاهی

526

شور حضرت رقیه(س) -(تارقیه رو دارم محتاجه هیچکس نیستم) بند اول

تارقیه رو دارم محتاجه هیچکس نیستم
شکر و لله نوکره بی بی سه ساله هستم
بی خیاله همه عشقای جهان وقتی که
توی دنیا این دل و من به رقیه بستم

بفداشه جونم،به عشقه اون میخونم
تویه مجلسای روضه غرغه در جنونم
خاطرت رو میخوام،دوای همه دردام
خیلی دوست دارم،رقیه دخته مولام

شور و زمزمه ای
ثانیه فاطمه ای
بر حاله زاره من
بهترین خاتمه ای

سیدتی،یارقیه

بند دوم

با رقیه زندگیم همیشه پره برکته
داشتن عشقه رقیه بهترین ثروته
تا میگم اسمشو انگار حرمه دمشقم
سگه کوی این سه ساله بودنم عزته

همه ی دنیامی ، تو امیده فردامی
من غمی ندارم ، تا وقتی که باهامی
هستیه اربابم ، از ماتمت بی تابم
میدونی هر شب بایاده غمت می‌خوابم

ریحانة الحسین
هستی نوردوعین
ریزه خواره شما
تمومه عالمین

سیدتی،یارقیه

بند سوم

دعای خیره رقیه همه جا همرامه
مردن توروضه هاش بزرگترین رؤیامه
برای راحتیه تو قبر و روزه محشر
لعنه منکرینه بی بی ذکره رو لبهامه

نوکریت سرمایم،ذخیر ه ی عقبایم
سره سفره ی شما،شد جنت المأوایم
سائله هر شبتم،عمریه جیره خورتم
سایه ی روسرمی،به زیره بال و پرتم

معدنه سخاوتی
با نو ی کرامتی
ام البکایی و
صاحبه شفاعتی

سیدتی،یارقیه

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه(س) -(شکر حق ریزه خوارم من) * الیاس محمدشاهی

1397

شور حضرت رقیه(س) -(شکر حق ریزه خوارم من) بند اول

شکرِحق،ریزه خوارم من
بر دره ، بی بی رقیه
پادشاهه رو زمینه
نوکره ، بی بی رقیه

دختره ارباب حسین،باب حوائجه همه
جایگات رو شونه ی امیروشاهه علقمه
در فضائل رقیه بس همین نکته که او
در وقارو هیبتش شبیه ترین به فاطمه

تویی دار و ندارم،بی بی رقیه
همه ی کس و کارم،بی بی رقیه
مهتابه شام تارم،بی بی رقیه
امیده قلبه زارم،بی بی رقیه

(یارقیه مددیارقیه)

بند دوم

میزنم به ، سیم آخر
من میگم لعنه اُچیه
با اجازه ی، ابوالفضل
من میشم، سگه رُقیه

دل دیوونه ی من به نیم نگاه تو خوشه
دوریه این حرمت داره که من رو میکشه
اونی که منکرشه باید بره که بمیره
سن و سالی نداره دنیای من سه سالشه

میخونم تا قیامت، بی بی رقیه
میکنی تو شفاعت ، بی بی رقیه
به تودارم ارادت، بی بی رقیه
میگیرم با توحاجت، بی بی رقیه

(یارقیه مددیارقیه)

به قلم مشترک:
سجادابوالحسن_زاده
الیاس_محمدشاهی

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه (س) -(پادشاهه توی دنیا،هرکی شد مسته رقیه) *

410

شور حضرت رقیه (س) -(پادشاهه توی دنیا،هرکی شد مسته رقیه) بند اول

پادشاهه توی دنیا،هرکی شد مسته رقیه
براته کربلایِ ما ، افتاده دسته رقیه

اسمت رولبهام،ذکره اعجازه
برا کمالم ، باله پروازه
هنگامه سختی،میبرم نامت
آخه رقیس ، که چاره سازه

(رقیه۲)افضل الاذکارم
(رقیه۲)همه کس و کارم
(رقیه۲)تنهام نَزار بی بی
(رقیه۲)فقط تورو دارم

بی بی رقیه

بند دوم

میدونی عاشقت هستم،مدیونم بِهت رقیه
با اجازه ی ابالفضل، دوسْتْ دارمت رقیه

صاحبه قلبم ، رقیه خاتون
روبومت جَلبم،رقیه خاتون
به نیابت از،سیدجواد ذاکر
بر دَرت کلبم،رقیه خاتون

(رقیه۲)نگاره بی همتا
(رقیه۲)ای صاحبه دلها
(رقیه۲)یه نظره لطفی
(رقیه۲)نَما به نوکرها

بی بی رقیه

بند سوم

سلطنت داری رقیه،ای خدایِ عشق و احساس
عرشه ی حکومته تو ، روی شونه های عباس

خادمه درگاهت ، به خدا جبرائیل
جارو کشه صحنت،گردیده میکائیل
فدائیات بی بی ، در عالم بیشمار
اولینش باشد حضرته عزرائیل

(رقیه۲)نائبة الزهرا
(رقیه۲)ملیکة الدنیا
(رقیه۲)بنت الحسینی تو
(رقیه۲)شفیعة العقبی

بی بی رقیه

  • یکشنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه (س) -(عمریه تحتِ لوایِ حیدرم،شهرتم کلبِ رقیه خاتون) * الیاس محمدشاهی

353

شور حضرت رقیه (س) -(عمریه  تحتِ لوایِ حیدرم،شهرتم  کلبِ رقیه خاتون) بند اول

عمریه تحتِ لوایِ حیدرم،شهرتم کلبِ رقیه خاتون
همه میشناسن منوتوروضه ها،خادمِ هیئتِ زینبیون

ایمانم رقیه است،قرآنم رقیه است
تاجِ بر روی سرو،(جانانم رقیه است۲)

عزیزه دله بابا ، تویی ثانیه زهرا
سه ساله ی حسینی،دوای همه دردا
نگاره بی غرینه ، رقیه عشقه سقا

(رقیه جان۲)

بند دوم

روضه خون تاکه میگه مصیبتت،میشه بارونی چشمای تَرم
آرزومه با دعای خیره تو ، اربعین پیاده بِرم حرم

دارونداره من تویی،صبر و قراره من تویی
خزونه بی بَرگ و بَرم،(فصله بهاره من تویی۲)

رقیه ای پناهم ، تویی دختره شاهم
تو سختیا همیشه،شمایی تکیه گاهم
می‌سوزم ازغمتون،رقیه سوز و آهم
رقیه جان2

  • یکشنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه(س) -(رقیه تکیه گاهه من) * الیاس محمدشاهی

1017
0

شور حضرت رقیه(س) -(رقیه تکیه گاهه من) بند اول

رقیه تکیه گاهه من
رقیه سوز و آهه من
رقیه دخته شاهه من
بی بی جان

سره سفره ی رقیه عمری مهمونم
من غلامه خونه ی رقیه خاتونم
کوریه چشمه منکرانه این خانوم
تا نفس ‌دارم برا رقیه میخونم

زیره بال و پرتم،میدونی نوکرتم
با غرور اینو میگم،من گدای درتم
نذره روضته سرم،کنیزه تو مادرم
نیم نگاهت میبره،منو اربعین حرم

(یارقیه۲)

بند دوم

رقیه ذکره جنونم
رقیه گروهه خونم
رقیه بهت مدیونم
بی بی جان

سائله هر شبتم دیگه منو دریاب
یه عنایتی بکن به این دله بیتاب
بدونه لطفه شما میرم به بیراهه
ثانیِ فاطمه میوه ی دله ارباب

نغمه ی روی لبی ، نورِ عین زینبی
وقته شور و هَروله،علته تاب و تبی
رَحمی به چشم تَرم،دختره شاهه کرم
اربعین این نوکر و،بِطلب عَلیٰ حرم

(یارقیه۲)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شب سوم محرم -(زهرای دشته کربلا بی بی رقیه) * الیاس محمدشاهی

739

زمینه شب سوم محرم -(زهرای دشته کربلا بی بی رقیه) بند اول

زهرای دشته کربلا(بی بی رقیه3)
شدی اسیره اشقیا(بی بی رقیه3)

چون فاطمه گشتی خزان،سه ساله اما قد کمان
کبود شده روت
زجره لعین وقتی رسید،از پشت سر موتو کشید
شکسته پهلوت

بابا کجایی ، بدی پناهم
سیلی گرفته،سوی نگاهم

(واویلتا2بی بی رقیه3)

بند دوم

میبینی حالم رو بابا(چقدر خرابه3)
صورته من هم مثه تو(به خون خضابه3)

رد شدم از شلوغی،تو کوچه ی یهودیا
سختی کشیدم
نامحرما دور و بَرم، آتیش گرفت موی سرم
دیگه بریدم

شامیا بابا ، خیلی پَلیدن
به اشکه چشمام، هَمَش خندیدن

(واویلتا2بی بی رقیه3)

بند سوم

ثانیه فاطمه کجا(کوچه و بازار3)
ناموس ابالفضل کجا(مجلس اغیار3)

یزید با چوب خیزران، میزد بابامو بی امان
رقیه دق کرد
شراب می‌ریخت روی سرش، جلو چشای خواهرش
یزید نامرد

زندگی واسم دیگه عذابه
بالش خوابم، خشت خرابه

(واویلتا2بی بی رقیه3)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد