شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

زمینه شهادت رقیه سادات -( من از ناسزا و جسارت پرم ) * اکبر فتاح زاده

988

زمینه شهادت رقیه سادات -( من از ناسزا و جسارت پرم ) من از ناسزا و جسارت پرم
من از دست این شامیا دلخورم
خدا شاهده
دیگه خستم از این جماعت بابا
چقد سخته رنج اسارت بابا
منو ببر
منو ببر که زحمت زینبم
منو ببر رسیده جون برلبم
منو ببر که دیگه تو دنیا معذبم
بابا حسین بابای غریبم 3

نمونده برا دخترت حوصله
از اون شب که جا موندم از قافله
خدا شاهده
همینکه بهم زجر ملعون رسید
موهای سرم رو گرفتو کشید
منو ببر
منو ببر پاهام پره تاوله
منو ببر همین برام معضله
منو ببر حدیث غم من مفصله
باباحسین بابای غریبم 3

هوای خرابه گرفت بوی سیب
اومد حضرت شاه شیب الخضیب
خدا شاهده
می گفتم میای این دم آخری
محاله بذارم که تنها بری
منو ببر
منو ببر درسته سنم کمه
منو ببر ببین که قدم خ

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر حسین الفت

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( پدر جان ببین بی پناهم ) * امیر حسین الفت

1292
1

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( پدر جان ببین بی پناهم ) پدر جان ببین بی پناهم
خرابه شده قتلگاهم
سر خونینت امشب به روی دامان من
شکسته دندان تو شکسته دندان من
حسین وای حسین وای ۲
حسین سالار زینب ۲

همانکه گلویت بریده
ببین گیسویم را کشیده
من از ناقه افتادم نمی پرسی از حالم
نمی بینم از آن شب که زجر آمد دنبالم
حسین وای حسین وای ۲
حسین سالار زینب ۲

شاعر : امیر حسین الفت

__________________________________

@amirhoseinolfat

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شهادت رقیه سادات -( گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه ) * علی اکبر لطیفیان

1149

شهادت رقیه سادات  -( گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه ) گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه

من پر، تو پر، هر کس شبیه ما سه نقطه

عمه نه، عمه بالهایش پر ندارد

حالا بماند در خرابه تا سه نقطه

این محو یکدیگر شدن در این خرابه

یا اینکه ما را می پراند یا سه نقطه

اصلا چرا من خواستم پیشم بیایی

بابا شما که پا نداری تا سه نقطه

یادت می آید روزهای در مدینه

دو گوشواره داشتم، حالا سه نقطه

وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم

میخواستم کاری کنم اما سه نقطه

انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت

انگشت پر، انگشتر بابا سه نقطه

شاعر : علی‌اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمینه شهادت رقیه سادات -( منم و لباس پاره منم و دلی بی چاره ) * امیر حسین الفت

1387
1

زمینه شهادت رقیه سادات -( منم و لباس پاره     منم و دلی بی چاره ) بابا بابا ۴
منم و لباس پاره منم و دلی بی چاره ۲
------------------
بزنید آب و جارو که اومده مهمونم از راه
مثل ابر بهاری گریه می کنم ناخودآگاه
-------
عمه موهام و شونه کن داره می یاد همسفرم
یه کم یواش شونه بزن می سوزه موهای سرم
عمه برام لباس بیار پاره شده پیرهنم
نزار لباسِ پارَمو بابام ببینه به تنم
---------------------
شنیدم که قدیما برا یتیما نون می بردن
به گمونم که عمه برای منم نون آوردن
--------
نمی تونن با این چیزا ناز یتیم و بخرن
بچه که باباش و میخواد براش غذا نمی برن
چه بوی نونی پیچیده بوی خود تنور می یاد
مگه می دونن که برام مهمون ز راه دور می یاد
----------------------------
بابای مهربو

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:47
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک روضه حضرت رقیه سلام الله علیها -( نمیشه باورم ) * حامد شریف

13587
13

دانلود متن و سبک   روضه حضرت رقیه سلام الله علیها   -( نمیشه باورم ) در این پست برای شما کاربران گرامی اشعار امام هشت ،متن روضه حضرت رقیه را قرار دادیم.برای دسترسی بیشتر به اشعار در همین دسته بنده اینجا را کلیک کنید.

متن روضه حضرت رقیه

نمیشه باورم

جام تو خرابه هاس

قربون این سرت..

بگو تنت کجاس؟!

به خستگی زینب کبری

خسته شدم دیگ از این دنیا

آخه مگه چن سالمه بابا

حسین...

دنبال من دوید

موهامو میکشید

اینجوری شد بابا

که قامتم خمید

بد جوری افتادم من از ناقه

بابا ببین دلم پر از داغه

غم از ازل برای عشاقه

بابایی...

روم نمیشه بگم

حرفای بد زدن

هرجا گفتم بابا

فقط لگد زدن?

سلسله تو گردنمه بابا..

سر تو تو دامنمه بابا..

موقع دِق کردنم بابا..

بابایی...

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:16
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک شب سوم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( چه دیر اومدی سر بریده ) * علی اصغر رفیعی

3795
6

دانلود متن و سبک شب سوم محرم الحرام _ زمینه_واحد -( چه دیر اومدی سر بریده ) بند اول

چه دیر اومدی سر بریده

دیگه دخترت مو سپیده

نبودی چه زجری کشیده

شده قد خمیده

بابا حسینم رقیه شده زار و مضطر

بابا حسینم نمونده دیگه مو به این سر

بابا حسینم شده پهلوهام مثل مادر

بابا جون دو چشمام شده تر

(بابا حسین جان، حسین جان ) 3

بند دوم

شدم بی خبر از تو بابا

میخونم برات روضه حالا

شده صورتم مثل زهرا

که خستم ز دنیا

بابا حسینم عدو معجرم رو ربوده

بابا حسینم تمومه تن من کبوده

بابا حسینم بگو تو گناهم چی بوده

یتیمی برام خیلی زوده

(بابا حسین جان ، حسین جان ) 3

بند سوم

بابا جون سرت رو شکستن

دو ابرو تو از هم گسستن

شنیدم رو سینه ات نشستن

اینا خیلی پستن

بابا حسینم بگو کی رگ

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 رسول میثمی

شعر و سبک جدید برای شهادت حضرت رقیه -( برتن من بود ای پدر جان نشانه ) * رسول میثمی

1617
1

شعر و سبک جدید برای شهادت حضرت رقیه  -( برتن من بود ای پدر جان نشانه ) برتن من بود ای پدر جان نشانه
از طناب و رد کعب نی ، تازیانه

گویمت تو را از ظلم کوفیان
بعد تو شده کارم آه و فغــان

آه ، ببین گوشه معجـــــرم سوخت
آه ، ببین بی تو بال و پرم سوخت

(( آه و واویلتا از غریبی ))

بین صحرا شبی من زناقه فتــادم
مادر تو در آن دم رسیـده به دادم

زد صدا الا ای نور دیـــــــده ام
دخترم ببین من هم غمـدیده ام

آه ، که خاری به پایم نشـــــسته
آه ، زمین خورده ام دست بسته

(( آه و واویلتا از غریبی ))

جان بابا ببر دخترت راشبــــــــــانه
خسته ام من برای تو گیرم بهـــانه

روی من چو روی زهرا شد کبود
پاسخ نگــــاه من سیـــــلی نبود

آه ببین صورتم گشته نیلی
رویم آزرده از ضرب سیلی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها -( هر اهل دلی یافته راهی به رقیه ) *

1041
1

روضه حضرت رقیه سلام الله علیها -( هر اهل دلی یافته راهی به رقیه ) هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
هر وقت نشسته است سر شانه عباس
تقدیم شده منسب شاهی به رقیه
هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد
داده دل ما زود گواهی به رقیه
هرکس امیدش شده از کل جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
واشد گره از مشکل ما تا شب قدر
ده مرتبه گفتیم الاهی به رقیه
مدیون حسینیم که داده دل مارا
گاهی به علی اصغرو گاهی به رقیه
تا روز در دل ما کینه شام است
وقتی ندادند پناهی به رقیه
هر جا به زمین خورد در آن شهر سر عباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:06
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم- حضرت رقیه سلام الله علیها -( خسته ام پدر- دیگه بسه دوری بیا بابا ) * وحید ولوی

1921
1

دانلود متن و سبک زمینه شب سوم- حضرت رقیه سلام الله علیها -( خسته ام پدر- دیگه بسه دوری بیا بابا ) «زمینه»
خسته ام پدر- دیگه بسه دوری بیا بابا
خسته ام پدر- کاش بشه تموم این روز و شبا2
کی درد منو میدونه
خرابه شبیه زندونه
بیا که فقط امشب رو
دخترک تو می مونه
(وای - چقد این پای من درد میکنه
وای - تن و دستای من درد میکنه
وای - بابا چشمای من درد میکنه)2
واویلا پدر - برگرد از سفر - (منم با خودت ببر)2
****
گریه می کنم - گریه ی یتیمی اثر داره
گریه می کنم - چون خدا ز داغم خبر داره)2
با چشای مثه بارونم
دعا میکنم و میدونم
که تو خرابه ها باباجون
فقط امشبه رو مهمونم
(وای - بابایی خستم از این فاصله
وای - پاهای من شده پر آبله
وای - منو کشته عذاب حرمله)2
واویلا پدر - برگرد از سفر - منم با خودت ببر2
***

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه واحد شب سوم محرم-حضرت رقیه سلام الله علیها -( آوای ناله می رسد ) * وحید ولوی

7094
6

دانلود متن و سبک نوحه واحد شب سوم محرم-حضرت رقیه سلام الله علیها -( آوای ناله می رسد   ) «واحد»
آوای ناله می رسد - اشک ستاره می چکد (ای وای 4)
درد خرابه های شام - هرگز ندارد التیام (ای وای 4)
(پر از زخم و لاله - تن یک سه ساله)2
دلش پر شد از غصه های جدایی
برای وصال پدر شد هوایی
زده شعله آهش تمام خرابه
(بهانه گرفته پدر جان کجایی)2
(دل تنگتم بابا)3
***
عمه میگه رفتی سفر - رفتی سفر چه بی خبر (ای وای 4)
بیا پدر بیا پدر - رقیه تو با خود ببر (ای وای4)
(خرابه چه سرده - رو قلبم یه درده)2
که می خوام براتو بگم از جدایی
بگم بعد تو ، من چی دیدم بابایی
سر و دست و پاهام کبود و سیاهه
(اینا نه حیا دارن و نه خدایی)2
(دل تنگتم بابا)3
***
حنجر بریده دیدمِت - من سر بریده دیدمِت (ای وای4)
دارد سؤالی دخ

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محسن صرامی

هدیه اشک -(حاجت روا شد پس رسید آخر به بابا) * محسن صرامی

655
1

هدیه اشک -(حاجت روا شد پس رسید آخر به بابا) حاجت روا شد پس رسید آخر به بابا
اول نگاه انداخت با خواهر به بابا

نشناخت بابا را،بماند علت آن
بابا به دختر خیره شد دختر به بابا

دست خودش را برد بین گیسوانش
دارد محبت مثل یک مادر به بابا

پرسید لب هایت چرا پر خاک و خون است
هی بوسه زد با چشم های تر به بابا

از بار آخر او پدر را پیرتر دید
حق میدهد بعد از غم اکبر به بابا

از عمه جان و خواهرانش با پدر گفت
حرفی نزد از حال خود دیگر به بابا

خیلی دلش میخواست آن شب میتوانست
هدیه دهد با اشک،انگشتر به بابا

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

حضرت رقیه(س) -(ببین که بی تو شده دلم خون دیگه کنارم بمون باباجون) * محسن طالبی پور

839
1

حضرت رقیه(س) -(ببین که بی تو شده دلم خون دیگه کنارم بمون باباجون) ببین که بی تو شده دلم خون
دیگه کنارم بمون باباجون
بشین بابایی رو دامن من
چرا سر تو شده پریشون
وای چرا تو طشت آوردنت
بابایی بگو کجاس تنت
کاش می شد دوباره بندازم
دستم و به دور گردنت
بمیره ای کاش دخترت
می دونی از کی صدام نکردی
دلم گرفته نگام نکردی
ببین بابایی چه حالی دارم
نگاه به پلک سیام نکردی
تو نبودی خونجگر شدم
توی صحرا دربه در شدم
غصمه با زجر و حرمله
چند روزی من همسفر شدم
بمیره ای کاش دخترت
دیگه نفسهای آخرم بود
همه حواسم به خواهرم بود
توی محل یهودی بابا
آتیش که ریختن چادرسرم بود
توی دود می سوخت چشای من
می گرفت بابا صدای من
باباجون شبیه مادرت
سوخته بود همه موهای من
بمیره ای کاش دخترت

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت رقیه(س) -(رسم مهمانی نبود ای سوره ی نور) * میثم مومنی نژاد

941

حضرت رقیه(س) -(رسم مهمانی نبود   ای سوره ی نور) رسم مهمانی نبود ای سوره ی نور
آیه ات در ویرانه تو کنج تنور
اشک من دامن دامن
گریم از دست دشمن
سیلی و رخسار من پدر جان پدر
نوح من طوفان به پا با چشم تر کن
کشتی ات پهلو گرفت یاد از مادر کن
تیره شد اقبال من
دیدنی شد حال من
بین شکسته بال من پدر جان پدر
همچو پروانه ببین پرپر زدنم
تازیانه خون گرید بر زخم تنم
ای پدر از جان سیرم
از لبت بوسه گیرم
کنج ویران میمیرم پدر جان پدر

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای بابا چگویمت چه صحنه ها را که دیدم * محمود اسدی

742

(نوحه)ای بابا چگویمت چه صحنه ها را که دیدم ای بابا چگویمت چه صحنه ها را که دیدم

داغ تو مانده به دل زخم زبان بس شنیدم

نگه نما به اشک غربتم

دگر نمانده صبروطاقتم

دشمن بی حیای تو پدر

زبعد تو شکسته حرمتم

ای بابا یا حسین مظلوم

******

ای بابا خانه ی ما بی شده غمخانه

تومثل بابای خود آمده ای ویرانه

سخن بگو برای من پدر

خرابه گشته جای من پدر

مانند مادر جوان تو

عمه شده عصای من پدر

ای بابا یا حسین مظلوم

*****

ای بابا قرآن بخوان که دخترت گشته دلتنگ

ای بابا اینجا کسی نمیزند بر لبت سنگ

قامت من زغم خمیده است

رنگ رخم پدر پریده است

همان که حنجر تو را برید

گیسوی طفل تو کشیده است

ای بابا یا حسین مظلوم

******
شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)زخم جدایی شفا گرفته * محمود اسدی

1415

(زمینه)زخم جدایی شفا گرفته زخم جدایی شفا گرفته
خرابه امشب صفا گرفته
بابا حسین جان

خوش آمدی ای تازه مهمانم
فرش مهمان موی پریشانم
بابا حسین جان

ازچه ای مهمان دیر آمدی تو
حالا که گشتم پیر آمدی تو
بابا حسین جان

بعد از تو بابا هر لحظه مُردم
نبودی ببینی کتک خوردم
بابا حسین جان

ازسیلی هر دو چشم من تار است
مثل زهرا دستم به دیوار است
بابا حسین جان

ازچه ای بابا مویت پر خاک است
لب هایت پر خون و چاک چاک است
بابا حسین جان
*****
شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:30
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مصطفی اسماعیلی

زمینه حضرت رقیه(س) -(توون نداره دیگه پام) * مصطفی اسماعیلی

1039
1

زمینه حضرت رقیه(س) -(توون نداره دیگه پام) توون نداره دیگه پام
کنج خرابه شدماوام
فقط باباتورومیخوام
چشام بابایی دیگه تاره
برام نمونده راه چاره
پابه پای زجرمن میرفتم
توصحرایی که پرخاره
کارزجره بابا کبودی چشمام
دیگه خیلی حالا من شبیه زهرام
(من الذی ایتمنی بابابابا)
ببین شدم من آواره
بی معجرو بی گوشواره
گوشام بابا شده پاره
باباکجایی نیمه جونم
مثل سرتوغرق خونم
بسکه دادزدن سرمن که
گرفته لکنت این زبونم
موهای سرم رو بابامیکشیدن
عروسک من رو دیگه پس نمیدن
(من الذی ایتمنی بابابابا)
هرموقع اسم توبردم
ازاینواون کتک خوردم
بابا دیگه کم آوردم
دیگه دارم من جون میکنم
میلرزه همه جونوتنم
هرکی منومیبینه بابا
خیال میکنه پیرزنم
درددندون دیگه منوکشته بابا
لا

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی محلاتی

حضرت رقیه(س) -(امشب کنجِ خرابه) * علی محلاتی

5501
4

حضرت رقیه(س) -(امشب کنجِ خرابه) امشب کنجِ خرابه
قلبم آروم می گیره
همه میگن رقیه
امشب دیگه می میره
افتادم از رو ناقه
یک شبی توی صحرا
منو میزد یه نامرد
پیش چشمای زهرا
حالم از اون شب تلخ
دیگه تعریف نداره
چشمام از دوریِ تو
اشک ماتم می باره
امشب کنجِ خرابه
قلبم آروم می گیره
همه میگن رقیه
امشب دیگه می میره
بند دوم
کی بریده سرت رو؟
کی سوزونده موهاتو؟
از چشات خون می باره
بمیره دختر تو
انگاری رو نیزه ها
سرِ تو دیده عذاب
بابا امشب تو دیگه
روی دامنم بخواب
امشب کنجِ خرابه
قلبم آروم می گیره
همه میگن رقیه
امشب دیگه می میره
بند سوم
دخترت جون نداره
بابا حالم خرابه
موندنِ من برایِ
عمه زینب عذابه
آخه هر دفعه که من
گریه کردم،اومدن
تا که ساکتم

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشکهایم غصه هایم -(کاش بابایی سر بی جان تو جان می گرفت ) * بردیا محمدی

793

اشکهایم غصه هایم -(کاش بابایی سر بی جان تو جان می گرفت ) کاش بابایی سر بی جان تو جان می گرفت
اشکهایم غصه هایم با تو پایان می گرفت
تشنه ام،لبهایم از خشکی ترک برداشته
خوب می شد نه،اگر یک لحظه باران می گرفت
وضع موهایم سر و سامان ندارد،کاش تو
شانه می کردی و مویم باز سامان می گرفت
دست و پایم زخمیست ای کاش دستت بود تا
با نوازش های تو این درد درمان می گرفت
جان من را بیشتر از سیلی خولی پست
ریگ های تیز و داغ در بیابان می گرفت
عمه می خندید،دلداری به من می داد تا
خار را از پای من با چشم گریان می گرفت
زجر با شلاق محکم بر تنم می زد ولی
عمه مانع می شد و من را هراسان می گرفت
بارها می شد که زیر کعبه نی های عدو
عمه می آمد مرا از دست آنان می گرفت

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شعر بیان غم های حضرت رقیه -(دارد از بس دختر دردانه ی تو غم زياد) * محسن صرامی

1318

شعر بیان غم های حضرت رقیه -(دارد از بس دختر دردانه ی تو غم زياد) #حضرت_رقیه_س

دارد از بس دختر دردانه ی تو غم زياد
شد سفيدیهای موی دخترت كم كم زياد

بی عصا سخت است ديگر پا شوم ازجای خود
قامتم برداشته زير كتک ها خم زياد

جوری از خار مغيلان ديده ام آسيب كه
فاصله خيلی ندارد زخم ها از هم زياد

آمدی بابا اگر روزی عيادت پيش من
محض درمانم بياور با خودت مرهم زياد

گر چه خنديدند مردم بر من و احوال من
گريه كرده در مصيبت های من آدم زياد

من نميدانم بگويم از كجای روضه ها
دارم از بس دور خود درد و غم و ماتم زياد

كم شد از اين سو شمار محرمان دور من
شد از آن سو دور ناموس تو نامحرم زياد

دختر است وبا پدرشيرين زبانی كردنش
از چهل منزل برايت حرف ها دارم زياد

  • دوشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن صرامی

چراغ سحر -(من در اين شهر غريبم پدرم را بدهيد) * محسن صرامی

1185
2

چراغ سحر -(من در اين شهر غريبم پدرم را بدهيد) من در اين شهر غريبم پدرم را بدهيد
كس و كارم،نفسم،همسفرم را بدهيد

خم شده قامتم از بسكه مرا زجر زده
بايد امروز تقاص كمرم را بدهيد

پهلويم را كه شكستيد بماند باشد
وقت پرواز شده بال و پرم را بدهيد

امشب آنقدر كنم گريه كه مجبور شويد
مردم شام چراغ سحرم را بدهيد

گل سر منكه نميخواهم از امروز به بعد
گل سر مال شما تاج سرم را بدهيد

رفته از دست دگر قدرت بينائي من
روشنائي دوتا چشم ترم را بدهيد

نگران دل بي تاب ربابم بخدا
چقدر گفت به آن ها جگرم را بدهيد

سربازار به خود ميزد و ميگفت رباب
نفروشيد!لباس پسرم را بدهيد

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(کم آورده به پای تاول پایم سفر حتی) * محسن صرامی

1649

یا حضرت رقیه سلام الله علیها  -(کم آورده به پای تاول پایم سفر حتی) کم آورده به پای تاول پایم سفر حتی
نباید جان به تن می ماند تا ماه صفر حتی

منی که دائما بودم در آغوش پر از مهرت
ندارم از تو و احوال تو دیگر خبر حتی

چنان پیرم چنان خسته چنان بی تاب و بی طاقت
که آهی در نمی آید دگر از این جگر حتی

گرفتم لکنت از بسکه کشیدم زجر صحرا
برایم سخت شد اینکه بگویم یک پدر حتی

کتک خورم کتک خورم چهل منزل کتک خوردم
به جز سیلی و سر نیزه مرا زد با سپر حتی

برای دخترت سخت است تحمل کردن این غم
به لب می آید از داغت پدر جان پسر حتی

اگر چه دست می گیرم به دیوار از کمر دردم
نمی گویم از آن اسرار خود در گوش در حتی

به این نیت به لب دارم فقط عجل وفاتی که
برای عمه جان خود نباشم دردسر حت

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)حالا که بابا اومدی امشب * محمود اسدی

736

(زمینه)حالا که بابا اومدی امشب حالا که بابا اومدی امشب
بمون کنارم بجون زینب
ای سر پر خون سرم شکسته
زخم سر من هنوز نبسته
شده چشمام مثه دریا قد من ز غصه شد تا
صورتم شد مثه زهرا صورتم شد مثه زهرا
ای بابا به تو چشمم دوخته
نبودی از آتیش موی طفلت سوخته
میدونی تو فرار از حرم
چجوری معجرو کشیدن از سرم

از ضرب سیلی رخم کبوده
این یادگار از قوم یهوده
رو خار صحرا منو کشیدن
دخترتو،توی کوچه دیدن
اومدی ای میهمونم باباجونم باباجونم
تو دعا کن که نمونم تو دعا کن که نمونم
بی تو من همه شب لرزیدم
غم من بیشتر شد تا سرت رو دیدم
بر لبت تا نهادم لب من
دیدم از خرده چوب،شده سوزن سوزن
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه سلام الله علیها -(ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ) * مجید تال

923

شعر حضرت رقیه سلام الله علیها -(ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ) ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ

ﺧﺎﻧﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﺷﺪﻩ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﻧﮑﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ

ﺯﯾﻨﺐ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺑﺮ ﻟﺒﺶ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ

ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ

ﻣﺤﺸﺮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ، ﺑﺎﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ

ﺁﻣﺪﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮔﻞ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻔﺴﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﺍﺻﻐﺮ ﺑﺎﺷﯽ

ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ

ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد

یاد

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح حضرت رقیه(س) -( تنها شعارِ روی لبها یا رقیّه..) * محسن راحت حق

508

مدح حضرت رقیه(س) -( تنها شعارِ روی لبها یا رقیّه..) تنها شعارِ روی لبها یا رقیّه..
باشد نوای زینبِ کُبرا رقیّه..

هر جا تماشا می کنم یک جلوه از اوست
شد جلوه گر انگار در هر جا رقیّه..

مبهوتِ ..شانِ دخترِ ارباب هستیم
قطعاّ که باشد بانوی عظما رقیّه..

صدّیقه ی ثانی لقب دادند او را..
آئینه دارِ حضرت زهرا رقیّه...

بنت الحسین ست و عزیزِ قلبِ عباس
مانند یک قبله است بر بابا رقیّه...

نورِ دو چشمانِ رباب و امّ کلثوم ..
در چشمِ اهلِ دل بود والا رقیّه...

بابُ الحوائج بابِ الطافِ الهی..
بابِ کراماتش بُود دریا رقیّه...

"دل می کند دائم طوافِ گنبدِ او"
"دارم به جان حال و هوای مرقدِ او"

  • پنج شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت رقیه(س) و حضرت قاسم(ع) -(به نام شوکت بی بی،عصمت بی بی،رقیه) * الیاس محمدشاهی

1420

شور حضرت رقیه(س) و حضرت قاسم(ع) -(به نام شوکت بی بی،عصمت بی بی،رقیه) بنداول

به نام شوکت بی بی،عصمت بی بی،رقیه
ایمانم
به نام عفت بی بی، عزت بی بی،رقیه
ریحانم

عشقم رقیه ملیکه ی عالم
عشقم رقیه بده پر و بالم
عشقم رقیه ای احسن الحالم

شده ام رامه تو،دیوونه ی نامه تو
همیشه مستی ام ،از باده و جامه تو
نذره تو خونمه،فدات بی بی جونمه
سگ کویت شدن،عزت و قانونمه

یارقیه

بنددوم

به نام دلبره حسین،دختره حسین،رقیه
عابده
به نام نوگل حسین،سوگل حسین،رقیه
ساجده

بی بی رقیه نوکرتو دریاب
بی بی رقیه ای کوثره ارباب
بی بی رقیه نوره تو عالمتاب

دل و دلدارم،هستی کس و کارم
بی تو میمیرم،ماهه شبه تارم
اوجه احساسم،مخاطب خاصم
خادمه رقیم،غلامه عباسم

یارقیه

بندسوم

به نام زاده ی کرم،یار و سرورم،قاسم
آقا
به نام سایه ی سرم،شاه محترم،قاسم
زیبا

جانم قاسم غیور و دلیره
جانم قاسم نترسه و شیره
جانم قاسم خوشگله بینظیره

یله نام آور،ای مرد جنگاور
فاتح پیکار و قدرتت محشر
نیزه گردانی،رجز که میخوانی
مثل ابالفضل،امیر میدانی

یاقاسم

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه (س) -(رقیه سن منیم جانیم) *کربلایی جواد محمدی

1133
1

شور حضرت رقیه (س) -(رقیه سن منیم جانیم) رقیه سن منیم جانیم
رقیه دردَ درمانیم
بیلورسَن،سَنی ایسترم
رقیه باشوادولانیم

سه سالته ولی تو سرداری
برا خودت یه پا علمداری
اگه عموی تو باشه عباس
ارثیه از حیدر کراری

بانو بانو بانو رقیه سادات
بانو بانو بانو کوه مناجات
اگه عباس باشه باب الحوائج
بانو بانو بانو قبله حاجات

جانم یارقیه

.............................

رقیه دل و دلبرم
رقیه عشق مادرم
تماماً زهرایی نصب
رقیه سرو سرورم

حال منو کسی نمیدونه
بگم که از شما چه پنهونه
اونقد صدا زدم یا رقیه
دیگه دارم میشم یه دیوونه

بانو بانو بانو روحی و ریحان
بانو بانو بانو شاهی و سلطان
در تواف کعبه ذکر تو گویم
بانو بانو بانو جانی و جانم

جانم یارقیه

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت رقیه (س) -(ذکر مشکل گشا رقیه رقیه) *کربلایی جواد محمدی

19930
11

شور حضرت رقیه (س) -(ذکر مشکل گشا رقیه رقیه) ذکر مشکل گشا رقیه رقیه
دردها را دوا رقیه رقیه
ذکر تسبیح هر مسیحی چو مریم
ذکر تسبیح ما رقیه رقیه

در گوشه ی خرابه گلستان رقیه جانم رقیه
شأنِ نزولِ ســوره ی باران رقیه جانم رقیه
تفســیرِ آیــه آیــه ی قرآن رقیه جانم رقیه
این دخترِ شبیه به طوفان رقیه جانم رقیه

رهبرِ رقیه محشرِ رقیه
همیشه به دوش اکبره رقیه
کوثرِ رقیه سرورِ رقیه
خنده رو لبای اصغرِ رقیه

یا رقیه مدد یا رقیه
............................

بند دوم

ملکه کبریا رقیه رقیه
نوه ی مرتضی رقیه رقیه
اگه یک ابوفضل بگی از ته دل
میبره کربلا رقیه رقیه

از بهترین عشیره و ایل و تبار جانم رقیه
از نسلِ شاهِ خیبرِ دُلدُل سـوار جانم رقیه
آیینه ی تمـــام نمـــایِ وقـــار جانم رقیه
درگوشه خرابه خودش ذوالفقار جانم رقیه

رحمت رقیه نعمت رقیه
برای مجانینین عزت رقیه
مذهبم رقیه منصبم رقیه
عمریه که کلب زینبم رقیه

یارقیه مدد یا رقیه

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

سبک لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(چادر معجر خلخال) *کربلایی جواد محمدی

1209
5

سبک لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(چادر معجر خلخال) چادر معجر خلخال
همه رو بردن منو آزردن کجایی بابا

آزار بسیار جنجال
شده تو گودال تن تو پا مال کجایی بابا

تو دست گرفته ، موهامو از پشت
میزد به رویم ، با لگد و مشت

زبونم از ترس ، لکنت گرفته
گله سر من ، آتیش گرفته

عمو کجایی گوشواره بردن
جلو ی زینب شراب میخوردن

یارالی بابا.....
................

(بند دوم)

نیزه شمشیر خنجر
به روی حنجر خواهرت پرپر آه و واویلا
مادر مضطر خواهر
جلوی دختر بریده حنجر آه و وایلا

دورو ور من شمر نا نجیب
میون گودال خنجری عجیب

سرتو خونی تو دست خولی
بزم شراب و قوم یهودی

با سر اصغر بگو چی میشه
به روی نیزه که جا نمیشه

یارالی حسین

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت رقیه(س) -( خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه) * حسن لطفی

681
1

شهادت حضرت رقیه(س) -( خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه) خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه
غمم از یاد بُردم طعنه‌های کودکان را نَه

سرِ تو رفت و قولت نه یقینم بود می‌آیی
به عمه صبر دادی دخترِ شیرین‌زبان را نَه

تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمه‌جان را نَه

خداصبرت دهد دیدی که می‌خندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نَه

شنیدم غارتت کردند و عُریانت به خود گفتم
که دزدان را نمی‌بخشم خصوصا ساربان را نَه

حلالت می‌کنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت می‌کنم ای خار اما خیزان را نَه

همینکه چوب می‌خوردی لبانم چاک می‌خوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نَه

طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نَه

گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودی‌ها
من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه

به من برمی‌خورَد ما سفره‌دارِ عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نَه

اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیرِزنان را نَه

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) * مرتضی محمودپور

726
2

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) ◾نوحه سینه زنی
◾توسل حضرت رقیه

◾بنداول
از فراقت پدرجان کنج ویرانه امشب
جان من بر لب آمد پیش چشمان زینب
صورت من کبود است
بر لبم این سرود است (۲)
ای پدر جان پدرجان (۳)

◾بنددوم
همچو زهرای اطهر قامتم شد کمانی
غنچه روی من شد در بهاران خزانی
یک نظر کن به حالم
من رقیه سه سالم(۲)
ای پدرجان پدرجان (۳)

◾بندسوم
با سرغرق خونت آمدی در خرابه
بین‌دوچشمان‌عمه ای پدر غرق‌آبه
لعل لبهات کبوده
مزدت اینها نبوده(۲)
ای پدرجان پدرجان (۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 00:19
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد